قبیله در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۴: خط ۱۴:


== تقسیمات قبیله ==
== تقسیمات قبیله ==
تشکل در نظام قبیله‌ای موجب [[همبستگی]] شدید و دایمی در میان [[عرب]] بوده است. هر قبیله‌ای از طبقاتی تشکیل می‌شده و هر طبقه به نوبه خود تقسیمات فرعی داشت و هر کدام از تقسیم‌بندی‌ها فروعی و به همین ترتیب تا دستجات کوچک‌تر که اداره هر کدام از این رده‌ها با سلسله مراتب خاصی انجام می‌شد. نهایةالعرب، طبقات [[قبایل عرب]] را چنین توضیح می‌دهد: گروه‌بندی‌ها به ترتیب سلسله مراتب از بالا به پایین به نام شعب، قبیله، [[عماره]]، بطن، فخذ و [[فصیله]] نامیده می‌شدند.
تشکل در نظام قبیله‌ای موجب [[همبستگی]] شدید و دایمی در میان [[عرب]] بوده است. هر قبیله‌ای از طبقاتی تشکیل می‌شده و هر طبقه به نوبه خود تقسیمات فرعی داشت و هر کدام از تقسیم‌بندی‌ها فروعی و به همین ترتیب تا دستجات کوچک‌تر که اداره هر کدام از این رده‌ها با سلسله مراتب خاصی انجام می‌شد. نهایةالعرب، طبقات قبایل عرب را چنین توضیح می‌دهد: گروه‌بندی‌ها به ترتیب سلسله مراتب از بالا به پایین به نام شعب، قبیله، عماره، بطن، فخذ و [[فصیله]] نامیده می‌شدند.


شعب که نام فراگیر همه اعضا و گروه‌ها بود به چند گروه بزرگ تقسیم می‌شد که نام قبیله می‌گرفت، مانند [[قبیله ربیعه]] و [[مضر]] و هر قبیله نیز دارای چند دسته بود که به نام عماره نامیده می‌شد، مانند [[قریش]] و [[کنانه]] و هر عماره نیز به چندین بخش تقسیم می‌شود که هر کدام را بطن می‌گفتند، مانند [[بنی‌عبدمناف]] و [[بنی‌مخزوم]] و هر بطن نیز تقسیماتی داشت که هر گروه از آن را مانند [[بنی‌هاشم]] و [[بنی‌امیه]] فخذ می‌نامیدند و گروه‌های منشعب از فخذ، [[فصیله]] نامیده می‌شدند، مانند [[بنی‌العباس]] و [[طالبیین]]. در [[معاهده]] [[مدینه]] که [[پیامبر اسلام]] طی آن ایجاد [[امت واحد اسلامی]] را اعلام کرد، اسامی تعدادی از [[طوایف]] و [[قبایل عرب]] که در این [[اتحاد]] و [[جامعه سیاسی]] جدید شرکت کرده بودند، ذکر شده است، از آن جمله: بنی‌عوف، [[بنی‌حارث]]، بنی‌حشم، [[بنی‌نجار]]، بنی‌عمروه، بنی‌النبیت و [[بنی‌اوس]]<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۳۶۱.</ref>.
شعب که نام فراگیر همه اعضا و گروه‌ها بود به چند گروه بزرگ تقسیم می‌شد که نام قبیله می‌گرفت، مانند [[قبیله ربیعه]] و مضر و هر قبیله نیز دارای چند دسته بود که به نام عماره نامیده می‌شد، مانند [[قریش]] و [[کنانه]] و هر عماره نیز به چندین بخش تقسیم می‌شود که هر کدام را بطن می‌گفتند، مانند [[بنی‌عبدمناف]] و [[بنی‌مخزوم]] و هر بطن نیز تقسیماتی داشت که هر گروه از آن را مانند [[بنی‌هاشم]] و [[بنی‌امیه]] فخذ می‌نامیدند و گروه‌های منشعب از فخذ، [[فصیله]] نامیده می‌شدند، مانند [[بنی‌العباس]] و طالبیین. در [[معاهده]] [[مدینه]] که [[پیامبر اسلام]] طی آن ایجاد [[امت واحد اسلامی]] را اعلام کرد، اسامی تعدادی از [[طوایف]] و قبایل عرب که در این [[اتحاد]] و [[جامعه سیاسی]] جدید شرکت کرده بودند، ذکر شده است، از آن جمله: بنی‌عوف، [[بنی‌حارث]]، بنی‌حشم، بنی‌نجار، بنی‌عمروه، بنی‌النبیت و بنی‌اوس<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۳۶۱.</ref>.


== رئیس قبیله ==
== رئیس قبیله ==
هر کدام از قبایل عرب رییسی داشتند که اغلب مردی [[شجاع]]، [[کریم]] و [[ثروتمند]] بود و با صفات برجسته‌ای که داشت بر اساس [[سنت]] قبیله بر [[مردم]] قبیله [[حکم]] می‌راند. شیخ قبیله موقعیت خود را در اثر [[تدبیر]]، [[جوانمردی]] و [[شجاعت]] به دست آورده و بیشتر در زمینه [[اختلافات]] و بروز [[جنگ‌ها]] [[رهبری]] را بر عهده می‌گرفت و در کارهای عمومی قبیله و حل و فصل امور، نظر می‌داد و احیاناً در برخی موارد به ویژه مسائل مهم با جمعی از بزرگان، ریش‌سفیدان و سران [[خانواده]] [[مشورت]] می‌کرد.
هر کدام از قبایل عرب رییسی داشتند که اغلب مردی [[شجاع]]، کریم و [[ثروتمند]] بود و با صفات برجسته‌ای که داشت بر اساس [[سنت]] قبیله بر [[مردم]] قبیله [[حکم]] می‌راند. شیخ قبیله موقعیت خود را در اثر [[تدبیر]]، [[جوانمردی]] و [[شجاعت]] به دست آورده و بیشتر در زمینه [[اختلافات]] و بروز [[جنگ‌ها]] [[رهبری]] را بر عهده می‌گرفت و در کارهای عمومی قبیله و حل و فصل امور، نظر می‌داد و احیاناً در برخی موارد به ویژه مسائل مهم با جمعی از بزرگان، ریش‌سفیدان و سران [[خانواده]] [[مشورت]] می‌کرد.


[[انتخاب]] شیخ جدید پس از [[مرگ]] و یا به [[قتل]] رسیدن شیخ قبلی [[مراسم]] خاصی داشت که بر اساس سنت‌های قبیله‌ای انجام می‌شد و [[رأی]] افراد [[کهنسال]] و باتجربه و [[قدرتمند]] و رؤسای گروه‌های کوچک‌تر نقش مؤثری داشت، ولی با وجود همه این [[تدابیر]] سنتی، گاه بین [[فرزندان]] و [[اقارب]] نزدیک شیخ سابق [[اختلاف]] به وجود می‌آمد که گاهی به [[جنگ]] و [[خونریزی]] می‌انجامید<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۳۶۱.</ref>.
[[انتخاب]] شیخ جدید پس از [[مرگ]] و یا به [[قتل]] رسیدن شیخ قبلی مراسم خاصی داشت که بر اساس سنت‌های قبیله‌ای انجام می‌شد و رأی افراد کهنسال و باتجربه و [[قدرتمند]] و رؤسای گروه‌های کوچک‌تر نقش مؤثری داشت، ولی با وجود همه این [[تدابیر]] سنتی، گاه بین [[فرزندان]] و [[اقارب]] نزدیک شیخ سابق [[اختلاف]] به وجود می‌آمد که گاهی به [[جنگ]] و [[خونریزی]] می‌انجامید<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۳۶۱.</ref>.


== چگونگی تابعیت در قبیله ==
== چگونگی تابعیت در قبیله ==
[[تابعیت]] در [[نظام قبیله‌ای]] به صورت [[خویشاوندی]] و هم‌خونی بوده است و اصولا [[روابط]] نسبی و سببی وضع تابعیت افراد را مشخص می‌کرده، ولی گاه از راه دیگری برای به دست آوردن تابعیت قبیله‌ای استفاده می‌شد. برای مثال پناهنده شدن به قبیله‌ای موجب می‌شد تا پناهندگانی که به آنها دخیل می‌گفتند از [[حمایت]] و مزایای آن قبیله استفاده کنند و یا در مواردی که فردی در غذای فردی از یک قبیله مشارکت می‌کرد و یا چند قطره از [[خون]] او را می‌مکید به صورت پسرخواندگی به عضویت قبیله درمی‌آمد.
[[تابعیت]] در نظام قبیله‌ای به صورت [[خویشاوندی]] و هم‌خونی بوده است و اصولا روابط نسبی و سببی وضع تابعیت افراد را مشخص می‌کرده، ولی گاه از راه دیگری برای به دست آوردن تابعیت قبیله‌ای استفاده می‌شد. برای مثال پناهنده شدن به قبیله‌ای موجب می‌شد تا پناهندگانی که به آنها دخیل می‌گفتند از حمایت و مزایای آن قبیله استفاده کنند و یا در مواردی که فردی در غذای فردی از یک قبیله مشارکت می‌کرد و یا چند قطره از [[خون]] او را می‌مکید به صورت پسرخواندگی به عضویت قبیله درمی‌آمد.


[[قبایل عرب]] با یکدیگر [[پیمان]] می‌بستند و به پیمان‌های خود [[وفادار]] بودند و این [[پیمان‌ها]] در [[امنیت جانی]] و [[مالی]] [[قبایل]] در برابر تعرضات، نقش عمده‌ای داشت. [[تعصب]] و [[تفاخر]] از خصلت‌های قبیله‌ای بود که بیشترین [[اختلافات]] و [[جنگ‌ها]] را موجب می‌شد و در همین رابطه گاه فردی از یک قبیله عضویت خود را از دست می‌داد و به‌طور رسمی [[تابعیت]] از وی [[خلع]] می‌شد<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۳۶۱.</ref>.
قبایل عرب با یکدیگر [[پیمان]] می‌بستند و به پیمان‌های خود [[وفادار]] بودند و این [[پیمان‌ها]] در امنیت جانی و [[مالی]] [[قبایل]] در برابر تعرضات، نقش عمده‌ای داشت. [[تعصب]] و [[تفاخر]] از خصلت‌های قبیله‌ای بود که بیشترین [[اختلافات]] و [[جنگ‌ها]] را موجب می‌شد و در همین رابطه گاه فردی از یک قبیله عضویت خود را از دست می‌داد و به‌طور رسمی [[تابعیت]] از وی خلع می‌شد<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۳۶۱.</ref>.


== ویژگی‌های زندگی قبیله‌ای ==
== ویژگی‌های زندگی قبیله‌ای ==
خط ۳۹: خط ۳۹:
در [[نظام سیاسی]] قبایل صحرانشین [[عرب]]، استقلال به مفهوم [[واقعی]] دیده می‌شود؛ زیرا با وجود مجاورت با دو امپراتوری بزرگ [[ایران]] و [[روم]] هرگز تن به [[وابستگی]] و [[اطاعت]] از آنها ندادند و در برابر این دو [[نظام]] مقتدر [[خاضع]] نشدند. به همین دلیل بود که منطقه [[حجاز]] و واحدهای قبیله‌ای ساکن در این منطقه، از دستبرد کشورگشایان و قدرت‌های بزرگ مصون ماند.
در [[نظام سیاسی]] قبایل صحرانشین [[عرب]]، استقلال به مفهوم [[واقعی]] دیده می‌شود؛ زیرا با وجود مجاورت با دو امپراتوری بزرگ [[ایران]] و [[روم]] هرگز تن به [[وابستگی]] و [[اطاعت]] از آنها ندادند و در برابر این دو [[نظام]] مقتدر [[خاضع]] نشدند. به همین دلیل بود که منطقه [[حجاز]] و واحدهای قبیله‌ای ساکن در این منطقه، از دستبرد کشورگشایان و قدرت‌های بزرگ مصون ماند.


رؤسا و شیوخ قبایل، [[مسئولیت]] و [[اختیارات]] اجرایی [[رسوم]]، عادات و مقررات [[حاکم]] بر قبیله را در کنار اقتدارات نهاد برتر، آن‌گونه که در نظام‌های سلطنتی متعارف بود، بر عهده داشتند. [[عقد]] [[پیمان‌ها]] با قبایل دیگر، [[اعلان]] [[جنگ]] و [[بسیج]] افراد قبیله، مجازات متخلفان، پذیرائی از تازه‌واردین، استقبال از نمایندگان قبایل دیگر و ارسال [[پیام]] و [[مذاکره]] با رؤسای دیگر قبایل بر عهده شیخ قبیله بوده است.
رؤسا و شیوخ قبایل، [[مسئولیت]] و اختیارات اجرایی [[رسوم]]، عادات و مقررات [[حاکم]] بر قبیله را در کنار اقتدارات نهاد برتر، آن‌گونه که در نظام‌های سلطنتی متعارف بود، بر عهده داشتند. [[عقد]] [[پیمان‌ها]] با قبایل دیگر، [[اعلان]] [[جنگ]] و [[بسیج]] افراد قبیله، مجازات متخلفان، پذیرائی از تازه‌واردین، استقبال از نمایندگان قبایل دیگر و ارسال [[پیام]] و [[مذاکره]] با رؤسای دیگر قبایل بر عهده شیخ قبیله بوده است.


فرامین رؤسای قبایل مانند مقررات مربوط به رسوم و سنت‌های قبیله، توسط افراد قبیله به مورد اجرا گذاشته می‌شد و رؤسای تیره‌های کوچک‌تر قبیله، و مردان در [[خانواده‌ها]] و دیگر سالخورده‌ها در سراسر قبیله، به صورت مأموران اجرایی در [[اختیار]] رییس قبیله بودند و با یک شبکه ساده اجرایی، [[قدرت]] و اختیارت اجرایی شیخ قبیله [[اعمال]] می‌شد.
فرامین رؤسای قبایل مانند مقررات مربوط به رسوم و سنت‌های قبیله، توسط افراد قبیله به مورد اجرا گذاشته می‌شد و رؤسای تیره‌های کوچک‌تر قبیله، و مردان در [[خانواده‌ها]] و دیگر سالخورده‌ها در سراسر قبیله، به صورت مأموران اجرایی در [[اختیار]] رییس قبیله بودند و با یک شبکه ساده اجرایی، [[قدرت]] و اختیارت اجرایی شیخ قبیله [[اعمال]] می‌شد.
خط ۴۷: خط ۴۷:
رییس قبیله با [[مهربانی]] پدرگونه و با تعصبی که او را به افراد قبیله‌اش سخت وابسته می‌کرد و درایتی که نشانه [[تجربه]] زیاد وی بود، امور قبیله را اداره می‌کرد و به [[دیکتاتوری]] و آزادی‌کشی نیازی نداشت.
رییس قبیله با [[مهربانی]] پدرگونه و با تعصبی که او را به افراد قبیله‌اش سخت وابسته می‌کرد و درایتی که نشانه [[تجربه]] زیاد وی بود، امور قبیله را اداره می‌کرد و به [[دیکتاتوری]] و آزادی‌کشی نیازی نداشت.


در مسائل مهم، [[مشورت]] با سالخوردگان باتجربه قبیله و رؤسای تیره‌های کوچک‌تر قبیله و دانایان و [[خردمندان]] هرگز فراموش نمی‌شد و رییس قبیله در مناسبت‌هایی از نقطه‌نظرهای [[مشاوران]] استفاده می‌کرد. نهادی که امروز به نام قوه مقننه نامیده می‌شود به آن‌گونه که در [[حقوق اساسی]] و [[علوم سیاسی]] از آن بحث می‌شود، در [[نظام سیاسی]] قبیله وجود نداشته است، ولی [[قبایل عرب]] از تأسیس و نهاد مشابهی برخوردار بودند که مسئولیتی شبیه [[وظایف]] قوه مقننه را بر عهده داشته است. به‌طور مثال «[[سقیفه بنی‌ساعده]]» که مرکز عمده تصمیم‌گیری‌های اساسی در مسائل بسیار مهم و اختلافی در [[شهر مدینه]] بوده است، کار یک نوع مجلس شورا و [[پارلمان]] را انجام می‌داده است.
در مسائل مهم، [[مشورت]] با سالخوردگان باتجربه قبیله و رؤسای تیره‌های کوچک‌تر قبیله و دانایان و [[خردمندان]] هرگز فراموش نمی‌شد و رییس قبیله در مناسبت‌هایی از نقطه‌نظرهای [[مشاوران]] استفاده می‌کرد. نهادی که امروز به نام قوه مقننه نامیده می‌شود به آن‌گونه که در [[حقوق اساسی]] و علوم سیاسی از آن بحث می‌شود، در [[نظام سیاسی]] قبیله وجود نداشته است، ولی قبایل عرب از تأسیس و نهاد مشابهی برخوردار بودند که مسئولیتی شبیه [[وظایف]] قوه مقننه را بر عهده داشته است. به‌طور مثال «[[سقیفه بنی‌ساعده]]» که مرکز عمده تصمیم‌گیری‌های اساسی در مسائل بسیار مهم و اختلافی در [[شهر مدینه]] بوده است، کار یک نوع مجلس شورا و [[پارلمان]] را انجام می‌داده است.


بزرگان [[اوس و خزرج]] در سقیفه بنی‌ساعده جمع می‌شدند و به‌طور شورایی مسائل اختلافی را حل و فصل می‌کردند و گاه در این شوراها [[اختلاف]] بر سر مسئله [[ریاست]] [[شهر]] و قبیله نیز مورد تبادل نظر قرار می‌گرفت. مراجعه تعدادی از [[مسلمانان]] در [[مدینه]] ـ پس از [[رحلت پیامبر اکرم]] ـ به سقیفه بنی‌ساعده برای تعیین [[تکلیف]] و روشن کردن مسئله [[خلافت]]، در [[حقیقت]] بازتاب این [[عادت]] و رسم قبیله‌ای [[اعراب]] بوده است.
بزرگان [[اوس و خزرج]] در سقیفه بنی‌ساعده جمع می‌شدند و به‌طور شورایی مسائل اختلافی را حل و فصل می‌کردند و گاه در این شوراها [[اختلاف]] بر سر مسئله [[ریاست]] [[شهر]] و قبیله نیز مورد تبادل نظر قرار می‌گرفت. مراجعه تعدادی از [[مسلمانان]] در [[مدینه]] ـ پس از [[رحلت پیامبر اکرم]] ـ به سقیفه بنی‌ساعده برای تعیین [[تکلیف]] و روشن کردن مسئله [[خلافت]]، در [[حقیقت]] بازتاب این عادت و رسم قبیله‌ای [[اعراب]] بوده است.


«[[دارالندوه]]» در نظام سیاسی [[مکه]] نقش مهمی را در تصمیم‌گیری‌های مهم داشت و ریاست آن را [[سران قریش]] بر عهده داشتند. در این مرکز که [[حکم]] پارلمان را داشت، سران قبائل [[اجتماع]] می‌کردند و درباره کارهای مهم به مشورت می‌پرداختند. عضویت در اجتماعات دارالندوه شرایط خاص داشت و سن آنها نباید از ۴۰ کمتر می‌بود.
«[[دارالندوه]]» در نظام سیاسی [[مکه]] نقش مهمی را در تصمیم‌گیری‌های مهم داشت و ریاست آن را سران قریش بر عهده داشتند. در این مرکز که [[حکم]] پارلمان را داشت، سران قبائل [[اجتماع]] می‌کردند و درباره کارهای مهم به مشورت می‌پرداختند. عضویت در اجتماعات دارالندوه شرایط خاص داشت و سن آنها نباید از ۴۰ کمتر می‌بود.


در کنار نهاد اجرایی و نهاد تصمیم‌گیری، نوعی نهاد [[قضایی]] نیز در میان قبایل عرب وجود داشت که بیشتر به صورت [[حکمیت]] انجام می‌شد. به‌طور مثال، [[حکمیت]] در میان [[قریش]] برای حل و فصل [[اختلافات]]، بر عهده [[طایفه]] «[[بنی‌سهم]]» بود و نیز طایفه «[[خزاعه]]» این [[مسئولیت]] را قبل از طایفه بنی‌سهم بر عهده داشته است.
در کنار نهاد اجرایی و نهاد تصمیم‌گیری، نوعی نهاد [[قضایی]] نیز در میان قبایل عرب وجود داشت که بیشتر به صورت [[حکمیت]] انجام می‌شد. به‌طور مثال، [[حکمیت]] در میان [[قریش]] برای حل و فصل [[اختلافات]]، بر عهده طایفه «[[بنی‌سهم]]» بود و نیز طایفه «[[خزاعه]]» این [[مسئولیت]] را قبل از طایفه بنی‌سهم بر عهده داشته است.


در دورانی که قبیله «[[جرهم]]» بر [[مکه]] [[حکومت]] می‌کرد، برای حفظ حقوق افراد و [[کمک به مظلومان]] و نیز تنظیم روابط [[قبایل]]، پیمانی به نام «[[حلف‌الفضول]]» منعقد کردند که سال‌ها [[پناهگاه]] افتادگان و مظلومان بود. حلف‌الفضول، خود نوعی منشور [[حقوق بشر]] بود که از [[حقوق]] ستمدیدگان و [[ضعیفان]] [[دفاع]] می‌کرد. این [[پیمان]] را بدان جهت فضول نامیدند که بنیانگذاران آن ابتدا چهار نفر بودند که نام اول اسم همه آنها فضل بوده است. بعدها هر نوع منشور و پیمانی را که در رابطه با دفاع از حقوق ضعفا و ستمدیدگان به وجود می‌آمد، پیمان فضول می‌نامیدند.
در دورانی که قبیله «[[جرهم]]» بر [[مکه]] [[حکومت]] می‌کرد، برای حفظ حقوق افراد و [[کمک به مظلومان]] و نیز تنظیم روابط [[قبایل]]، پیمانی به نام «[[حلف‌الفضول]]» منعقد کردند که سال‌ها [[پناهگاه]] افتادگان و مظلومان بود. حلف‌الفضول، خود نوعی منشور [[حقوق بشر]] بود که از [[حقوق]] ستمدیدگان و [[ضعیفان]] [[دفاع]] می‌کرد. این [[پیمان]] را بدان جهت فضول نامیدند که بنیانگذاران آن ابتدا چهار نفر بودند که نام اول اسم همه آنها فضل بوده است. بعدها هر نوع منشور و پیمانی را که در رابطه با دفاع از حقوق ضعفا و ستمدیدگان به وجود می‌آمد، پیمان فضول می‌نامیدند.
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش