راه تعیین امام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ه)' به ' ه‍)'
جز (جایگزینی متن - ' ه)' به ' ه‍)')
خط ۲۵۰: خط ۲۵۰:
==== اشاعره ====
==== اشاعره ====
{{اصلی|اشاعره}}
{{اصلی|اشاعره}}
اشاعره<ref>اشاعره پیروان مکتب کلامی ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری هستند که (در سال ۲۶۰ ه) در بصره تولّد یافت و در ۳۲۴ هجری در بغداد درگذشت. وی از نوادگان ابو موسی اشعری از اصحاب رسول خداست، او تا چهل سالگی در محضر استاد خود ابوعلی جبایی به آموختن اصول و روش استدلال «معتزله» می‏پرداخت، سرانجام بر استاد خود اعتراض کرد. روزی در مسأله «صلاح» و «اصلح» با وی خلاف جست، و از استاد خود جدا گشت و با اینکه جبایی شوهر مادرش نیز بود، او را ترک کرد و در مسجد بصره از طریقه «معتزله» آشکارا کناره گرفت‏. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۵۴.</ref> معتقدند که [[امام]] از دو طریق تعیین می‌شود؛ یکی [[انتخاب]] و [[بیعت]] و دیگری [[نص]].
اشاعره<ref>اشاعره پیروان مکتب کلامی ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری هستند که (در سال ۲۶۰ ه‍) در بصره تولّد یافت و در ۳۲۴ هجری در بغداد درگذشت. وی از نوادگان ابو موسی اشعری از اصحاب رسول خداست، او تا چهل سالگی در محضر استاد خود ابوعلی جبایی به آموختن اصول و روش استدلال «معتزله» می‏پرداخت، سرانجام بر استاد خود اعتراض کرد. روزی در مسأله «صلاح» و «اصلح» با وی خلاف جست، و از استاد خود جدا گشت و با اینکه جبایی شوهر مادرش نیز بود، او را ترک کرد و در مسجد بصره از طریقه «معتزله» آشکارا کناره گرفت‏. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۵۴.</ref> معتقدند که [[امام]] از دو طریق تعیین می‌شود؛ یکی [[انتخاب]] و [[بیعت]] و دیگری [[نص]].


از [[ابو الحسن اشعری]] نقل شده که وی می‌گوید: "[[امامت]] امام از دو راه ثابت می‌شود: نخست از طریق انتخاب و بیعت. به این بیان که [[پیامبر خدا]] [[اوصاف امام]] را فی الجمله بیان کرده و [[انتخاب امام]] را برعهده [[امت]] گذارد، آنها با توجه به آن اوصاف می‌توانند مصداق امام را بیابند و انتخاب نمایند. همچنین جایز است که از طریق [[نص پیامبر]] معین شود. به این معنا که آن [[حضرت]] با تصریح به اسم و [[نسب]] شخصی به امامتش تصریح کند. کما اینکه ایشان در [[زمان]] حیاتش برای [[کارگزاران]] و والیانش [[عقد]] [[ولایت]] بست<ref>{{عربی|و أما الإمام فإنما تثبت إمامته و تنعقد بعقد العاقدین له ممن یکون لذلک أهلا. و کان یقول: «جائز أن یعقدها له الرسول بأن ینص علیه بعینه و اسمیه و نسبه، کما فعل ذلک فی حیاته و عماله و ولاته. و جائز أن ینبه علی أوصافه علی الجملة فیکلف الأمة استخراج ذلک بالاستنباط و اختیاره بحسن الرأی و الاجتهاد حتی یصلوا إلی المطلوب من ذلک و إلی ما أشار إلیه الرسول بالوصف و النعت}}، ابن فورک، محمد بن حسن. مقالات الشیخ أبی الحسن الأشعری، إمام اهل السنة، ص۱۹۰.</ref>. [[عبد]] [[القاهر]] [[بغدادی]] پس از بیان راه نخست می‌گوید: ثبوت امامت از طریق نص نیز جایز اما نصی بر امامت هیچ شخصی وارد نشده است در نتیجه [[امت]] تنها می‌توانند از طریق [[انتخاب امام]] را برگزیند<ref>{{عربی|فقال الجمهور الاعظم من اصحابنا و من المعتزلة و الخوارج و النجاریة ان طریق ثبوتها الاختیار من الامة باجتهاد اهل الاجتهاد منهم و اختیارهم من یصلح لها. و کان جائزا ثبوتها بالنص غیر ان النص لم یرد فیها علی واحد بعینه فصارت الامة فیها الی الاختیار}}، بغدادی، عبد القاهر، أصول الدین، ص۲۷۹.</ref>.
از [[ابو الحسن اشعری]] نقل شده که وی می‌گوید: "[[امامت]] امام از دو راه ثابت می‌شود: نخست از طریق انتخاب و بیعت. به این بیان که [[پیامبر خدا]] [[اوصاف امام]] را فی الجمله بیان کرده و [[انتخاب امام]] را برعهده [[امت]] گذارد، آنها با توجه به آن اوصاف می‌توانند مصداق امام را بیابند و انتخاب نمایند. همچنین جایز است که از طریق [[نص پیامبر]] معین شود. به این معنا که آن [[حضرت]] با تصریح به اسم و [[نسب]] شخصی به امامتش تصریح کند. کما اینکه ایشان در [[زمان]] حیاتش برای [[کارگزاران]] و والیانش [[عقد]] [[ولایت]] بست<ref>{{عربی|و أما الإمام فإنما تثبت إمامته و تنعقد بعقد العاقدین له ممن یکون لذلک أهلا. و کان یقول: «جائز أن یعقدها له الرسول بأن ینص علیه بعینه و اسمیه و نسبه، کما فعل ذلک فی حیاته و عماله و ولاته. و جائز أن ینبه علی أوصافه علی الجملة فیکلف الأمة استخراج ذلک بالاستنباط و اختیاره بحسن الرأی و الاجتهاد حتی یصلوا إلی المطلوب من ذلک و إلی ما أشار إلیه الرسول بالوصف و النعت}}، ابن فورک، محمد بن حسن. مقالات الشیخ أبی الحسن الأشعری، إمام اهل السنة، ص۱۹۰.</ref>. [[عبد]] [[القاهر]] [[بغدادی]] پس از بیان راه نخست می‌گوید: ثبوت امامت از طریق نص نیز جایز اما نصی بر امامت هیچ شخصی وارد نشده است در نتیجه [[امت]] تنها می‌توانند از طریق [[انتخاب امام]] را برگزیند<ref>{{عربی|فقال الجمهور الاعظم من اصحابنا و من المعتزلة و الخوارج و النجاریة ان طریق ثبوتها الاختیار من الامة باجتهاد اهل الاجتهاد منهم و اختیارهم من یصلح لها. و کان جائزا ثبوتها بالنص غیر ان النص لم یرد فیها علی واحد بعینه فصارت الامة فیها الی الاختیار}}، بغدادی، عبد القاهر، أصول الدین، ص۲۷۹.</ref>.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش