ابوحتوف بن حارث انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
 
خط ۱۲: خط ۱۲:
ابوالحتوف و برادرش سعد هر دو از همین گروه ظاهر بین و کج‌فهم بودند که در زمره [[مخالفین]] امام {{ع}} قرار گرفتند و پس از [[شهادت]] [[امام علی]] {{ع}} از [[خاندان پیامبر]] بریدند و لذا در جریان [[لشکر کشی]] [[عمر سعد]] از [[کوفه]] به [[کربلا]]، این دو [[برادر]] در سپاه عمر سعد درآمدند تا با [[امام حسین]] {{ع}} بجنگند<ref>ر. ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲، ترجمه سعد بن حرث.</ref>.
ابوالحتوف و برادرش سعد هر دو از همین گروه ظاهر بین و کج‌فهم بودند که در زمره [[مخالفین]] امام {{ع}} قرار گرفتند و پس از [[شهادت]] [[امام علی]] {{ع}} از [[خاندان پیامبر]] بریدند و لذا در جریان [[لشکر کشی]] [[عمر سعد]] از [[کوفه]] به [[کربلا]]، این دو [[برادر]] در سپاه عمر سعد درآمدند تا با [[امام حسین]] {{ع}} بجنگند<ref>ر. ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲، ترجمه سعد بن حرث.</ref>.


اما از آن جائی که گاهی [[بخت]]، [[انسان]] را یاری می‌کند و به عللی که بر دیگران مخفی است [[خداوند]] توسط افراد [[هدایتگر]] [[دست]] [[انسان]] را می‌‌گیرد و از [[گمراهی]] [[نجات]] می‌‌دهد. در واقعه جانگداز [[کربلا]] [[پیام]] دلسوزانه و غریبانه [[امام حسین]] {{ع}} [[ابوالحتوف]] و برادرش را نجات داد و پس از آنکه ندای {{متن حدیث|هَلْ مِنْ نٰاصرٍ يَنْصُرُنِى}}، امام حسین {{ع}} در [[روز عاشورا]] بلند شد و صدای [[ضجه]] و ناله [[زنان]] و [[کودکان]] [[حرم حسینی]] در فضای کربلا طنین انداز شد، این دو [[برادر]] به خود آمدند و با همان [[شعار]] [[خوارج]] که در مقابل [[حضرت علی]] {{ع}} سر می‌‌دادند در این جا هم سردادند و گفتند: {{متن حدیث|لَا حُكْمَ‏ إِلَّا لِلَّهِ‏ وَ لَا طَاعَةَ لِمَنْ‏ عَصَاهُ‏}}؛ حکمی نیست برای کسی جز [[خدا]]، و کسی که [[گناه]] کرده [[اطاعت]] ندارد.
اما از آن جائی که گاهی [[بخت]]، [[انسان]] را یاری می‌کند و به عللی که بر دیگران مخفی است [[خداوند]] توسط افراد [[هدایتگر]] دست [[انسان]] را می‌‌گیرد و از [[گمراهی]] [[نجات]] می‌‌دهد. در واقعه جانگداز [[کربلا]] [[پیام]] دلسوزانه و غریبانه [[امام حسین]] {{ع}} [[ابوالحتوف]] و برادرش را نجات داد و پس از آنکه ندای {{متن حدیث|هَلْ مِنْ نٰاصرٍ يَنْصُرُنِى}}، امام حسین {{ع}} در [[روز عاشورا]] بلند شد و صدای [[ضجه]] و ناله [[زنان]] و [[کودکان]] [[حرم حسینی]] در فضای کربلا طنین انداز شد، این دو [[برادر]] به خود آمدند و با همان [[شعار]] [[خوارج]] که در مقابل [[حضرت علی]] {{ع}} سر می‌‌دادند در این جا هم سردادند و گفتند: {{متن حدیث|لَا حُكْمَ‏ إِلَّا لِلَّهِ‏ وَ لَا طَاعَةَ لِمَنْ‏ عَصَاهُ‏}}؛ حکمی نیست برای کسی جز [[خدا]]، و کسی که [[گناه]] کرده [[اطاعت]] ندارد.


پس از این شعار، به ندای مظلومانه امام حسین {{ع}} پاسخ مثبت دادند و گفتند: «و این [[حسین]] فرزند [[دختر پیامبر]] ما [[محمد]] می‌‌باشد در حالی که ما آرزوی [[شفاعت]] جد او را در [[روز قیامت]] داریم، چگونه با این وضعی که هیچ [[یار]] و [[یاوری]] ندارد با وی بجنگیم»<ref>{{عربی|وهذا الحسین ابن بنت نبینا محمد، و نحن نرجو شفاعة جده یوم القیامة، فکیف نقاتله و هو بهذا الحال نراه لا ناصر له و لا معین}}درباره ملحق شدن ابوالحتوف و برادرش سعد به قافله کربلا و شهادتشان در روز عاشورا اختلاف است، برخی از مورخان منکر شهادت آنان شده‌اند و گفته‌اند: ابو الحتوف تا آخر واقعه عاشورا در میان سپاهیان عمر سعد بود و با شمر همکاری می‌‌کرد و سنگ بر پیشانی امام {{ع}} زد! و برادرش سعد هم در صفین در رکاب علی {{ع}} به شهادت رسید، بنابراین او زنده نبوده تا در کربلا حاضر شود! به نظر مؤلف: اولا شخصی که در سپاه عمر سعد بوده و با شمر همکاری می‌‌کرده و سنگ به پیشانی امام {{ع}} زده به نام ابوالخنوق بوده نه أبوالحتوف، ر. ک: الملهوف، و ثانیاً طبق مدارکی که در ذیل آوردیم به نظر می‌‌رسد ابوالحتوف از عقیده خوارجی خود دست برداشته و در زمره سپاهیان امام {{ع}} آمده و بعد هم به شهادت رسیده است، العهدة علی الراوی، و اما راجع به برادرش سعد، نیز در ترجمه او توضیح خواهیم داد که او زنده بود و در کربلا در رکاب امام حسین {{ع}} به شهادت رسید.</ref>.
پس از این شعار، به ندای مظلومانه امام حسین {{ع}} پاسخ مثبت دادند و گفتند: «و این [[حسین]] فرزند [[دختر پیامبر]] ما [[محمد]] می‌‌باشد در حالی که ما آرزوی [[شفاعت]] جد او را در [[روز قیامت]] داریم، چگونه با این وضعی که هیچ [[یار]] و [[یاوری]] ندارد با وی بجنگیم»<ref>{{عربی|وهذا الحسین ابن بنت نبینا محمد، و نحن نرجو شفاعة جده یوم القیامة، فکیف نقاتله و هو بهذا الحال نراه لا ناصر له و لا معین}}درباره ملحق شدن ابوالحتوف و برادرش سعد به قافله کربلا و شهادتشان در روز عاشورا اختلاف است، برخی از مورخان منکر شهادت آنان شده‌اند و گفته‌اند: ابو الحتوف تا آخر واقعه عاشورا در میان سپاهیان عمر سعد بود و با شمر همکاری می‌‌کرد و سنگ بر پیشانی امام {{ع}} زد! و برادرش سعد هم در صفین در رکاب علی {{ع}} به شهادت رسید، بنابراین او زنده نبوده تا در کربلا حاضر شود! به نظر مؤلف: اولا شخصی که در سپاه عمر سعد بوده و با شمر همکاری می‌‌کرده و سنگ به پیشانی امام {{ع}} زده به نام ابوالخنوق بوده نه أبوالحتوف، ر. ک: الملهوف، و ثانیاً طبق مدارکی که در ذیل آوردیم به نظر می‌‌رسد ابوالحتوف از عقیده خوارجی خود دست برداشته و در زمره سپاهیان امام {{ع}} آمده و بعد هم به شهادت رسیده است، العهدة علی الراوی، و اما راجع به برادرش سعد، نیز در ترجمه او توضیح خواهیم داد که او زنده بود و در کربلا در رکاب امام حسین {{ع}} به شهادت رسید.</ref>.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش