ابن عقده: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'سال' به 'سال') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
ابن عقده از [[محدثان]] مشهور و کم نظیری بود که مورد توجه دو [[فرقه]] [[شیعه]] و [[سنی]] بوده و از هر دو گروه، روایاتی از او نقل کردهاند. <ref>الفهرست (الطوسی)، ص۲۹؛ تاریخ الاسلام، ج ۲۵، ص۷۱.</ref> چنان که از دادههای [[تاریخی]] برمیآید، وی بیشتر عمرش را در کوفه سپری کرده و چند [[سفر]] نیز به [[بغداد]] داشته است. [[ذهبی]] در گزارشی که دراین باره آورده، به نقل از [[ابن جعابی]] نوشته: ابن عقده سه بار وارد بغداد شده و از [[مشایخ]] و استادان آنجا [[حدیث]] شنیده و بهره برده است. <ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۱۵، ص۳۴۹.</ref> به هرحال از میان انبوه محدثان بنام و مشهوری که ابن عقده از آنان حدیث شنیده، میتوان به افرادی چون [[محمد بن عبیدالله منادی]]، [[علی بن داوود قنطری]]، [[احمد بن عبدالحمید حارثی]] و [[احمد بن یحیی صوفی]] اشاره کرد. <ref> تاریخ بغداد، ج ۵، ص۱۴.</ref> افراد و [[شاگردان]] بسیاری نیز از وی حدیث شنیده و به [[نقل روایت]] پرداختهاند که از آن میان نام کسانی همانند [[ابوالقاسم طبرانی]]، [[ابوالحسن دارقطنی]] و [[محمد بن مظفر]] به چشم میخورد. <ref>المنتظم، ج ۱۴، ص۳۶.</ref> | ابن عقده از [[محدثان]] مشهور و کم نظیری بود که مورد توجه دو [[فرقه]] [[شیعه]] و [[سنی]] بوده و از هر دو گروه، روایاتی از او نقل کردهاند. <ref>الفهرست (الطوسی)، ص۲۹؛ تاریخ الاسلام، ج ۲۵، ص۷۱.</ref> چنان که از دادههای [[تاریخی]] برمیآید، وی بیشتر عمرش را در کوفه سپری کرده و چند [[سفر]] نیز به [[بغداد]] داشته است. [[ذهبی]] در گزارشی که دراین باره آورده، به نقل از [[ابن جعابی]] نوشته: ابن عقده سه بار وارد بغداد شده و از [[مشایخ]] و استادان آنجا [[حدیث]] شنیده و بهره برده است. <ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۱۵، ص۳۴۹.</ref> به هرحال از میان انبوه محدثان بنام و مشهوری که ابن عقده از آنان حدیث شنیده، میتوان به افرادی چون [[محمد بن عبیدالله منادی]]، [[علی بن داوود قنطری]]، [[احمد بن عبدالحمید حارثی]] و [[احمد بن یحیی صوفی]] اشاره کرد. <ref> تاریخ بغداد، ج ۵، ص۱۴.</ref> افراد و [[شاگردان]] بسیاری نیز از وی حدیث شنیده و به [[نقل روایت]] پرداختهاند که از آن میان نام کسانی همانند [[ابوالقاسم طبرانی]]، [[ابوالحسن دارقطنی]] و [[محمد بن مظفر]] به چشم میخورد. <ref>المنتظم، ج ۱۴، ص۳۶.</ref> | ||
ابن عقده همچون پدرش، [[مذهب]] [[زیدی]] جارودی داشت و تا پایان [[عمر]] بر آن [[پایدار]] بود. <ref>الفهرست (الطوسی) ۲۸؛ تاریخ بغداد، ج ۵، ص۱۵.</ref> [[حافظه]] وی در میان محدثان هم تراز خود و حتی پیش و پس از وی، مثال زدنی و شهره [[آفاق]] بوده است. [[نجاشی]] دراین باره نوشته حکایاتی که در این زمینه از وی نقل شده و به بزرگی از او یاد شده، مختلف است. <ref>رجال (النجاشی)، ج ۱، ص۲۴۰.</ref> گفته شده وی بیش از ۱۲۰ هزار [[حدیث]] را با اسناد از [[اهل بیت]] {{عم}} در [[حفظ]] داشت. <ref> خلاصه الاقوال ۲۰۴.</ref> این تعداد افزون بر سیصدهزار [[حدیثی]] بوده که به طور کلی حفظ بوده است؛ گرچه [[ذهبی]] به [[نقلی]] آن را تا ششصد هزار نیز گزارش کرده است. <ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۱۵، ص۳۴۷.</ref> از قول [[ابوالحسن دارقطنی]] از [[شاگردان]] وی نقل شده که [[اهل کوفه]] به اتفاق معتقدند از [[زمان]] [[ابن مسعود]] تا کنون کسی حافظتر از [[ابن عقده]] نیامده و هیچ کس به پای او نرسیده است. <ref> تاریخ الاسلام، ج ۲۵، ص۶۹.</ref> درباره کتابخانه شخصی ابن عقده نیز آوردهاند: کتابخانه وی از بزرگترین و پرشمارترین کتابخانههای [[بغداد]] در آن [[روزگار]] بوده که برای جابه جایی کتابهای وی، [[کارگران]] و حمّالان بسیاری به کار گرفته میشدند. <ref>تاریخ بغداد، ج ۵، ص۱۸.</ref> درباره [[جرح و تعدیل]] ابن عقده اقوال مختلف و متضادی در میان [[شیعه]] و [[سنی]] وجود دارد. [[شیخ طوسی]] او را فردی جلیلالقدر، بامنزلت و [[ثقه]] دانسته است. <ref>رجال (الطوسی) ۴۴۲؛ الفهرست ۲۹.</ref> [[نجاشی]] نیز او را از جمله [[ثقات]] خوانده است. <ref>رجال (النجاشی)، ج ۱، ص۲۴۰.</ref> در مقابل، گروهی از [[اهل سنّت]]، او را ـ به سبب پاره ای از [[احادیث]] و [[بدگویی]] و نقل احادیثی در [[طعن]] [[صحابه]] از جمله [[خلیفه اول]] و دوم ـ [[تضعیف]] کردهاند. <ref>میزان الاعتدال، ج ۱، ص۱۳۶.</ref> [[ابن حجر]] میگوید: عدهای او را [[ضعیف]] شمرده و گروهی تقویت کردهاند. <ref>لسان المیزان، ج ۱، ص۲۶۳.</ref> او سرانجام در [[ذی قعده]] | ابن عقده همچون پدرش، [[مذهب]] [[زیدی]] جارودی داشت و تا پایان [[عمر]] بر آن [[پایدار]] بود. <ref>الفهرست (الطوسی) ۲۸؛ تاریخ بغداد، ج ۵، ص۱۵.</ref> [[حافظه]] وی در میان محدثان هم تراز خود و حتی پیش و پس از وی، مثال زدنی و شهره [[آفاق]] بوده است. [[نجاشی]] دراین باره نوشته حکایاتی که در این زمینه از وی نقل شده و به بزرگی از او یاد شده، مختلف است. <ref>رجال (النجاشی)، ج ۱، ص۲۴۰.</ref> گفته شده وی بیش از ۱۲۰ هزار [[حدیث]] را با اسناد از [[اهل بیت]] {{عم}} در [[حفظ]] داشت. <ref> خلاصه الاقوال ۲۰۴.</ref> این تعداد افزون بر سیصدهزار [[حدیثی]] بوده که به طور کلی حفظ بوده است؛ گرچه [[ذهبی]] به [[نقلی]] آن را تا ششصد هزار نیز گزارش کرده است. <ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۱۵، ص۳۴۷.</ref> از قول [[ابوالحسن دارقطنی]] از [[شاگردان]] وی نقل شده که [[اهل کوفه]] به اتفاق معتقدند از [[زمان]] [[ابن مسعود]] تا کنون کسی حافظتر از [[ابن عقده]] نیامده و هیچ کس به پای او نرسیده است. <ref> تاریخ الاسلام، ج ۲۵، ص۶۹.</ref> درباره کتابخانه شخصی ابن عقده نیز آوردهاند: کتابخانه وی از بزرگترین و پرشمارترین کتابخانههای [[بغداد]] در آن [[روزگار]] بوده که برای جابه جایی کتابهای وی، [[کارگران]] و حمّالان بسیاری به کار گرفته میشدند. <ref>تاریخ بغداد، ج ۵، ص۱۸.</ref> درباره [[جرح و تعدیل]] ابن عقده اقوال مختلف و متضادی در میان [[شیعه]] و [[سنی]] وجود دارد. [[شیخ طوسی]] او را فردی جلیلالقدر، بامنزلت و [[ثقه]] دانسته است. <ref>رجال (الطوسی) ۴۴۲؛ الفهرست ۲۹.</ref> [[نجاشی]] نیز او را از جمله [[ثقات]] خوانده است. <ref>رجال (النجاشی)، ج ۱، ص۲۴۰.</ref> در مقابل، گروهی از [[اهل سنّت]]، او را ـ به سبب پاره ای از [[احادیث]] و [[بدگویی]] و نقل احادیثی در [[طعن]] [[صحابه]] از جمله [[خلیفه اول]] و دوم ـ [[تضعیف]] کردهاند. <ref>میزان الاعتدال، ج ۱، ص۱۳۶.</ref> [[ابن حجر]] میگوید: عدهای او را [[ضعیف]] شمرده و گروهی تقویت کردهاند. <ref>لسان المیزان، ج ۱، ص۲۶۳.</ref> او سرانجام در [[ذی قعده]] سال ۳۳۲<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۱۵، ص۳۵۵.</ref> یا ۳۳۳ [[هجری]] در [[کوفه]] از [[دنیا]] رفت. <ref>رجال (النجاشی)، ج ۱، ص۲۴۲.</ref> | ||
آثار وی عبارتاند از: التاریخ وذکر من روی الحدیث، السنن، من روی عن امیرالمؤمنین {{ع}}، من روی عن الحسن والحسین {{ع}}، من روی عن علی بن الحسین {{ع}}، من روی عن ابی جعفر {{ع}}، من روی عن زیدبن علی {{ع}}، الرجال یا کتاب من روی عن جعفربن محمد {{ع}}، الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم، اخبار ابی حنیفه ومسنده، الولایة ومن روی غدیر خم، فضل الکوفه، من روی عن علی {{ع}} قسیم النار، الطائر، مسند عبدالله بن بکیر بن اعین، حدیث الرایة، الشوری، ذکر النبی {{صل}}والصخرة والراهب وطرق ذلک، الآداب، طریق تفسیر قوله تعالی «انمّا انت منذر ولکلّ قوم هاد»، طرق حدیث النبی {{صل}} «انت منّی بمنزلة هارون من موسی» عن سعدبن ابی وقاص، تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین {{ع}} حروبه، الشیعه من اصحاب الحدیث، صلح الحسن {{ع}} ومعاویه، تفسیر القرآن، <ref> رجال (النجاشی)، ج ۱، ص۲۴۰ ـ ۲۴۱.</ref> من روی عن فاطمه {{س}} من اولادها، یحیی بن حسین بن زید واخباره، <ref>الفهرست (الطوسی) ۲۹.</ref> جزء فی فضائل علی {{ع}}، الغیبه، الجرائد، <ref>الذریعه، ج ۳، ص۴۲۴ و ج ۵، ص۹۳ و ۱۰۲.</ref> التسمیة فی فقه اهل البیت {{عم}} بالاخبار، المحاسن، <ref>معالم العلما، ص۱۷.</ref> جزء من حدیثه<ref>المستدرک علی معجم المؤلفین، ص۹۱.</ref><ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۲، ص ۱۳۲- ۱۳۳.</ref> | آثار وی عبارتاند از: التاریخ وذکر من روی الحدیث، السنن، من روی عن امیرالمؤمنین {{ع}}، من روی عن الحسن والحسین {{ع}}، من روی عن علی بن الحسین {{ع}}، من روی عن ابی جعفر {{ع}}، من روی عن زیدبن علی {{ع}}، الرجال یا کتاب من روی عن جعفربن محمد {{ع}}، الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم، اخبار ابی حنیفه ومسنده، الولایة ومن روی غدیر خم، فضل الکوفه، من روی عن علی {{ع}} قسیم النار، الطائر، مسند عبدالله بن بکیر بن اعین، حدیث الرایة، الشوری، ذکر النبی {{صل}}والصخرة والراهب وطرق ذلک، الآداب، طریق تفسیر قوله تعالی «انمّا انت منذر ولکلّ قوم هاد»، طرق حدیث النبی {{صل}} «انت منّی بمنزلة هارون من موسی» عن سعدبن ابی وقاص، تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین {{ع}} حروبه، الشیعه من اصحاب الحدیث، صلح الحسن {{ع}} ومعاویه، تفسیر القرآن، <ref> رجال (النجاشی)، ج ۱، ص۲۴۰ ـ ۲۴۱.</ref> من روی عن فاطمه {{س}} من اولادها، یحیی بن حسین بن زید واخباره، <ref>الفهرست (الطوسی) ۲۹.</ref> جزء فی فضائل علی {{ع}}، الغیبه، الجرائد، <ref>الذریعه، ج ۳، ص۴۲۴ و ج ۵، ص۹۳ و ۱۰۲.</ref> التسمیة فی فقه اهل البیت {{عم}} بالاخبار، المحاسن، <ref>معالم العلما، ص۱۷.</ref> جزء من حدیثه<ref>المستدرک علی معجم المؤلفین، ص۹۱.</ref><ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۲، ص ۱۳۲- ۱۳۳.</ref> |
نسخهٔ ۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۲
آشنایی اجمالی
ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید همدانی سبیعی کوفی مشهور به ابن عقده از موالی عبدالرحمان بن سعید سبیعی از قبیله همدان و اهل کوفه بود[۱] و در سال ۲۴۹ هجری به دنیا آمد. [۲] «عقده» لقب پدر اوست که از ورّاقان خوش خط کوفه و آگاه دانش به صرف و نحو بود و به تدریس قرآن و ادبیات اشتغال داشت و از افراد پرهیزکار و نیکوکار به شمار میرفت. [۳]
ابن عقده از محدثان مشهور و کم نظیری بود که مورد توجه دو فرقه شیعه و سنی بوده و از هر دو گروه، روایاتی از او نقل کردهاند. [۴] چنان که از دادههای تاریخی برمیآید، وی بیشتر عمرش را در کوفه سپری کرده و چند سفر نیز به بغداد داشته است. ذهبی در گزارشی که دراین باره آورده، به نقل از ابن جعابی نوشته: ابن عقده سه بار وارد بغداد شده و از مشایخ و استادان آنجا حدیث شنیده و بهره برده است. [۵] به هرحال از میان انبوه محدثان بنام و مشهوری که ابن عقده از آنان حدیث شنیده، میتوان به افرادی چون محمد بن عبیدالله منادی، علی بن داوود قنطری، احمد بن عبدالحمید حارثی و احمد بن یحیی صوفی اشاره کرد. [۶] افراد و شاگردان بسیاری نیز از وی حدیث شنیده و به نقل روایت پرداختهاند که از آن میان نام کسانی همانند ابوالقاسم طبرانی، ابوالحسن دارقطنی و محمد بن مظفر به چشم میخورد. [۷]
ابن عقده همچون پدرش، مذهب زیدی جارودی داشت و تا پایان عمر بر آن پایدار بود. [۸] حافظه وی در میان محدثان هم تراز خود و حتی پیش و پس از وی، مثال زدنی و شهره آفاق بوده است. نجاشی دراین باره نوشته حکایاتی که در این زمینه از وی نقل شده و به بزرگی از او یاد شده، مختلف است. [۹] گفته شده وی بیش از ۱۲۰ هزار حدیث را با اسناد از اهل بیت (ع) در حفظ داشت. [۱۰] این تعداد افزون بر سیصدهزار حدیثی بوده که به طور کلی حفظ بوده است؛ گرچه ذهبی به نقلی آن را تا ششصد هزار نیز گزارش کرده است. [۱۱] از قول ابوالحسن دارقطنی از شاگردان وی نقل شده که اهل کوفه به اتفاق معتقدند از زمان ابن مسعود تا کنون کسی حافظتر از ابن عقده نیامده و هیچ کس به پای او نرسیده است. [۱۲] درباره کتابخانه شخصی ابن عقده نیز آوردهاند: کتابخانه وی از بزرگترین و پرشمارترین کتابخانههای بغداد در آن روزگار بوده که برای جابه جایی کتابهای وی، کارگران و حمّالان بسیاری به کار گرفته میشدند. [۱۳] درباره جرح و تعدیل ابن عقده اقوال مختلف و متضادی در میان شیعه و سنی وجود دارد. شیخ طوسی او را فردی جلیلالقدر، بامنزلت و ثقه دانسته است. [۱۴] نجاشی نیز او را از جمله ثقات خوانده است. [۱۵] در مقابل، گروهی از اهل سنّت، او را ـ به سبب پاره ای از احادیث و بدگویی و نقل احادیثی در طعن صحابه از جمله خلیفه اول و دوم ـ تضعیف کردهاند. [۱۶] ابن حجر میگوید: عدهای او را ضعیف شمرده و گروهی تقویت کردهاند. [۱۷] او سرانجام در ذی قعده سال ۳۳۲[۱۸] یا ۳۳۳ هجری در کوفه از دنیا رفت. [۱۹]
آثار وی عبارتاند از: التاریخ وذکر من روی الحدیث، السنن، من روی عن امیرالمؤمنین (ع)، من روی عن الحسن والحسین (ع)، من روی عن علی بن الحسین (ع)، من روی عن ابی جعفر (ع)، من روی عن زیدبن علی (ع)، الرجال یا کتاب من روی عن جعفربن محمد (ع)، الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم، اخبار ابی حنیفه ومسنده، الولایة ومن روی غدیر خم، فضل الکوفه، من روی عن علی (ع) قسیم النار، الطائر، مسند عبدالله بن بکیر بن اعین، حدیث الرایة، الشوری، ذکر النبی (ص)والصخرة والراهب وطرق ذلک، الآداب، طریق تفسیر قوله تعالی «انمّا انت منذر ولکلّ قوم هاد»، طرق حدیث النبی (ص) «انت منّی بمنزلة هارون من موسی» عن سعدبن ابی وقاص، تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین (ع) حروبه، الشیعه من اصحاب الحدیث، صلح الحسن (ع) ومعاویه، تفسیر القرآن، [۲۰] من روی عن فاطمه (س) من اولادها، یحیی بن حسین بن زید واخباره، [۲۱] جزء فی فضائل علی (ع)، الغیبه، الجرائد، [۲۲] التسمیة فی فقه اهل البیت (ع) بالاخبار، المحاسن، [۲۳] جزء من حدیثه[۲۴][۲۵]
منابع
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۲
پانویس
- ↑ رجال (النجاشی)، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ رجال (الطوسی)، ص۴۴۲.
- ↑ تاریخ بغداد، ج ۵، ص۱۵ ـ ۱۶.
- ↑ الفهرست (الطوسی)، ص۲۹؛ تاریخ الاسلام، ج ۲۵، ص۷۱.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج ۱۵، ص۳۴۹.
- ↑ تاریخ بغداد، ج ۵، ص۱۴.
- ↑ المنتظم، ج ۱۴، ص۳۶.
- ↑ الفهرست (الطوسی) ۲۸؛ تاریخ بغداد، ج ۵، ص۱۵.
- ↑ رجال (النجاشی)، ج ۱، ص۲۴۰.
- ↑ خلاصه الاقوال ۲۰۴.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج ۱۵، ص۳۴۷.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج ۲۵، ص۶۹.
- ↑ تاریخ بغداد، ج ۵، ص۱۸.
- ↑ رجال (الطوسی) ۴۴۲؛ الفهرست ۲۹.
- ↑ رجال (النجاشی)، ج ۱، ص۲۴۰.
- ↑ میزان الاعتدال، ج ۱، ص۱۳۶.
- ↑ لسان المیزان، ج ۱، ص۲۶۳.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج ۱۵، ص۳۵۵.
- ↑ رجال (النجاشی)، ج ۱، ص۲۴۲.
- ↑ رجال (النجاشی)، ج ۱، ص۲۴۰ ـ ۲۴۱.
- ↑ الفهرست (الطوسی) ۲۹.
- ↑ الذریعه، ج ۳، ص۴۲۴ و ج ۵، ص۹۳ و ۱۰۲.
- ↑ معالم العلما، ص۱۷.
- ↑ المستدرک علی معجم المؤلفین، ص۹۱.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۲، ص ۱۳۲- ۱۳۳.