بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[اهلبیت]] ترکیبی اضافی از "[[اهل]]" و "[[بیت]]" و | [[اهلبیت]] ترکیبی اضافی از "[[اهل]]" و "[[بیت]]" و فارسی شده "[[اهل البیت]]" و برگرفته از [[قرآن کریم]] است. "اهل الرجل" به معنای [[خانواده]] و اعضای [[منزل]] مرد مانند [[همسر]]، فرزند، داماد، خدمتکار و کسانی است که با وی [[زندگی]] میکنند. "بیت" نیز به معنای جای بیتوته و سکونت است و هرکس از [[خاندان]] و عائله در [[خانه]] با صاحب خانه به سبب، نسب یا [[دین]] پیوند داشته باشد، "اهلبیت" وی نامیده میشود<ref>ترتیب العین، ص ۶۲؛ الصحاح، ج ۴، ص ۱۶۲۸؛ مفردات، ص ۹۶، "اهل".</ref>. | ||
"اهل الرجل" به معنای [[خانواده]] و اعضای [[منزل]] مرد مانند [[همسر]]، فرزند، داماد، خدمتکار و کسانی است که با وی [[زندگی]] میکنند. "بیت" نیز به معنای جای بیتوته و سکونت است و هرکس از [[خاندان]] و عائله در [[خانه]] با صاحب خانه به سبب، | |||
== اهل بیت در قرآن == | == اهل بیت در قرآن == | ||
واژه اهلبیت سه بار در قرآن به کار رفته است: | واژه اهلبیت سه بار در قرآن به کار رفته است: | ||
# در داستان موسی، آنگاه که وی نوزاد بود و خواهرش به خاندان [[فرعون]] گفت: آیا شما را بر خانوادهای [[راهنمایی]] کنم که برای شما از وی [[سرپرستی]] کنند: {{متن قرآن|وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ}}<ref>«و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: میخواهید شما را به خانوادهای رهنمون شوم که او را برای شما نگهدارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.</ref>. | # در داستان موسی، آنگاه که وی نوزاد بود و خواهرش به خاندان [[فرعون]] گفت: آیا شما را بر خانوادهای [[راهنمایی]] کنم که برای شما از وی [[سرپرستی]] کنند: {{متن قرآن|وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ}}<ref>«و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: میخواهید شما را به خانوادهای رهنمون شوم که او را برای شما نگهدارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.</ref>. | ||
# در داستان [[ابراهیم]]، آنگاه که همسرش از [[بشارت]] [[ملائکه]] به [[شگفتی]] آمد و [[فرشتگان]] به او گفتند: [[رحمت خدا]] و [[برکات]] او بر شما خاندان باد: {{متن قرآن|قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ}}<ref>«گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.</ref>. | # در داستان [[ابراهیم]]، آنگاه که همسرش از [[بشارت]] [[ملائکه]] به [[شگفتی]] آمد و [[فرشتگان]] به او گفتند: [[رحمت خدا]] و [[برکات]] او بر شما خاندان باد: {{متن قرآن|قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ}}<ref>«گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.</ref>. | ||
# در آنجا که با ضمیرهای مؤنث توصیههایی به [[همسران پیامبر]] شده و یکباره در خطاب به [[پیامبر]] از [[اهل]] بیتی سخن میگوید که با ضمیر | # در آنجا که با ضمیرهای مؤنث توصیههایی به [[همسران پیامبر]] شده و یکباره در خطاب به [[پیامبر]] از [[اهل]] بیتی سخن میگوید که با ضمیر مذکر از آنان یاد شده است: {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> مقصود از {{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}} در این [[آیه]] "[[اصحاب کساء]]" یعنی [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[علی]]، [[فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] {{عم}} هستند. بنابراین "[[اهلالبیت]]" تعبیری [[قرآنی]] است و در [[احادیث]] پیامبر {{صل}} بر گروهی خاص از وابستگان او اطلاق شده است. | ||
درباره اهلبیت و جایگاه و [[فضیلت]] آنان [[آیات]] دیگری نیز فرود آمده که نشان میدهد اینان در [[جامعه اسلامی]] از مرتبهای خاص برخوردارند؛ مانند: [[آیه مباهله]]<ref>سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>، [[آیه مودت]]<ref>سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>، [[آیه اکمال]]<ref>سوره مائده، آیه ۳.</ref>، [[آیه لیلة المبیت]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>، [[سوره انسان]] و ... . بخشی از این آیات تنها بیانگر فضیلت اهلبیت نیست، بلکه در مقام بیان جایگاه آنان در [[جامعه]] به لحاظ [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] و حفاظت از [[رسالت]] است. | درباره اهلبیت و جایگاه و [[فضیلت]] آنان [[آیات]] دیگری نیز فرود آمده که نشان میدهد اینان در [[جامعه اسلامی]] از مرتبهای خاص برخوردارند؛ مانند: [[آیه مباهله]]<ref>سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>، [[آیه مودت]]<ref>سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>، [[آیه اکمال]]<ref>سوره مائده، آیه ۳.</ref>، [[آیه لیلة المبیت]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>، [[سوره انسان]] و ... . بخشی از این آیات تنها بیانگر فضیلت اهلبیت نیست، بلکه در مقام بیان جایگاه آنان در [[جامعه]] به لحاظ [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] و حفاظت از [[رسالت]] است. | ||
نکتهای که اشاره به آن ضروری مینماید، | نکتهای که اشاره به آن ضروری مینماید، تعیین مشخصات اهلبیت است. در منابع [[اهل سنت]] همتایی عترت با قرآن و نیز [[عصمت]] آنان کم و بیش مطرح شده و حتی پیوند ژرف عترت با قرآن آمده است؛ لکن [[اختلاف]] در تعیین مصداق اهلبیت است. در روایات [[شیعه اثنی عشری]] شمار [[جانشینان]] و خلفای پیامبر به وضوح ۱۲ تن معرفی شده و به برخی از ویژگیهای آنان نیز اشاره شده است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۲۸۶ ـ ۳۲۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱، ص ۹۹ ـ ۱۰۶. </ref>.<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
== قرآن در نگاه [[اهل بیت]] == | == قرآن در نگاه [[اهل بیت]] == | ||
در پرتو صدها [[روایت]] و سیره عملی و موضعگیری اهلبیت در گفت و گوها و [[جدال]] با | در پرتو صدها [[روایت]] و سیره عملی و موضعگیری اهلبیت در گفت و گوها و [[جدال]] با مخالفان به خوبی آشکار میگردد که آنان، قرآن را محور هدایت و پشتوانه اصلی [[رسالت]] دانسته، آن را [[مرجع]] [[دینی]]، [[علمی]] و [[فقهی]] و راه و روش عملی قرار میدادهاند. این [[روایات]] از جهات گوناگون قابل توجه است: | ||
# [[فضیلت]] و تعظیم قرآن: برخی روایات [[شأن]] و جایگاه این [[کتاب آسمانی]] را نشان میدهد؛ مانند این سخن [[رسول خدا]] {{صل}}: "[[برتری]] قرآن بر سایر سخنان، مانند برتری [[خداوند]] بر مخلوقاتش است".<ref>{{متن حدیث|فَضْلُ اَلْقُرْآنِ عَلَى سَائِرِ اَلْكَلاَمِ كَفَضْلِ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ}}؛ روضالجنان، ج۱، ص۷؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۱۶، ۵۲۵، ۵۲۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۷. </ref> در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: "قرآن به جز خداوند [[برتر]] از هر چیزی است"<ref>{{متن حدیث| اَلْقُرْآنُ أَفْضَلُ كُلِّ شَيْءٍ دُونَ اَللَّهِ }}؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۱۸؛ جامع الاخبار، ص ۴۱؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۶. </ref>. | # [[فضیلت]] و تعظیم قرآن: برخی روایات [[شأن]] و جایگاه این [[کتاب آسمانی]] را نشان میدهد؛ مانند این سخن [[رسول خدا]] {{صل}}: "[[برتری]] قرآن بر سایر سخنان، مانند برتری [[خداوند]] بر مخلوقاتش است".<ref>{{متن حدیث|فَضْلُ اَلْقُرْآنِ عَلَى سَائِرِ اَلْكَلاَمِ كَفَضْلِ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ}}؛ روضالجنان، ج۱، ص۷؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۱۶، ۵۲۵، ۵۲۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۷. </ref> در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: "قرآن به جز خداوند [[برتر]] از هر چیزی است"<ref>{{متن حدیث| اَلْقُرْآنُ أَفْضَلُ كُلِّ شَيْءٍ دُونَ اَللَّهِ }}؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۱۸؛ جامع الاخبار، ص ۴۱؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۶. </ref>. | ||
# اوصاف و [[ویژگیهای قرآن]]: بخشی دیگر از روایات در جهت بیان اوصاف و ویژگیهای قرآن است؛ مانند: | # اوصاف و [[ویژگیهای قرآن]]: بخشی دیگر از روایات در جهت بیان اوصاف و ویژگیهای قرآن است؛ مانند: | ||
خط ۳۱: | خط ۲۸: | ||
## برطرف کننده [[شبهات]] و [[استدلال]] کننده با [[براهین]] است: {{متن حدیث|إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ اِحْتِجَاجاً بِالْبَيِّنَاتِ}}<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۲. </ref> و غیره. | ## برطرف کننده [[شبهات]] و [[استدلال]] کننده با [[براهین]] است: {{متن حدیث|إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ اِحْتِجَاجاً بِالْبَيِّنَاتِ}}<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۲. </ref> و غیره. | ||
# [[تعلیم]] [[قرآن]]: [[اهلبیت]] {{عم}} تشویقهای فراوانی به [[تعلیم و تعلّم]] قرآن داشتند، چنانکه فرمودهاند: قرآن را بیاموزید<ref>الکافی، ج ۲، ص ۵۹۶. </ref>، قرآن سفره پربرکت [[الهی]] است، پس آن را فرا گیرید و تا توان دارید در این راه بکوشید<ref>روض الجنان، ج ۱، ص ۱۸؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۱۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۲. </ref>. اهلبیت {{عم}} به گسترش [[آموزش قرآن]] در اقشار گوناگون [[مردم]] به ویژه [[جوانان]] و نوجوانان توصیه فرمودهاند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۰۳؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص ۹۰؛ جامع احادیثالشیعه، ج ۱۹، ص ۶۸ ـ ۷۰.</ref>. | # [[تعلیم]] [[قرآن]]: [[اهلبیت]] {{عم}} تشویقهای فراوانی به [[تعلیم و تعلّم]] قرآن داشتند، چنانکه فرمودهاند: قرآن را بیاموزید<ref>الکافی، ج ۲، ص ۵۹۶. </ref>، قرآن سفره پربرکت [[الهی]] است، پس آن را فرا گیرید و تا توان دارید در این راه بکوشید<ref>روض الجنان، ج ۱، ص ۱۸؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۱۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۲. </ref>. اهلبیت {{عم}} به گسترش [[آموزش قرآن]] در اقشار گوناگون [[مردم]] به ویژه [[جوانان]] و نوجوانان توصیه فرمودهاند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۰۳؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص ۹۰؛ جامع احادیثالشیعه، ج ۱۹، ص ۶۸ ـ ۷۰.</ref>. | ||
# [[قرائت قرآن]]: اهلبیت {{عم}} به قرائت، درستخوانی و رعایت [[ترتیل]] قرآن اهتمام داشتند. این نکته هم از [[روایات]] [[فضیلت]] [[تلاوت]] و [[تشویق]] به چگونگی [[تلاوت قرآن]] و هم از | # [[قرائت قرآن]]: اهلبیت {{عم}} به قرائت، درستخوانی و رعایت [[ترتیل]] قرآن اهتمام داشتند. این نکته هم از [[روایات]] [[فضیلت]] [[تلاوت]] و [[تشویق]] به چگونگی [[تلاوت قرآن]] و هم از سیره عملی آنان در قرائت قرآن استفاده میشود، چنانکه فرمودهاند: قرآن بخوانید که فضیلت دارد<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۱۴ ـ ۶۱۶؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۸۶.</ref>، بلکه [[برترین]] [[عبادت]] است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۸۴؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۲۶.</ref>. | ||
# [[عمل به قرآن]]: در نگاه [[اهلبیت پیامبر]]، قرائت، [[حفظ]] و | # [[عمل به قرآن]]: در نگاه [[اهلبیت پیامبر]]، قرائت، [[حفظ]] و فهم قرآن به تنهایی مطلوب نیست، بلکه متلبس شدن [[قاری]]، حافظ و [[مفسر]] به [[لباس]] فهم و عمل به قرآن، مطلوب و از وجوه تمایز مکتب اهلبیت با دیگران است، چنان که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: " قرآن با گوشت و [[خون]] قاری آمیخته میشود"<ref>{{متن حدیث|اِخْتَلَطَ اَلْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ}}؛ الکافی، ج۲، ص۶۰۳؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۳۲. </ref> و این به معنای [[جامه]] عمل پوشاندن به تعالیم قرآن است. | ||
# [[آداب]] قرائت: [[قرائت قرآن]]، در پیشگاه [[خدا]] قرار گرفتنِ [[بنده]] و سخن گفتنِ خدا با بنده است و آدابی دارد که باید آن را [[شناخت]] و به کار بست. در منظر [[اهلبیت]] {{عم}} بدون رعایت این آداب [[حق]] [[تلاوت]] ادا نمیشود و تأثیر | # [[آداب]] قرائت: [[قرائت قرآن]]، در پیشگاه [[خدا]] قرار گرفتنِ [[بنده]] و سخن گفتنِ خدا با بنده است و آدابی دارد که باید آن را [[شناخت]] و به کار بست. در منظر [[اهلبیت]] {{عم}} بدون رعایت این آداب [[حق]] [[تلاوت]] ادا نمیشود و تأثیر شایسته نخواهد داشت. برخی از آداب قرائت قرآن چنین است: مسواک زدن و [[وضو]] گرفتن؛ آماده کردن [[دل]]، بزرگ داشتن قرآن و خود را در برابر کتاب الهی دانستن؛ رو به [[قبله]] نشستن؛ پناه بردن به [[خداوند]] هنگام شروع قرائت با گفتن {{متن قرآن| أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ اَلشَّيْطَانِ اَلرَّجِيمِ}}؛ [[عجله]] نکردن در [[تلاوت قرآن]] و ...<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | ||
== اوصاف مشترک قرآن و [[اهل بیت]] {{عم}} == | == اوصاف مشترک قرآن و [[اهل بیت]] {{عم}} == | ||
خط ۴۹: | خط ۴۶: | ||
== جایگاه انحصاری [[اهل بیت]] نسبت به [[قرآن]] == | == جایگاه انحصاری [[اهل بیت]] نسبت به [[قرآن]] == | ||
بر اساس [[حدیث ثقلین]] قرآن [[ثقل اکبر]] و اهلبیت [[ثقل اصغر]]<ref>بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۷۶؛ ج ۲۳، ص ۱۰۹، ۱۴۰؛ فضائل الصحابه، ص ۱۵؛ حدیث الثقلین، ص ۵ ـ ۱۰۵.</ref> و این دو تا [[روز]] [[حشر]] جدایی ناپذیرند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۸۷؛ بصائر الدرجات، ص ۴۳۴؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۳۸۸، ۳۹۴. </ref>؛ همچنین اهل بیت زدایندگان [[اختلاف]] در [[کتاب و سنت]] معرفی<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۷۲، ۱۷۳.</ref> و تمسک به آنان سفارش شده است، چونعترت {{عم}} ریسمان اتصال میان [[مردم]] و [[خدا]] هستند<ref>المستدرک، ج ۳، ص ۱۱۸؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۱۴.</ref>. اینگونه روایات موضع و جایگاهی ویژه و ممتاز برای اهلبیت تعیین میکند. اکنون باید به بررسی [[رسالت]] و [[رفتار]] اهلبیت در [[ساحت]] [[قرآن]] بپردازیم. | بر اساس [[حدیث ثقلین]] قرآن [[ثقل اکبر]] و اهلبیت [[ثقل اصغر]]<ref>بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۷۶؛ ج ۲۳، ص ۱۰۹، ۱۴۰؛ فضائل الصحابه، ص ۱۵؛ حدیث الثقلین، ص ۵ ـ ۱۰۵.</ref> و این دو تا [[روز]] [[حشر]] جدایی ناپذیرند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۸۷؛ بصائر الدرجات، ص ۴۳۴؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۳۸۸، ۳۹۴. </ref>؛ همچنین اهل بیت زدایندگان [[اختلاف]] در [[کتاب و سنت]] معرفی<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۷۲، ۱۷۳.</ref> و تمسک به آنان سفارش شده است، چونعترت {{عم}} ریسمان اتصال میان [[مردم]] و [[خدا]] هستند<ref>المستدرک، ج ۳، ص ۱۱۸؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۱۴.</ref>. اینگونه روایات موضع و جایگاهی ویژه و ممتاز برای اهلبیت تعیین میکند. اکنون باید به بررسی [[رسالت]] و [[رفتار]] اهلبیت در [[ساحت]] [[قرآن]] بپردازیم. | ||
# تفصیل معارف و [[احکام]]: تفصیل احکام افزون بر روایات نبوی در [[روایات]] اهلبیت به صورت گسترده آمده است. بسیاری از روایاتِ احکام، ناظر به تبیین جزئیات احکام قرآن است که بدون تبیین مزبور این خصوصیات روشن نمیشود. از سوی دیگر، نگرش اهلبیت به [[معارف قرآن]] از نگرش به احکام آن جدا نیست و توضیح گسترده در زمینه جزئیات [[معارف اسلامی]] در حوزه [[عقاید]] مانند | # تفصیل معارف و [[احکام]]: تفصیل احکام افزون بر روایات نبوی در [[روایات]] اهلبیت به صورت گسترده آمده است. بسیاری از روایاتِ احکام، ناظر به تبیین جزئیات احکام قرآن است که بدون تبیین مزبور این خصوصیات روشن نمیشود. از سوی دیگر، نگرش اهلبیت به [[معارف قرآن]] از نگرش به احکام آن جدا نیست و توضیح گسترده در زمینه جزئیات [[معارف اسلامی]] در حوزه [[عقاید]] مانند اسما و [[صفات الهی]]، [[معاد]] و [[قیامت]] و [[اراده انسان]] و [[فلسفه خلقت]] و... همگی در تفصیل [[آیات قرآن]] بیان شده است. | ||
# [[هدایت]] و تصحیح بدفهمی نسبت به قرآن: پس از [[رحلت پیامبر]] و انزوای تحمیلی اهلبیت {{عم}}، بر اثر فقدان [[مرجعیت]] [[فکری]]، چالشهایی جدی در حوزه [[مسائل اعتقادی]] و [[فقهی]] پدید آمد و [[امت اسلامی]] از دو سوی با جریانهای [[انحرافی]] رو به رو شدند؛ از سویی [[جهان اسلام]] [[روز]] به روز گسترش مییافت و پرسشها و شبهاتی به ویژه درباره [[قرآن کریم]] مطرح میشد که [[نیازمند]] پاسخگویی بود و از سوی دیگر [[مسلمانان]] و [[صحابه پیامبر]]، روشمندانه به [[تفسیر قرآن]] نمیپرداختند، بلکه عدهای با تکیه بر آرای ظنی و [[استحسان]] و استمداد از [[اسرائیلیات]] و جدلهای ناآگاهانه به تفسیر روی آوردند. گروهی نیز میگفتند: چون در بخشهای فراوانی از قرآن [[تفسیری]] از [[پیامبر]] {{صل}} وجود ندارد باید [[سکوت]] کرد. [[اهلبیت پیامبر]] با تحمل دشواریهای دوران [[انزوا]]، [[زندان]] و هجمههای پیاپی به ویژه در عصر [[امویان]] و [[عباسیان]] با دو روش ایجابی و سلبی به تصحیح حرکت [[علمی]] [[تفسیر قرآن]] پرداختند: از سویی خود روش درست [[تفسیر]] را به کار گرفته، چگونگی | # [[هدایت]] و تصحیح بدفهمی نسبت به قرآن: پس از [[رحلت پیامبر]] و انزوای تحمیلی اهلبیت {{عم}}، بر اثر فقدان [[مرجعیت]] [[فکری]]، چالشهایی جدی در حوزه [[مسائل اعتقادی]] و [[فقهی]] پدید آمد و [[امت اسلامی]] از دو سوی با جریانهای [[انحرافی]] رو به رو شدند؛ از سویی [[جهان اسلام]] [[روز]] به روز گسترش مییافت و پرسشها و شبهاتی به ویژه درباره [[قرآن کریم]] مطرح میشد که [[نیازمند]] پاسخگویی بود و از سوی دیگر [[مسلمانان]] و [[صحابه پیامبر]]، روشمندانه به [[تفسیر قرآن]] نمیپرداختند، بلکه عدهای با تکیه بر آرای ظنی و [[استحسان]] و استمداد از [[اسرائیلیات]] و جدلهای ناآگاهانه به تفسیر روی آوردند. گروهی نیز میگفتند: چون در بخشهای فراوانی از قرآن [[تفسیری]] از [[پیامبر]] {{صل}} وجود ندارد باید [[سکوت]] کرد. [[اهلبیت پیامبر]] با تحمل دشواریهای دوران [[انزوا]]، [[زندان]] و هجمههای پیاپی به ویژه در عصر [[امویان]] و [[عباسیان]] با دو روش ایجابی و سلبی به تصحیح حرکت [[علمی]] [[تفسیر قرآن]] پرداختند: از سویی خود روش درست [[تفسیر]] را به کار گرفته، چگونگی استنباط از آیات را به [[مسلمانان]] آموختند<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۸۳؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۵. </ref>و از سوی دیگر با [[تفسیرها]] و شیوههای نادرست تفسیر مانند [[تفسیر به رأی]] و تقطیع آیات [[مبارزه]] کردند و راه را بر [[اسرائیلیات]] بسته، راه تفسیر صحیح را هموار ساختند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۹۵.</ref>. | ||
# [[تأویل]] آیات: با [[تأویل]] لایههای چندگانه معانی قرآن [[کشف]] میگردد. کشف لایهها از طریق تأویل همانند تفسیر فرصتی است برای کاوش متن که [[علم]] آن به [[انسانها]] [[هدیه]] داده شده است و یکی از ویژگیهای اهلبیت {{عم}} [[آگاهی]] آنان به تأویل است. گرچه درباره [[علم به تأویل]] [[اختلاف]] شده که جز [[خداوند]] [[تأویل قرآن]] را کسی میداند یا نه<ref>المیزان، ج ۳، ص ۴۹. </ref>، اما تردیدی نیست که [[قرآن]] دلالت دارد که [[علم به تأویل]] برای غیر [[خدا]] جایز است<ref> المیزان، ج ۳، ص ۵۱ - ۵۵.</ref>. از سوی دیگر [[تأویل قرآن]] میسور همگان نیست، بلکه ویژه کسانی است که قرآن از آنان به "[[راسخان در علم]]" و [[خردمندان]] {{متن قرآن| أُوْلُوا الأَلْبَابِ }} یاد میکند<ref>سوره آل عمران، آیه | # [[تأویل]] آیات: با [[تأویل]] لایههای چندگانه معانی قرآن [[کشف]] میگردد. کشف لایهها از طریق تأویل همانند تفسیر فرصتی است برای کاوش متن که [[علم]] آن به [[انسانها]] [[هدیه]] داده شده است و یکی از ویژگیهای اهلبیت {{عم}} [[آگاهی]] آنان به تأویل است. گرچه درباره [[علم به تأویل]] [[اختلاف]] شده که جز [[خداوند]] [[تأویل قرآن]] را کسی میداند یا نه<ref>المیزان، ج ۳، ص ۴۹. </ref>، اما تردیدی نیست که [[قرآن]] دلالت دارد که [[علم به تأویل]] برای غیر [[خدا]] جایز است<ref> المیزان، ج ۳، ص ۵۱ - ۵۵.</ref>. از سوی دیگر [[تأویل قرآن]] میسور همگان نیست، بلکه ویژه کسانی است که قرآن از آنان به "[[راسخان در علم]]" و [[خردمندان]] {{متن قرآن| أُوْلُوا الأَلْبَابِ }} یاد میکند<ref>سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>. [[رسوخ در علم]] و [[خردمندی]] نیز درجات و مراتبی دارد که افراد به اندازه [[احاطه علمی]] و [[تقرب]] معنوی و اتصال به سرچشمه [[علم الهی]] از آن بهره میبرند، در مرتبه بعد نیز به [[اهلبیت پیامبر]] علم تأویل آموخته شد و یکی از [[فضایل]] آنان آگاهی به تأویل قرآن است. | ||
# رفع اختلافها: از دیگر ویژگیهای [[اهل بیت]] به تصریح روایات و بر پایه واقعیت [[تاریخی]]، [[رفع اختلاف]] در [[تفسیر]] و فهم قرآن و بیان [[معارف قرآن]] است. در [[احتجاجی]] از سوی [[هشام بن حکم]] که به [[تأیید]] [[امام صادق]] {{ع}} رسیده به این نکته اشاره شده و [[حجت خدا]] را [[مرجع]] نهایی حل اختلافها معرفی کرده است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲، ۱۷۷.</ref>. [[اصحاب ائمه]] نیز نقش ضروری و انحصاری [[اهل بیت]] را، رفع اختلافها میدانستهاند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۹ ـ ۱۲.</ref>. | # رفع اختلافها: از دیگر ویژگیهای [[اهل بیت]] به تصریح روایات و بر پایه واقعیت [[تاریخی]]، [[رفع اختلاف]] در [[تفسیر]] و فهم قرآن و بیان [[معارف قرآن]] است. در [[احتجاجی]] از سوی [[هشام بن حکم]] که به [[تأیید]] [[امام صادق]] {{ع}} رسیده به این نکته اشاره شده و [[حجت خدا]] را [[مرجع]] نهایی حل اختلافها معرفی کرده است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲، ۱۷۷.</ref>. [[اصحاب ائمه]] نیز نقش ضروری و انحصاری [[اهل بیت]] را، رفع اختلافها میدانستهاند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۹ ـ ۱۲.</ref>. | ||
# [[ایستادگی]] در برابر [[انحرافات]]: بر پایه برخی [[روایات]]، اهل بیت {{عم}} [[مسئولیت]] ایستادگی در برابر انحرافات را داشتند؛ به عنوان نمونه روایاتی از [[پیامبر]] آمده است که بار [[حفظ]] این [[دین]] را در [[دفاع از اسلام]] و رد انحرافها در هر دورهای، مردی از [[فرزندان]] من بر دوش میگیرد که تأویلهای [[باطل]] اندیشان و تحریفهای کژ افکاران و بر ساختههای [[نادانان]] را از آن دور و نابود میسازد<ref>قرب الاسناد، ص ۷۷؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۳۰.</ref>. این [[ایستادگی]] به طور گسترده در دورههای مختلف حتی با [[دشواری]] انجام [[مسئولیت]] و فشارهای طاقتفرسا | # [[ایستادگی]] در برابر [[انحرافات]]: بر پایه برخی [[روایات]]، اهل بیت {{عم}} [[مسئولیت]] ایستادگی در برابر انحرافات را داشتند؛ به عنوان نمونه روایاتی از [[پیامبر]] آمده است که بار [[حفظ]] این [[دین]] را در [[دفاع از اسلام]] و رد انحرافها در هر دورهای، مردی از [[فرزندان]] من بر دوش میگیرد که تأویلهای [[باطل]] اندیشان و تحریفهای کژ افکاران و بر ساختههای [[نادانان]] را از آن دور و نابود میسازد<ref>قرب الاسناد، ص ۷۷؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۳۰.</ref>. این [[ایستادگی]] به طور گسترده در دورههای مختلف حتی با [[دشواری]] انجام [[مسئولیت]] و فشارهای طاقتفرسا مشاهده میشود؛ آنان با [[تفسیر به رأی]]<ref>التوحید، ص ۲۶۴؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۱۰۷. </ref>، [[اسرائیلیات]] و نسبتهای ناروا به [[پیامبران]]<ref>بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۲۵. </ref>، قیاس، [[استحسان]]<ref>الکافی، ج ۱، ص ۵۴.</ref> و مانند آن [[مبارزه]] میکردند. روش آنان استدلال عقلی توأم با [[شرح صدر]] و استناد به قرآن و حدیث نبوی بود. | ||
# تجسم بخشیدن تعالیم [[قرآنی]]: [[تفسیر]] و تبیین [[پیام]] قرآن تنها به بیان و گفتار نیست، به ویژه آنکه زبان به لحاظ نشانهشناسی [[کلام]] تنها سرپلی به سوی مفاهیم و معانی است؛ اما تجسّم کلام در شخص به خوبی میتواند معنا و مفهوم کلام را بیان کند، قرآن [[زهد]] را بیان میکند و اهل بیت آن را تفسیر میکنند <ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۳۹.</ref> و [[حقیقت]] [[زهد]] بدون هرگونه [[افراط]] و | # تجسم بخشیدن تعالیم [[قرآنی]]: [[تفسیر]] و تبیین [[پیام]] قرآن تنها به بیان و گفتار نیست، به ویژه آنکه زبان به لحاظ نشانهشناسی [[کلام]] تنها سرپلی به سوی مفاهیم و معانی است؛ اما تجسّم کلام در شخص به خوبی میتواند معنا و مفهوم کلام را بیان کند، قرآن [[زهد]] را بیان میکند و اهل بیت آن را تفسیر میکنند <ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۳۹.</ref> و [[حقیقت]] [[زهد]] بدون هرگونه [[افراط]] و تفریط در وجود آنها تحقق یافته است. از سوی دیگر با تجسم بخشیدن به ایدهها و [[دستورات]] [[دینی]] است که [[جامعه]] میتواند به طور ملموس و عینی با حقایق [[دین]] آشنا شود و از ابهام در شیوه عمل درآید و تحققپذیری آن را [[ادراک]] کند، از این رو [[قرآن]] [[پیامبر]] را [[اسوه]] و [[الگوی عملی]] [[نیک]] برای [[مردم]] معرفی میکند: {{متن قرآن| لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا }} <ref>سوره احزاب، آیه ۲۱. </ref> این ویژگی [[اهلبیت]] درباره آموزههای قرآن یعنی اسوه بودن و تجسم بخشیدن به اوصاف کمالی که در دستورات دینی آمده در [[روایات]] هم آمده است، چنان که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث| وَ يَسِيرُ بِسِيرَتِهِمْ }}<ref>بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۸۰؛ ج ۱۰۲، ص ۲.</ref> {{متن حدیث| يَهْتَدِي بِهُدَاهُمْ }}<ref> بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۸۰.</ref> این گونه تعبیرها ناظر به اسوه بودن [[اهل بیت]] و نقش آنان در تجسم بخشیدن به قرآن است. | ||
# [[علم ویژه]] به قرآن: قرآن دارای ظاهر و [[باطن]] است و پیامهای آن لایههای گوناگون دارد<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۰؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۷۴؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۹۰، ۹۴ ـ ۹۵.</ref>. [[معرفت]] این لایهها و بطون، مشروط به شرایطی است و [[شناخت]] همه آنها به صورت کسبی حاصل نمیگردد و افراد در شرایط عادی به ژرفای آن دست نمییابند، مگر اینکه از [[علم لدنّی]] بهرهمند شوند؛ [[علمی]] که تنها با [[امدادهای غیبی]] و کمک [[خداوند]] حاصل میگردد. در برخی روایات به این بخش از [[علوم]] اشاره شده و گاهی از آن به علم "حقایق قرآن" در برابر علم به عبارات، اشارات و لطایف تعبیر شده و آن را بهره [[پیامبران]] دانستهاند<ref>بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۰، ۱۰۳.</ref>. این مرتبه از [[علم قرآن]] از اختصاصات [[اهل بیت پیامبر]] است که به [[پیامبر]] و [[وحی]] او پیوستهاند<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | # [[علم ویژه]] به قرآن: قرآن دارای ظاهر و [[باطن]] است و پیامهای آن لایههای گوناگون دارد<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۰؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۷۴؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۹۰، ۹۴ ـ ۹۵.</ref>. [[معرفت]] این لایهها و بطون، مشروط به شرایطی است و [[شناخت]] همه آنها به صورت کسبی حاصل نمیگردد و افراد در شرایط عادی به ژرفای آن دست نمییابند، مگر اینکه از [[علم لدنّی]] بهرهمند شوند؛ [[علمی]] که تنها با [[امدادهای غیبی]] و کمک [[خداوند]] حاصل میگردد. در برخی روایات به این بخش از [[علوم]] اشاره شده و گاهی از آن به علم "حقایق قرآن" در برابر علم به عبارات، اشارات و لطایف تعبیر شده و آن را بهره [[پیامبران]] دانستهاند<ref>بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۰، ۱۰۳.</ref>. این مرتبه از [[علم قرآن]] از اختصاصات [[اهل بیت پیامبر]] است که به [[پیامبر]] و [[وحی]] او پیوستهاند<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | ||