نصر بن ابی‌نیزر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:
نصر بن ابی‌نیزر، از خدمتگزاران<ref>مناقب آل ابی‎طالب، ج۳، ص۳۵۱.</ref> و [[یاران حضرت علی]] {{ع}}<ref>وسیلة الدارین، ص۱۹۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۶۴.</ref>، [[امام حسن]]<ref>وسیلة الدارین، ص۱۹۹.</ref> و [[امام حسین]] {{ع}}<ref>وسیلة الدارین، ص۱۹۹.</ref> بود.
نصر بن ابی‌نیزر، از خدمتگزاران<ref>مناقب آل ابی‎طالب، ج۳، ص۳۵۱.</ref> و [[یاران حضرت علی]] {{ع}}<ref>وسیلة الدارین، ص۱۹۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۶۴.</ref>، [[امام حسن]]<ref>وسیلة الدارین، ص۱۹۹.</ref> و [[امام حسین]] {{ع}}<ref>وسیلة الدارین، ص۱۹۹.</ref> بود.


پدرش «[[ابونیزر]]» از [[فرزندان]] [[ملوک عجم]] یا از [[اولاد]] [[نجاشی پادشاه حبشه]] بوده است. در چگونگی آمدن ابی نیزر به [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}}، در [[منابع تاریخی]] توضیح زیادی نیامده است. فقط سماوی از کامل مبرد نقل می‌‌کند که نصر در همان [[کودکی]] که در حبشه می‌‌زیسته متمایل به [[اسلام]] شد. وی را خدمت رسول خدا {{صل}} آوردند و اسلام را پذیرفت و از همان [[زمان پیامبر]] به [[تربیت]] و پرورش او [[همت]] گمارد و پس از ایشان با [[امیر مؤمنان]] {{ع}} و فرزندان آن [[حضرت]] به سر می‌‌برد. برخی هم گفته‌اند او از فرزندان ملوک عجم بوده که به رسم [[هدیه]]، به رسول خدا {{صل}} اهدا شده وسپس با [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و در نخلستان‌های اطراف [[مدینه]] به کار [[اشتغال]] داشته است.
پدرش «[[ابونیزر]]» از [[فرزندان]] [[ملوک عجم]] یا از [[اولاد]] [[نجاشی پادشاه حبشه]] بوده است. در چگونگی آمدن ابونیزر به [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}}، در [[منابع تاریخی]] توضیح زیادی نیامده است. فقط سماوی از کامل مبرد نقل می‌‌کند که نصر در همان [[کودکی]] که در حبشه می‌‌زیسته متمایل به [[اسلام]] شد. وی را خدمت رسول خدا {{صل}} آوردند و اسلام را پذیرفت و از همان [[زمان پیامبر]] به [[تربیت]] و پرورش او [[همت]] گمارد و پس از ایشان با [[امیر مؤمنان]] {{ع}} و فرزندان آن [[حضرت]] به سر می‌‌برد. برخی هم گفته‌اند او از فرزندان ملوک عجم بوده که به رسم [[هدیه]]، به رسول خدا {{صل}} اهدا شده وسپس با [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و در نخلستان‌های اطراف [[مدینه]] به کار [[اشتغال]] داشته است.


[[حدیث]] معروفی است از ابی نیزر [[روایت]] شده، [[گواه]] بر این مدعاست<ref>خلاصه روایت از زبان آبی نیزر چنین است او می‌‌گوید: من در مزرعه ابونیزر و بغیبغه مشغول کار بودم که حضرت علی {{ع}} نزدم آمد و فرمود: {{متن حدیث|هَلْ عِنْدَكَ مِنْ طَعَامٍ}}، «آیا چیزی برای طعام داری؟» عرض کردم غذایی از کدوهای مزرعه، تهیه کرده و با روغن معمولی پخته‎ام و شما آن را دوست ندارید؟ حضرت فرمود، همان را بیاور. حضرت برخاست و سر جوی آب دستان مبارک خود را شست و بعد، از آن غذا تناول کرد و پس از غذا، امام سر جوی آب رفت و دستان خود را با ماسه و آب شست تا پاک شد، سپس دست را روی شکمش از روی لباس مالید و گفت، {{متن حدیث|مَنْ أَدْخَلَهُ بَطْنُهُ اَلنَّارَ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ}}؛ کسی که به واسطه سیر کردن شکمش وارد دوزخ شود خدا او را از رحمت خود دور ساخته است. ابو نیزر می‌‌گوید: بعد حضرت کلنگ را به دست گرفت و داخل قنات رفت و مشغول حفر آن قنات شد، آب به کندی خارج می‌‌شد. بعد از ساعتی از کانال قنات بیرون آمد و عرق پیشانی‌اش را با انگشتان خود پاک کرد و دوباره نفس زنان وارد قنات شد و مشغول به حفر آن شد؛ طولی نکشید که آب قنات فراوان شد و به تعبیر ابی نیزر کأنها عن جزوړ، آب مانند گردن شتر جریان یافت. حضرت بعد بیرون آمد و فرمود، {{متن حدیث|أُشْهِدُ اَللَّهَ أَنَّهَا صَدَقَةٌ}}؛ خدا را شاهد می‌‌گیرم که این قنات را برای صدقه قرار دادم. و سپس نامه‌ای نوشت که این دو مزرعه (مزرعه آبی نیزر و بغیبغه) را علی امیرمؤمنان، صدقه قرار داد و وقف مستمندان مدینه نمود؛ مگر آنکه حسن و حسین بدان نیازمند شوند که در این صورت ملک آنان است و دیگران بدان حقی ندارند. (ابصارالعین، ص۹۰).</ref>.
[[حدیث]] معروفی است از ابونیزر [[روایت]] شده، [[گواه]] بر این مدعاست<ref>خلاصه روایت از زبان ابونیزر چنین است او می‌‌گوید: من در مزرعه ابونیزر و بغیبغه مشغول کار بودم که حضرت علی {{ع}} نزدم آمد و فرمود: {{متن حدیث|هَلْ عِنْدَكَ مِنْ طَعَامٍ}}، «آیا چیزی برای طعام داری؟» عرض کردم غذایی از کدوهای مزرعه، تهیه کرده و با روغن معمولی پخته‎ام و شما آن را دوست ندارید؟ حضرت فرمود، همان را بیاور. حضرت برخاست و سر جوی آب دستان مبارک خود را شست و بعد، از آن غذا تناول کرد و پس از غذا، امام سر جوی آب رفت و دستان خود را با ماسه و آب شست تا پاک شد، سپس دست را روی شکمش از روی لباس مالید و گفت، {{متن حدیث|مَنْ أَدْخَلَهُ بَطْنُهُ اَلنَّارَ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ}}؛ کسی که به واسطه سیر کردن شکمش وارد دوزخ شود خدا او را از رحمت خود دور ساخته است. ابونیزر می‌‌گوید: بعد حضرت کلنگ را به دست گرفت و داخل قنات رفت و مشغول حفر آن قنات شد، آب به کندی خارج می‌‌شد. بعد از ساعتی از کانال قنات بیرون آمد و عرق پیشانی‌اش را با انگشتان خود پاک کرد و دوباره نفس زنان وارد قنات شد و مشغول به حفر آن شد؛ طولی نکشید که آب قنات فراوان شد و به تعبیر ابونیزر کأنها عن جزوړ، آب مانند گردن شتر جریان یافت. حضرت بعد بیرون آمد و فرمود، {{متن حدیث|أُشْهِدُ اَللَّهَ أَنَّهَا صَدَقَةٌ}}؛ خدا را شاهد می‌‌گیرم که این قنات را برای صدقه قرار دادم. و سپس نامه‌ای نوشت که این دو مزرعه (مزرعه ابونیزر و [[بغیبغه]]) را علی امیرمؤمنان، صدقه قرار داد و وقف مستمندان مدینه نمود؛ مگر آنکه حسن و حسین بدان نیازمند شوند که در این صورت ملک آنان است و دیگران بدان حقی ندارند. (ابصارالعین، ص۹۰).</ref>.


[[نصر]] فرزند ابی [[نیزر]] به [[تبعیت]] و [[پیروی]] از پدرش پس از [[شهادت امیرمؤمنان علی]] {{ع}} به [[امام حسن]] {{ع}} ملحق شد، بعد به [[امام حسین]] {{ع}} و از [[مدینه]] با [[کاروان امام حسین]] {{ع}} به [[مکه]] آمد و از آنجا به [[کربلا]] رفت و در [[روز عاشورا]] در همان [[حمله نخست]] به [[شهادت]] رسید<ref>ابصارالعین، ص۹۰؛ و در اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲، اسم او را با عنوان «نصر مولی علی {{ع}}» جزء شهدای کربلا ذکر کرده است.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۹۶-۵۹۷.</ref>
نصر بن ابی‌نیزر به [[تبعیت]] و [[پیروی]] از پدرش پس از [[شهادت امیرمؤمنان علی]] {{ع}} به [[امام حسن]] {{ع}} ملحق شد، بعد به [[امام حسین]] {{ع}} و از [[مدینه]] با [[کاروان امام حسین]] {{ع}} به [[مکه]] آمد و از آنجا به [[کربلا]] رفت و در [[روز عاشورا]] در همان [[حمله نخست]] به [[شهادت]] رسید<ref>ابصارالعین، ص۹۰؛ و در اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲، اسم او را با عنوان «نصر مولی علی {{ع}}» جزء شهدای کربلا ذکر کرده است.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۹۶-۵۹۷.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۱

نصر بن ابی‌نیزر
آرامگاه شهدای کربلا
نام کاملنصر بن ابی‌نیزر
جنسیتمرد
پدرابونیزر
تاریخ شهادت۶۱ هجری
محل شهادتکربلا
محل آرامگاهکربلا
از اصحاب
حضور در جنگواقعه کربلا

آشنایی اجمالی

نصر بن ابی‌نیزر، از خدمتگزاران[۱] و یاران حضرت علی (ع)[۲]، امام حسن[۳] و امام حسین (ع)[۴] بود.

پدرش «ابونیزر» از فرزندان ملوک عجم یا از اولاد نجاشی پادشاه حبشه بوده است. در چگونگی آمدن ابونیزر به خدمت رسول خدا (ص)، در منابع تاریخی توضیح زیادی نیامده است. فقط سماوی از کامل مبرد نقل می‌‌کند که نصر در همان کودکی که در حبشه می‌‌زیسته متمایل به اسلام شد. وی را خدمت رسول خدا (ص) آوردند و اسلام را پذیرفت و از همان زمان پیامبر به تربیت و پرورش او همت گمارد و پس از ایشان با امیر مؤمنان (ع) و فرزندان آن حضرت به سر می‌‌برد. برخی هم گفته‌اند او از فرزندان ملوک عجم بوده که به رسم هدیه، به رسول خدا (ص) اهدا شده وسپس با امیرمؤمنان (ع) و در نخلستان‌های اطراف مدینه به کار اشتغال داشته است.

حدیث معروفی است از ابونیزر روایت شده، گواه بر این مدعاست[۵].

نصر بن ابی‌نیزر به تبعیت و پیروی از پدرش پس از شهادت امیرمؤمنان علی (ع) به امام حسن (ع) ملحق شد، بعد به امام حسین (ع) و از مدینه با کاروان امام حسین (ع) به مکه آمد و از آنجا به کربلا رفت و در روز عاشورا در همان حمله نخست به شهادت رسید[۶][۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مناقب آل ابی‎طالب، ج۳، ص۳۵۱.
  2. وسیلة الدارین، ص۱۹۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۶۴.
  3. وسیلة الدارین، ص۱۹۹.
  4. وسیلة الدارین، ص۱۹۹.
  5. خلاصه روایت از زبان ابونیزر چنین است او می‌‌گوید: من در مزرعه ابونیزر و بغیبغه مشغول کار بودم که حضرت علی (ع) نزدم آمد و فرمود: «هَلْ عِنْدَكَ مِنْ طَعَامٍ»، «آیا چیزی برای طعام داری؟» عرض کردم غذایی از کدوهای مزرعه، تهیه کرده و با روغن معمولی پخته‎ام و شما آن را دوست ندارید؟ حضرت فرمود، همان را بیاور. حضرت برخاست و سر جوی آب دستان مبارک خود را شست و بعد، از آن غذا تناول کرد و پس از غذا، امام سر جوی آب رفت و دستان خود را با ماسه و آب شست تا پاک شد، سپس دست را روی شکمش از روی لباس مالید و گفت، «مَنْ أَدْخَلَهُ بَطْنُهُ اَلنَّارَ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ»؛ کسی که به واسطه سیر کردن شکمش وارد دوزخ شود خدا او را از رحمت خود دور ساخته است. ابونیزر می‌‌گوید: بعد حضرت کلنگ را به دست گرفت و داخل قنات رفت و مشغول حفر آن قنات شد، آب به کندی خارج می‌‌شد. بعد از ساعتی از کانال قنات بیرون آمد و عرق پیشانی‌اش را با انگشتان خود پاک کرد و دوباره نفس زنان وارد قنات شد و مشغول به حفر آن شد؛ طولی نکشید که آب قنات فراوان شد و به تعبیر ابونیزر کأنها عن جزوړ، آب مانند گردن شتر جریان یافت. حضرت بعد بیرون آمد و فرمود، «أُشْهِدُ اَللَّهَ أَنَّهَا صَدَقَةٌ»؛ خدا را شاهد می‌‌گیرم که این قنات را برای صدقه قرار دادم. و سپس نامه‌ای نوشت که این دو مزرعه (مزرعه ابونیزر و بغیبغه) را علی امیرمؤمنان، صدقه قرار داد و وقف مستمندان مدینه نمود؛ مگر آنکه حسن و حسین بدان نیازمند شوند که در این صورت ملک آنان است و دیگران بدان حقی ندارند. (ابصارالعین، ص۹۰).
  6. ابصارالعین، ص۹۰؛ و در اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲، اسم او را با عنوان «نصر مولی علی (ع)» جزء شهدای کربلا ذکر کرده است.
  7. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۵۹۶-۵۹۷.