ابان بن سعید اموی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[ابان بن ابی احیحة بن لؤی القرشی الاموی]]<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰.</ref> کنیهاش [[ابو ولید]] است<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰.</ref>. جدّ پنجم اَبان، [[عبد]] | [[ابان بن ابی احیحة بن لؤی القرشی الاموی]]<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰.</ref> کنیهاش [[ابو ولید]] است<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰.</ref>. جدّ پنجم اَبان، [[عبد مناف]] است و از این رو با [[رسول خدا]] {{صل}} همنسب است<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی)، ص۹۳۱.</ref>. نام مادرش [[هند]] یا [[صفیه]]<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی)، ص۹۳۱.</ref> که وی دختر [[مغیرة بن عبدالله بن عمر بن مخزوم]] است<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶، ص۱۳۷ و ۱۳۹.</ref>. [[هنگام ظهور]] [[اسلام]] هفده تن از [[قریش]] میتوانستند بنویسند که دو تن از آنان اَبان بن سعید و نیز برادرش [[خالد بن سعید]] بودند<ref>فتوح البلدان، بلاذری (ترجمه: توکل)، ص۶۵۷.</ref>. | ||
اَبان بن سعید قبل از [[مسلمان]] شدنش، با [[پیامبر اسلام]] {{صل}} مخالفتی سرسختانه و جدی داشت، تا آنکه دو نفر از برادرانش به نامهای خالد و عمرو [[اسلام]] آوردند و سپس به [[حبشه]] [[هجرت]] کردند<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰.</ref>. آنها به او [[نامه]] نوشتند تا شاید [[اسلام]] آورد ولی ابان در [[مخالفت]] خود پافشاری مینمود و میگفت: هرگز [[دین]] پدرانم را ترک نمیکنم<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰.</ref>. | اَبان بن سعید قبل از [[مسلمان]] شدنش، با [[پیامبر اسلام]] {{صل}} مخالفتی سرسختانه و جدی داشت، تا آنکه دو نفر از برادرانش به نامهای خالد و عمرو [[اسلام]] آوردند و سپس به [[حبشه]] [[هجرت]] کردند<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰.</ref>. آنها به او [[نامه]] نوشتند تا شاید [[اسلام]] آورد ولی ابان در [[مخالفت]] خود پافشاری مینمود و میگفت: هرگز [[دین]] پدرانم را ترک نمیکنم<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰.</ref>. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
اَبان در خدمت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[مقام]] والایی یافت تا حدی که [[پیامبر]] {{صل}} او را در [[سال نهم هجری]] به [[فرمانداری]] و [[حکومت]] بحرین گماشت<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۱.</ref>. ابان تقاضا کرد تا [[پیامبر]] {{صل}} دستورالعملی برای او بنویسند تا بداند در موضوعات مختلف چگونه عمل کند. [[نبی اکرم]] {{صل}} نیز عهدنامهای را که در آن حدود [[زکات]] [[واجب]] و [[دستورات]] دیگری بیان شده بود به وی سپرد؛ از جمله به او [[دستور]] داد تا از هر مرد و [[زن]] [[یهودی]] و [[نصرانی]] که [[مسلمان]] نمیشوند، یک [[دینار]] [[جزیه]] بگیرد. | اَبان در خدمت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[مقام]] والایی یافت تا حدی که [[پیامبر]] {{صل}} او را در [[سال نهم هجری]] به [[فرمانداری]] و [[حکومت]] بحرین گماشت<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۱.</ref>. ابان تقاضا کرد تا [[پیامبر]] {{صل}} دستورالعملی برای او بنویسند تا بداند در موضوعات مختلف چگونه عمل کند. [[نبی اکرم]] {{صل}} نیز عهدنامهای را که در آن حدود [[زکات]] [[واجب]] و [[دستورات]] دیگری بیان شده بود به وی سپرد؛ از جمله به او [[دستور]] داد تا از هر مرد و [[زن]] [[یهودی]] و [[نصرانی]] که [[مسلمان]] نمیشوند، یک [[دینار]] [[جزیه]] بگیرد. | ||
اَبان با افرادی به سوی [[بحرین]] حرکت کرد و [[پرچم]] سیاهی را که داشت، به دست | اَبان با افرادی به سوی [[بحرین]] حرکت کرد و [[پرچم]] سیاهی را که داشت، به دست «رافع» ([[آزاد]] شده [[رسول خدا]]) داد؛ چون به [[بحرین]] نزدیک شد [[طایفه]] عبدقیس به استقبالش آمدند و [[منذر بن ساوی]] با سیصد نفر تا یک [[منزل]] بیرون از [[بحرین]] از او استقبال کردند. اَبان تا زمان [[رحلت پیامبر]] {{صل}} استاندار [[بحرین]] بود؛ همچنین گفته شده علت [[شیعه]] بودن [[اهل]] [[بحرین]] و ولایتهای آن مثل [[قطیف]] و [[احساء]] این است که [[ابان بن سعید]] که از [[دوستداران]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} بود، در [[صدر اسلام]] [[والی]] آنجا بوده و بعد از او نیز [[عمر بن ابی سلمه]] که مادرش [[امسلمه]] از [[دوستداران]] [[علی]] {{ع}} بود، [[والی]] آنجا گردید<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۱، ص۱۹۷؛ [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref>. | ||
== اَبان و [[بیعت]] با [[ابوبکر]] == | == اَبان و [[بیعت]] با [[ابوبکر]] == | ||
یکی از کسانی که با [[خلافت ابوبکر]] [[مخالفت]] کرد و با او در ابتدای [[خلافت]] [[بیعت]] نکرد، اَبان بن سعید است. همچنین برادرش خالد که [[حاکم]] [[یمن]] بود و دو [[برادر]] دیگرش، عمرو و تَیم که [[حاکم]] [[خیبر]] و مزینه بودند، پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} به [[مدینه]] بازگشتند و بر [[خلافت ابوبکر]] [[اعتراض]] نمودند. خالد گفت: | یکی از کسانی که با [[خلافت ابوبکر]] [[مخالفت]] کرد و با او در ابتدای [[خلافت]] [[بیعت]] نکرد، اَبان بن سعید است. همچنین برادرش خالد که [[حاکم]] [[یمن]] بود و دو [[برادر]] دیگرش، عمرو و تَیم که [[حاکم]] [[خیبر]] و مزینه بودند، پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} به [[مدینه]] بازگشتند و بر [[خلافت ابوبکر]] [[اعتراض]] نمودند. خالد گفت: «جز با [[علی بن ابیطالب]] [[بیعت]] نمیکنم»؛ ولی پس از آنکه [[علیبنابیطالب]] و [[بنیهاشم]] [[بیعت]] کردند، او هم [[پیروی]] نمود و [[بیعت]] کرد. چون [[خاندان]] [[سعید بن عاص]] [[حکومت]] را از [[ابوبکر]] نپذیرفتند، معلوم میشود که مخالفتشان با [[خلافت]] وی بسیار شدید بوده است<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۱.</ref>.<ref>[[محمود رضا قاسمی|قاسمی، محمود رضا]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۳؛ [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref> | ||
== سرانجام اَبان == | == سرانجام اَبان == | ||
درباره سال [[شهادت]] یا [[رحلت]] اَبان [[اختلاف]] است؛ ابیاسحاق در | درباره سال [[شهادت]] یا [[رحلت]] اَبان [[اختلاف]] است؛ [[ابیاسحاق]] در «اسد الغابه» گفته: او در [[جنگ یرموک]] که در [[شام]] و با [[رومیان]] بود، در سال ۱۵ [[هجری]] و در روز ۱۵ [[رجب]] [[شهید]] شد. [[موسی]] در «اسد الغابه» گفته: او در [[نبرد]] «اجنادین» با [[روم]] در سال ۱۳ [[هجری]] [[شهید]] شد. قول اول را کسی قبول نکرده اما قول دوم را مصعب [[زبیری]] و بیشتر [[اهل]] [[نسب]] پذیرفتهاند. | ||
بر اساس [[نقل]] قول دیگری، او کشته نشده بلکه در سال ۲۷ یا ۲۹ [[هجری]] [[رحلت]] کرده است<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۹۹.</ref>.<ref>[[محمود رضا قاسمی|قاسمی، محمود رضا]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۵؛ [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref> | بر اساس [[نقل]] قول دیگری، او کشته نشده بلکه در سال ۲۷ یا ۲۹ [[هجری]] [[رحلت]] کرده است<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۹۹.</ref>.<ref>[[محمود رضا قاسمی|قاسمی، محمود رضا]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۵؛ [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۲
ابان بن سعید اموی | |
---|---|
نام کامل | ابان بن ابی احیحة بن لؤی القرشی الاموی |
جنسیت | مرد |
کنیه | ابو ولید |
از قبیله | قریش |
از تیره | بنیامیه |
پدر | سعید بن عاص |
برادر | |
تاریخ شهادت | ۱۳ هجری |
از اصحاب | پیامبر خاتم |
حضور در جنگ | جنگ بدر |
فعالیتهای او | فرماندار بحرین |
مقدمه
ابان بن ابی احیحة بن لؤی القرشی الاموی[۱] کنیهاش ابو ولید است[۲]. جدّ پنجم اَبان، عبد مناف است و از این رو با رسول خدا (ص) همنسب است[۳]. نام مادرش هند یا صفیه[۴] که وی دختر مغیرة بن عبدالله بن عمر بن مخزوم است[۵]. هنگام ظهور اسلام هفده تن از قریش میتوانستند بنویسند که دو تن از آنان اَبان بن سعید و نیز برادرش خالد بن سعید بودند[۶].
اَبان بن سعید قبل از مسلمان شدنش، با پیامبر اسلام (ص) مخالفتی سرسختانه و جدی داشت، تا آنکه دو نفر از برادرانش به نامهای خالد و عمرو اسلام آوردند و سپس به حبشه هجرت کردند[۷]. آنها به او نامه نوشتند تا شاید اسلام آورد ولی ابان در مخالفت خود پافشاری مینمود و میگفت: هرگز دین پدرانم را ترک نمیکنم[۸].
وی به همراه چهار برادرش در جنگ بدر به همراه کفار مکه با مسلمانان جنگیدند و دو نفر از آنان به نام عاص و عبیده، به دست علی بن ابیطالب و زبیر، کشته شدند[۹] و او با پنج نفر از برادرانش اسلام آوردند[۱۰].
اسلام آوردن اَبان
اَبان با اسلام و نبی اکرم (ص) دشمنی شدیدی داشت، چنان که وی در زمان کفرش به رسول خدا (ص) زیاد دشنام میداد و بر قصد و ارادهاش پافشاری میکرد[۱۱]، ولی ملاقات با یک نصرانی سبب اسلام آوردن او شد.
هنگامی که ابان به مکه برگشت، رفتار خود را نسبت به پیامبر (ص) و اصحابش تغییر داد، همچنین اقوام و بستگانش را جمع نمود و سخنان راهب را برایشان نقل کرد. موقعی که در حدیبیه[۱۲] نبی اکرم (ص) به عثمان مأموریت داد تا به مکه برود و پیغام ایشان را به مردم ابلاغ کند، ابان به او پناه داد[۱۳].
هنگامی که پیامبر اسلام (ص) از حدیبیه بازگشت، اَبان خدمت حضرت رسید و اسلام آورد و اسلام آوردن ابان بین صلح حدیبیه و جنگ خیبر بود[۱۴]، چرا که صلح حدیبیه در ذیالقعده سال ششم هجری و جنگ خیبر در محرم سال هفتم هجری اتفاق افتاد. او مسلمانی مقاوم بود به حدی که چندین بار پیامبر (ص) او را به سرپرستی لشکری مأمور تبلیغ و دعوت به اسلام نمود و او با اقوامی که اسلام را نمیپذیرفتند جنگید و غنایم فراوانی به دست آورد[۱۵].
اَبان و کتابت وحی
ابان بعد از اسلام آوردن از منشیان و کاتبان وحی شد؛ نقل شده که گاهی علی بن ابیطالب (ع) و زمانی عثمان بن عفان و زمانی خالد بن سعید و گاهی اَبان بن سعید برای پیامبر (ص) مینوشتند[۱۶]. همچنین وی از پیامبر (ص) حدیث نقل کرده و نعمان بن برزمی نیز از او روایت نقل کرده [۱۷] و حدیث معروف پیامبر (ص) که فرمود: «النَّاسُ مَعَادِنُ» از ابان نقل شده است[۱۸].[۱۹]
استانداری اَبان
اَبان در خدمت پیامبر اکرم (ص) مقام والایی یافت تا حدی که پیامبر (ص) او را در سال نهم هجری به فرمانداری و حکومت بحرین گماشت[۲۰]. ابان تقاضا کرد تا پیامبر (ص) دستورالعملی برای او بنویسند تا بداند در موضوعات مختلف چگونه عمل کند. نبی اکرم (ص) نیز عهدنامهای را که در آن حدود زکات واجب و دستورات دیگری بیان شده بود به وی سپرد؛ از جمله به او دستور داد تا از هر مرد و زن یهودی و نصرانی که مسلمان نمیشوند، یک دینار جزیه بگیرد.
اَبان با افرادی به سوی بحرین حرکت کرد و پرچم سیاهی را که داشت، به دست «رافع» (آزاد شده رسول خدا) داد؛ چون به بحرین نزدیک شد طایفه عبدقیس به استقبالش آمدند و منذر بن ساوی با سیصد نفر تا یک منزل بیرون از بحرین از او استقبال کردند. اَبان تا زمان رحلت پیامبر (ص) استاندار بحرین بود؛ همچنین گفته شده علت شیعه بودن اهل بحرین و ولایتهای آن مثل قطیف و احساء این است که ابان بن سعید که از دوستداران علی بن ابی طالب (ع) بود، در صدر اسلام والی آنجا بوده و بعد از او نیز عمر بن ابی سلمه که مادرش امسلمه از دوستداران علی (ع) بود، والی آنجا گردید[۲۱].
اَبان و بیعت با ابوبکر
یکی از کسانی که با خلافت ابوبکر مخالفت کرد و با او در ابتدای خلافت بیعت نکرد، اَبان بن سعید است. همچنین برادرش خالد که حاکم یمن بود و دو برادر دیگرش، عمرو و تَیم که حاکم خیبر و مزینه بودند، پس از رحلت پیامبر (ص) به مدینه بازگشتند و بر خلافت ابوبکر اعتراض نمودند. خالد گفت: «جز با علی بن ابیطالب بیعت نمیکنم»؛ ولی پس از آنکه علیبنابیطالب و بنیهاشم بیعت کردند، او هم پیروی نمود و بیعت کرد. چون خاندان سعید بن عاص حکومت را از ابوبکر نپذیرفتند، معلوم میشود که مخالفتشان با خلافت وی بسیار شدید بوده است[۲۲].[۲۳]
سرانجام اَبان
درباره سال شهادت یا رحلت اَبان اختلاف است؛ ابیاسحاق در «اسد الغابه» گفته: او در جنگ یرموک که در شام و با رومیان بود، در سال ۱۵ هجری و در روز ۱۵ رجب شهید شد. موسی در «اسد الغابه» گفته: او در نبرد «اجنادین» با روم در سال ۱۳ هجری شهید شد. قول اول را کسی قبول نکرده اما قول دوم را مصعب زبیری و بیشتر اهل نسب پذیرفتهاند.
بر اساس نقل قول دیگری، او کشته نشده بلکه در سال ۲۷ یا ۲۹ هجری رحلت کرده است[۲۴].[۲۵]
جستارهای وابسته
- سعید بن عاص (پدر)
- عاص بن سعید بن عاص (برادر)
- عبیده بن سعید بن عاص (برادر)
- عمرو بن سعید بن عاص (برادر)
- سعید بن سعید بن عاص (برادر)
- حکم بن سعید بن عاص (برادر)
- یحیی بن سعید بن عاص اموی (برادر)
منابع
پانویس
- ↑ اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰.
- ↑ اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰.
- ↑ الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی)، ص۹۳۱.
- ↑ الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی)، ص۹۳۱.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶، ص۱۳۷ و ۱۳۹.
- ↑ فتوح البلدان، بلاذری (ترجمه: توکل)، ص۶۵۷.
- ↑ اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰.
- ↑ اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۲۶، ص۱۲۹؛ اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰.
- ↑ قاسمی، محمود رضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۱۷؛ صادقی، مصطفی، مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۹۳-۹۴.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶، ص۱۶۷: كان شديد السب و شديد الحرد لرسول الله (ص).
- ↑ حدیبیه، به ضم حاء و فتح دال، محلی در یک منزلی مکه است.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۳۱۵.
- ↑ اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۰؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۵۹.
- ↑ قاسمی، محمود رضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۱۹؛ صادقی، مصطفی، مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۹۳-۹۴.
- ↑ الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت - خلیلی)، ج۷، ص۳۹۰.
- ↑ اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۱.
- ↑ اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۱.
- ↑ قاسمی، محمود رضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۳؛ صادقی، مصطفی، مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۹۳-۹۴.
- ↑ اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۱.
- ↑ اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۱، ص۱۹۷؛ صادقی، مصطفی، مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۹۳-۹۴.
- ↑ اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۱۰۱.
- ↑ قاسمی، محمود رضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۳؛ صادقی، مصطفی، مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۹۳-۹۴.
- ↑ اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۲، ص۹۹.
- ↑ قاسمی، محمود رضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۵؛ صادقی، مصطفی، مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۹۳-۹۴.