نظم قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = قرآن| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == مقدمه == نظم، در ساختار لفظی کلام، از طریق توازن حاصل می‌شود که خود در نتیجه قاعده‌افزایی بر برونه زبان هنجار (زبان عادی / علمی) پدید می‌آید. در نثر منظوم...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
 
خط ۳: خط ۳:
[[نظم]]، در ساختار لفظی [[کلام]]، از طریق [[توازن]] حاصل می‌شود که خود در نتیجه قاعده‌افزایی بر برونه زبان [[هنجار]] (زبان عادی / [[علمی]]) پدید می‌آید. در [[نثر]] منظوم، ابزارهای نظم‌آفرینی برای ایجاد توازن به کار گرفته میشوند. تکرار، یکی از ابزارهای ایجاد توازن است. یکی از اهداف توازن، کمک به ماندگاری یک متن در [[حافظه]] است.
[[نظم]]، در ساختار لفظی [[کلام]]، از طریق [[توازن]] حاصل می‌شود که خود در نتیجه قاعده‌افزایی بر برونه زبان [[هنجار]] (زبان عادی / [[علمی]]) پدید می‌آید. در [[نثر]] منظوم، ابزارهای نظم‌آفرینی برای ایجاد توازن به کار گرفته میشوند. تکرار، یکی از ابزارهای ایجاد توازن است. یکی از اهداف توازن، کمک به ماندگاری یک متن در [[حافظه]] است.


نظم [[قرآن]] در دو حیطه قابل بررسی است: نظم در صورت: به نظر [[عبدالقاهر جرجانی]] اگر معنا و مفهوم آیه‌ای را بنویسیم، از لحاظ [[زیبایی]] و نظم، با اصل [[آیه]] قابل مقایسه نیست. این امر، نشان می‌دهد که [[بلاغت]] و [[اعجاز قرآن]] در نظم و تناسب [[همنشینی]] واژه‌ها و نغمه حروف آن است. اگر جز این بود، معنای آیه نیز بایستی از زیبایی و نظم و [[اعجاز]] اصل آیه برخوردار میشد. او در این موضوع، کلمه صورت را به کار می‌برد که دقیقاً معادل با form است و آن را امری [[عقلی]] می‌داند: «صورت، به معنی مقایسه چیزی است که به [[یاری]] [[عقل]] خویش در مییابیم. به یاری آنچه که با دیدگان خود می‌‌بینیم. تفاوت آدم‌ها و حیوانات و اشیایی که از یک جنسند فقط با صورت آنها معلوم می‌شود». صورت، همان است که در [[فلسفه]] ارسطو، مبنای یکی از علل اربعه شمرده شده است. گاه جرجانی علاوه بر صورت، از واژه هیأت استفاده می‌کند. به نظر او، تفاوت معنای دو [[بیت]] که مضمونی واحد دارند، در هیأت و صورت (روساخت) آن دو است. جرجانی در مقدمه «[[اسرار البلاغه]]» با ذکر [[آیات]] {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ}}<ref>«(خداوند) بخشنده * قرآن را آموخت * آدمی را آفرید * بدو سخن گفتن آموخت» سوره الرحمن، آیه ۱-۴.</ref> نوشته است: «[[ارزش]] بیان، ناشی از لفظ به ماهو لفظ نیست، بلکه برخاسته از نظم کلام، بر اساس ترتیب معانی در [[ذهن]] است».
نظم [[قرآن]] در دو حیطه قابل بررسی است:  
# نظم در صورت؛
# نظم در محتوا.
 
==نظم صوری==
به نظر [[عبدالقاهر جرجانی]] اگر معنا و مفهوم آیه‌ای را بنویسیم، از لحاظ [[زیبایی]] و نظم، با اصل [[آیه]] قابل مقایسه نیست. این امر، نشان می‌دهد که [[بلاغت]] و [[اعجاز قرآن]] در نظم و تناسب [[همنشینی]] واژه‌ها و نغمه حروف آن است. اگر جز این بود، معنای آیه نیز بایستی از زیبایی و نظم و [[اعجاز]] اصل آیه برخوردار میشد. او در این موضوع، کلمه صورت را به کار می‌برد که دقیقاً معادل با form است و آن را امری [[عقلی]] می‌داند: «صورت، به معنی مقایسه چیزی است که به [[یاری]] [[عقل]] خویش در مییابیم. به یاری آنچه که با دیدگان خود می‌‌بینیم. تفاوت آدم‌ها و حیوانات و اشیایی که از یک جنسند فقط با صورت آنها معلوم می‌شود». صورت، همان است که در [[فلسفه]] ارسطو، مبنای یکی از علل اربعه شمرده شده است. گاه جرجانی علاوه بر صورت، از واژه هیأت استفاده می‌کند. به نظر او، تفاوت معنای دو [[بیت]] که مضمونی واحد دارند، در هیأت و صورت (روساخت) آن دو است. جرجانی در مقدمه «[[اسرار البلاغه]]» با ذکر [[آیات]] {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ}}<ref>«(خداوند) بخشنده * قرآن را آموخت * آدمی را آفرید * بدو سخن گفتن آموخت» سوره الرحمن، آیه ۱-۴.</ref> نوشته است: «[[ارزش]] بیان، ناشی از لفظ به ماهو لفظ نیست، بلکه برخاسته از نظم کلام، بر اساس ترتیب معانی در [[ذهن]] است».


بسیاری از [[دانشمندان]] بلاغت در [[جهان اسلام]]، همچون [[ابوهاشم جُبّایی]] نظم را ملاک [[اعجاز]] بلاغی می‌دانند و آن را در سه حوزه مطرح می‌کنند: [[گزینش]] واژه، کارکرد واژه در جمله و گزینش موقعیتی مناسب که واژه در آن به ایفای کارکرد به بهترین وجه میپردازد. سخنان گذشتگان در مورد [[نظم]]، [[صراحت]] و دقت و تمایز کافی ندارد و بیشتر کلی گویی‌هایی است که چندان در مقوله نظم نمی‌گنجد. در این جا، نظم [[قرآن]] در دو حیطه صورت و محتوا با ارائه نمونه‌های روشن تبیین می‌گردد. نظم و [[نظام]] [[زبان قرآن]] دارای ساخت است. اصطلاح ساخت به اعتبار [[آرایش]] اجزای زبان و اصطلاح نظام، به اعتبار کلیت نقش‌مندی اجزاء واحدهای زبانی (واژگان، واج، صرف‌ونحو) به کار برده می‌شود. واحدهای ساختاری، همگی قانون‌مندند. به این نوع [[روابط]] قانون‌مند، رابطه ساختاری می‌گویند که از دو راهِ:
بسیاری از [[دانشمندان]] بلاغت در [[جهان اسلام]]، همچون [[ابوهاشم جُبّایی]] نظم را ملاک [[اعجاز]] بلاغی می‌دانند و آن را در سه حوزه مطرح می‌کنند: [[گزینش]] واژه، کارکرد واژه در جمله و گزینش موقعیتی مناسب که واژه در آن به ایفای کارکرد به بهترین وجه میپردازد. سخنان گذشتگان در مورد [[نظم]]، [[صراحت]] و دقت و تمایز کافی ندارد و بیشتر کلی گویی‌هایی است که چندان در مقوله نظم نمی‌گنجد. در این جا، نظم [[قرآن]] در دو حیطه صورت و محتوا با ارائه نمونه‌های روشن تبیین می‌گردد. نظم و [[نظام]] [[زبان قرآن]] دارای ساخت است. اصطلاح ساخت به اعتبار [[آرایش]] اجزای زبان و اصطلاح نظام، به اعتبار کلیت نقش‌مندی اجزاء واحدهای زبانی (واژگان، واج، صرف‌ونحو) به کار برده می‌شود. واحدهای ساختاری، همگی قانون‌مندند. به این نوع [[روابط]] قانون‌مند، رابطه ساختاری می‌گویند که از دو راهِ:
خط ۱۶: خط ۲۱:
#تقارن: قرینه‌سازی، شیوه‌ای خاص برای ایجاد [[نظم]] صوری در [[قرآن]] است. این روش بیشتر در [[سوره‌های مکی]] به کار رفته است. نمونه تقارن، در توصیف [[جهان‌شناختی]] زیر به کار رفته است: {{متن قرآن|أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ * وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ * وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ * وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ}}<ref>«آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آن را آفریده‌اند؟ * و به آسمان که چگونه آن را برافراشته‌اند؟ * و به کوه‌ها که چگونه آنها را برگمارده‌اند؟ * و به زمین که چگونه آن را گسترده‌اند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷-۲۰.</ref>. این هیأت از تقارن، [[آیه‌ها]] را به صورت [[شعر]] در می‌آورد که به قالب چهارپاره شباهت دارد. نمونه‌ها فراوان است.
#تقارن: قرینه‌سازی، شیوه‌ای خاص برای ایجاد [[نظم]] صوری در [[قرآن]] است. این روش بیشتر در [[سوره‌های مکی]] به کار رفته است. نمونه تقارن، در توصیف [[جهان‌شناختی]] زیر به کار رفته است: {{متن قرآن|أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ * وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ * وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ * وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ}}<ref>«آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آن را آفریده‌اند؟ * و به آسمان که چگونه آن را برافراشته‌اند؟ * و به کوه‌ها که چگونه آنها را برگمارده‌اند؟ * و به زمین که چگونه آن را گسترده‌اند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷-۲۰.</ref>. این هیأت از تقارن، [[آیه‌ها]] را به صورت [[شعر]] در می‌آورد که به قالب چهارپاره شباهت دارد. نمونه‌ها فراوان است.


نظم محتوایی: قالب و محتوا، در بسیاری از آیات، در هم تنیده‌اند و جدایی‌پذیر نیستند. یعنی تفاوت معنا با دگرگونی در ساختار لفظی، حاصل می‌شود. در این موارد، توجه به صورت، خواننده یا شنونده را به تنوع در محتوا سوق می‌دهد. با این حال شکل‌های زیر، از مظاهر ایجاد نظم در محتوا است:
==نظم محتوایی==
قالب و محتوا، در بسیاری از آیات، در هم تنیده‌اند و جدایی‌پذیر نیستند. یعنی تفاوت معنا با دگرگونی در ساختار لفظی، حاصل می‌شود. در این موارد، توجه به صورت، خواننده یا شنونده را به تنوع در محتوا سوق می‌دهد. با این حال شکل‌های زیر، از مظاهر ایجاد نظم در محتوا است:
#[[تقابل]]: در قرآن، میان بسیاری از مفاهیم، مانند: [[ایمان]] و [[کفر]]، [[صالح]] و [[فاسد]]، [[بهشت و دوزخ]]، [[دنیا]] و [[آخرت]]، [[جهاد]] و [[قعود]]، [[عدل]] و [[بی‌عدالتی]]، [[تقوی]] و [[بی‌تقوایی]]، [[فجور]] و [[تزکیه]] و... تقابل برقرار شده است: {{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ * وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ}}<ref>«بی‌گمان نیکان در ناز و نعمتی بی‌شمارند * و به راستی گنهکاران در دوزخ‌اند» سوره انفطار، آیه ۱۳-۱۴.</ref>. این دو [[آیه]]، ضمن برخورداری از تقارن لفظی، تقابل معنایی نیز دارند ([[تأیید]] درهم تنیدگی صورت و محتوا). {{متن قرآن|أَمَّا مَنْ طَغَى * وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى * وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى}}<ref>«اما آنکه سرکشی کرده باشد، * و زندگی این جهان را برگزیده باشد * تنها دوزخ جایگاه اوست * و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد * تنها بهشت جایگاه اوست» سوره نازعات، آیه ۳۴-۴۱.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵.</ref>. [[تقابل]] بین [[غنا]] و [[فقر]].
#[[تقابل]]: در قرآن، میان بسیاری از مفاهیم، مانند: [[ایمان]] و [[کفر]]، [[صالح]] و [[فاسد]]، [[بهشت و دوزخ]]، [[دنیا]] و [[آخرت]]، [[جهاد]] و [[قعود]]، [[عدل]] و [[بی‌عدالتی]]، [[تقوی]] و [[بی‌تقوایی]]، [[فجور]] و [[تزکیه]] و... تقابل برقرار شده است: {{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ * وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ}}<ref>«بی‌گمان نیکان در ناز و نعمتی بی‌شمارند * و به راستی گنهکاران در دوزخ‌اند» سوره انفطار، آیه ۱۳-۱۴.</ref>. این دو [[آیه]]، ضمن برخورداری از تقارن لفظی، تقابل معنایی نیز دارند ([[تأیید]] درهم تنیدگی صورت و محتوا). {{متن قرآن|أَمَّا مَنْ طَغَى * وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى * وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى}}<ref>«اما آنکه سرکشی کرده باشد، * و زندگی این جهان را برگزیده باشد * تنها دوزخ جایگاه اوست * و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد * تنها بهشت جایگاه اوست» سوره نازعات، آیه ۳۴-۴۱.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵.</ref>. [[تقابل]] بین [[غنا]] و [[فقر]].
#تشابه: [[قرآن]] به عنوان کتابی [[تشریعی]]، با توجه به نظریه تصویری زبان، برگردان [[کتاب تکوین]] نیز هست. همانندی بسیاری از [[مفاهیم قرآنی]] با پدیده‌های طبیعی، صرف [[تشبیه]] نیست، بلکه بیانگر هم‌هویتی دو [[جهان مادی]] و [[معنوی]] است. به همین سبب، در قرآن شش بار، به ورود شب و [[روز]] به درون هم تصریح شده است {{متن قرآن|تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«از شب می‌کاهی و به روز می‌افزایی و از روز می‌کاهی و به شب می‌افزایی؛ و زنده را از مرده و مرده را از زنده بر می‌آوری و به هر که بخواهی بی‌حساب (و شمار) روزی می‌بخشی» سوره آل عمران، آیه ۲۷.</ref>،  {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«این بدان روست که خداوند از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید  و اینکه خداوند شنوایی بیناست» سوره حج، آیه ۶۱.</ref>،{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«آیا ندیده‌ای که خداوند از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید و خورشید و ماه را رام گردانید؛ هر کدام تا زمانی معیّن روانه‌اند و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره لقمان، آیه ۲۹.</ref>،  {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ}}<ref>«از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) می‌خوانید سر مویی  اختیار ندارند» سوره فاطر، آیه ۱۳.</ref>. شگفت‌آورترین مورد آن، در [[آیات]] {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَؤُوفُ بِالْعِبَادِ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }}<ref>«بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز می‌ستانی و هر کس را بخواهی گرامی می‌داری و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی؛ نیکی در کف توست بی‌گمان تو بر هر کاری توانایی. از شب می‌کاهی و به روز می‌افزایی و از روز می‌کاهی و به شب می‌افزایی؛ و زنده را از مرده و مرده را از زنده بر می‌آوری و به هر که بخواهی بی‌حساب (و شمار) روزی می‌بخشی. مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است. بگو آنچه در دل دارید اگر پنهان کنید یا آشکار گردانید خداوند آن را می‌داند و از آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است آگاهی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست. روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو می‌یابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصله‌ای دور می‌بود و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است. بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است.» سوره آل عمران، آیه ۲۶-۳۱.</ref> به کار رفته است. در این آیات، شبکه‌ای از تقابل‌ها ایجاد و شباهت اجزای هر طرف به صورت [[حسّی]]، نشان داده شده است: در [[آیه]] {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«پس، آنگاه که آنان را در روزی که تردیدی در (فرا رسیدن) آن نیست گرد آوریم و به هر کس (پاداش) آنچه انجام داده است تمام داده شود و به آنان ستمی نرود چه خواهند کرد؟» سوره آل عمران، آیه 25.</ref> تقابل بین دادن [[ملک]] و گرفتن آن و [[عزت]] و [[ذلّت]]. در آیه {{متن قرآن|تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«از شب می‌کاهی و به روز می‌افزایی و از روز می‌کاهی و به شب می‌افزایی؛ و زنده را از مرده و مرده را از زنده بر می‌آوری و به هر که بخواهی بی‌حساب (و شمار) روزی می‌بخشی» سوره آل عمران، آیه ۲۷.</ref> بین شب و روز از یک سو و بین [[مرگ]] و [[زندگی]] از سوی دیگر. در آیه {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref> بین [[مؤمنین]] و کافرین، در آیه {{متن قرآن|قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بگو آنچه در دل  دارید اگر پنهان کنید یا آشکار گردانید خداوند آن را می‌داند و از آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است آگاهی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره آل عمران، آیه ۲۹.</ref> بین [[اخفا]] و [[ابداء]] (آشکار نمودن)، در آیه {{متن قرآن|يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو می‌یابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصله‌ای دور می‌بود و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref> بین عمل خیر و عمل [[سوء]]، در آیه {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.</ref> بین [[غفران]] و [[ذنوب]] ([[گناهان]]). این سلسله از تقابل‌ها، در هر سو متشابه‌اند: دادن [[مُلک]]، عزت، روز، زنده، [[مؤمن]]، آشکارشدگی، عمل خیر و غفران از یک جنس شمرده می‌شوند. در سوی دیگر، گرفتن [[مُلک]]، [[ذلّت]]، [[شب]]، [[مرگ]]، [[کافر]]، پنهان بودن، عمل [[سوء]] و [[ذنوب]] نیز سِنخی واحد دارند.
#تشابه: [[قرآن]] به عنوان کتابی [[تشریعی]]، با توجه به نظریه تصویری زبان، برگردان [[کتاب تکوین]] نیز هست. همانندی بسیاری از [[مفاهیم قرآنی]] با پدیده‌های طبیعی، صرف [[تشبیه]] نیست، بلکه بیانگر هم‌هویتی دو [[جهان مادی]] و [[معنوی]] است. به همین سبب، در قرآن شش بار، به ورود شب و [[روز]] به درون هم تصریح شده است {{متن قرآن|تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«از شب می‌کاهی و به روز می‌افزایی و از روز می‌کاهی و به شب می‌افزایی؛ و زنده را از مرده و مرده را از زنده بر می‌آوری و به هر که بخواهی بی‌حساب (و شمار) روزی می‌بخشی» سوره آل عمران، آیه ۲۷.</ref>،  {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«این بدان روست که خداوند از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید  و اینکه خداوند شنوایی بیناست» سوره حج، آیه ۶۱.</ref>،{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«آیا ندیده‌ای که خداوند از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید و خورشید و ماه را رام گردانید؛ هر کدام تا زمانی معیّن روانه‌اند و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره لقمان، آیه ۲۹.</ref>،  {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ}}<ref>«از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) می‌خوانید سر مویی  اختیار ندارند» سوره فاطر، آیه ۱۳.</ref>. شگفت‌آورترین مورد آن، در [[آیات]] {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَؤُوفُ بِالْعِبَادِ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }}<ref>«بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز می‌ستانی و هر کس را بخواهی گرامی می‌داری و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی؛ نیکی در کف توست بی‌گمان تو بر هر کاری توانایی. از شب می‌کاهی و به روز می‌افزایی و از روز می‌کاهی و به شب می‌افزایی؛ و زنده را از مرده و مرده را از زنده بر می‌آوری و به هر که بخواهی بی‌حساب (و شمار) روزی می‌بخشی. مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است. بگو آنچه در دل دارید اگر پنهان کنید یا آشکار گردانید خداوند آن را می‌داند و از آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است آگاهی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست. روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو می‌یابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصله‌ای دور می‌بود و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است. بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است.» سوره آل عمران، آیه ۲۶-۳۱.</ref> به کار رفته است. در این آیات، شبکه‌ای از تقابل‌ها ایجاد و شباهت اجزای هر طرف به صورت [[حسّی]]، نشان داده شده است: در [[آیه]] {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«پس، آنگاه که آنان را در روزی که تردیدی در (فرا رسیدن) آن نیست گرد آوریم و به هر کس (پاداش) آنچه انجام داده است تمام داده شود و به آنان ستمی نرود چه خواهند کرد؟» سوره آل عمران، آیه 25.</ref> تقابل بین دادن [[ملک]] و گرفتن آن و [[عزت]] و [[ذلّت]]. در آیه {{متن قرآن|تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«از شب می‌کاهی و به روز می‌افزایی و از روز می‌کاهی و به شب می‌افزایی؛ و زنده را از مرده و مرده را از زنده بر می‌آوری و به هر که بخواهی بی‌حساب (و شمار) روزی می‌بخشی» سوره آل عمران، آیه ۲۷.</ref> بین شب و روز از یک سو و بین [[مرگ]] و [[زندگی]] از سوی دیگر. در آیه {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref> بین [[مؤمنین]] و کافرین، در آیه {{متن قرآن|قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بگو آنچه در دل  دارید اگر پنهان کنید یا آشکار گردانید خداوند آن را می‌داند و از آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است آگاهی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره آل عمران، آیه ۲۹.</ref> بین [[اخفا]] و [[ابداء]] (آشکار نمودن)، در آیه {{متن قرآن|يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو می‌یابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصله‌ای دور می‌بود و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref> بین عمل خیر و عمل [[سوء]]، در آیه {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.</ref> بین [[غفران]] و [[ذنوب]] ([[گناهان]]). این سلسله از تقابل‌ها، در هر سو متشابه‌اند: دادن [[مُلک]]، عزت، روز، زنده، [[مؤمن]]، آشکارشدگی، عمل خیر و غفران از یک جنس شمرده می‌شوند. در سوی دیگر، گرفتن [[مُلک]]، [[ذلّت]]، [[شب]]، [[مرگ]]، [[کافر]]، پنهان بودن، عمل [[سوء]] و [[ذنوب]] نیز سِنخی واحد دارند.

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۱۴

مقدمه

نظم، در ساختار لفظی کلام، از طریق توازن حاصل می‌شود که خود در نتیجه قاعده‌افزایی بر برونه زبان هنجار (زبان عادی / علمی) پدید می‌آید. در نثر منظوم، ابزارهای نظم‌آفرینی برای ایجاد توازن به کار گرفته میشوند. تکرار، یکی از ابزارهای ایجاد توازن است. یکی از اهداف توازن، کمک به ماندگاری یک متن در حافظه است.

نظم قرآن در دو حیطه قابل بررسی است:

  1. نظم در صورت؛
  2. نظم در محتوا.

نظم صوری

به نظر عبدالقاهر جرجانی اگر معنا و مفهوم آیه‌ای را بنویسیم، از لحاظ زیبایی و نظم، با اصل آیه قابل مقایسه نیست. این امر، نشان می‌دهد که بلاغت و اعجاز قرآن در نظم و تناسب همنشینی واژه‌ها و نغمه حروف آن است. اگر جز این بود، معنای آیه نیز بایستی از زیبایی و نظم و اعجاز اصل آیه برخوردار میشد. او در این موضوع، کلمه صورت را به کار می‌برد که دقیقاً معادل با form است و آن را امری عقلی می‌داند: «صورت، به معنی مقایسه چیزی است که به یاری عقل خویش در مییابیم. به یاری آنچه که با دیدگان خود می‌‌بینیم. تفاوت آدم‌ها و حیوانات و اشیایی که از یک جنسند فقط با صورت آنها معلوم می‌شود». صورت، همان است که در فلسفه ارسطو، مبنای یکی از علل اربعه شمرده شده است. گاه جرجانی علاوه بر صورت، از واژه هیأت استفاده می‌کند. به نظر او، تفاوت معنای دو بیت که مضمونی واحد دارند، در هیأت و صورت (روساخت) آن دو است. جرجانی در مقدمه «اسرار البلاغه» با ذکر آیات الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ[۱] نوشته است: «ارزش بیان، ناشی از لفظ به ماهو لفظ نیست، بلکه برخاسته از نظم کلام، بر اساس ترتیب معانی در ذهن است».

بسیاری از دانشمندان بلاغت در جهان اسلام، همچون ابوهاشم جُبّایی نظم را ملاک اعجاز بلاغی می‌دانند و آن را در سه حوزه مطرح می‌کنند: گزینش واژه، کارکرد واژه در جمله و گزینش موقعیتی مناسب که واژه در آن به ایفای کارکرد به بهترین وجه میپردازد. سخنان گذشتگان در مورد نظم، صراحت و دقت و تمایز کافی ندارد و بیشتر کلی گویی‌هایی است که چندان در مقوله نظم نمی‌گنجد. در این جا، نظم قرآن در دو حیطه صورت و محتوا با ارائه نمونه‌های روشن تبیین می‌گردد. نظم و نظام زبان قرآن دارای ساخت است. اصطلاح ساخت به اعتبار آرایش اجزای زبان و اصطلاح نظام، به اعتبار کلیت نقش‌مندی اجزاء واحدهای زبانی (واژگان، واج، صرف‌ونحو) به کار برده می‌شود. واحدهای ساختاری، همگی قانون‌مندند. به این نوع روابط قانون‌مند، رابطه ساختاری می‌گویند که از دو راهِ:

  1. همنشینی.
  2. رابطه جانشینی حاصل می‌شود.

رابطه هم‌نشینی میان واحدهایی برقرار می‌گردد که همگی مستقیماً در یک ساخت (جمله) حضور دارند: وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا[۲]. از نظر نحوی، تمام اجزای جمله با نقش‌های دستوری خود در جای مناسب قرار گرفته‌اند و جمله‌ای منطبق بر هنجار زبان معیار عربی پدید آورده‌اند. درباره نظم نحوی، بسیار سخن گفته‌اند و ساخت‌های نحوی قرآن را به طور کامل بر رسیده‌اند. رابطه جانشینی میان واحدهای حاضر در یک ساخت (جمله) و واحدهای غایب در آن برقرار می‌شود: وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ[۳]. به جای «المحسنین» می‌‌توان «المؤمنین، المتقین، المسلمین» و یا بسیار نام‌های مناسب دیگر آورد که با حفظ نقش مفعولی، در همان جایگاه قرار می‌گیرند. امکان جانشینی، نشان هم‌ارزشی واژه‌های یک زبان است.

نظم صوری قرآن به روش‌های زیر حاصل شده است:

  1. تکرار: تکرار آوایی: به دو شکل: تکرار در آغاز برخی سوره‌ها، مانند: «الم» که در سوره بقره، سوره آل عمران، سوره عنکبوت، سوره روم، سوره لقمان و... یا «الر» که در سوره یونس، سوره هود، سوره ابراهیم، سوره حجر و... «حم» در سوره غافر، سوره فصلت، سوره شوری، سوره زخرف ... و نمونه‌های دیگر. تکرار در واژه‌های سجع‌دار (فواصل) مانند: مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ * وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ[۴]. واج‌های «نون» در دو واژه «مجنون و ممنون» مشترک هستند. (برای نمونه‌های بیشتر به مقاله زیبایی در قرآن رجوع شود). تکرار واژه‌ای: نمونه این نوع تکرار در قرآن فراوان است. واژه کتاب در آیات بسیاری تکرار شده است. یا أَهْلِ الْكِتَابِ در سوره‌های قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ[۵]، يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِيلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ[۶]، يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ[۷]، يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۸]، قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ[۹]، قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[۱۰]، يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ[۱۱]، يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَلَا نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَنَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۱۲]، قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَأَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ[۱۳]، قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ[۱۴]، قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا وَضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ[۱۵] و... تکرار آیه به دو صورت داخل یک سوره مانند: فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ[۱۶] در سوره الرحمن: يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ[۱۷]، وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ[۱۸] و... در سوره‌های مختلف: وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى[۱۹].
  2. تکرار وقایع: برای نمونه، داستان موسی و رفتن او به سوی فرعون، در سوره‌های: وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ[۲۰]، اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى[۲۱]، هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى[۲۲] به بعد، آمده است. نظم آیات قرآن، بازتابی از نظم تکراری طبیعت (توالی شب و روز و ماه‌ها و فصول و...) است.
  3. تقارن: قرینه‌سازی، شیوه‌ای خاص برای ایجاد نظم صوری در قرآن است. این روش بیشتر در سوره‌های مکی به کار رفته است. نمونه تقارن، در توصیف جهان‌شناختی زیر به کار رفته است: أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ * وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ * وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ * وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ[۲۳]. این هیأت از تقارن، آیه‌ها را به صورت شعر در می‌آورد که به قالب چهارپاره شباهت دارد. نمونه‌ها فراوان است.

نظم محتوایی

قالب و محتوا، در بسیاری از آیات، در هم تنیده‌اند و جدایی‌پذیر نیستند. یعنی تفاوت معنا با دگرگونی در ساختار لفظی، حاصل می‌شود. در این موارد، توجه به صورت، خواننده یا شنونده را به تنوع در محتوا سوق می‌دهد. با این حال شکل‌های زیر، از مظاهر ایجاد نظم در محتوا است:

  1. تقابل: در قرآن، میان بسیاری از مفاهیم، مانند: ایمان و کفر، صالح و فاسد، بهشت و دوزخ، دنیا و آخرت، جهاد و قعود، عدل و بی‌عدالتی، تقوی و بی‌تقوایی، فجور و تزکیه و... تقابل برقرار شده است: إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ * وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ[۲۴]. این دو آیه، ضمن برخورداری از تقارن لفظی، تقابل معنایی نیز دارند (تأیید درهم تنیدگی صورت و محتوا). أَمَّا مَنْ طَغَى * وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى * وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى[۲۵]. يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ[۲۶]. تقابل بین غنا و فقر.
  2. تشابه: قرآن به عنوان کتابی تشریعی، با توجه به نظریه تصویری زبان، برگردان کتاب تکوین نیز هست. همانندی بسیاری از مفاهیم قرآنی با پدیده‌های طبیعی، صرف تشبیه نیست، بلکه بیانگر هم‌هویتی دو جهان مادی و معنوی است. به همین سبب، در قرآن شش بار، به ورود شب و روز به درون هم تصریح شده است تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ[۲۷]، ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ[۲۸]،أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۲۹]، يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ[۳۰]. شگفت‌آورترین مورد آن، در آیات قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَؤُوفُ بِالْعِبَادِ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [۳۱] به کار رفته است. در این آیات، شبکه‌ای از تقابل‌ها ایجاد و شباهت اجزای هر طرف به صورت حسّی، نشان داده شده است: در آیه فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۳۲] تقابل بین دادن ملک و گرفتن آن و عزت و ذلّت. در آیه تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ[۳۳] بین شب و روز از یک سو و بین مرگ و زندگی از سوی دیگر. در آیه لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ[۳۴] بین مؤمنین و کافرین، در آیه قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۳۵] بین اخفا و ابداء (آشکار نمودن)، در آیه يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ[۳۶] بین عمل خیر و عمل سوء، در آیه قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۳۷] بین غفران و ذنوب (گناهان). این سلسله از تقابل‌ها، در هر سو متشابه‌اند: دادن مُلک، عزت، روز، زنده، مؤمن، آشکارشدگی، عمل خیر و غفران از یک جنس شمرده می‌شوند. در سوی دیگر، گرفتن مُلک، ذلّت، شب، مرگ، کافر، پنهان بودن، عمل سوء و ذنوب نیز سِنخی واحد دارند.
  3. تناسب و هماهنگی: سوره‌های مربوط به احکام دینی مانند: سوره بقره، سوره نساء و... بلند، و سوره‌های مربوط به انگیزش‌های اخلاقی مانند: سوره فلق، سوره ناس، سوره عصر و... کوتاه‌اند. آنجا که ممکن است کار به اختلاف و ستیزه بکشد، کم‌سخنی یا سکوت توصیه می‌شود. لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ[۳۸].
  4. نظم عددی: در برخی از سوره‌ها، توزیع واژگانی آیه‌ها از نظم عددی ویژه‌ای برخوردار است. برای نمونه، در سوره الرحمن میانگین کلمات آیات ۳ کلمه است.[۳۹]

منابع

پانویس

  1. «(خداوند) بخشنده * قرآن را آموخت * آدمی را آفرید * بدو سخن گفتن آموخت» سوره الرحمن، آیه ۱-۴.
  2. «و به آدمی سپرده‌ایم به پدر و مادرش نکویی کند» سوره عنکبوت، آیه ۸.
  3. «و چون به برنایی خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم و بدین گونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم» سوره یوسف، آیه ۲۲.
  4. «تو، به (برکت) نعمت پروردگارت، دیوانه نیستی * و بی‌گمان تو را پاداشی بی‌پایان است» سوره قلم، آیه ۲-۳.
  5. «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه 64.
  6. «ای اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم چون و چرا می‌کنید؟ با آنکه تورات و انجیل جز پس از وی فرو فرستاده نشده است؛ آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره آل عمران، آیه 65.
  7. «ای اهل کتاب! چرا به آیات خداوند کفر می‌ورزید با آنکه خود (به راستی و درستی آن) گواهی می‌دهید؟» سوره آل عمران، آیه 70.
  8. «ای اهل کتاب! چرا حقّ را با باطل می‌آمیزید و حقپوشی می‌کنید با آنکه خود می‌دانید؟» سوره آل عمران، آیه 71.
  9. «بگو: ای اهل کتاب! چرا به آیات خداوند کفر می‌ورزید در حالی که خداوند به آنچه می‌کنید گواه است» سوره آل عمران، آیه 98.
  10. «بگو: ای اهل کتاب! چرا مؤمنان را از راه خداوند باز می‌دارید و آن را با آنکه خود (به درستی آن) گواهید کژ می‌خواهید و خداوند از آنچه می‌کنید غافل نیست» سوره آل عمران، آیه 99.
  11. «ای اهل کتاب! فرستاده ما نزد شما آمده است که بسیاری از آنچه را که از کتاب (آسمانی خود) پنهان می‌داشتید برای شما بیان می‌کند و بسیاری (از لغزش‌های شما) را می‌بخشاید؛ به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه 15.
  12. «ای اهل کتاب! فرستاده ما در دوره نیامدن فرستادگان، نزد شما آمده است در حالی که (آیات الهی را) برای شما روشن می‌گرداند تا نگویید نویدبخش و بیم‌دهنده‌ای نزد ما نیامد، پس به راستی نویدبخش و بیم‌دهنده‌ای برای شما آمده است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره مائده، آیه 19.
  13. «بگو ای اهل کتاب! آیا جز از این رو با ما می‌ستیزید که ما به خداوند و آنچه بر ما و آنچه از پیش فرو فرستاده شده است، ایمان داریم و بیشتر شما نافرمانید؟» سوره مائده، آیه 59.
  14. «بگو: ای اهل کتاب! تا تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است بر پا ندارید بر حق نیستید ؛ و بی‌گمان آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید پس بر گروه کافران اندوه مخور» سوره مائده، آیه 68.
  15. «بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوس‌های گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید» سوره مائده، آیه 77.
  16. «پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ می‌شمارید؟» سوره الرحمن، آیه ۱۳.
  17. «ای بنی اسرائیل، نعمتم را که ارزانی شما داشتم به یاد آورید و (نیز) این را که شما را بر جهانیان برتری دادم» سوره بقره، آیه ۴۷ و ۱۲۲.
  18. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۰و ۲۴۴.
  19. «و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۶۴؛ سوره اسراء، آیه ۱۵؛ سوره فاطر، آیه ۱۸؛ سوره زمر، آیه ۷؛ سوره نجم، آیه ۳۸.
  20. «و بی‌گمان پروردگار توست که پیروز بخشاینده است» سوره شعراء، آیه ۹.
  21. «به سوی فرعون روان شو که او سرکشی کرده است» سوره طه، آیه ۲۴.
  22. «و آیا داستان موسی را شنیده‌ای؟» سوره طه، آیه ۹.
  23. «آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آن را آفریده‌اند؟ * و به آسمان که چگونه آن را برافراشته‌اند؟ * و به کوه‌ها که چگونه آنها را برگمارده‌اند؟ * و به زمین که چگونه آن را گسترده‌اند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷-۲۰.
  24. «بی‌گمان نیکان در ناز و نعمتی بی‌شمارند * و به راستی گنهکاران در دوزخ‌اند» سوره انفطار، آیه ۱۳-۱۴.
  25. «اما آنکه سرکشی کرده باشد، * و زندگی این جهان را برگزیده باشد * تنها دوزخ جایگاه اوست * و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد * تنها بهشت جایگاه اوست» سوره نازعات، آیه ۳۴-۴۱.
  26. «ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵.
  27. «از شب می‌کاهی و به روز می‌افزایی و از روز می‌کاهی و به شب می‌افزایی؛ و زنده را از مرده و مرده را از زنده بر می‌آوری و به هر که بخواهی بی‌حساب (و شمار) روزی می‌بخشی» سوره آل عمران، آیه ۲۷.
  28. «این بدان روست که خداوند از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید و اینکه خداوند شنوایی بیناست» سوره حج، آیه ۶۱.
  29. «آیا ندیده‌ای که خداوند از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید و خورشید و ماه را رام گردانید؛ هر کدام تا زمانی معیّن روانه‌اند و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره لقمان، آیه ۲۹.
  30. «از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) می‌خوانید سر مویی اختیار ندارند» سوره فاطر، آیه ۱۳.
  31. «بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز می‌ستانی و هر کس را بخواهی گرامی می‌داری و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی؛ نیکی در کف توست بی‌گمان تو بر هر کاری توانایی. از شب می‌کاهی و به روز می‌افزایی و از روز می‌کاهی و به شب می‌افزایی؛ و زنده را از مرده و مرده را از زنده بر می‌آوری و به هر که بخواهی بی‌حساب (و شمار) روزی می‌بخشی. مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است. بگو آنچه در دل دارید اگر پنهان کنید یا آشکار گردانید خداوند آن را می‌داند و از آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است آگاهی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست. روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو می‌یابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصله‌ای دور می‌بود و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است. بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است.» سوره آل عمران، آیه ۲۶-۳۱.
  32. «پس، آنگاه که آنان را در روزی که تردیدی در (فرا رسیدن) آن نیست گرد آوریم و به هر کس (پاداش) آنچه انجام داده است تمام داده شود و به آنان ستمی نرود چه خواهند کرد؟» سوره آل عمران، آیه 25.
  33. «از شب می‌کاهی و به روز می‌افزایی و از روز می‌کاهی و به شب می‌افزایی؛ و زنده را از مرده و مرده را از زنده بر می‌آوری و به هر که بخواهی بی‌حساب (و شمار) روزی می‌بخشی» سوره آل عمران، آیه ۲۷.
  34. «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.
  35. «بگو آنچه در دل دارید اگر پنهان کنید یا آشکار گردانید خداوند آن را می‌داند و از آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است آگاهی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره آل عمران، آیه ۲۹.
  36. «روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو می‌یابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصله‌ای دور می‌بود و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.
  37. «بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
  38. «دین شما از شما و دین من از من» سوره کافرون، آیه ۶.
  39. کوشا، محمد علی، مقاله «نزول تدریجی قرآن»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۱۱۳۵ - ۱۱۳۷.