جز
جایگزینی متن - 'ذات السلاسل' به 'ذاتالسلاسل'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'ذات السلاسل' به 'ذاتالسلاسل') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[رافع بن عمیره]] یا [[ابن ابی رافع]] [[اهل]] [[قبیله طی]] بود. او همان [[رافع بن عمرو]] است که به او [[رافع بن أبی رافع طائی]] نیز گفته میشد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۴۸۲.</ref>. وی ساکن [[کوفه]] بوده <ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۸، ص۱۲.</ref> و به [[دلیل]] اهتمامش به کارهای خیر، به او، "رافع [[الخیر]]" میگفتند. او همراه [[عمرو عاص]] در [[جنگ]] [[ | [[رافع بن عمیره]] یا [[ابن ابی رافع]] [[اهل]] [[قبیله طی]] بود. او همان [[رافع بن عمرو]] است که به او [[رافع بن أبی رافع طائی]] نیز گفته میشد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۴۸۲.</ref>. وی ساکن [[کوفه]] بوده <ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۸، ص۱۲.</ref> و به [[دلیل]] اهتمامش به کارهای خیر، به او، "رافع [[الخیر]]" میگفتند. او همراه [[عمرو عاص]] در [[جنگ]] [[ذاتالسلاسل]] شرکت کرد و پس از جنگ به [[سرزمین]] [[قوم]] خود برگشت. رافع در سالهای پایانی [[زندگی]] خویش [[کارگزار]] قوم خود بود و [[طارق بن شهاب]] از او [[روایت]] [[نقل]] کرده است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۶، ص۵۱۵.</ref>. | ||
رافع میگوید: "من قبل از اینکه [[مسلمان]] شوم، [[مسیحی]] بودم و نامم سرجس بود. کار من هم [[راهنمایی]] کردن [[مردم]] و نشان دادن راههای بیابانی به آنها بود تا در مسافرتها [[راه]] را گم نکنند. البته در ایام [[جاهلیت]] این کار را برای [[خدا]] انجام نمیدادم! بلکه [[واقعیت]] این بود که من یک دزد بودم و کاروانها را به بیابانهای رملی [[هدایت]] میکردم تا در آنجا زمینگیر شوند و بعد آنها را [[غارت]] میکردم. در این مدت هرگز کسی بر من چیره نشد؛ چون من در پوسته تخم شتر مرغها در زیر رملها آب پنهان میکردم و خود را از [[تشنگی]] [[نجات]] میدادم"<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۶۲۴.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[رافع بن عمیره (مقاله)|مقاله «رافع بن عمیره»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۹۵.</ref> | رافع میگوید: "من قبل از اینکه [[مسلمان]] شوم، [[مسیحی]] بودم و نامم سرجس بود. کار من هم [[راهنمایی]] کردن [[مردم]] و نشان دادن راههای بیابانی به آنها بود تا در مسافرتها [[راه]] را گم نکنند. البته در ایام [[جاهلیت]] این کار را برای [[خدا]] انجام نمیدادم! بلکه [[واقعیت]] این بود که من یک دزد بودم و کاروانها را به بیابانهای رملی [[هدایت]] میکردم تا در آنجا زمینگیر شوند و بعد آنها را [[غارت]] میکردم. در این مدت هرگز کسی بر من چیره نشد؛ چون من در پوسته تخم شتر مرغها در زیر رملها آب پنهان میکردم و خود را از [[تشنگی]] [[نجات]] میدادم"<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۶۲۴.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[رافع بن عمیره (مقاله)|مقاله «رافع بن عمیره»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۹۵.</ref> |