سلام (تحیت): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴: خط ۴:
سلام از ریشه «س‌ل‌م» است که در مقابل [[خصومت]] و [[دشمنی]] به کار می‌رود. اصل در معنای این لغت، [[برائت]] از [[زشتی‌ها]]ست<ref>لسان العرب (ط. دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ﻫ.ق)، ج۱۲، ص۲۸۹.</ref>. معنای «[[سلم]]» عبارت است از موافقت کامل با امری در ظاهر و [[باطن]]؛ به گونه‌ای که هیچ مخالفتی در بین نباشد و از لوازم آن، مفهوم [[انقیاد]] و [[صلح]] و [[رضا]]ست<ref>{{عربی|ما يقابل الخصومة و هو الموافقة الشديدة في الظاهر و الباطن بحيث لا يبقى خلاف في البين. و من لوازم هذا المعنى مفاهيم الانقياد و الصلح و الرضا}} (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۸۸ و ۳۸۷).</ref>. البته برخی، معنای محوری آن را به صحت و عافیت گرفته‌اند<ref>معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۹۰.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵]]، ص ۲۲ و ۱۵۷.</ref>
سلام از ریشه «س‌ل‌م» است که در مقابل [[خصومت]] و [[دشمنی]] به کار می‌رود. اصل در معنای این لغت، [[برائت]] از [[زشتی‌ها]]ست<ref>لسان العرب (ط. دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ﻫ.ق)، ج۱۲، ص۲۸۹.</ref>. معنای «[[سلم]]» عبارت است از موافقت کامل با امری در ظاهر و [[باطن]]؛ به گونه‌ای که هیچ مخالفتی در بین نباشد و از لوازم آن، مفهوم [[انقیاد]] و [[صلح]] و [[رضا]]ست<ref>{{عربی|ما يقابل الخصومة و هو الموافقة الشديدة في الظاهر و الباطن بحيث لا يبقى خلاف في البين. و من لوازم هذا المعنى مفاهيم الانقياد و الصلح و الرضا}} (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۸۸ و ۳۸۷).</ref>. البته برخی، معنای محوری آن را به صحت و عافیت گرفته‌اند<ref>معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۹۰.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵]]، ص ۲۲ و ۱۵۷.</ref>


== سلام در [[زیارتنامه‌ها]] ==
== اهمیت سلام ==
معمول‌ترین و بیشترین تأکیدی که در [[زیارتنامه‌ها]] به چشم می‌خورد، [[سلام دادن]] به [[امام]] {{ع}} و [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} یا شخصیتی است که [[زیارت]] می‌شود. [[سلام]]، [[شعار]] [[اسلام]] و نشان ویژه [[امت]] [[محمدی]] است و تحیت و درودی است که خاصّ [[آیین]] [[توحید]] می‌باشد: {{متن حدیث| اَلسَّلاَمُ تَحِيَّةٌ لِمِلَّتِنَا}}<ref> میزان الحکمه، ج۴، ص ۵۳۴، به نقل از بحارالأنوار، از امام صادق {{ع}}.</ref>.
در [[قرآن کریم]] از سلام به عنوان تحیت [[بهشتیان]] نام برده شده: {{متن قرآن|دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ}}<ref>«دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام»» سوره یونس، آیه ۱۰.</ref> و بدان امر شده است: {{متن قرآن|فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً}}<ref>«پس چون به هر خانه‌ای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند.» سوره نور، آیه ۶۱.</ref>، چنان که در [[روایات]]، از سنت‌های [[رسول خدا]] {{صل}} و از [[مستحبات]] مؤکد شمرده شده است. ابتدا به سلام و مقدم داشتن آن بر هر سخنی، [[سلام کردن]] به [[کودکان]] و افشای سلام؛ یعنی سلام کردن به هر کس که [[انسان]] با او برخورد می‏‌کند، مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است<ref>وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۵۵ ـ ۶۳.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۴، ص ۵۱۴-۵۱۷.</ref>


[[مسلمان]]، هنگام ورود به یک [[خانه]]، شعارش سلام است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خانه‌هایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه) ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.</ref>. و اگر کسی در خانه نبود، باید بر خود سلام داد، که این سلام، درودی از سوی خداست {{متن قرآن|تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ}}<ref>«درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند» سوره نور، آیه ۶۱.</ref>. و چون [[خداوند]] و فرشتگانش بر [[پیامبر]]، [[درود]] می‌فرستند، [[مؤمنان]] هم موظّف و مأمورند که بر آن [[حضرت]] [[صلوات]] و سلام بفرستند {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref> [[آیات]] دیگر [[قرآن]]، سرشار از این تحیت و درود است. سلام بر مؤمنان {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۵۴.</ref>، سلام بر [[بهشتیان]] {{متن قرآن|وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ}}<ref>«و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامده‌اند ولی (آن را) امید می‌برند ندا می‌دهند که: درود بر شما!» سوره اعراف، آیه ۴۶.</ref>، سلام بر مؤمنان [[پاکی]] که به [[بهشت]] می‌روند و [[اجر]] صبرشان سلام [[الهی]] است {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ}}<ref>«درود بر شما به شکیبی که ورزیده‌اید که فرجام آن سرای، نیکوست!» سوره رعد، آیه ۲۴.</ref>، سلام بر [[بندگان]] [[برگزیده خدا]] {{متن قرآن|قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: سپاس خداوند را و درود بر آن بندگان وی که برگزیده است؛ آیا خداوند بهتر است یا آنچه (برای او) شریک می‌آورند؟» سوره نمل، آیه ۵۹.</ref> و نیز سلام بر [[نوح]]، سلام بر [[ابراهیم]]، سلام بر [[موسی]] و [[هارون]]، سلام بر [[الیاسین]]، سلام بر [[مرسلین]] و دیگر [[سلام‌ها]] در [[کتاب خداوند]] مطرح است، و سلام، [[نام خداوند]] است {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بی‌عیب، ایمنی‌بخش، گواه راستین، پیروز کام‌شکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref>.
== [[حکم]] سلام ==
پیشی گرفتن در سلام به [[مسلمانان]]، [[مستحب]] مؤکّد و ترک آن [[مکروه]] است<ref>وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۵۷.</ref>. سلام کردن [[زن]] به مرد نامحرم و عکس آن، در صورتی که بیم [[فتنه]] و افتادن در [[گناه]] نباشد جایز است<ref>الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۳؛ مستند الشیعة، ج۷، ص۷۳؛ العروة الوثقی، ج۳، ص۲۵.</ref>. البته برخی به کراهت سلام کردن مرد بر [[زن]] [[جوان]] نامحرم تصریح کرده‏‌اند<ref>غنائم الأیام، ج۳، ص۲۳۷.</ref>. سلام کردن، مستحب کفایی است و در جایی که جمعی وارد بر کسی می‌‏شوند با [[سلام کردن]] یکی از آنان، [[استحباب]] آن از دیگران ساقط می‏‌گردد<ref>تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۲۰؛ الحدائق الناضرة، ج۹، ص۷۵.</ref>.


سلام، [[ابراز دوستی]] و [[خیرخواهی]] و [[طلب]] [[سلامتی]] و رمز [[محبت]] و علاقه و پیوند و چراغ سبز آشنایی است و نشان دهنده پیوند بین [[زائر]] و مزور و [[ارتباط]] [[ایمانی]] و [[فکری]] میان آن دو است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۸۹-۲۹۳.</ref>.
سلام کردن [[مستحب]]، بلکه [[افضل]] از پاسخ آن است، لکن پاسخ آن حتی بر [[نمازگزار]] واجب فوری است<ref>مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۳؛ مستند الشیعة، ج۷، ص۶۷.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۴، ص ۵۱۴-۵۱۷.</ref>


حضور بر [[مزار]] امام، و سلام دادن، نوعی شعار به نفع [[جبهه]] [[حق]] است که در [[وجود امام]]، تجلّی یافته و نوعی تقویت جناح [[ایمان]] و هبستگی با خط پاکی و تقواست. در زیارتنامه‌ها، سلام بر [[فرشتگان مقرّب]] [[پروردگار]]، سلام بر [[انبیای بزرگ]] الهی، سلام بر [[ملائکه]] موکّل از سوی خداوند بر مشاهد شریفه، سلام بر [[آدم]] و نوح و ابراهیم و.. [[رسولان]] دیگر داده می‌شود. این، علاوه بر [[اعتقاد]] به وجود پیوند و ربط، میان [[خدا]] [[انبیا]] و [[اوصیا]]- [[فرشتگان]] اعلام [[ارتباط]] بین [[مسلمان]] [[زائر]] با این [[جهان]] [[ملکوت]] و بیان [[همبستگی]] عملی با این جریان [[حق]] [[تاریخی]] و اسوه‌یابی و [[الگوگیری]] از آنان است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۸۹-۲۹۳.</ref>.
== سلام در [[زیارتنامه‌ها]] ==
 
معمول‌ترین و بیشترین تأکیدی که در [[زیارتنامه‌ها]] به چشم می‌خورد، سلام دادن به [[امام]] {{ع}} و [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} یا شخصیتی است که [[زیارت]] می‌شود. [[سلام]]، [[شعار]] [[اسلام]] و نشان ویژه [[امت]] محمدی است و تحیت و درودی است که خاصّ [[آیین]] [[توحید]] می‌باشد: {{متن حدیث|اَلسَّلاَمُ تَحِيَّةٌ لِمِلَّتِنَا}}<ref>میزان الحکمه، ج۴، ص ۵۳۴، به نقل از بحارالأنوار، از امام صادق {{ع}}.</ref>.
در [[زیارت‌ها]]، زائر، گاهی [[سلام]] خویش را نثار [[امام]] [[شهید]] و [[حجت]] [[پروردگار]] می‌کند، گاهی هم سلام خدا و [[رسول]] و [[اولیا]] و فرشتگان را به عنوان تحیت، تقدیم می‌دارد. جمله {{متن قرآن|الَسَلَامٌ عَلَيْكَ}}<ref>«درود بر تو» سوره مریم، آیه ۴۷.</ref> در خطاب به شخصیت‌های مورد [[زیارت]]، فراوان به چشم می‌خورد و به دنبالِ این جمله، اوصاف و [[فضایل]] و [[مناقب]] و برجستگی‌های آن شخص مطرح می‌شود. سلام، بهانه‌ای است برای [[ستایش]] [[مقامات]] بلند امام و [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}}، سلام، تیتر و سرفصل اشاره به شایستگی‌های آن بزرگان است. در پی این تکیه [[کلام]]، که ترجیع بند منشور عمیق [[زیارتنامه‌ها]] محسوب می‌شود، یک [[دنیا]] [[معارف]] [[دین]] و [[تاریخ]] [[زندگی]] و [[کمالات]] [[روحی]] و فضیلت‌های معروف و شناخته شده [[ائمه]] {{ع}} ذکر می‌شود. سلام گفتن و [[درود]] و تحیت فرستادن بر چنین وجودهای [[ارزشمند]] و اسوه‌ای، زائر را هم در این خط و مدافع این [[ارزش‌ها]] قرار می‌دهد<ref>جواد محدثی|محدثی، جواد، فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت، ص۲۸۹-۲۹۳.</ref>.


وقتی در زیارتنامه‌ها، از ائمه {{ع}} به عنوانِ: [[دوستان]] ویژه خدا و [[برگزیدگان]] [[بندگان]] او و [[یاران]] [[خالص]] پروردگار و کانون [[معرفت]] و [[محبت خدا]] و [[دعوت]] کنندگان به حق و [[اطاعت]] کنندگان [[مخلص]] [[امر و نهی]] [[الهی]] و... ستایش می‌شود، و به آنان به عنوان [[متقین]] بزرگ، سروران [[پاک]]، دریچه‌های [[ایمان]]، [[امانتداران]] خدا، و چراغ‌های فروزان در ظلمت‌ها و مشعل‌های [[هدایت]] و پرچم‌های [[راستی]] و [[پناه]] [[مردم]] و نمونه والا و حجج پروردگار و... سلام داده می‌شود<ref>اشاره به فقراتی از زیارت جامعه کبیره.</ref> [[عشق]] به این اوصاف و کشش به سوی این فضایل، در [[دل]] و [[جان]] زائر هم پدید می‌آید و پیوند او با ائمه {{ع}}، در این رابطه‌ها مستحکم می‌شود. اینگونه [[سلام‌ها]]، نشانه علقه درونی و [[گرایش]] [[باطنی]] و توجه به این ارزش‌هاست و نوعی اعلام هبستگی و پیوند و [[ولایت]]<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۸۹-۲۹۳.</ref>.
حضور بر مزار امام و سلام دادن، نوعی شعار به نفع جبهه [[حق]] است که در [[وجود امام]]، تجلّی یافته و نوعی تقویت جناح [[ایمان]] و همبستگی با خط پاکی و تقواست. در زیارتنامه‌ها، سلام بر فرشتگان مقرّب [[پروردگار]]، سلام بر انبیای بزرگ الهی، سلام بر [[ملائکه]] موکّل از سوی خداوند بر مشاهد شریفه، سلام بر [[آدم]] و نوح و ابراهیم و.. [[رسولان]] دیگر داده می‌شود. این، علاوه بر [[اعتقاد]] به وجود پیوند و ربط، میان [[خدا]]، [[انبیا]] و [[اوصیا]] ـ [[فرشتگان]] اعلام [[ارتباط]] بین [[مسلمان]] [[زائر]] با این [[جهان]] [[ملکوت]] و بیان [[همبستگی]] عملی با این جریان [[حق]] [[تاریخی]] و اسوه‌یابی و [[الگوگیری]] از آنان است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۸۹-۲۹۳.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۴

معناشناسی

سلام از ریشه «س‌ل‌م» است که در مقابل خصومت و دشمنی به کار می‌رود. اصل در معنای این لغت، برائت از زشتی‌هاست[۱]. معنای «سلم» عبارت است از موافقت کامل با امری در ظاهر و باطن؛ به گونه‌ای که هیچ مخالفتی در بین نباشد و از لوازم آن، مفهوم انقیاد و صلح و رضاست[۲]. البته برخی، معنای محوری آن را به صحت و عافیت گرفته‌اند[۳].[۴]

اهمیت سلام

در قرآن کریم از سلام به عنوان تحیت بهشتیان نام برده شده: دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ[۵] و بدان امر شده است: فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً[۶]، چنان که در روایات، از سنت‌های رسول خدا (ص) و از مستحبات مؤکد شمرده شده است. ابتدا به سلام و مقدم داشتن آن بر هر سخنی، سلام کردن به کودکان و افشای سلام؛ یعنی سلام کردن به هر کس که انسان با او برخورد می‏‌کند، مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است[۷].[۸]

حکم سلام

پیشی گرفتن در سلام به مسلمانان، مستحب مؤکّد و ترک آن مکروه است[۹]. سلام کردن زن به مرد نامحرم و عکس آن، در صورتی که بیم فتنه و افتادن در گناه نباشد جایز است[۱۰]. البته برخی به کراهت سلام کردن مرد بر زن جوان نامحرم تصریح کرده‏‌اند[۱۱]. سلام کردن، مستحب کفایی است و در جایی که جمعی وارد بر کسی می‌‏شوند با سلام کردن یکی از آنان، استحباب آن از دیگران ساقط می‏‌گردد[۱۲].

سلام کردن مستحب، بلکه افضل از پاسخ آن است، لکن پاسخ آن حتی بر نمازگزار واجب فوری است[۱۳].[۱۴]

سلام در زیارتنامه‌ها

معمول‌ترین و بیشترین تأکیدی که در زیارتنامه‌ها به چشم می‌خورد، سلام دادن به امام (ع) و پیامبر (ص) یا شخصیتی است که زیارت می‌شود. سلام، شعار اسلام و نشان ویژه امت محمدی است و تحیت و درودی است که خاصّ آیین توحید می‌باشد: «اَلسَّلاَمُ تَحِيَّةٌ لِمِلَّتِنَا»[۱۵].

حضور بر مزار امام و سلام دادن، نوعی شعار به نفع جبهه حق است که در وجود امام، تجلّی یافته و نوعی تقویت جناح ایمان و همبستگی با خط پاکی و تقواست. در زیارتنامه‌ها، سلام بر فرشتگان مقرّب پروردگار، سلام بر انبیای بزرگ الهی، سلام بر ملائکه موکّل از سوی خداوند بر مشاهد شریفه، سلام بر آدم و نوح و ابراهیم و.. رسولان دیگر داده می‌شود. این، علاوه بر اعتقاد به وجود پیوند و ربط، میان خدا، انبیا و اوصیا ـ فرشتگان اعلام ارتباط بین مسلمان زائر با این جهان ملکوت و بیان همبستگی عملی با این جریان حق تاریخی و اسوه‌یابی و الگوگیری از آنان است[۱۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. لسان العرب (ط. دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ﻫ.ق)، ج۱۲، ص۲۸۹.
  2. ما يقابل الخصومة و هو الموافقة الشديدة في الظاهر و الباطن بحيث لا يبقى خلاف في البين. و من لوازم هذا المعنى مفاهيم الانقياد و الصلح و الرضا (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۸۸ و ۳۸۷).
  3. معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۹۰.
  4. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۲۲ و ۱۵۷.
  5. «دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام»» سوره یونس، آیه ۱۰.
  6. «پس چون به هر خانه‌ای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند.» سوره نور، آیه ۶۱.
  7. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۵۵ ـ ۶۳.
  8. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۴، ص ۵۱۴-۵۱۷.
  9. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۵۷.
  10. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۳؛ مستند الشیعة، ج۷، ص۷۳؛ العروة الوثقی، ج۳، ص۲۵.
  11. غنائم الأیام، ج۳، ص۲۳۷.
  12. تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۲۰؛ الحدائق الناضرة، ج۹، ص۷۵.
  13. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۳؛ مستند الشیعة، ج۷، ص۶۷.
  14. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۴، ص ۵۱۴-۵۱۷.
  15. میزان الحکمه، ج۴، ص ۵۳۴، به نقل از بحارالأنوار، از امام صادق (ع).
  16. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۲۸۹-۲۹۳.