ابواذینه صدفی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابواذینه صدفی در تراجم و رجال]] - [[ابواذینه صدفی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل  = ابواذینه صدفی | مداخل مرتبط = [[ابواذینه صدفی در تراجم و رجال]] - [[ابواذینه صدفی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = ابواذینه صدفی
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویری کهن از پایتخت قدیمی مصر.jpg   
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویری کهن از فسطاط پایتخت قدیمی مصر
| نام کامل = ابواذینه صدفی 
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = 
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله = [[حضرموت]]     
| از تیره =     
| پدر =       
| مادر =     
| همسر =   
| پسر =         
| دختر =
| خواهر = 
| برادر = 
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = [[مصر]] 
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =   
| محل شهادت = 
| طول عمر =   
| محل دفن = 
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[پیامبر خاتم]] 
| از طبقه =
| در جنگ =   
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها = 
| علت شهرت =
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =
| آخرین راوی از او =
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[ابن اثیر]] از او با عنوان [[ابواذینه عبدی]] یاد، ولی تصریح کرده که ابواذینه صدفی صحیح‌تر است<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۶.</ref>. وی از تیره صدِف از [[قبایل]] حضرموت است<ref>سمعانی، ج۳، ص۷۶ و ۵۲۸؛ ابن ماکولا، ج۱، ص۳۷۴.</ref>. زبیدی<ref>زبیدی، ج۶، ص۱۶۲.</ref> گفته است صدف، بر وزن کتف و تیره‌ای از کنده است که بعد به حضرموت منسوب شده‌اند و به دلیل مناسب نبودن کسره ما قبل «یاء» وقتی کسی را به این [[قبیله]] نسبت می‌دهند، به او صدفی می‌گویند. [[شهرت]] او به [[کنیه]] است و از [[رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] دارد<ref>ابن حبان، ج۳، ص۴۵۱.</ref>. ابن سکن او را از [[صحابه]] می‌داند<ref>ابن حجر، ج۷، ص۷.</ref>. [[بغوی]] می‌گوید: او از [[مصر]] است و یک [[حدیث]] از طریق او از رسول خدا {{صل}} نقل شده، ولی [[صحابی]] بودنش برای من معلوم نیست<ref>مغلطای، ج۲، ص۲۵۹؛ ابن حجر، ج۷، ص۷.</ref>. [[بیهقی]] نیز روایت او را از رسول خدا {{صل}} مرسل دانسته است <ref>ج۷، ص۸۲.</ref>. روایتی که وی به دلیل آن صحابی دانسته شده چنین است: از رسول خدا {{صل}} نقل کرده: "[[بهترین زنان]] شما زنانی است که علاقه‌مند و [[دوستدار]]، بچه‌زا، سازگار و بی‌دردسر، یاری‌رسان و [[نیکوکار]] باشد و [[خدا]] را در نظر بگیرد، و بدترین [[زنان]] شما زنی است که از خود صفات مردی بروز دهد و همچنین زنانی از منافقات هستند که باطلاق [[خلع]] از شوهرانشان جدا می‌شوند. کسی از این زنان وارد [[بهشت]] نمی‌شود، مگر مانند الغراب الاعصم"<ref>بیهقی، ج۷، ص۸۲؛ ابن حجر، ج، ۷، ص۷.</ref>. الغراب الاعصم، کلاغی است که یک بال یا دو بال آن سفید (یا در یک یا دو بال آن سفیدی) باشد، که مراد کلاغ نادر و کمیاب است. از این رو، برای موارد نادر و کمیاب ضرب المثل شده است. البته برای "الغراب الاعصم" معانی دیگری مانند کلاغ سرخ پا و سرخ منقار نیز گفته شده است که هر چه باشد، مراد موارد نادر است و برای موارد کمیاب ضرب المثل شده است؛ یعنی همان‌طور که کلاغی با این ویژگی بسیار نادر است، زنانی نیز که با صفات فوق وارد [[بهشت]] شوند، کم هستند.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابواذینه صدفی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۱۲.</ref>
[[ابن اثیر]] از او با عنوان [[ابواذینه عبدی]] یاد، ولی تصریح کرده که ابواذینه صدفی صحیح‌تر است<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۶.</ref>. وی از تیره صدِف از [[قبایل]] حضرموت است<ref>سمعانی، ج۳، ص۷۶ و ۵۲۸؛ ابن ماکولا، ج۱، ص۳۷۴.</ref>. زبیدی<ref>زبیدی، ج۶، ص۱۶۲.</ref> گفته است صدف، بر وزن کتف و تیره‌ای از کنده است که بعد به حضرموت منسوب شده‌اند و به دلیل مناسب نبودن کسره ما قبل «یاء» وقتی کسی را به این [[قبیله]] نسبت می‌دهند، به او صدفی می‌گویند. [[شهرت]] او به [[کنیه]] است و از [[رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] دارد<ref>ابن حبان، ج۳، ص۴۵۱.</ref>. ابن سکن او را از [[صحابه]] می‌داند<ref>ابن حجر، ج۷، ص۷.</ref>. [[بغوی]] می‌گوید: او از [[مصر]] است و یک [[حدیث]] از طریق او از رسول خدا {{صل}} نقل شده، ولی [[صحابی]] بودنش برای من معلوم نیست<ref>مغلطای، ج۲، ص۲۵۹؛ ابن حجر، ج۷، ص۷.</ref>. [[بیهقی]] نیز روایت او را از رسول خدا {{صل}} مرسل دانسته است <ref>ج۷، ص۸۲.</ref>. روایتی که وی به دلیل آن صحابی دانسته شده چنین است: از رسول خدا {{صل}} نقل کرده: «[[بهترین زنان]] شما زنانی است که علاقه‌مند و [[دوستدار]]، بچه‌زا، سازگار و بی‌دردسر، یاری‌رسان و [[نیکوکار]] باشد و [[خدا]] را در نظر بگیرد، و بدترین [[زنان]] شما زنی است که از خود صفات مردی بروز دهد و همچنین زنانی از منافقات هستند که باطلاق [[خلع]] از شوهرانشان جدا می‌شوند. کسی از این زنان وارد [[بهشت]] نمی‌شود، مگر مانند الغراب الاعصم»<ref>بیهقی، ج۷، ص۸۲؛ ابن حجر، ج، ۷، ص۷.</ref>. الغراب الاعصم، کلاغی است که یک بال یا دو بال آن سفید (یا در یک یا دو بال آن سفیدی) باشد، که مراد کلاغ نادر و کمیاب است. از این رو، برای موارد نادر و کمیاب ضرب المثل شده است. البته برای «الغراب الاعصم» معانی دیگری مانند کلاغ سرخ پا و سرخ منقار نیز گفته شده است که هر چه باشد، مراد موارد نادر است و برای موارد کمیاب ضرب المثل شده است؛ یعنی همان‌طور که کلاغی با این ویژگی بسیار نادر است، زنانی نیز که با صفات فوق وارد [[بهشت]] شوند، کم هستند.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابواذینه صدفی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۱۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۴: خط ۶۲:
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:حضرموت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۱:۳۲

ابواذینه صدفی
تصویری کهن از فسطاط پایتخت قدیمی مصر
نام کاملابواذینه صدفی
جنسیتمرد
از قبیلهحضرموت
محل زندگیمصر
از اصحابپیامبر خاتم

مقدمه

ابن اثیر از او با عنوان ابواذینه عبدی یاد، ولی تصریح کرده که ابواذینه صدفی صحیح‌تر است[۱]. وی از تیره صدِف از قبایل حضرموت است[۲]. زبیدی[۳] گفته است صدف، بر وزن کتف و تیره‌ای از کنده است که بعد به حضرموت منسوب شده‌اند و به دلیل مناسب نبودن کسره ما قبل «یاء» وقتی کسی را به این قبیله نسبت می‌دهند، به او صدفی می‌گویند. شهرت او به کنیه است و از رسول خدا (ص) روایت دارد[۴]. ابن سکن او را از صحابه می‌داند[۵]. بغوی می‌گوید: او از مصر است و یک حدیث از طریق او از رسول خدا (ص) نقل شده، ولی صحابی بودنش برای من معلوم نیست[۶]. بیهقی نیز روایت او را از رسول خدا (ص) مرسل دانسته است [۷]. روایتی که وی به دلیل آن صحابی دانسته شده چنین است: از رسول خدا (ص) نقل کرده: «بهترین زنان شما زنانی است که علاقه‌مند و دوستدار، بچه‌زا، سازگار و بی‌دردسر، یاری‌رسان و نیکوکار باشد و خدا را در نظر بگیرد، و بدترین زنان شما زنی است که از خود صفات مردی بروز دهد و همچنین زنانی از منافقات هستند که باطلاق خلع از شوهرانشان جدا می‌شوند. کسی از این زنان وارد بهشت نمی‌شود، مگر مانند الغراب الاعصم»[۸]. الغراب الاعصم، کلاغی است که یک بال یا دو بال آن سفید (یا در یک یا دو بال آن سفیدی) باشد، که مراد کلاغ نادر و کمیاب است. از این رو، برای موارد نادر و کمیاب ضرب المثل شده است. البته برای «الغراب الاعصم» معانی دیگری مانند کلاغ سرخ پا و سرخ منقار نیز گفته شده است که هر چه باشد، مراد موارد نادر است و برای موارد کمیاب ضرب المثل شده است؛ یعنی همان‌طور که کلاغی با این ویژگی بسیار نادر است، زنانی نیز که با صفات فوق وارد بهشت شوند، کم هستند.[۹]

منابع

پانویس

  1. ابن اثیر، ج۶، ص۶.
  2. سمعانی، ج۳، ص۷۶ و ۵۲۸؛ ابن ماکولا، ج۱، ص۳۷۴.
  3. زبیدی، ج۶، ص۱۶۲.
  4. ابن حبان، ج۳، ص۴۵۱.
  5. ابن حجر، ج۷، ص۷.
  6. مغلطای، ج۲، ص۲۵۹؛ ابن حجر، ج۷، ص۷.
  7. ج۷، ص۸۲.
  8. بیهقی، ج۷، ص۸۲؛ ابن حجر، ج، ۷، ص۷.
  9. محمدی، رمضان، مقاله «ابواذینه صدفی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۱۱۲.