حضرت ذوالکفل علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۸: خط ۸:
=== نکات ===
=== نکات ===
بزرگترین [[موهبت الهی]] که از وی ذکر می‌شود [[صبر]] و [[استقامت]] بوده: و ما آنها را در [[رحمت]] خود داخل کردیم، چرا که آنها از [[صالحان]] بودند {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بی‌گمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.</ref> نکته [[تربیتی]] و ذکر آن برای [[پیامبر اسلام]] این است که با اشاره به صفت این چند [[پیامبر]] می‌کند و توصیه به صبر و این سرگذشت ذوالکفل سازنده و [[عبرت]] آموز برای پیامبر و [[الگو]] برای [[مؤمنان]] است: {{متن قرآن|وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۹۶.</ref>.
بزرگترین [[موهبت الهی]] که از وی ذکر می‌شود [[صبر]] و [[استقامت]] بوده: و ما آنها را در [[رحمت]] خود داخل کردیم، چرا که آنها از [[صالحان]] بودند {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بی‌گمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.</ref> نکته [[تربیتی]] و ذکر آن برای [[پیامبر اسلام]] این است که با اشاره به صفت این چند [[پیامبر]] می‌کند و توصیه به صبر و این سرگذشت ذوالکفل سازنده و [[عبرت]] آموز برای پیامبر و [[الگو]] برای [[مؤمنان]] است: {{متن قرآن|وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۹۶.</ref>.
==[[ذوالکفل]]==
نام [[ذو الکفل]] نیز در دو [[سوره]] از [[سوره‌های قرآن]] [[کریم]] ذکر شده است. یکی در سوره [[انبیا]] [[آیه]] ۸۵<ref>{{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}} «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref> و دیگری سوره ص آیه ۴۸<ref>{{متن قرآن|وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}} «و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.</ref> درباره آن حضرت و همچنین سبب نام‌گذاری او به ذوالکفل، [[اختلاف]] زیادی وجود دارد.
[[طبرسی]] از [[ابوموسی]]، [[قتاده]] و [[مجاهد]] نقل کرده که گفته‌اند: ذوالکفل [[پیغمبر]] نبود، بلکه مرد صالحی بود که از طرف یکی از [[پیغمبران]] [[مأمور]] شد که روزها را [[روزه]] بدارد و شب‌ها را به [[بیداری]] و [[شب زنده‌داری]] بگذارند، [[خشم]] نکند و به [[حق]] عمل نماید و چون به [[وعده]] خود عمل کرد، از این رو [[خدای تعالی]] نامش را در ردیف [[پیمبران]] در [[قرآن کریم]] ذکر فرمود.
[[ابن عباس]] گفته است که او [[الیاس]] پیغمبر بود، ولی جبائی گفته که او یکی از پیغمبران [[الهی]] بود که چون [[ثواب اعمال]] او دو چندان بود، بدین سبب ذوالکفل نامیده شد<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۵۹.</ref>. برخی گویند: وی [[یسع بن اخطوب]] بوده و این یسع، غیر از آن یسع است که [[خدا]] نامش را در [[قرآن]] ذکر فرموده است و او برای یکی از [[پادشاهان]] [[جبار]] تکفل کرد که اگر [[توبه]] کند، داخل [[بهشت]] گردد و در این باره نامه‌ای هم نوشت و به او داد و همین سبب شد که [[پادشاه]] مزبور که نامش [[کنعان]] بود، توبه کند<ref>در لغت‌نامه دهخدا در ذیل کلمه ذوالکفل داستان پادشاه مزبور و کفالت نامه ذوالکفل به تفصیل نقل شده است که برای توضیح بیشتر می‌توان به آنجا مراجعه کرد.</ref>.
[[بیضاوی]] در [[تفسیر]] خود ذو الکفل را الیاس پیغمبر دانسته و از برخی نقل کرده‌اند که [[یوشع]] بوده است و در [[روایت]] دیگر هم نقل شده که ذوالکفل زکریای پیغمبر بوده است<ref>انوار التنزیل، ج۲، ص۸۹.</ref>.
دهخدا در لغت‌نامه خود همه اقوال را ذکر کرده و می‌گوید: بعضی گویند که او [[الیاس]] است و برخی گویند که او زکریاست. گروهی گفته‌اند که [[یوشع]] است و پاره‌ای گویند [[حزقیل]] است. جمعی گفته‌اند که [[یونس بن متی]] است و فاسی در شرح الدلائل گوید: به قول بعضی او از جانب [[خدای تعالی]] به [[پادشاهی]] [[کنعان]] نام [[مبعوث]] شد و وی را به [[ایمان]] به خدای فرا خواند و او را [[کفالت]] [[بهشت]] کرد و به خط خویش ضمانت نامه‌ای نوشت.
[[ثعالبی]] در مضاف و منسوب گوید که [[مفسران]] در نام او [[اختلاف]] کرده‌اند. به قولی نام او [[بشیر بن ایوب]] است. خدای تعالی او را پس از ایوب پیغامبری داد و جایگاه او در [[شام]] بود و [[گور]] او به دیه کفل [[حارس]] از [[اعمال]] [[نابلس]] است و این [[روایت]] [[ملک]] المؤید صاحب حمات است و به گفته جمعی او یکی از [[صلحا]] بود که در شمار [[انبیا]] آرند، از آن روی که [[علم]] او به پایه [[علوم]] آنان بود، لکن بیشتر بر آن هستند که خود، پیغامبر بوده است. صاحب معالم التنزیل از حسن و [[مقاتل]] روایت کند که او را از آن (جهت) [[ذوالکفل]] نامند که کفالت هفتاد [[نبی]] کرده است و بعضی گویند: از آن روی که او [[نذر]] کرد به روزی صد رکعت [[نماز]] گزارد و چنان کرد.
و پس از نقل داستان ذوالکفل با پادشاهی که نامش کنعان بود، در پایان گوید: صاحب قاموس الاعلام [[ترکی]] گوید: به مناسبت بودن وی در گروه [[انبیای بنی‌اسرائیل]]، نام او را در [[قرآن کریم]] آمده و با این که این کلمه [[عربی]] است، در اصل [[عبرانی]] آن اختلاف است و [[گمان]] می‌رود که او حزقیل باشد و بعد از [[یسع]] به [[نبوت]] مبعوث شده است و به روایتی [[قبر]] او در بتلیس است و نیز در شام و بعضی جاهای دیگر گفته‌اند. برخی از [[محققان]] جدید [[تاریخ]] بر آن هستند که ذوالکفل از [[بنی‌اسرائیل]] نیست و [[افکار]]، [[مواعظ]] و [[معتقدات]] وی با [[بنی‌اسرائیل]] مخالف باشد و او را منسوب به یکی از [[قبایل عرب]] [[گمان]] برده و [[نبوت]] او را نیز [[انکار]] کنند<ref>دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه ذوالکفل.</ref>.
داستان زیر را هم که داستان آموزنده‌ای است درباره [[ذوالکفل]] بشنوید: در کتاب [[بحارالانوار]] روایتی از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل شده که خلاصه‌اش آن است که چون [[عمر]] [[یسع]]{{ع}} به پایان رسید، در صدد برآمد کسی را به [[جانشینی]] خود [[منصوب]] دارد، از این رو [[مردم]] را جمع کرد و گفت: هر یک از شما که [[تعهد]] کند سه کار را انجام دهد من او را [[جانشین]] خود گردانم. روزها را [[روزه]] بدارد، شب‌ها را بیدار باشد و [[خشم]] نکند. [[جوانی]] که نامش [[عوید یابن ادریم]] بود و در نظر مردم [[خوار]] می‌آمد، برخاست و گفت: من این تعهد را می‌پذیرم. یسع آن [[جوان]] را بازگرداند و [[روز]] دیگر همان سخن را تکرار کرد و همان جوان برخاست و تعهد را پذیرفت و یسع او را به جانشینی خود منصوب داشت تا این که از [[دنیا]] رفت و [[خدای تعالی]] آن جوان را که همان ذوالکفل بود به نبوت برگزید.
[[شیطان]] که از ماجرا مطلع شد، در صدد برآمد تا ذوالکفل را [[خشمگین]] سازد و او را بر خلاف تعهدی که کرده بود به خشم وادارد، از این رو به پیروانش گفت: کیست که این [[مأموریت]] را انجام دهد؟ یکی از آنها که نامش ابیض بود گفت: من این کار را انجام می‌دهم. شیطان بدو گفت: نزدش برو، شاید خشمگینش کنی.
[[ذو الکفل]] شب‌ها نمی‌خوابید و [[شب‌زنده‌داری]] می‌کرد و نیمه روز مقداری می‌خوابید. ابیض [[صبر]] کرد تا چون ذوالکفل به [[خواب]] رفت بیامد و فریاد زد: به من [[ستم]] شده و من [[مظلوم]] هستم ([[حق]] مرا از کسی که به من ستم کرده بگیر). ذوالکفل به او گفت: برو و او را نزد من آر. أبیض گفت: من از این جا نمی‌روم. ذوالکفل [[انگشتر]] مخصوص خود را به او داد و گفت: این [[انگشتر]] را بگیر و به نزد آن شخصی که به تو [[ستم]] کرده ببر و او را نزد من آر.
ابیض آن انگشتر را گرفت و چون فردا همان وقت شد بیامد و فریاد زد: من [[مظلوم]] هستم و طرف من که به من [[ظلم]] کرده، به انگشتر توجهی نکرد و به همراه من نیامد. [[دربان]] [[ذوالکفل]] بدو گفت: بگذار بخوابد که او نه دیروز خوابیده و نه دیشب.
ابیض گفت: هرگز نمی‌گذارم بخوابد؛ زیرا به من ستم شده و باید [[حق]] مرا از [[ظالم]] بگیرد.
[[حاجب]] وارد [[خانه]] شد و ماجرا را به ذوالکفل گفت. ذوالکفل نامه‌ای برای او نوشت و با [[مُهر]] خود آن را مهر کرد و به ابیض داد. وی برفت تا چون [[روز]] سوم شد، همان وقت یعنی هنگامی که ذوالکفل تازه به [[خواب]] رفته بود، بیامد و فریاد زد که شخص [[ستم‌کار]] به هیچ یک از اینها وقعی نگذارد پیوسته فریاد زد تا ذوالکفل از بستر خود برخاست و دست ابیض را گرفت و برای [[دادخواهی]] از ستم‌کار به راه افتاد. گرمای آن [[ساعت]] به حدی بود که اگر گوشت را در برابر [[آفتاب]] می‌گذاشتند، پخته می‌شد. مقداری راه رفتند ولی ابیض دید به هیچ ترتیب نمی‌تواند ذوالکفل را به [[خشم]] در آورد و در [[مأموریت]] خود [[شکست]] خورد، پس دست خود را از دست ذوالکفل بیرون کشید و فرار کرد.
[[خدای تعالی]] نام او را در [[قرآن کریم]] ذکر کرده و داستان او را به پیغمبرش یادآوری می‌کند تا در برابر [[آزار مردم]] [[صبر]] کند، چنان‌که [[پیمبران]] بر [[بلا]] صبر کردند<ref>بحارالانوار، ج۱۳، ص۴۰۴ و ۴۰۵؛ راوندی، قصص الانبیاء، ص۲۱۲ و ۲۱۳.</ref>.
در [[حدیث]] دیگری از حضرت [[عبدالعظیم حسنی]] [[روایت]] کرده‌اند که فرمود: به [[امام جواد]]{{ع}} نامه‌ای نوشتم و در آن [[نامه]] پرسیدم: نام ذوالکفل چه بود؟ و آیا وی از [[پیامبران مرسل]] بوده است؟<ref>بحارالانوار، ج۱۳، ص۴۰۴ و ۴۰۵؛ راوندی، قصص الانبیاء، ص۲۱۲ و ۲۱۳.</ref>.
حضرت در جواب نوشت: [[خدای تعالی]] ۱۲۴ هزار [[پیغمبر]] فرستاد که ۳۱۳ نفر آنها مرسل بوده‌اند و [[ذوالکفل]] از آنهاست و پس از [[سلیمان بن داود]] بوده است. او مانند [[داود]] میان [[مردم]] [[قضاوت]] می‌کرد و جز در [[راه خدا]] [[خشم]] نمی‌کرد و نامش [[عویدیا]] بود و هم اوست که خدای تعالی نامش را در [[قرآن]] ذکر کرده و فرموده است: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۴۹۲.</ref>


== ولادت و نیاکان ==
== ولادت و نیاکان ==
== پدر و مادر ==
== پدر و مادر ==
== نام و نسب ==
== نام و نسب ==
۷۲٬۴۶۷

ویرایش