آزادی سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۴۲۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۳: خط ۳۳:
درباره [[انتقاد]] نیز باید گفت که حتی [[مراجع]] نیز به مفهوم صحیح، فرق انتقاد و چون و چرا نیستند. هر [[مقام]] غیر معصومی که در وضع غیر قابل [[انتقاد]] قرار گیرد، هم برای خودش و هم برای [[اسلام]] خطرناک است<ref>مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۲۲.</ref>. مانند [[عوام]] نباید اندیشید که هر که در طبقه [[مراجع]] قرار گرفت، مورد [[عنایت خاص]] [[امام زمان]] {{ع}} است و [[مصون از خطا]] و [[گناه]] و [[فسق]] است. اگر چنین چیزی بود، شرط [[عدالت]]، موضوعیت نداشت<ref>مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۲۲. ایشان تصریح می‌کند که: "هرگز خود را فوق اشتباه تصور نمی‌کنم".</ref>. بدین ترتیب روشن می‌شود که [[مردم]] در [[زندگی سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[حق]] دارند در امور عمومی و جاری اظهار نظر کنند و به چون و چرا بپردازند. هیچ کس فوق چون و چرا و [[نظارت]] و انتقاد نیست.
درباره [[انتقاد]] نیز باید گفت که حتی [[مراجع]] نیز به مفهوم صحیح، فرق انتقاد و چون و چرا نیستند. هر [[مقام]] غیر معصومی که در وضع غیر قابل [[انتقاد]] قرار گیرد، هم برای خودش و هم برای [[اسلام]] خطرناک است<ref>مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۲۲.</ref>. مانند [[عوام]] نباید اندیشید که هر که در طبقه [[مراجع]] قرار گرفت، مورد [[عنایت خاص]] [[امام زمان]] {{ع}} است و [[مصون از خطا]] و [[گناه]] و [[فسق]] است. اگر چنین چیزی بود، شرط [[عدالت]]، موضوعیت نداشت<ref>مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۲۲. ایشان تصریح می‌کند که: "هرگز خود را فوق اشتباه تصور نمی‌کنم".</ref>. بدین ترتیب روشن می‌شود که [[مردم]] در [[زندگی سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[حق]] دارند در امور عمومی و جاری اظهار نظر کنند و به چون و چرا بپردازند. هیچ کس فوق چون و چرا و [[نظارت]] و انتقاد نیست.
[[آزادی بیان]] یک اصل اساسی است و بلکه یگانه راه [[نجات]] اسلام در طول [[تاریخ]] و [[نظام جمهوری اسلامی]] در [[آینده]] است. بیان اندیشه‌های مختلف، فضای [[نفاق]] و [[دورویی]] [[حاکم]] بر [[جامعه]] را از بین برده و باعث شفافیت هر چه بیشتر [[اندیشه‌ها]] می‌شود و افراد بدون هیچ‌گونه [[ترس]] و اضطرابی آنچه را که بدان [[اعتقاد]] دارند، در فضایی [[آزاد]] در معرض نقد و بررسی صاحبان [[فکر]] و [[اندیشه]] قرار میدهند و نقاط قوت و [[ضعف]] آن از هم باز می‌شود. بدین صورت است که آزادی بیان باعث قوت و رونق [[علم]] و [[حکمت]] در سطح جامعه می‌شود و فضای نفاق، دورویی و [[چاپلوسی]] از جامعه رخت برمی‌بندد.<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۴۷-۵۵.</ref>
[[آزادی بیان]] یک اصل اساسی است و بلکه یگانه راه [[نجات]] اسلام در طول [[تاریخ]] و [[نظام جمهوری اسلامی]] در [[آینده]] است. بیان اندیشه‌های مختلف، فضای [[نفاق]] و [[دورویی]] [[حاکم]] بر [[جامعه]] را از بین برده و باعث شفافیت هر چه بیشتر [[اندیشه‌ها]] می‌شود و افراد بدون هیچ‌گونه [[ترس]] و اضطرابی آنچه را که بدان [[اعتقاد]] دارند، در فضایی [[آزاد]] در معرض نقد و بررسی صاحبان [[فکر]] و [[اندیشه]] قرار میدهند و نقاط قوت و [[ضعف]] آن از هم باز می‌شود. بدین صورت است که آزادی بیان باعث قوت و رونق [[علم]] و [[حکمت]] در سطح جامعه می‌شود و فضای نفاق، دورویی و [[چاپلوسی]] از جامعه رخت برمی‌بندد.<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۴۷-۵۵.</ref>
==چیستی [[آزادی سیاسی]]==
این ادعا تکرار شده و می‌شود که [[آزادی]] یکی از مفاهیم مرکزی در [[تاریخ]] و اندیشه‌های [[سیاسی]] غرب و یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های آرمانی در [[جوامع]] [[دموکراتیک]] به شمار می‌آید<ref>Hannah Arendt، "What is Freedom?"، Between Past and Future: Eight Exercises in Political Thought، p. ۱۷۲...</ref>. این ادعا بر فرض که درست باشد، تنها نوعی تعبیر و خوانش در [[اندیشه سیاسی]] غرب از آزادی است که با نگره [[اسلامی]] و [[قرآنی]]، تفاوت بسیار دارد که در فصل قبل به برخی زوایای آن اشاره شد. هرچند این نکته نیز جای بحث دارد که جوامع مردم‌سالار صرفاً به حوزه جغرافیایی غرب محدود نمی‌شود. در این قسمت، تلاش می‌شود ساحت‌های گوناگون آزادی سیاسی واکاویده شود و با توجه به مؤلفه‌های آن، خط‌کشی‌ها و مرزهای آزادی سیاسی، نسبت به مکتب‌های گونه‌گون ترسیم گردد.
وقتی واژه “آزادی” بدون قید، به کار می‌رود، معنای فراگیر آن منظور است که [[نفی سلطه]] دیگری باشد؛ لذا “برای [[انسان]]، امری [[ممدوح]] و مطلوب است؛ مانند کمال و [[سعادت]] که اصلی مطلوب برای همگان است؛ ولی مهم [[تفسیر]] آزادی است. این واژه، یکی از اوصاف [[نفسانی]] است که به جهت تفسیر مختلف از ماهیت و [[حقیقت انسان]]، همچنان معنای آن نیز در هاله‌ای از ابهام مانده است. به همین دلیل در طول تاریخ از آن سوءاستفاده‌های زیادی شده است<ref>ر.ک: عبدالله جوادی آملی؛ جامعه در قرآن (تفسیر موضوعی)؛ ج۱۷، ص۴۷۲.</ref>.
در جوامع [[مردم]] سالار، مفهوم آزادی سیاسی ارتباطی نزدیک با مفاهیمی مانند آزادی [[مدنی]] و [[حقوق بشر]] دارد. آنا آرنت، ریشه‌های مفهوم آزادی را در تکاپوهای سیاسی یونان باستان، ردیابی می‌کند، به این نحو که مفهوم آزادی به طور [[تاریخی]]، از [[فعالیت سیاسی]] جدا نبوده است. [[سیاست]] تنها توسط کسانی قابل [[اعمال]] بوده است که خود را از نیازها و بایسته‌های [[زندگی]] [[آزاد کرده]] باشند، تا بتوانند در قلمرو و حوزه امر سیاسی مشارکت کنند. بر اساس مطالعات وی، از حدود [[قرن پنجم]] میلادی، مفهوم [[آزادی]] با [[اندیشه]] و انگاره [[مسیحی]] یعنی [[آزادی اراده]] یا آزادی درونی پیوند خورده است و از آن [[زمان]] به بعد، [[رفتار]] [[سیاسی]] به عنوان یک شکل از آزادی مورد [[غفلت]] واقع شد، هرچند که او همچنان بر این [[باور]] است که آزادی، علت بقای [[سیاست]] است<ref>Hannah Arendt، "What is Freedom?"، Between Past and Future: Eight exercises in political thought، p. ۸۷...</ref>.
[[آزادی سیاسی]] به معنای جدید آن دارای سابقه‌ای چندان مکتوب و دیرین در [[ادبیات]] [[اندیشه سیاسی اسلام]] نیست، هرچند در سده گذشته بحث از آزادی در نگرش [[اسلامی]]، اهمیت یافته است؛ برای نمونه یکی از فآخرترین آثاری که در سده اخیر در این باره، [[نگارش]] یافته است، کتاب [[تنبیه]] الامه و [[تنزیه]] المله [[مرحوم علامه]] [[نائینی]] است که به [[حق]] باید آن را رساله‌ای درباره [[عدالت]] و آزادی و بیانیه‌ای در برابر [[استبداد]] خواند. وی در این کتاب بیان می‌کند که [[الحق]] بحث آزادی یکی از شاهْ‌مغلطه‌کاری‌های عالم است و [[کشف]] [[حقیقت]] آن هم از همه، اهمّ و [[الزام]] است<ref>میرزا محمدحسین غروی نائینی، تنبیه الأمة و تنزیه الملة، ص۹۶.</ref>. با این همه، نبود سابقه نوشتاری به معنای آن نیست که [[بن‌مایه‌های]] نظری آزادی سیاسی و [[اجتماعی]] در [[کلام الهی]] و اندیشه سیاسی اسلام، وجود ندارد، بلکه با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی در [[تمدن]] [[اسلام]] موقعیت طرح زاویه سیاسی آن فراهم نشده است. [[جامعه اسلامی]] چندان گرفتار [[خفقان]] و استبداد شدید بوده است که مباحث مربوط به آزادی، فضایی برای طرح و [[کاوش]] نیافته‌اند و اگر کسی یا نوشته‌ای آن را طرح و بیان کرده است، آن را دچار [[فراموشی]] و [[خاموشی]] کرده‌اند تا صدای آن به [[گوش]] [[مشتاقان]] نرسد. همه تلاش قدرت‌محوران و پیرامونیان قدرت‌پرست، آن بوده تا [[آرامش]] گورستانی [[جامعه]] به هم نخورد و [[خواب]] آشفته مستبدان، شکسته نشود.
[[انتظار]] آن نیست تا تعریف و ماهیت آزادی سیاسی از [[قرآن کریم]] [[طلب]] شود که چندان معقول نیست؛ مهم آن است که [[قرآن کریم]]، اصل [[آزادی سیاسی]] را همانند دیگر خواسته‌های اصیل بشری می‌پذیرد و بر آن صحه می‌گذارد، اما اینکه [[آزادی]] به چه معناست و دارای چه عناصری؛ می‌توان [[باور]] داشت عناصر و مؤلفه‌های آزادی سیاسی را از [[قرآن]] قابل [[استنباط]] است، یا آنکه می‌توان از فهمی که دیگران ارائه کرده‌اند، بهره گرفت و به قرآن عرضه داشت؛ به بیان دیگر، تعریف آزادی به [[فهم عرفی]]، با توجه به مبانی کلان [[شریعت]] وانهاده شده است. در این نگرش ما در جست‌وجوی آن هستیم بدون دخالت پیش‌فرض‌ها و مفروضاتی که در دنیای جدید وجود دارد، سراغ [[آیات قرآن کریم]] رفته و از منظر آن، [[تأیید]] یا عدم تأیید، مطلوبیت یا نامطلوبیت، مطلق یا [[مقید]] بودن آزادی سیاسی را که در دنیای امروز رواج دارد دریابیم و سپس بتوانیم بر اساس [[آموزه‌های قرآن کریم]]، تعریفی متفاوت از آن ارائه کنیم. با [[فهم]] تعریف‌ها و تبیین‌های مختلف از آزادی سیاسی، از جمله تعریف‌هایی که از [[مکتب]] [[لیبرالیسم]] بر می‌آید، باید آنها را به قرآن کریم عرضه کرد و از آن پرسید که از منظر [[کلام الهی]]، کدام تعریف از آزادی مقبول است و آنچه امروزه عرضه می‌شود، چه مقدار مورد تأیید این سخن است و اگر بخشی از آن مقبول نیست، پس آن نگره مطلوب و مقبول به آزادی، کدام است؛ بنابراین در تکاپوی آن هستیم آزادی سیاسی را بر اساس چارچوب، مفاهیم، مبانی و آموزه‌های قرآن کریم تعریف کنیم؛ تعریفی بر آمده از “مفهوم” و نه از “متن”.
بحث آزادی سیاسی را می‌توان و [[شایسته]] است از منظر قرآن کریم به عنوان یکی از منابع اصیل [[اندیشه]] [[اسلامی]] و [[فقه سیاسی]] بررسی کرد. آنچه در تعریف [[فقه]] مشهور است، توجه به این نکته محوری است که فقه [[دانش]] بررسی [[تکلیف]] [[مکلفین]] است، کار فقه، تعیین حدود، [[تکالیف]] و تقییداتی است که باید در [[رفتار]] و گفتار [[شهروندان]] رعایت شود، اما به نظر می‌رسد همه بحث این نیست، یکی از مباحث کلیدی در [[دانش]] [[فقه]] بحث از [[حقوق]] [[مکلفین]] و [[شهروندان]] است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد، با این وصف، فقه تنها دانش [[تکلیف]] نیست، بلکه دانش تکلیف و [[حق]] است، در این نگرش، [[حقوقی]] چون [[عدالت اجتماعی]]، [[آزادی]] و انواع آن، [[حقوق سیاسی]]- [[اجتماعی]] مانند حق [[رأی]] دادن و [[انتخاب]] کردن، انتخاب شدن، [[تعیین سرنوشت]]، حقوق [[مالکیت]]، [[حقوق بشر]]، حقوق [[زندانیان]] و... باید طرح گردد و بررسی. در این دیدگاه، فقه و [[فقه سیاسی]] به افق‌های نو و متفاوتی دست خواهد یافت و این دانش را هر چه بیشتر [[جان]] و توان می‌بخشد تا در دنیای جدید، نقش [[بازی]] کند و دارای انعطاف گردد؛ پس فقه همان گونه که قیود و محدودیت‌های آزادی را مطرح می‌کند، حقوق گوناگون برخاسته از آزادی را نیز طرح می‌کند و منبع مهم و قسمی بزرگ از این بحث را باید از [[قرآن]] [[طلب]] کرد.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]] ص ۷۹-۸۲.</ref>


== آزادی سیاسی و [[آزادی اجتماعی|اجتماعی]] ==
== آزادی سیاسی و [[آزادی اجتماعی|اجتماعی]] ==
۷۵٬۷۴۷

ویرایش