بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
وی میافزاید: | وی میافزاید: | ||
نظام [[دنیا]]، بدون [[امام]] و [[رهبر]]، [[ثبات]] و استقرار نخواهد داشت و ثبات و استقرار نظام دین، ناگزیر است و برای تحقق [[رستگاری]] [[بشر]] و رسیدن او به [[سعادت اخروی]]، از نظام دنیا گزیری نیست. نظام دنیا مقصود همه [[پیامبران]] | نظام [[دنیا]]، بدون [[امام]] و [[رهبر]]، [[ثبات]] و استقرار نخواهد داشت و ثبات و استقرار نظام دین، ناگزیر است و برای تحقق [[رستگاری]] [[بشر]] و رسیدن او به [[سعادت اخروی]]، از نظام دنیا گزیری نیست. نظام دنیا مقصود همه [[پیامبران]] الهی بوده است. پس [[امامت]] از ضروریات [[شریعت]] به شمار میرود<ref>الاقتصاد فی الاعتقاد، محمد غزالی، ج۱، ص۲۵۴. {{عربی|نظام أمر الدين مقصود لصاحب الشرع{{صل}} قطعاً، و هذه مقدمة قطعية لا يتصور النزاع فيها، و نضيف إليها مقدمة أخرى و هو أنه لا يحصل نظام الدين إلا بإمام مطاع فيحصل من المقدمتين صحة الدعوى و هو وجوب نصب الإمام... البرهان عليه أن نظام الدين لا يحصل إلا بنظام الدنيا، و نظام الدنيا لا يحصل إلا بإمام مطاع}}.</ref>. | ||
[[تفتازانی]] نیز مینویسد: «[[اقامه حدود]]، [[پاسداری از مرزها]]، [[آمادهسازی]] [[سپاهیان]] برای [[جهاد]]، امور مربوط به [[حفظ نظام]] و [[کیان اسلامی]]، از [[اهداف امامت]] است»<ref>شرح المقاصد فی علم الکلام، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبدالله التفتازانی، ج۲، ص۲۷۳. {{عربی|أن الشارع أمر بإقامة الحدود و سد الثغور و تجهيز الجيوش للجهاد و كثير من الأمور المتعلقة بحفظ النظام و حماية بيضة الإسلام مما لا يتم إلا بالإمام و ما لا يتم الواجب المطلق إلا به و كان مقدورا فهو واجب}}.</ref>. | [[تفتازانی]] نیز مینویسد: «[[اقامه حدود]]، [[پاسداری از مرزها]]، [[آمادهسازی]] [[سپاهیان]] برای [[جهاد]]، امور مربوط به [[حفظ نظام]] و [[کیان اسلامی]]، از [[اهداف امامت]] است»<ref>شرح المقاصد فی علم الکلام، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبدالله التفتازانی، ج۲، ص۲۷۳. {{عربی|أن الشارع أمر بإقامة الحدود و سد الثغور و تجهيز الجيوش للجهاد و كثير من الأمور المتعلقة بحفظ النظام و حماية بيضة الإسلام مما لا يتم إلا بالإمام و ما لا يتم الواجب المطلق إلا به و كان مقدورا فهو واجب}}.</ref>. | ||
بنابراین، [[دانشمندان]] [[اشاعره]] درباره مبانی [[وجوب نصب امام]] به تأثیر او در سامان دهی [[جامعه اسلامی]] و نقش اجرایی و تنفیذی وی، نه نقش [[علمی]] و ارشادی اش، تصریح کردهاند. [[وظیفه امام]] این است که [[احکام]] و [[حدود اسلامی]] را در [[جامعه]] [[اجرا]] کند و [[امنیت]] و [[عدالت]] را در جامعه بگسترد. [[پیروی]] از او نیز در این حوزه [[واجب]] است. اما [[رسالت]] [[رهبری فکری]] و علمی جامعه اسلامی را بر عهده ندارد؛ همچنین [[تبیین معارف]] و [[احکام دینی]]، از [[شئون]] و [[وظایف]] او به شمار نمیآید.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص۴۹.</ref> | بنابراین، [[دانشمندان]] [[اشاعره]] درباره مبانی [[وجوب نصب امام]] به تأثیر او در سامان دهی [[جامعه اسلامی]] و نقش اجرایی و تنفیذی وی، نه نقش [[علمی]] و ارشادی اش، تصریح کردهاند. [[وظیفه امام]] این است که [[احکام]] و [[حدود اسلامی]] را در [[جامعه]] [[اجرا]] کند و [[امنیت]] و [[عدالت]] را در جامعه بگسترد. [[پیروی]] از او نیز در این حوزه [[واجب]] است. اما [[رسالت]] [[رهبری فکری]] و علمی جامعه اسلامی را بر عهده ندارد؛ همچنین [[تبیین معارف]] و [[احکام دینی]]، از [[شئون]] و [[وظایف]] او به شمار نمیآید.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص۴۹.</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
بیشتر [[دانشمندان شیعه]]، در برابر دیگر [[فرق اسلامی]]، از آغاز، به [[وجوب]] [[نصب الهی امام]]، [[باور]] داشتهاند<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، أبو منصور الحسن بن یوسف بن المطهر الأسدی، ر.ک: الحلی، ص۴۹۰.</ref>؛ برای نمونه [[خواجه نصیرالدین طوسی]] در این باره مینویسد: | بیشتر [[دانشمندان شیعه]]، در برابر دیگر [[فرق اسلامی]]، از آغاز، به [[وجوب]] [[نصب الهی امام]]، [[باور]] داشتهاند<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، أبو منصور الحسن بن یوسف بن المطهر الأسدی، ر.ک: الحلی، ص۴۹۰.</ref>؛ برای نمونه [[خواجه نصیرالدین طوسی]] در این باره مینویسد: | ||
این مطلب نزد هر عاقلی تردیدناپذیر است که اگر حاکمی (متولی [[سرنوشت]] و [[مقدرات]] گروهی از [[مردم]]) در [[اجرا]] و تحقق کارهای سودمند به حال آنان بکوشد [[مصلحت]] آنان را [[پاس]] داشته؛ و گرنه مصلحتشان را نادیده گرفته است. از این رو نپرداختن [[حاکم]] به مصلحت آنان یا نگماردن کسی برای [[اجرای احکام]] خودش، [[ناپسند]] ([[قبیح]]) مینماید؛ زیرا عقلا حاکمی را که زمانی در منطقه [[حکومت]] خود حاضر نیست و بدون هیچ مانعی کسی را به جای خود نگمارده است، [[مذمت]] و ملامت میکنند و او را به ویژه درباره بیسامانیهای محتمل و پیش آمدن رویدادهای بد، سزاوار [[نکوهش]] میدانند. | این مطلب نزد هر عاقلی تردیدناپذیر است که اگر حاکمی (متولی [[سرنوشت]] و [[مقدرات]] گروهی از [[مردم]]) در [[اجرا]] و تحقق کارهای سودمند به حال آنان بکوشد [[مصلحت]] آنان را [[پاس]] داشته؛ و گرنه مصلحتشان را نادیده گرفته است. از این رو نپرداختن [[حاکم]] به مصلحت آنان یا نگماردن کسی برای [[اجرای احکام]] خودش، [[ناپسند]] ([[قبیح]]) مینماید؛ زیرا عقلا حاکمی را که زمانی در منطقه [[حکومت]] خود حاضر نیست و بدون هیچ مانعی کسی را به جای خود نگمارده است، [[مذمت]] و ملامت میکنند و او را به ویژه درباره بیسامانیهای محتمل و پیش آمدن رویدادهای بد، سزاوار [[نکوهش]] میدانند. | ||
بر پایه این [[حکم]]، [[عقلی]]، [[خداوند]]، یعنی حاکم مطلق و سررشته دار همه امور [[انسانها]]، برای آنان برنامهها و [[احکام]] خاصی را مقرر کرده است که هیچ کس، هرگز نمیتواند در آنها دست ببرد و از سویی تنفیذ اموری که [[فرمانروایی]] [[عادل]] و [[قوی]] آنها را اجرا میکند، به مصلحت مردم است و خداوند نه خود مستقیم به آنها میپردازد و نه به [[مصلحت جامعه]] بیاعتناست. پس اگر خداوند کسی را به [[تدبیر]] [[امور جامعه]] نگمارد، ناپسند (قبیح)، و [[نصب]] پیشوای | بر پایه این [[حکم]]، [[عقلی]]، [[خداوند]]، یعنی حاکم مطلق و سررشته دار همه امور [[انسانها]]، برای آنان برنامهها و [[احکام]] خاصی را مقرر کرده است که هیچ کس، هرگز نمیتواند در آنها دست ببرد و از سویی تنفیذ اموری که [[فرمانروایی]] [[عادل]] و [[قوی]] آنها را اجرا میکند، به مصلحت مردم است و خداوند نه خود مستقیم به آنها میپردازد و نه به [[مصلحت جامعه]] بیاعتناست. پس اگر خداوند کسی را به [[تدبیر]] [[امور جامعه]] نگمارد، ناپسند (قبیح)، و [[نصب]] پیشوای الهی برای مردم لازم است<ref>رسالة الامامة، خواجه نصیر الدین طوسی، ص۲۲.</ref>. | ||
بنابراین بیشتر معتزلیان به تعیین عقلی و [[اشاعره]] به تعیین [[شرعی]] و بیشتر دانشمندان شیعه به وجوب [[نصب | بنابراین بیشتر معتزلیان به تعیین عقلی و [[اشاعره]] به تعیین [[شرعی]] و بیشتر دانشمندان شیعه به وجوب [[نصب الهی امام]] باور دارند.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص۵۲.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |