حمزة بن عبدالمطلب: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۴: خط ۵۴:
[[کفار]] بیش از همه از [[امیرمؤمنان]] و [[حمزه]] ناراحت بودند، زیرا با آنکه حمزه در [[روز]] [[اُحد]] [[روزه‌دار]] بود، [[متجاوز]] از سی نفر را کشت. از این رو هند به وحشی که از بردگان [[جبیر بن مطعم]] بود پیشنهاد کرد اگر [[محمد]] یا [[علی]] و یا حمزه را بکشی هر چه بخواهی انجام می‌شود و حاجتت را برآورده می‌کنم.
[[کفار]] بیش از همه از [[امیرمؤمنان]] و [[حمزه]] ناراحت بودند، زیرا با آنکه حمزه در [[روز]] [[اُحد]] [[روزه‌دار]] بود، [[متجاوز]] از سی نفر را کشت. از این رو هند به وحشی که از بردگان [[جبیر بن مطعم]] بود پیشنهاد کرد اگر [[محمد]] یا [[علی]] و یا حمزه را بکشی هر چه بخواهی انجام می‌شود و حاجتت را برآورده می‌کنم.


وحشی می‌گوید: با خود اندیشیدم و دیدم که به محمد دست نمی‌یابم زیرا یارانش اطرافش را دارند و علی هم در میدان جنگ خیلی حواسش جمع و متوجه همه اطراف و جوانب است، ولی حمزه وقتی که به [[خشم]] می‌آید جلو پایش را نمی‌بیند، لذا در کمین وی برآمدم. دیدم جمعیت را مانند [[گله]] می‌راند و به هر سو رو می‌کند مردان [[جنگی]] از جلوی روی او فرار می‌کنند و هر که با او مصاف می‌دهد کشته می‌شود. درصدد بودم تا وقتی که نزدیک من رسید، حربه پران خود را به حرکت درآورده و به طرف او پرتاب نمودم، خنجر بران به تهیگاهش رسید و از مثانه‌اش خارج شد و [[حمزه]] به [[زمین]] افتاد، مدتی درنگ نمودم تا وقتی که [[جان]] داد. بالای سر او رفتم، شکمش را پاره نموده و جگرش را بیرون آوردم و برای [[هند]] بردم؛ هند جگر حمزه را به دندان گرفت تا بجود ولی در دهن او مانند سنگ سخت شد و نتوانست بخورد به زمین افکند (از اینجا هند به “آکلة الأکباد” یعنی جگرخوار معروف گردید)<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[حمزه بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «حمزه بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۱۷-۲۱۸؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[حمزة بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «حمزة بن عبدالمطلب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>.
وحشی می‌گوید: با خود اندیشیدم و دیدم که به محمد دست نمی‌یابم زیرا یارانش اطرافش را دارند و علی هم در میدان جنگ خیلی حواسش جمع و متوجه همه اطراف و جوانب است، ولی حمزه وقتی که به [[خشم]] می‌آید جلو پایش را نمی‌بیند، لذا در کمین وی برآمدم. دیدم جمعیت را مانند [[گله]] می‌راند و به هر سو رو می‌کند مردان [[جنگی]] از جلوی روی او فرار می‌کنند و هر که با او مصاف می‌دهد کشته می‌شود. درصدد بودم تا وقتی که نزدیک من رسید، حربه پران خود را به حرکت درآورده و به طرف او پرتاب نمودم، خنجر بران به تهیگاهش رسید و از مثانه‌اش خارج شد و [[حمزه]] به [[زمین]] افتاد، مدتی درنگ نمودم تا وقتی که [[جان]] داد. بالای سر او رفتم، شکمش را پاره نموده و جگرش را بیرون آوردم و برای [[هند]] بردم؛ هند جگر حمزه را به دندان گرفت تا بجود ولی در دهن او مانند سنگ سخت شد و نتوانست بخورد به زمین افکند (از اینجا هند به {{عربی|"آكلة الأكباد"}} یعنی جگرخوار معروف گردید)<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[حمزه بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «حمزه بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۱۷-۲۱۸؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[حمزة بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «حمزة بن عبدالمطلب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>.


== [[نماز]] و [[دفن]] [[حمزه]] ==
== [[نماز]] و [[دفن]] [[حمزه]] ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش