قسط در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق.' به 'ﻫ.ق')
خط ۱۶: خط ۱۶:


== قسط در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ==
== قسط در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ==
«[[قسط]]» به معنای [[عدل]] و [[میانه‌روی]] و رسانیدن [[حق]] به محلش و دادن حق هر چیز به خودش می‌باشد. تفاوت قسط با عدل در آن است که قسط به فعل خارجی گفته می‌شود که در عمل ظاهر گردد، اما عدل به [[ملکه نفسانی]] اطلاق می‌شود<ref>مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم - الدار الشامیة، ۱۴۱۲ ه. ق.)، ص۶۷۰؛ جمهرة اللغة (ول. دارالعلم للملایین ۱۹۸۷م)، ج۱، ص۴۹۸.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۴۱۷.</ref>
«[[قسط]]» به معنای [[عدل]] و [[میانه‌روی]] و رسانیدن [[حق]] به محلش و دادن حق هر چیز به خودش می‌باشد. تفاوت قسط با عدل در آن است که قسط به فعل خارجی گفته می‌شود که در عمل ظاهر گردد، اما عدل به [[ملکه نفسانی]] اطلاق می‌شود<ref>مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم - الدار الشامیة، ۱۴۱۲ .ق)، ص۶۷۰؛ جمهرة اللغة (ول. دارالعلم للملایین ۱۹۸۷م)، ج۱، ص۴۹۸.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۴۱۷.</ref>


== مقدمه ==
== مقدمه ==

نسخهٔ ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۶

مقدمه

«قسط» در لغت به معنای، میزان، سهم و نصیب می‌باشد. وقتی که به باب تفعیل می‌رود نیز این معنا حفظ می‌گردد، گفته می‌شود تقسطوا الشيء بينهم که به معنای تقسیم به عدل و برابری است[۱]؛ همچنین قسط به معنای آن است که حق کسی را به دیگری ندهند و تبعیض روا ندارند[۲]. در تفاوت میان عدل و قسط، آمده است که قسط به عدل آشکار و ظاهر گفته می‌شود، اما عدل، گاهی ممکن است که به صورت پنهانی نیز محقق گردد[۳]. عدالت به آن است که انسان، حق هر کسی را بپردازد و نقطه مقابلش آن است که ستم کند و حقوق افراد را از آنان دریغ دارد، «قسط» مفهومش آن است که حق کسی را به دیگری ندهند و تبعیض روا ندارند و نقطه مقابلش آن است که حق کسی را به دیگری دهند[۴]. «قسط» از واژگان متضاد است، در لغت آمده که «قسط»، یعنی گرفتن سهم دیگری که به معنای ستم است، گفته می‌شود: قَسَط الرّجل، هنگامی که ستم می‌کند؛ اما اگر گفته شود: أقْسَطَ؛ هنگامی است که فرد، عدل ورزد؛ در قرآن کریم هر دو معنا به کار رفته است: ﴿وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا[۵].

در معنای عدالت فرمود: ﴿وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۶]. و قسطاس برگرفته از «قسط»، به معنای میزان است و از آن به عدالت تعبیر می‌شود، آن‌گونه که از «میزان» چنین تعبیر می‌شود[۷]؛ لذا فرمود: ﴿وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ[۸] که به معنای «ترازوی درست و عادلانه» است. همچنین ارباب لغت ذکر کرده‌اند که مُقْسِطَ به معنای عادل، از اسماء خداوند است، اما «قاسط» به معنای ستمگر است[۹]. اصل در لغت «قسط» به معنای رساندن چیزی به جایگاه خودش و برآوردن حق در محل اصلی آن می‌باشد و این معنا فقط در مقام اجرای عدل و اعمال آن در جامعه، معنادار می‌شود، مانند دادن نفقه و تقسیم آن میان خانواده یا تقسیم مال میان شرکا؛ این موارد هنگامی است که عمل عادلانه و حق‌مدار باشد، اما به هنگام انحراف و بازگشت از حق، از آن، تعبیر به «جور» می‌شود. قَسط مصدر است و قِسط اسم مصدر. در قرآن کریم آمده است: ﴿قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ[۱۰] و اینکه: ﴿كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ[۱۱]. در «اقساط»، برپایی عدل در نظر گرفته می‌شود و «تقسیط» جهت وقوع و تعلق فعل قسط، لحاظ می‌شود[۱۲].[۱۳]

قسط در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل

«قسط» به معنای عدل و میانه‌روی و رسانیدن حق به محلش و دادن حق هر چیز به خودش می‌باشد. تفاوت قسط با عدل در آن است که قسط به فعل خارجی گفته می‌شود که در عمل ظاهر گردد، اما عدل به ملکه نفسانی اطلاق می‌شود[۱۴].[۱۵]

مقدمه

«قِسط» به معنای مطابقت داشتن نصیب و اندازه [هر کس] با عدل و انصاف است. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ[۱۶].

همچنین در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم: ﴿وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ[۱۷]. پس قسط به این معناست که نصیب و روزی کسی به ستم از وی گرفته نشود[۱۸].[۱۹].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج۵، ص۸۶.
  2. ر. ک: جعفر شریعتمداری، شرح و تفسیر لغات قرآن، ج۳، ص۱۲۰.
  3. ابوهلال عسکری، معجم الفروق اللغویة، ص۴۲۸.
  4. جعفر شریعتمداری، شرح و تفسیر لغات قرآن، ج۳، ص۱۲۰.
  5. «و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخ‌اند» سوره جن، آیه ۱۵.
  6. «و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.
  7. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۷۰.
  8. «و با ترازوی درست وزن کنید» سوره اسراء، آیه ۳۵.
  9. ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۳۷۷.
  10. «بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است» سوره اعراف، آیه ۲۹.
  11. «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید» سوره نساء، آیه ۱۳۵.
  12. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۲۵۷.
  13. سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۵۰.
  14. مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم - الدار الشامیة، ۱۴۱۲ ﻫ.ق)، ص۶۷۰؛ جمهرة اللغة (ول. دارالعلم للملایین ۱۹۸۷م)، ج۱، ص۴۹۸.
  15. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۴۱۷.
  16. «تا به آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، دادگرانه پاداش دهد» سوره یونس، آیه ۴.
  17. «و سنجش را با دادگری برپا دارید» سوره الرحمن، آیه ۹.
  18. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ذیل ماده «قسط».
  19. رضوانفر، احمد، برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم ص ۱۹.