شهید در لغت: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق.' به 'ﻫ.ق') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
«[[شهید]]» یعنی حاضر و ناظر بر امری. هنگامی که این واژه به طور مطلق به کار میرود، حضور و [[آگاهی]] کامل بر ظاهر و [[باطن]] چیزی و بر [[اعتقاد]] و عمل در [[غیب و شهادت]] را میرساند<ref>برای توضیح بیشتر، ر. ک: برهان دوازدهم: آیه شهادت.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۲۹.</ref> | «[[شهید]]» یعنی حاضر و ناظر بر امری. هنگامی که این واژه به طور مطلق به کار میرود، حضور و [[آگاهی]] کامل بر ظاهر و [[باطن]] چیزی و بر [[اعتقاد]] و عمل در [[غیب و شهادت]] را میرساند<ref>برای توضیح بیشتر، ر. ک: برهان دوازدهم: آیه شهادت.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۲۹.</ref> | ||
«[[شهود]]» و «[[شهادت]]» یعنی حضور بر امری همراه با [[علم]] به آن و اعلام آن در صورت [[ضرورت]]<ref>معجم مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعلام الاسلامی، | «[[شهود]]» و «[[شهادت]]» یعنی حضور بر امری همراه با [[علم]] به آن و اعلام آن در صورت [[ضرورت]]<ref>معجم مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ﻫ.ق)، ص۴۶۵.</ref>. به این ترتیب، «[[شاهد]]» کسی است که به وسیله چشم و به صورت حضوری امری را دیده و از طریق این [[مشاهده]] بر آن اشراف و اطلاع یافته است. اگر لفظ شاهد در [[امور معنوی]] به کار رود، یعنی شخص با [[بصیرت]] و چشم [[دل]] برامری اشراف پیدا کند. اگر شهادت به [[خداوند]] نسبت داده شود، به معنای احاطه و حضوری است که خداوند نسبت به همه امور دارد: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص۲۰۱.</ref> | ||
== تفاوت شاهد و [[شهید]] == | == تفاوت شاهد و [[شهید]] == | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
{{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! چرا به آیات خداوند کفر میورزید در حالی که خداوند به آنچه میکنید گواه است» سوره آل عمران، آیه ۹۸.</ref>. | {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! چرا به آیات خداوند کفر میورزید در حالی که خداوند به آنچه میکنید گواه است» سوره آل عمران، آیه ۹۸.</ref>. | ||
بنابراین، هنگامی که شهادت در [[امور مادی]] به کار رود، یعنی کسی که به واسطه حضور و مشاهده مستقیم چیزی، به آن علم پیدا میکند<ref>مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم الدار الشامیة، | بنابراین، هنگامی که شهادت در [[امور مادی]] به کار رود، یعنی کسی که به واسطه حضور و مشاهده مستقیم چیزی، به آن علم پیدا میکند<ref>مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم الدار الشامیة، ۱۴۱۲ﻫ.ق)، ص۴۶۵.</ref>؛ و هنگامی که در [[امور معنوی]] به کار میرود، [[شهید]] بر امری، کسی است که به واسطه اشراف کامل و احاطه حضوری بر معلوم، بر آن اشراف و اطلاع پیدا میکند. بنابراین، هنگامی که این واژه در مورد [[اولیای الهی]] {{عم}} و در [[سیاق]] [[شهود]] [[الهی]] به کار میرود، مراد اشراف و احاطه کامل بر ظاهر و [[باطن]] [[اعمال]] و نیات و [[اعتقادات]] [[انسانها]] است. لازمه این [[مقام]] آن است که [[عبد]] در [[مقام مخلَصین]] باشد؛ تا با ورود به [[عالم ملکوت]]، از اسرارغیب به [[اذن الهی]] مطلع گردد. این مقامی است که تنها برای [[معصومین]] از اولیای الهی، که دائماً در توجه [[خالص]] به [[پروردگار]] هستند، حاصل میشود<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ ه. ش.)، ج۶، ص۱۳۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۲۰۲.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۳
مقدمه
«شهید» یعنی حاضر و ناظر بر امری. هنگامی که این واژه به طور مطلق به کار میرود، حضور و آگاهی کامل بر ظاهر و باطن چیزی و بر اعتقاد و عمل در غیب و شهادت را میرساند[۱].[۲]
«شهود» و «شهادت» یعنی حضور بر امری همراه با علم به آن و اعلام آن در صورت ضرورت[۳]. به این ترتیب، «شاهد» کسی است که به وسیله چشم و به صورت حضوری امری را دیده و از طریق این مشاهده بر آن اشراف و اطلاع یافته است. اگر لفظ شاهد در امور معنوی به کار رود، یعنی شخص با بصیرت و چشم دل برامری اشراف پیدا کند. اگر شهادت به خداوند نسبت داده شود، به معنای احاطه و حضوری است که خداوند نسبت به همه امور دارد: ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾[۴].[۵]
تفاوت شاهد و شهید
شهید به معنای شاهد است؛ با این تفاوت که در اسم فاعل، تأکید بر حدوث فعل و قیام آن به ذات فاعل است؛ مثل: ﴿مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ﴾[۶].
ولی در شهید، بنابر آنکه صفت مشبهه باشد، تکیه بر استقرار و ثبوت و دوام وصف بر فاعل است؛ مثل: ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ﴾[۷].
بنابراین، هنگامی که شهادت در امور مادی به کار رود، یعنی کسی که به واسطه حضور و مشاهده مستقیم چیزی، به آن علم پیدا میکند[۸]؛ و هنگامی که در امور معنوی به کار میرود، شهید بر امری، کسی است که به واسطه اشراف کامل و احاطه حضوری بر معلوم، بر آن اشراف و اطلاع پیدا میکند. بنابراین، هنگامی که این واژه در مورد اولیای الهی (ع) و در سیاق شهود الهی به کار میرود، مراد اشراف و احاطه کامل بر ظاهر و باطن اعمال و نیات و اعتقادات انسانها است. لازمه این مقام آن است که عبد در مقام مخلَصین باشد؛ تا با ورود به عالم ملکوت، از اسرارغیب به اذن الهی مطلع گردد. این مقامی است که تنها برای معصومین از اولیای الهی، که دائماً در توجه خالص به پروردگار هستند، حاصل میشود[۹].[۱۰]
منابع
پانویس
- ↑ برای توضیح بیشتر، ر. ک: برهان دوازدهم: آیه شهادت.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۲۹.
- ↑ معجم مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ﻫ.ق)، ص۴۶۵.
- ↑ «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص۲۰۱.
- ↑ «مشرکان را نرسد که مساجد خداوند را آباد کنند با آنکه به زیان خویش بر کفر (خود) گواهند؛ کردارهای آنان تباه است و آنان در آتش، جاودانند» سوره توبه، آیه ۱۷.
- ↑ «بگو: ای اهل کتاب! چرا به آیات خداوند کفر میورزید در حالی که خداوند به آنچه میکنید گواه است» سوره آل عمران، آیه ۹۸.
- ↑ مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم الدار الشامیة، ۱۴۱۲ﻫ.ق)، ص۴۶۵.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ ه. ش.)، ج۶، ص۱۳۴.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۲۰۲.