←ضعیف الاراده نبودن پیامبران
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
==== ضعیف الاراده نبودن پیامبران ==== | ==== ضعیف الاراده نبودن پیامبران ==== | ||
عدم [[عصمت پیامبران]] مساوی با [[ضعف]] وجودی آنان است: [[گناه]] کردن هر [[انسانی]]، زاییدۀ [[ضعف]] وجودی اوست، چراکه تمام قوای [[نفسانی]]، [[مطیع]] و تابع عقلند و [[عقل]] به هیچ عنوان ارادۀ [[گناه]] و [[معصیت]] را بر قوای [[نفسانی]] صادر نمیکند. بنابراین اگر شخصی دچار [[گناه]] و [[معصیت]] شد یعنی از نظر [[عقلی]] فردی ضعیف و ناقص است، با این وجود آیا میتوان قائل شد [[پیامبران]] [[معصوم]] نیستند و آلودۀ به [[گناه]] میشوند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص۱۰۰. </ref>. | عدم [[عصمت پیامبران]] مساوی با [[ضعف]] وجودی آنان است: [[گناه]] کردن هر [[انسانی]]، زاییدۀ [[ضعف]] وجودی اوست، چراکه تمام قوای [[نفسانی]]، [[مطیع]] و تابع عقلند و [[عقل]] به هیچ عنوان ارادۀ [[گناه]] و [[معصیت]] را بر قوای [[نفسانی]] صادر نمیکند. بنابراین اگر شخصی دچار [[گناه]] و [[معصیت]] شد یعنی از نظر [[عقلی]] فردی ضعیف و ناقص است، با این وجود آیا میتوان قائل شد [[پیامبران]] [[معصوم]] نیستند و آلودۀ به [[گناه]] میشوند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص۱۰۰. </ref>. | ||
==== اعطای معجزه به پیامبران ==== | |||
یکی از ادله عقلی که برای [[اثبات عصمت انبیا]] به آن تمسّک شده است، رابطه [[معجزه]] با [[عصمت]] است<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمه، ص۴-۵؛ سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۳۶؛ سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۵۰؛ محمدحسن مظفر، دلائل الصدق، ج۱، ص۶۰۵؛ شیخ طوسی، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۲۶۰؛ همو، تمهید الاصول فی علم الکلام، ص۳۲۰؛ سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ص۳۳۸.</ref>. اعطای معجزه به یک شخص، [[دلیل عصمت]] او در تلقّی و ابلاغ وحی شمرده میشود؛ همچنین نشانه آن است که شایستگی و قابلیت دریافت این مقام را داشته است؛ بر این اساس این دلیل را در دو مقام تقریر میکنیم: | |||
# اول: دلالت معجزه بر عصمت در مقام اخذ و بازخوانی [[وحی]]: اعطای معجزه به [[پیامبران]] عقلاً دلالت میکند بر اینکه [[دروغ]] در آنچه [[انبیا]] به [[خداوند]] نسبت میدهند راه ندارد؛ چون اعطای معجزه به یک شخص به منزله [[تأیید]] و [[تصدیق]] او در گفتارش میباشد. حال اگر قرار باشد انبیا به دروغ چیزی را به خداوند نسبت دهند، تأیید چنین [[پیامبری]] با معجزه، در [[حکم]] تصدیق نمودن شخص [[دروغگو]] است و تصدیق دروغگو [[قبیح]] و ناپسند است و از [[خدای حکیم]] کار قبیح سر نمیزند. | |||
# دوم: دلالت [[معجزه]] بر [[عصمت]] در مقام عمل: اعطای معجزه به یک شخص، به منزله [[تأیید]] تمامی [[کردار]] و گفتار او و [[وجوب پیروی]] از وی شمرده میشود؛ بنابراین صدور معجزه از [[پیامبران]]، دلیل بر عصمت ایشان از [[گناهان]] میباشد؛ زیرا در غیر این صورت باید دو متناقض را کنار هم نشاند؛ یعنی در فرض صدور معصیت از انبیا لازمه اقامه معجزه این است که از تمامی [[اعمال]] آن [[پیامبر]] [[پیروی]] کنیم؛ ولی از طرف دیگر هیچ شخص حکیمی به [[نافرمانی]] و تخلّف از دستورهایش [[رضایت]] نمیدهد؛ درنتیجه هم [[تبعیت]] از [[انبیا]] لازم است و هم لازم نیست!»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۳۰۸؛ [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص ۹۸-۱۰۵.</ref>. | |||
==== سایر براهین ==== | ==== سایر براهین ==== |