بداء: تفاوت میان نسخهها
برچسب: واگردانی دستی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
# [[لوح محو و اثبات]]: آنچه برای [[انسان]] مقدر شده ولی بنابه شرایط خاص و به [[اراده خداوند]] [[تغییر]] میکند: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)| موعودنامه]]، ص۱۶۱.</ref> این [[لوح]] بیانگر مفاد بداء است. | # [[لوح محو و اثبات]]: آنچه برای [[انسان]] مقدر شده ولی بنابه شرایط خاص و به [[اراده خداوند]] [[تغییر]] میکند: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)| موعودنامه]]، ص۱۶۱.</ref> این [[لوح]] بیانگر مفاد بداء است. | ||
== | == رابطه بداء با محو و اثبات == | ||
{{همچنین|لوح محو و اثبات}} | |||
در نظر شیعه بداء همان کاری است که [[خداوند]] در [[لوح محو و اثبات]] انجام میدهد، برخلاف نسبت ناروای [[اهل سنت]] به [[شیعه]] که [[خداوند]] چیزی را نمیداند و سپس [[علم]] بر او عارض میشود. گاهی [[خداوند]] چیزی را که مقدر فرموده ولی به جهت مصالحی [[تغییر]] میدهد، نه به این معنا که ابتدا [[مصلحت]] واقعی را نمیدانسته، بلکه [[صلاح]] این بوده که ابتدا به گونهای مقدر شود و سپس به گونهای دیگر [[تغییر]] یابد. یکی از آن [[مصالح]] نمایش [[قدرت]] مطلق [[خداوند]] است، همچنین [[تشویق]] [[مردم]] به انجام کارهای خوبی است که در [[سرنوشت]] آنها مؤثر است<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج ۱۱ ص ۳۸۱؛ تفسیر نمونه، ج ۱۰ ص ۲۴۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[یعقوب جعفری|جعفری، یعقوب]]، [[بحثى در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات (مقاله)|بحثى در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات]]، [[کلام اسلامی (نشریه)|فصلنامه کلام اسلامی]]، ش ۳۴، ص ۹۴؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۲]]، ص ۵۸؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه]]، ص ۱۵۲.</ref>. از این رو محدودۀ بداء، کتاب محو و [[اثبات]] است و در [[ام الکتاب]] یا [[لوح محفوظ]] هیچگونه تغییری رخ نمیدهد. [[امام صادق]] {{ع}} فرموده است: «کتاب محو و [[اثبات]] کتابی است که [[خداوند]] آنچه را بخواهد از آن محو میکند و آنچه را بخواهد ثابت میدارد، به همین جهت، [[دعا]] [[قضای الهی]] را [[تغییر]] میدهد و بر آن [[دعا]] نوشته شده که وسیله [[تغییر]] [[قضاء]] است، ولی هنگامی که به امّ الکتاب برسد [[دعا]] در آن تأثیری نخواهد داشت»<ref>البرهان، ج۲، ص۲۹۸، ح۲۴.</ref>. | |||
[[ام الکتاب]]، منشأ کتاب محو و [[اثبات]] است، یعنی تحولاتی که در [[نظام]] عالم طبیعت رخ میدهد، بر اساس الگوی ثابتی است که در امّ الکتاب مقرر شده است. | |||
یادآوری «[[ام الکتاب]]» پس از بیان حوادث بیانگر دو نکته مهم است: اول اینکه تحولات، بدون ملاک و معیار نیست؛ دوم اینکه تحولات بر [[اراده الهی]] [[تحمیل]] نمیشود، بلکه از [[مشیت الهی]] که بر پایه [[علم]] پیشین [[خداوند]] [[استوار]] است، نشأت میگیرد<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج۱۱، ص۳۷۵-۳۷۶.</ref>. این تحولات در قلمرو [[قضا و قدر]] غیرحتمی واقع میشود، اما [[قضا و قدر]] حتمی [[خداوند]] از تحول مصون است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ}}<ref>«اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست» سوره انعام، آیه ۲.</ref>، مقصود از [[اجل]] مسمّی، [[اجل]] حتمی است که در [[لیله القدر]] رقم میخورد و تغییرناپذیر است و [[اجل]] غیر مسمّی، [[اجل]] موقوف است که قابل [[تغییر]] است<ref>البرهان، ج۱، ص۵۱۷، ح۳، ح۵، ح۶، ح۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)| دانشنامه کلام اسلامی ج۲]]، ص ۵۸.</ref> | |||
== رابطه بداء با قضاء و قدر == | == رابطه بداء با قضاء و قدر == |
نسخهٔ ۱۲ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۱
خداشناسی | |
---|---|
توحید | توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات و صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه • عدم تحریف قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور • رجعت |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه | |
معناشناسی
«بداء» در لغت به معنای آشکار شدن و ظهور است[۱] هرگاه بداء به انسان نسبت داده شود، مقصود این است که چیزی که بر او پنهان بوده و حال آشکار شده است و در اصطلاح به معنای تغییر مقدرات از سوی خداوند، بر اساس پارهای حوادث و وقایع و تحت شرایط و عوامل ویژه است. به بیان دیگر بداء اتخاذ نظری جدید در برخی امور است که وقوع آن مورد انتظار نبوده و ظاهر بر خلاف آن بوده است[۲] بداء غیر از نسخ است؛ بداء مربوط به تکوین است، ولی نسخ مربوط به تشریع، در واقع حکم منسوخ برای زمان محدودی تشریع شده که حکم ناسخ بیانگر پایان آن است[۳].
بداء در قرآن
در آیات قرآن پیرامون موضوع بدا سخن به میان آمده است، آیاتی که در این زمینه آمده چند دستهاند:
- برخی از آیات ناظر به مبانی و مفهوم بداء هستند مانند: ﴿لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾[۴]؛
- برخی دیگر بیانگر تغییر سرنوشت انسانها بر اثر افعال اختیاری است مانند: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ﴾[۵]؛
- آیاتی هم ناظر به مصادیق عینی بداء هستند از جمله: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۶].[۷]
در نگاهی دیگر آیات قرآن درباره بداء به دو لوح اشاره دارند:
- لوح محفوظ: مقدراتی که نوشته میشود و به هیچ وجه تغییر نمییابد چرا که مطابق با علم الهی است: ﴿بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ﴾[۸]؛
- لوح محو و اثبات: آنچه برای انسان مقدر شده ولی بنابه شرایط خاص و به اراده خداوند تغییر میکند: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾[۹].[۱۰] این لوح بیانگر مفاد بداء است.
رابطه بداء با محو و اثبات
در نظر شیعه بداء همان کاری است که خداوند در لوح محو و اثبات انجام میدهد، برخلاف نسبت ناروای اهل سنت به شیعه که خداوند چیزی را نمیداند و سپس علم بر او عارض میشود. گاهی خداوند چیزی را که مقدر فرموده ولی به جهت مصالحی تغییر میدهد، نه به این معنا که ابتدا مصلحت واقعی را نمیدانسته، بلکه صلاح این بوده که ابتدا به گونهای مقدر شود و سپس به گونهای دیگر تغییر یابد. یکی از آن مصالح نمایش قدرت مطلق خداوند است، همچنین تشویق مردم به انجام کارهای خوبی است که در سرنوشت آنها مؤثر است[۱۱].[۱۲]. از این رو محدودۀ بداء، کتاب محو و اثبات است و در ام الکتاب یا لوح محفوظ هیچگونه تغییری رخ نمیدهد. امام صادق (ع) فرموده است: «کتاب محو و اثبات کتابی است که خداوند آنچه را بخواهد از آن محو میکند و آنچه را بخواهد ثابت میدارد، به همین جهت، دعا قضای الهی را تغییر میدهد و بر آن دعا نوشته شده که وسیله تغییر قضاء است، ولی هنگامی که به امّ الکتاب برسد دعا در آن تأثیری نخواهد داشت»[۱۳].
ام الکتاب، منشأ کتاب محو و اثبات است، یعنی تحولاتی که در نظام عالم طبیعت رخ میدهد، بر اساس الگوی ثابتی است که در امّ الکتاب مقرر شده است.
یادآوری «ام الکتاب» پس از بیان حوادث بیانگر دو نکته مهم است: اول اینکه تحولات، بدون ملاک و معیار نیست؛ دوم اینکه تحولات بر اراده الهی تحمیل نمیشود، بلکه از مشیت الهی که بر پایه علم پیشین خداوند استوار است، نشأت میگیرد[۱۴]. این تحولات در قلمرو قضا و قدر غیرحتمی واقع میشود، اما قضا و قدر حتمی خداوند از تحول مصون است: ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ﴾[۱۵]، مقصود از اجل مسمّی، اجل حتمی است که در لیله القدر رقم میخورد و تغییرناپذیر است و اجل غیر مسمّی، اجل موقوف است که قابل تغییر است[۱۶].[۱۷]
رابطه بداء با قضاء و قدر
در علم خداوند از هر جهت مطلق بوده و محدودیتی ندارد؛ ﴿أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۱۸] او از همه حوادث عالم از ازل تا ابد آگاه است، این همان قضای حتمی است. لکن عامل دیگری که در حوادث و سرنوشت انسانها مؤثر است، اختیار افراد و توانایی آنهاست که همان قضای غیر محتوم یعنی قدر است[۱۹]. در واقع بداء تحت تأثیر دو عامل است: ارادۀ خداوند و ارادۀ انسان. قضا یعنی عالم بالا و قدر یعنی عالم پایین. ارادۀ انسان میتواند در ارادۀ غیر حتمی خداوند تأثیر بگذارد؛ زیرا بنابر آنچه در روایات آمده، مراحل پنجگانهای از آغاز تا انجام یک فعل از سوی خدا وجود دارد: مشیت، اراده، تقدیر، قضا و امضا. تا قبل از امضا و قضای غیر حتمی، با عواملی مانند دعا و صدقه امکان نقض وجود دارد، اما وقتی امضا شد، دیگر قابل تغییر نیست[۲۰].[۲۱]
بداء در روایات
در روایات، بداء به گونهای خاص مورد توجه قرار گرفته و مورد تأکید و تصریح امامان بوده است. چنانچه یکی از ابواب کتب روایی به مسأله بداء اختصاص پیدا کرده است[۲۲]. البته روایات، از جهات مختلفی اهمیت و جایگاه بداء را در دین مورد توجه قرار دادهاند؛ دستهای از روایات درباره فهم حقیقت بداء هستند، در بعض روایات بداء موجب فهم خداشناسی است و در برخی روایات خداوند همه پیامبران را بر اقرار به بداء مبعوث نمود[۲۳].[۲۴] امام باقر (ع) فرمودند: «خداوند با چیزی مانند بدا عبادت نشده است»[۲۵].
از مجموع روایات به دست میآید بداء ناظر به دو اصل مهم در جهانبینی توحیدی است: اول اینکه قدرت خداوند مطلق و نامحدود است و آنچه را که بر اساس علم و حکمت خود احسن و اصلح بداند، محقق خواهد ساخت. دوم اینکه اعمال خوب و بد انسان در سرنوشت او تأثیر میگذارد[۲۶].[۲۷] اهل سنت نیز علی رغم عدم پذیرش بداء و توهم مخالفت آن با علم الهی بیش از امامیه روایات بداء را در کتب خود نقل کردهاند[۲۸].[۲۹]
برخی از نکاتی که از روایات بداء استفاده میشود عبارتاند از:
- اقرار انبیاء و ستایش اعتقاد به بداء از طرف ائمه بیانگر این است که شناخت خداوند بدون اعتقاد به بداء کامل نیست.
- نسبت بداء به خداوند به معنای آن است که خداوند سرنوشت انسان را بر اساس اعمال او تغییر میدهد.
- اعتقاد به بداء در برابر باور یهود است که معقتدند خدا جهان را آفریده، سرنوشت انسانها را تقدیر کرده و تغییر در آن راه ندارد.
- خداوند دو نوع علم دارد: علمی که به فرشتگان و پیامبران میبخشد و تغییری در آن راه ندارد و علمی که نزد خود اوست و کسی از آن آگاهی ندارد مگر آنکه خداوند اراده کند، بداء در نوع دوم پدید میآید[۳۰].
جایگاه اعتقاد به بداء
اعتقاد به بداء بالاترین نشانه اعتقاد به توحید است که علم الهی را محدود نمیکند و ناشی از جهل نیست. امام صادق (ع) فرمود: «خدا هرچه را بخواهد پیش میاندازد و هرچه را بخواهد مؤخر میکند و هرچه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات میکند و کتاب ما در نزد اوست و فرمود: «هر چیزی را که خدا اراده میکند پیش از آنکه آن را پدید آورد، در علم او وجود دارد، چیزی بر او آشکار نمیشود مگر اینکه در علم او بوده است، همانا برای خدا از روی جهل آشکار نمیشود»[۳۱].[۳۲]
نمونههای تاریخی بداء
در روایات نمونههایی از بداء در تاریخ ادیان نیز بیان شده است مانند:
- قوم حضرت یونس (ع) به جای عذاب، رحمت الهی شامل حال آنها شد که در قرآن هم به آن اشاره شده است: ﴿فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ﴾[۳۳]؛
- حزقیل پیامبر مأموریت یافت تا زمان مرگ پادشاه را اعلام کند ولی مرگ او به تأخیر افتاد و مأمور شد به او ابلاغ کند[۳۴].
- پیامبر اکرم (ص) از مرگ خارکن یهودی خبر داد، امام به خاطر صدقهای که داد مرگ او به تأخیر افتاد[۳۵].[۳۶]
بداء در نبوت و امامت
در نبوت و امامت بدا راه ندارد؛ زیرا پیامبران و امامان افراد معینی هستند که از سوی خداوند برگزیده شدهاند و تغییرپذیر نیست. این مطلب مورد اجماع عالمان امامیه است و در روایتی نیز آمده است که در نبوت و امامت بدا راه ندارد[۳۷].[۳۸]
عدم امکان بداء در ظهور امام زمان (ع)
یکی از مسائل اساسی دربارۀ بدا، عدم وقوع بداء در مورد ظهور حضرت مهدی (ع) است. در روایات آخرالزمان به دو گونه به موضوع بداء اشاره شده است؛
- دعاهایی که درخواست تعجیل فرج حضرت مهدی (ع) و کوتاه شدن مدت غیبت توصیه شده است. امام صادق (ع) فرمود: «اگر مردم از غیبت امامشان به درگاه خداوند گریه و ناله کنند، ظهور حضرت نزدیکتر خواهد شد و اگر مردم نسبت به دوری حجت خدا بیتفاوت باشند، غیبت نیز تا آخرین حد خود ادامه پیدا خواهد کرد»[۳۹].
- روایاتی که موضوع بداء را خصوصاً در احوال آخرالزمان و ظهور حضرت بیان میکند. چنانچه امام صادق (ع) میفرماید: «چند چیز جزء نشانههای حتمی ظهور است که قطعاً پیش از قیام حضرت قائم (ع) روی خواهد داد؛ خروج سفیانی، فرو رفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیداء، شهید شدن نفس زکیه، ندایی آسمانی. راوی سؤال کرد: آیا در نشانههای حتمی، بداء روی خواهد داد؟ حضرت پاسخ داد: آری. سپس راوی عرض کرد: میترسم در قیام حضرت قائم (ع) نیز بداء رخ دهد! حضرت فرمود: خیر! قیام حضرت قائم (ع) از وعدههای الهی است و خداوند در وعده خود تخلف نمیکند، زیرا خود در قرآن فرموده: ﴿ِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ﴾[۴۰].[۴۱].[۴۲]
اصل ظهور حضرت حجت از اموری است که شکی در حتمیت آن نیست، چنانچه فرمودهاند: «اگر از عمر هستی یک روز باقی مانده باشد حضرت ظهور خواهد کرد»[۴۳].[۴۴] هرچند از تعیین وقت ظهور امام عصر (ع) نهی شده است[۴۵]، ولی تقدیم و تأخر در آن ممکن است.
امکان بداء در نشانههای ظهور
نسبت به نشانههای ظهور باید گفت: وقوع بداء در نشانههای غیرحتمی مورد اتفاق همه دانشمندان اسلامی است. ولی درباره وقوع بدا در نشانههای حتمی ظهور سه نظر وجود دارد: امکان وقوع بداء، عدم امکان وقوع بداء، عدم امکان وقوع بداء دراصل نشانههای حتمی وامکان بداء درجزئیات[۴۶].
ادله امکان بداء در نشانههای حتمی ظهور:
- روایت وقوع بداء در خروج سفیانی: ابو هاشم جعفری میگوید: نزد امام جواد (ع) از سفیانی و حتمی بودن خروج او سخن به میان آمد. گفتم: «آیا ممکن است در امر حتمی، بدا پیش آید؟ فرمود: آری. گفتم: میترسم درباره قائم هم بدا حاصل شود. فرمود: نه! قائم، وعدۀ الهی است و در آن، تخلف نمیشود»[۴۷]. در بررسی این دلیل باید گفت: روایات متواتر برحتمی بودن نشانههای ظهور دلالت دارند. البته وقوع بدا در جزئیات امکان دارد.
- حتمی بودن نشانههای ظهور، مخالف قرآن است. باید توجه داشت اعتقاد به امکان بدا به معنای تحقق آن نیست و امکان عقلی وجود دارد که با فقدان شرایط، تغییر میکند.
- همیشگی و ناگهانی بودن ظهور با حتمی بودن آن منافات دارد.
به نظر میرسد دیدگاه سوم با روایات تناسب بیشتری دارد زیرا در نشانههای حتمی ظهور اصل وقایع حتمی هستند ولی سایر خصوصیات مانند زمان حتمی نیستند و احتمال بدا در آنها وجود دارد. بنابراین ظهور امام عصر (ع) زمان قطعی و غیر قابل بداء ندارد بلکه قابل تغییر و تقدم و تأخر است[۴۸].
پرسشهای وابسته
منابع
- دیبا، حسین، بداء، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- جعفری، یعقوب، بحثى در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴.
- محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۷
- تونهای، مجتبی، موعودنامه
- حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان
- پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه
- محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام
- ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۲
- آیتی، نصرتالله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور
- زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۴۱-۴۲؛ الصحاح، ج۲، ص۱۱۶۰؛ اقرب الموارد، ج۱، ص۳۴؛ مفردات، ص۱۱۳.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، تصحیح الإعتقاد، ص ۵۱ ـ ۵۲؛ لاهیجی، گوهر مراد، ص ۲۹۲.
- ↑ ر.ک: دیبا، حسین، بداء، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۷، ص۴۵۵؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۰؛ پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۲، ص ۵۴.
- ↑ «هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۸ ـ ۳۹
- ↑ «خدا چيزى را كه از آن مردمى است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند» سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ ر.ک: دیبا، حسین، بداء، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸.
- ↑ «(این سخن، جادو و دروغ نیست) بلکه قرآنی ارجمند است، در لوحی نگهداشته» سوره بروج، آیه ۲۱ ـ ۲۲
- ↑ «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.
- ↑ ر.ک: تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.
- ↑ طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج ۱۱ ص ۳۸۱؛ تفسیر نمونه، ج ۱۰ ص ۲۴۲.
- ↑ ر.ک: جعفری، یعقوب، بحثى در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۴؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۲، ص ۵۸؛ پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه، ص ۱۵۲.
- ↑ البرهان، ج۲، ص۲۹۸، ح۲۴.
- ↑ طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج۱۱، ص۳۷۵-۳۷۶.
- ↑ «اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست» سوره انعام، آیه ۲.
- ↑ البرهان، ج۱، ص۵۱۷، ح۳، ح۵، ح۶، ح۹.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۲، ص ۵۸.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۳۱.
- ↑ ر.ک: دیبا، حسین، بداء، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه، ص ۱۵۲.
- ↑ مطهری، تکامل اجتماعی انسان، ص۱۶.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۱.
- ↑ کافی، ج ۱ ص ۱۴۸ باب البداء؛ التوحید صدوق، باب ۵۴ و....
- ↑ شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۳۳۴.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۰.
- ↑ «ما عبد اللّه بشیء مثل البداء»؛ کافی ج ۱ ص ۱۴۶؛ التوحید صدوق، باب البداء، ح۱.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۲۰؛ بحارالأنوار، ج۴، ص ۱۰۳ و ۱۲۱.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۴.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۳؛ صحیح البخاری، ج۴، ص ۲۰۸.
- ↑ ر.ک: دیبا، حسین، بداء، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰.
- ↑ ر.ک: پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه، ص ۱۵۳.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ مَا یَشَاءُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ وَ قَالَ فَکُلُّ أَمْرٍ یُرِیدُهُ اللَّهُ فَهُوَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَصْنَعَهُ لَیْسَ شَیْءٌ یَبْدُو لَهُ إِلَّا وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَبْدُو لَهُ مِنْ جَهْلٍ»؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۱۸.
- ↑ ر.ک: جعفری، یعقوب، بحثى در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۶؛ دیبا، حسین، بداء، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۷، ص ۴۹-۵۰.
- ↑ «پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام) ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهرهمند ساختیم» سوره یونس، آیه ۹۸.
- ↑ قصص الأنبیاء، ص۲۴۱؛ بحارالانوار، ج۴، ص۹۵ و ص۱۱۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۱.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۲، ص ۵۶.
- ↑ شیخ مفید الفصول المختاره، ص۳۰۹؛ مَهْمَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْءٍ فَلَا یَبْدُو لَهُ فِی نَقْلِ نَبِیٍّ عَنْ نُبُوَّتِهِ وَ لَا إِمَامٍ عَنْ إِمَامَتِهِ وَ لَا مُؤْمِنٍ قَدْ أَخَذَ عَهْدَهُ بِالْإِیمَانِ عَنْ إِیمَانِهِ
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۲، ص ۵۹.
- ↑ «فَلَمَّا طَالَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَی اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی وَ هَارُونَ یُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَکُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ یَنْتَهِی إِلَی مُنْتَهَاهُ»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۲.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۹.
- ↑ «کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا (ع)فَجَرَی ذِکْرُ السُّفْیَانِیِّ وَ مَا جَاءَ فِی الرِّوَایَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ (ع)هَلْ یَبْدُو لِلَّهِ فِی الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ یَبْدُوَ لِلَّهِ فِی الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِیعَادِ وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ»؛ الغیبة للنعمانی، ص ۳۰۲ ح ۱۰.
- ↑ ر.ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۳۳-۱۳۸.
- ↑ ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۴۰؛ اعلام الوری، ص ۴۰۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.
- ↑ ر.ک: تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۲، ص ۵۸.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲؛ آیتی، نصرتالله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۷، ص ۴۳۰ ـ ۴۳۲.
- ↑ ر.ک: آیتی، نصرتالله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲.