←آیه ۷۰ سوره یوسف
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
[[قرآن]] در جریان [[نقل]] داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} میفرماید: [[یوسف]] جام زرین [[فرعون]] [[مصر]] را به هر نیتی مخفیانه و بدون اطلاع برادر خود، در بار او گذاشت و با این [[کار]] هم یک شیء گرانبها را از [[قصر]] [[فرعون]] [[مصر]] [[سرقت]] کرد و هم موجب گرفتار شدن [[برادر]] خود گشت و روشن است که چنین عملی لغزشی حتمی و گناهی غیر قابل [[انکار]] است که با [[عصمت]] منافات دارد. | [[قرآن]] در جریان [[نقل]] داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} میفرماید: [[یوسف]] جام زرین [[فرعون]] [[مصر]] را به هر نیتی مخفیانه و بدون اطلاع برادر خود، در بار او گذاشت و با این [[کار]] هم یک شیء گرانبها را از [[قصر]] [[فرعون]] [[مصر]] [[سرقت]] کرد و هم موجب گرفتار شدن [[برادر]] خود گشت و روشن است که چنین عملی لغزشی حتمی و گناهی غیر قابل [[انکار]] است که با [[عصمت]] منافات دارد. | ||
'''پاسخ نخست: [[آگاه]] بودن [[بنیامین]] از آغاز و [[رضایت]] دیگر [[برادران]] در پایان''': [[حضرت یوسف]] {{ع}} پیشتر با برادرش در مورد این ماجرا گفتوگو کرده بود و بنیامین از اینکه با اجرای این نقشه میتواند در کنار برادرش یوسف {{ع}} بماند، [[خشنود]] بود<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۹؛ سمیح عاطف زین، التفسیر الموضوعی للقرآن الکریم، ج۲، ص۳۶۲.</ref>. از سویی دیگر، برادران هر چند از شنیدن این ندا ناراحت شدند، پس از بازرسی، از آنان رفع [[اتهام]] شد<ref>ر.ک: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج۶، ص۹۷.</ref>. در نهایت، این پیشامد را به فال [[نیک]] گرفتند؛ چراکه میدیدند [[برادری]] که نزد | '''پاسخ نخست: [[آگاه]] بودن [[بنیامین]] از آغاز و [[رضایت]] دیگر [[برادران]] در پایان''': [[حضرت یوسف]] {{ع}} پیشتر با برادرش در مورد این ماجرا گفتوگو کرده بود و بنیامین از اینکه با اجرای این نقشه میتواند در کنار برادرش یوسف {{ع}} بماند، [[خشنود]] بود<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۹؛ سمیح عاطف زین، التفسیر الموضوعی للقرآن الکریم، ج۲، ص۳۶۲.</ref>. از سویی دیگر، برادران هر چند از شنیدن این ندا ناراحت شدند، پس از بازرسی، از آنان رفع [[اتهام]] شد<ref>ر.ک: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج۶، ص۹۷.</ref>. در نهایت، این پیشامد را به فال [[نیک]] گرفتند؛ چراکه میدیدند [[برادری]] که نزد پدر [[جانشین]] یوسف {{ع}} شده بود، این چنین گرفتار میآید و دگربار پدر به فراق فرزند عزیزش (پس از فراق یوسف {{ع}}) [[مبتلا]] میشود<ref>ر.ک: محمد حسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱۲، ص۲۴۵.</ref>. پس هیچ امر خلافی در اینجا اتفاق نیفتاده است. | ||
به بیانی دیگر، [[برادر]] آن حضرت (بنیامین) چون از نقشه اصلی آگاه بود، دم برنیاورد. وی میدانست این ندا تهی از [[حقیقت]] است، ولی چون دیگر برادران از | به بیانی دیگر، [[برادر]] آن حضرت (بنیامین) چون از نقشه اصلی آگاه بود، دم برنیاورد. وی میدانست این ندا تهی از [[حقیقت]] است، ولی چون دیگر برادران از راز آن باخبر نبودند، آن ندا را نوعی اتهام پنداشتند. معنای [[سرقت]] هم این است که این جام در اثاثیه یکی از شماست که با تفحص بدان دست یافته میشود<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۲۲۲.</ref>. پس این ندای ظاهری برای دستیابی به امر مهمی انجام شده است. تعبیری که حضرت یوسف {{ع}} در پاسخ به برادران به کار میبرد و میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ}}<ref>«گفت: پناه بر خداوند که جز آن کس را بگیریم که کالای خویش را نزد او یافتهایم زیرا آنگاه ستمگر خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۷۹.</ref>، این برداشت را تقویت میکند که آن حضرت در این فراز از گفتار خود، تعبیر {{متن قرآن|وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ}} را جایگزین تعبیر دزدی میسازد<ref>ر.ک: سمیح عاطف زین، التفسیر الموضوعی للقرآن الکریم، ج۲، ص۳۶۳.</ref>. پس در حقیقت هیچگونه امر متضاد با [[عصمت]] رخ نداده است<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۲۴۴-۲۴۸.</ref>. | ||
'''پاسخ دوم: توریه بودن این نسبت''': مقصود منادی از این ندا این بوده است که شما [[حضرت یوسف]] {{ع}} را از پدرش ربودهاید<ref>{{متن حدیث|فَسُئِلَ الصَّادِقُ {{ع}} عَنْ قَوْلِهِ {{متن قرآن|أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ}} قَالَ مَا سَرَقُوا وَ مَا كَذَبَ يُوسُفُ فَإِنَّمَا عَنَى سَرَقْتُمْ يُوسُفَ مِنْ أَبِيهِ}}؛ (علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، تصحیح طیب الموسوی الجزائری، ج۱، ص۳۴۹؛ ر.ک: سلطان محمد جنابذی، بیان السعادة، ج۲، ص۳۶۸).</ref>. آنگاه که [[برادران]] حضرت پرسیدند چه چیزی گم کردهاید، مأموران در پاسخ گفتند: ما جام [[پادشاه]] را گم کردهایم. پس در [[حقیقت]] جمله {{متن قرآن|إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ}}<ref>«آنگاه، چون ساز و برگ آنان را آماده میکرد جام (زرّین شاه) را در باربند شتر برادرش (بنیامین) نهاد سپس بانگ بردارندهای بانگ برداشت: که ای کاروانیان بیگمان شما دزدید!» سوره یوسف، آیه ۷۰.</ref> را میتوان نوعی توریه دانست. | '''پاسخ دوم: توریه بودن این نسبت''': مقصود منادی از این ندا این بوده است که شما [[حضرت یوسف]] {{ع}} را از پدرش ربودهاید<ref>{{متن حدیث|فَسُئِلَ الصَّادِقُ {{ع}} عَنْ قَوْلِهِ {{متن قرآن|أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ}} قَالَ مَا سَرَقُوا وَ مَا كَذَبَ يُوسُفُ فَإِنَّمَا عَنَى سَرَقْتُمْ يُوسُفَ مِنْ أَبِيهِ}}؛ (علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، تصحیح طیب الموسوی الجزائری، ج۱، ص۳۴۹؛ ر.ک: سلطان محمد جنابذی، بیان السعادة، ج۲، ص۳۶۸).</ref>. آنگاه که [[برادران]] حضرت پرسیدند چه چیزی گم کردهاید، مأموران در پاسخ گفتند: ما جام [[پادشاه]] را گم کردهایم. پس در [[حقیقت]] جمله {{متن قرآن|إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ}}<ref>«آنگاه، چون ساز و برگ آنان را آماده میکرد جام (زرّین شاه) را در باربند شتر برادرش (بنیامین) نهاد سپس بانگ بردارندهای بانگ برداشت: که ای کاروانیان بیگمان شما دزدید!» سوره یوسف، آیه ۷۰.</ref> را میتوان نوعی توریه دانست. |