نظارت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== مقدمه<ref>یادآوری این نکته لازم است که با توجه به اهمیت نظارت در جامعه اسلامی، این امر از «حق» فراتر رفته و تبدیل به «تکلیف» نیز شده است، اما در این قسمت، «حق» بودن آن برجسته شده است.</ref> == | == مقدمه<ref>یادآوری این نکته لازم است که با توجه به اهمیت نظارت در جامعه اسلامی، این امر از «حق» فراتر رفته و تبدیل به «تکلیف» نیز شده است، اما در این قسمت، «حق» بودن آن برجسته شده است.</ref> == | ||
یکی از [[حقوقی]] که در تعیین قلمرو آزادی سیاسی مورد [[تأیید]] و تأکید قرار گرفته و میگیرد، حق نظارت است. [[نظارت]]، فعالیتی است که بایدها را با هستها، مطلوبها را با موجودها و پیشبینیها را با عملکردها مقایسه میکند و نتیجه این مقایسه تصویر روشنی از تشابه یا تمایز بین این دو گروه از عوامل خواهد بود که در اختیار مدیران [[سازمان]] قرار میگیرد<ref>ر.ک: رضا دلاوری، نظارت بر قدرت از دیدگاه قرآن، ص۷۶.</ref>. تعریفی که در [[حقوق اساسی]] آمده است، رویکردی اجراییتر دارد. [[نظارت]]، بررسی و ممیزی و ارزشیابی کارهای انجام شده یا در حین انجام و انطباق آنها با تصمیمهای اتخاذشده و همچنین با [[قانون]] و مقررات در جهت [[جلوگیری از انحراف]] اجرایی<ref>ابوالفضل قاضی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی ص۳۵۲.</ref> میباشد؛ به هر حال در فرایند نظارت، ارزیابی همیشگی برای تطبیق [[رفتار]] و عملکرد افراد با معیارهای هر [[نظام]] وجود دارد. این نکته دقیق در تجربیات [[عقلی]] بشری نیز قابل ردیابی است. [[جان]] استوارت میل، مینویسد: تنها محرکی که میتواند دستگاه [[دولت]] را وادار کند که [[خواب]] نرود و فعالیت خود را بهتر و عالیتر کند، منتقد و ناظری است که همان [[هوش]] و [[کاردانی]] [[اهل]] این دستگاه را داشته باشد، ولی از خارج دستگاه، مواظب آن باشد، در امور اساسی [[کشور]] بتواند [[رأی]] صحیح و نظر صائب داشته باشد و هیئتی داشته باشیم که منشأ [[اصلاح]] و بهبود امور شوند<ref>جان استوارت میل، در آزادی، ص۲۶۲.</ref>.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]] ص ۱۵۰.</ref> | یکی از [[حقوقی]] که در تعیین قلمرو آزادی سیاسی مورد [[تأیید]] و تأکید قرار گرفته و میگیرد، حق نظارت است. [[نظارت]]، فعالیتی است که بایدها را با هستها، مطلوبها را با موجودها و پیشبینیها را با عملکردها مقایسه میکند و نتیجه این مقایسه تصویر روشنی از تشابه یا تمایز بین این دو گروه از عوامل خواهد بود که در اختیار مدیران [[سازمان]] قرار میگیرد<ref>ر.ک: رضا دلاوری، نظارت بر قدرت از دیدگاه قرآن، ص۷۶.</ref>. تعریفی که در [[حقوق اساسی]] آمده است، رویکردی اجراییتر دارد. [[نظارت]]، بررسی و ممیزی و ارزشیابی کارهای انجام شده یا در حین انجام و انطباق آنها با تصمیمهای اتخاذشده و همچنین با [[قانون]] و مقررات در جهت [[جلوگیری از انحراف]] اجرایی<ref>ابوالفضل قاضی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی ص۳۵۲.</ref> میباشد؛ به هر حال در فرایند نظارت، ارزیابی همیشگی برای تطبیق [[رفتار]] و عملکرد افراد با معیارهای هر [[نظام]] وجود دارد. این نکته دقیق در تجربیات [[عقلی]] بشری نیز قابل ردیابی است. [[جان]] استوارت میل، مینویسد: تنها محرکی که میتواند دستگاه [[دولت]] را وادار کند که [[خواب]] نرود و فعالیت خود را بهتر و عالیتر کند، منتقد و ناظری است که همان [[هوش]] و [[کاردانی]] [[اهل]] این دستگاه را داشته باشد، ولی از خارج دستگاه، مواظب آن باشد، در امور اساسی [[کشور]] بتواند [[رأی]] صحیح و نظر صائب داشته باشد و هیئتی داشته باشیم که منشأ [[اصلاح]] و بهبود امور شوند<ref>جان استوارت میل، در آزادی، ص۲۶۲.</ref>.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]] ص ۱۵۰.</ref> | ||
==محورهای اصلی [[نظارت]]== | |||
نظارت در [[حکومت علوی]] از اموری است که نمیتوان از بیان آن صرف نظر کرد. آن حضرت با نظارت دائم بر عملکرد [[کارگزاران]]، مانع از [[ستم]] آنان بر [[مردم]] میشد. بدیهی است که تلاش حضرت برای [[رفاه]]، [[امنیت]] و [[آسایش]] [[جامعه]] بود. | |||
حضرت به جای [[زور]] و [[قدرت]]، از [[نظارت بر عملکرد کارگزاران]] خود، [[سود]] میبرد و به جلب، [[تنبیه]]، [[عزل]] و [[مجازات]] کارگزاران متخلف میپرداخت. | |||
بخشی دیگر از نظارتها در بارۀ [[دشمن]] است که هماره [[امنیت جامعه]] را به خطر میاندازد. [[آگاهی]] از توطئههای دشمن و عملکرد وی و نشان دادن واکنش مناسب در برابر برنامههای دشمن، ترفندِ دیگری است برای [[حفظ آرامش]] و امنیت جامعه. از همین روی دیدبانی و دیدهوری بر عملکرد دشمن مهم است. | |||
مورد دیگر از نظارت مربوط به مردم است. گاه شاید مردم به [[حقوق]] یکدیگر [[تجاوز]] کنند و [[قوانین اجتماعی]] و [[اسلامی]] را زیر پا بگذارند. نظارت بر عملکرد آنان برای [[خدمت]] مردم و امنیت جامعه و [[اجرای احکام الهی]] ضروری است. | |||
بنابراین، حوزۀ نظارتی [[حاکم]] بسیار فراگیر است؛ هم شامل کارگزارانش میشود؛ هم تحرکات دشمن را دربر میگیرد و هم بر عملکرد مردم تحت نظرش نظارت میکند. | |||
[[حضرت علی]]{{ع}} بر هر سه حوزه نظارت داشت: | |||
#کارگزاران؛ | |||
#[[دشمنان]] (مخالفان یا [[دشمنان داخلی]] و خارجی)؛ | |||
#کارِ مردم. | |||
ناظران را به سه دستۀ کلی پیش گفته و هر یک را به چند قسمت میتوان تقسیم کرد تا [[میزان]] نظارت حاکم بر مردم مشخص گردد و برای اجرای آن، سازمانهای مختلفی پدید میآید. | |||
نظارت [[امیرالمؤمنین]] بر کار و عملکرد کارگزاران به دو گونۀ آشکار و پنهان بود. در صورت [[تخلف]] آشکار از جهت [[مالی]] به حساب رسی و کنترل مالی آنان میپرداخت و در برابر هرگونه [[سوءاستفاده]] به آنان هشدار میداد و به [[شکایات]] مردم از کارگزاران توجه میکرد و گاهی نیز بازرسانی به محلّ کار آنان میفرستاد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۴، ص 541- 542.</ref> | |||
==انواع [[نظارت]] برعملکرد [[کارگزاران]]== | |||
نظارت و [[بازرسی]] در هر [[حکومتی]] برای سالمسازی [[ارکان حکومت]] لازم است. نظارت مانع بسیاری از خودسریها و [[سوءاستفادهها]] و [[قانون]] شکنیها میشود و در جهت سالمسازی دستگاه [[اداری]] ضرور است. | |||
نظارت بر [[صاحبان قدرت]] و دارای [[مسئولیت]] از نکات مهم در [[حکومت علوی]] بود. [[امیرالمؤمنین]] برای سالم ماندن [[کارگزاران حکومت]] از [[فساد]] و خلاف، نگرش ویژهای داشت: | |||
اوّلاً: [[حکومت]] را [[امانت]] میدانست که باید در دست [[مؤمنان]] و امینان باشد. این دیدگاه برگرفته از کتاب خداست: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. | |||
در [[تفسیر]] این [[آیه]] منظور از امانات، [[امامت]] و حکومت دانسته شده که باید به افراد [[اهل]] و امانت دار سپرده شود<ref>قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۹۸؛ طوسی، التّبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۴؛ فیض کاشانی، الأصفی فی تفسیرالقرآن، ج۲، ص۱۰۰۵.</ref>. | |||
امیرالمؤمنین{{ع}} در سخنان متعددی حکومت را امانتی برمی شمارد<ref>نهج البلاغه، ص۳۶۶، نامه ۵: {{متن حدیث|وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ}}.</ref> که باید در دست انسانهای [[امین]] باشد و هرکس که خوب عمل نکند، [[امانت]] را [[خوار]] ساخته است<ref>نهج البلاغه، ص۴۱۳، نامه ۴۱: {{متن حدیث|أَمَانَةَ النَّاسِ قَدْ خَزِيَتْ}}.</ref>. | |||
ثانیاً: حضرت شرایطی را برای [[مسئولان]] در نظر میگرفت: اهل [[ورع]] و [[پارسایی]]، [[دانش]]، [[سیاست]] و دارای [[تجربه]] و [[حیا]] از خـانـوادههـای [[شایسته]] و باسابـقـه در [[اسلام]] باشند<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۱۳۷: {{متن حدیث|فَاصْطَفِ لِوِلَايَةِ أَعْمَالِكَ أَهْلَ الْوَرَعِ وَ الْعِلْمِ وَ السِّيَاسَةِ وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقِدَمِ فِي الْإِسْلَامِ}}.</ref>. | |||
وَرع و [[تقوا]]، باعث کنترل عملکرد افراد از درون میشود، بیآنکه نیاز به [[مأمور]] و ناظر خارجی باشد. | |||
[[ایمان]] و [[اعتقاد]] به [[خدا]]، [[انسانها]] را از [[زشتیها]] و ناپسندیها باز میدارد و در سختترین شرایط او را در مسیر شایسته، [[استوار]] نگاه میدارد. | |||
ثالثاً: برای این که مشخص شود یک [[کارگزار]] در ادامۀ کار خود شرایط لازم را از دست نداده و برابر با ضوابطی که [[حاکم]] تعیین کرده عمل میکند لازم است همواره بر کارشان [[نظارت]] شود و افراد را از [[استبداد]] و زیر پا قرار دادن [[قوانین شرع]] و مقررات و ارتکاب خلاف باز دارد. | |||
بنابراین، نظارت و [[بازرسی]] از عملکرد [[کارگزاران]] از کارهای مهمی است که برای سالم ماندن آنان از یک سو و سالم ماندن [[جامعه]] از آسیبهای خلافکاران در [[دستگاه حکومت]]، به آن نیاز است؛ زیرا [[فساد]] معمولاً از [[صاحبان قدرت]] به جامعه سرایت میکند. | |||
[[استاد مطهری]] بر این [[باور]] است فساد غالباً از طبقۀ بالا به پایین سرایت میکند و [[صلاح]] از پایین به بالا در حرکت است<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۵، ص۹۲۷: غالباً صلاح از پایین به بالا سرایت میکند، فساد از بالا به پایین میریزد؛ یعنی غالباً صلاح و فساد دو جهت متضاد را دارند: فساد از طبقۀ بالا میریزد و به طبقۀ پایین سرایت میکند، یعنی طبقۀ بالا طبقۀ پایین را فاسد میکند.</ref>. | |||
نظارت امری لازم و ضروری است، به همین سبب [[خداوند]] ناظر عملکرد [[انسان]] است و برای برشماری [[اعمال]] خوب و بد وی دو فرشتۀ [[رقیب و عتید]] قرار داده است {{متن قرآن|مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ}}<ref>«هیچ سخنی بر زبان نمیآورد مگر آنکه نزد او فرشته مراقبی حاضر است (تا آن سخن را بنویسد)» سوره ق، آیه ۱۸.</ref>. | |||
در سخنی [[امیرالمؤمنین]] به یکی از کارگزارانش که متهم بود دربارۀ نظارت، چنین نوشت: حسابت را برای من بفرست و بدان که حسابِ [[خدا]] بزرگتر از حساب [[مردم]] است.<ref>{{متن حدیث| فَارْفَعْ إِلَيَ حِسَابَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ حِسَابَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ حِسَابِ النَّاسِ}}؛ نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص۴۱۲، نامه ۴۰.</ref> | |||
در این بخش از نظارت حاکم و بُعد نظارت و حساب خدا و در پایان [[نظارت مردم]] بر کارِ [[کارگزار]] [[سخن]] رفته است. | |||
نظارت بر کار کارگزاران که در مواردی حاکم و [[رهبر]] را هم شامل میشود، انواع مختلفی دارد که در چند گروه کلی بیان میشود. | |||
==[[نظارت عمومی]]== | |||
منظور از نظارت عمومی، نظارت مردم بر عملکرد [[کارگزاران حکومتی]] است تا هرگز از مسیر [[عدل]] و [[دستورهای اسلام]] [[تخلف]] نورزند. هرکس میتواند این تخلف را به اطلاع [[حاکم]] [[مسلمانان]] و یا [[کارگزار]] منطقهای خاص برساند و مانع ادامۀ کار خلافشان شود. | |||
برای [[نظارت عمومی]] و مشخص شدن ناظران عام، در [[فرهنگ اسلامی]] واژگان و عناوینی چند به کار رفته که باید به آنها توجه کرد. این عناوین گرچه به ظاهر عنوان نظارتی ندارند، با اندکی [[تأمل]] و مروری گذرا در سابقۀ آنها در [[منابع دینی]] آشکار میشود که اساس آنها برای [[نظارت]] داوطلبانه و غیر رسمی است. | |||
#امربه معروف و نهی از منکر: امربه معروف در [[فرهنگ دینی]] در سالمسازی [[جامعه]] و [[جلوگیری از فساد]] [[حاکمان]]، نوعی [[وظیفۀ دینی]] محسوب میشود که فواید فراوان در [[جوامع اسلامی]] دارد. | |||
#نُصْح و [[خیرخواهی]]: خیرخواهی برای [[مردم]] و برای حاکم و [[کارگزاران]] جامعه که به گونهای در کنترل آنان نقش دارد و [[وظیفه]] ای [[دینی]] برای یکایک مردم قلمداد میگردد. | |||
#[[مشورت]]: مشورت به ظاهر نقشی در نظارت در گذشته مانند امروز نداشته ولی به دلیل [[احساس مسئولیت]] وظیفه در بیان دیدگاه درست دربارۀ موضوعات مطرح شده، جنبۀ نظارتی نیز مییابد. زمانی که توجه کنیم گروههایی باید در مسائل مهم نظر بدهند، بدیهی است که نظرشان دربارۀ موضوعات مختلف در هیئت تصمیم ساز و تصمیم گیران، باعث میشود که اجرای آن تصمیم را پیگیرند و چنانچه تخلفی از تصمیمهای گرفته شده انجام بگیرد، به حاکم یا [[کارگزاران حکومتی]] گوشزد کنند. امروزه مجالس [[قانونگذاری]] بر عملکرد [[دولتها]] نظارت دارند. به تعبیر دیگر، [[مشاوران]] در تصمیمسازی نقش داشته و برنامههای اعلام شده را نظارت میکنند و [[مشکلات]] و موانع آن را [[شناسایی]] و برطرف میکنند. | |||
#نظارت پنهانی: منظور، گزارشهای اطلاعاتی است که مردم دربارۀ تخلفات کارگزاران، به حاکم و [[مسئولان]] تصمیم گیرنده میرسانند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۴، ص 545 - 546.</ref> | |||
==نظارت حاکم بر عملکرد کارگزاران== | |||
این نظارت از طریق [[حکومت و دولت]] به صورتهای گوناگون انجام میپذیرد؛ چنان که موارد [[نظارت]] در [[حکومت امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز گونههای مختلف داشت: | |||
#نظارت آشکار: [[امیرالمؤمنین]] بر عملکرد کارگزارانش نظارت دائم داشت. مروری در نامههای نوشته شدۀ حضرت در دوران کوتاه [[حکومت]] خود به کارگزارانش، حکایت از نظارت دقیق بر عملکرد آنان دارد. اگر در پرداخت [[خراج]] تأخیر داشتند به آنان [[تذکر]] میداد<ref>نامه به یزید بن قیس کارگزار اصفهان: سیمای کارگزاران...، ج۱، ص۴۸۵.</ref> و چنانچه [[کارگزاری]] در [[دعوت]] اشراف شرکت میکرد یادآوری مینمود<ref>مانند نامه به عثمان بن حنفیف کارگزار بصره: نهج البلاغه، نامه ۴۵.</ref>. و اگر کارگزاری بیجهت [[اموال]] [[بیت المال]] را به [[اقوام]] و [[خویشان]] خود میبخشید به او تذکر میداد<ref>مانند نامه به کارگزار بحرین؛ نعمان بن عجلان: سیمای کارگزاران...، ج۱، ص۴۰۸.</ref>. و حتی وقتی مسئولی برخلاف [[عُرف]]، خانهای بزرگ میخرید، [[زهد]] و [[ساده زیستی]] را یادش میآورد؛ مانندِ [[اعتراض]] به خرید [[خانه]] توسط [[شریح قاضی]]<ref>نهج البلاغه، نامه ۳.</ref>. و دهها مورد دیگر که در جلد اوّل این مجموعه آمده است. | |||
#نظارت پنهانی [[حاکم]]: امیرالمؤمنین برای [[نظارت بر عملکرد کارگزاران]] خود [[نیروهای اطلاعاتی]] و ویژه میگمارد تا بر عملکرد آنان اِشراف کامل داشته باشد. این شیوۀ امیرالمؤمنین بوده که به جای گماردن جاسوس بر [[مردم]]، بر [[کارگزاران]] خود نیروی اطلاعاتی مطمئن، راست گو و با [[ایمان]] میگمارد تا از وضعیت عملکردشان بهتر [[آگاه]] باشد. این نکته در [[نامه]] به مالک بیان شده<ref>نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص۴۳۵، نامه ۵۳: {{متن حدیث|ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ}}.</ref> که در بخش خود خواهد آمد. | |||
#گزارشهای مردمی: گاهی مردم از عملکرد نادرست یک [[کارگزار]] آشکارا به حضرت [[شکایت]] میکردند. گرچه غیرمسلمان بودند ولی [[امام]] به گزارش توجه کرده و به کارگزاران یادآوری میکرد<ref>مانندِ نامه به کارگزار اصفهان عمرو بن سلمه که مجوسان از سوءرفتار وی شکایت کرده بودند: سیمای کارگزاران...، ج۱، ص۴۹۰.</ref>. و اگر قومی از [[بدرفتاری]] کارگزاری [[گلایه]] میکردند به کارگزار خود یاد آوری میکرد<ref>مانندِ تذکر به ابن عباس در رفتار بدش با بنی تمیم: نهج البلاغه، نامه ۱۸.</ref>. گاهی همین گزارشها باعث [[عزل]] [[کارگزاری]] میشد؛ مانند [[شکایت]] زنی [[همدانی]] از [[حاکم]] [[امیرمؤمنان]] و [[عزل کارگزار]] متخلف توسط حضرت<ref>ابنطیفور، بلاغات النّساء، ص۴۷؛ ضبی، أخبار الوافدات من النّساء علی معاویه، ص۶۷؛ اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۱۷۳؛ مجلسی علامه، بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۱۹؛ ابنحمدون، التذکرة الحمدونیه، ج۲، ص۲۰ـ۲۱.</ref>. این [[حاکم عادل]] است که با بررسی گزارشهای مردمی و [[اطمینان]] از [[صحت]] آنها، [[دست]] به عزل یا [[تنبیه]] [[کارگزار]] متخلف میزند. | |||
#اعزام [[بازرس]]: گاهی حاکم لازم میداند برای [[نظارت]] بر [[حُسن]] انجام امور، افرادی را به مناطق مختلف بفرستد و از عملکرد کارگزاری [[آگاهی]] یابد. این نوعی [[بازرسی]] امروزه در هر سازمانی رایج است. <ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۴، ص 546 - 547.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۳۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۰
مقدمه[۱]
یکی از حقوقی که در تعیین قلمرو آزادی سیاسی مورد تأیید و تأکید قرار گرفته و میگیرد، حق نظارت است. نظارت، فعالیتی است که بایدها را با هستها، مطلوبها را با موجودها و پیشبینیها را با عملکردها مقایسه میکند و نتیجه این مقایسه تصویر روشنی از تشابه یا تمایز بین این دو گروه از عوامل خواهد بود که در اختیار مدیران سازمان قرار میگیرد[۲]. تعریفی که در حقوق اساسی آمده است، رویکردی اجراییتر دارد. نظارت، بررسی و ممیزی و ارزشیابی کارهای انجام شده یا در حین انجام و انطباق آنها با تصمیمهای اتخاذشده و همچنین با قانون و مقررات در جهت جلوگیری از انحراف اجرایی[۳] میباشد؛ به هر حال در فرایند نظارت، ارزیابی همیشگی برای تطبیق رفتار و عملکرد افراد با معیارهای هر نظام وجود دارد. این نکته دقیق در تجربیات عقلی بشری نیز قابل ردیابی است. جان استوارت میل، مینویسد: تنها محرکی که میتواند دستگاه دولت را وادار کند که خواب نرود و فعالیت خود را بهتر و عالیتر کند، منتقد و ناظری است که همان هوش و کاردانی اهل این دستگاه را داشته باشد، ولی از خارج دستگاه، مواظب آن باشد، در امور اساسی کشور بتواند رأی صحیح و نظر صائب داشته باشد و هیئتی داشته باشیم که منشأ اصلاح و بهبود امور شوند[۴].[۵]
محورهای اصلی نظارت
نظارت در حکومت علوی از اموری است که نمیتوان از بیان آن صرف نظر کرد. آن حضرت با نظارت دائم بر عملکرد کارگزاران، مانع از ستم آنان بر مردم میشد. بدیهی است که تلاش حضرت برای رفاه، امنیت و آسایش جامعه بود.
حضرت به جای زور و قدرت، از نظارت بر عملکرد کارگزاران خود، سود میبرد و به جلب، تنبیه، عزل و مجازات کارگزاران متخلف میپرداخت.
بخشی دیگر از نظارتها در بارۀ دشمن است که هماره امنیت جامعه را به خطر میاندازد. آگاهی از توطئههای دشمن و عملکرد وی و نشان دادن واکنش مناسب در برابر برنامههای دشمن، ترفندِ دیگری است برای حفظ آرامش و امنیت جامعه. از همین روی دیدبانی و دیدهوری بر عملکرد دشمن مهم است.
مورد دیگر از نظارت مربوط به مردم است. گاه شاید مردم به حقوق یکدیگر تجاوز کنند و قوانین اجتماعی و اسلامی را زیر پا بگذارند. نظارت بر عملکرد آنان برای خدمت مردم و امنیت جامعه و اجرای احکام الهی ضروری است.
بنابراین، حوزۀ نظارتی حاکم بسیار فراگیر است؛ هم شامل کارگزارانش میشود؛ هم تحرکات دشمن را دربر میگیرد و هم بر عملکرد مردم تحت نظرش نظارت میکند.
حضرت علی(ع) بر هر سه حوزه نظارت داشت:
- کارگزاران؛
- دشمنان (مخالفان یا دشمنان داخلی و خارجی)؛
- کارِ مردم.
ناظران را به سه دستۀ کلی پیش گفته و هر یک را به چند قسمت میتوان تقسیم کرد تا میزان نظارت حاکم بر مردم مشخص گردد و برای اجرای آن، سازمانهای مختلفی پدید میآید.
نظارت امیرالمؤمنین بر کار و عملکرد کارگزاران به دو گونۀ آشکار و پنهان بود. در صورت تخلف آشکار از جهت مالی به حساب رسی و کنترل مالی آنان میپرداخت و در برابر هرگونه سوءاستفاده به آنان هشدار میداد و به شکایات مردم از کارگزاران توجه میکرد و گاهی نیز بازرسانی به محلّ کار آنان میفرستاد.[۶]
انواع نظارت برعملکرد کارگزاران
نظارت و بازرسی در هر حکومتی برای سالمسازی ارکان حکومت لازم است. نظارت مانع بسیاری از خودسریها و سوءاستفادهها و قانون شکنیها میشود و در جهت سالمسازی دستگاه اداری ضرور است.
نظارت بر صاحبان قدرت و دارای مسئولیت از نکات مهم در حکومت علوی بود. امیرالمؤمنین برای سالم ماندن کارگزاران حکومت از فساد و خلاف، نگرش ویژهای داشت:
اوّلاً: حکومت را امانت میدانست که باید در دست مؤمنان و امینان باشد. این دیدگاه برگرفته از کتاب خداست: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا﴾[۷].
در تفسیر این آیه منظور از امانات، امامت و حکومت دانسته شده که باید به افراد اهل و امانت دار سپرده شود[۸].
امیرالمؤمنین(ع) در سخنان متعددی حکومت را امانتی برمی شمارد[۹] که باید در دست انسانهای امین باشد و هرکس که خوب عمل نکند، امانت را خوار ساخته است[۱۰].
ثانیاً: حضرت شرایطی را برای مسئولان در نظر میگرفت: اهل ورع و پارسایی، دانش، سیاست و دارای تجربه و حیا از خـانـوادههـای شایسته و باسابـقـه در اسلام باشند[۱۱].
وَرع و تقوا، باعث کنترل عملکرد افراد از درون میشود، بیآنکه نیاز به مأمور و ناظر خارجی باشد.
ایمان و اعتقاد به خدا، انسانها را از زشتیها و ناپسندیها باز میدارد و در سختترین شرایط او را در مسیر شایسته، استوار نگاه میدارد.
ثالثاً: برای این که مشخص شود یک کارگزار در ادامۀ کار خود شرایط لازم را از دست نداده و برابر با ضوابطی که حاکم تعیین کرده عمل میکند لازم است همواره بر کارشان نظارت شود و افراد را از استبداد و زیر پا قرار دادن قوانین شرع و مقررات و ارتکاب خلاف باز دارد.
بنابراین، نظارت و بازرسی از عملکرد کارگزاران از کارهای مهمی است که برای سالم ماندن آنان از یک سو و سالم ماندن جامعه از آسیبهای خلافکاران در دستگاه حکومت، به آن نیاز است؛ زیرا فساد معمولاً از صاحبان قدرت به جامعه سرایت میکند.
استاد مطهری بر این باور است فساد غالباً از طبقۀ بالا به پایین سرایت میکند و صلاح از پایین به بالا در حرکت است[۱۲].
نظارت امری لازم و ضروری است، به همین سبب خداوند ناظر عملکرد انسان است و برای برشماری اعمال خوب و بد وی دو فرشتۀ رقیب و عتید قرار داده است ﴿مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ﴾[۱۳].
در سخنی امیرالمؤمنین به یکی از کارگزارانش که متهم بود دربارۀ نظارت، چنین نوشت: حسابت را برای من بفرست و بدان که حسابِ خدا بزرگتر از حساب مردم است.[۱۴]
در این بخش از نظارت حاکم و بُعد نظارت و حساب خدا و در پایان نظارت مردم بر کارِ کارگزار سخن رفته است.
نظارت بر کار کارگزاران که در مواردی حاکم و رهبر را هم شامل میشود، انواع مختلفی دارد که در چند گروه کلی بیان میشود.
نظارت عمومی
منظور از نظارت عمومی، نظارت مردم بر عملکرد کارگزاران حکومتی است تا هرگز از مسیر عدل و دستورهای اسلام تخلف نورزند. هرکس میتواند این تخلف را به اطلاع حاکم مسلمانان و یا کارگزار منطقهای خاص برساند و مانع ادامۀ کار خلافشان شود.
برای نظارت عمومی و مشخص شدن ناظران عام، در فرهنگ اسلامی واژگان و عناوینی چند به کار رفته که باید به آنها توجه کرد. این عناوین گرچه به ظاهر عنوان نظارتی ندارند، با اندکی تأمل و مروری گذرا در سابقۀ آنها در منابع دینی آشکار میشود که اساس آنها برای نظارت داوطلبانه و غیر رسمی است.
- امربه معروف و نهی از منکر: امربه معروف در فرهنگ دینی در سالمسازی جامعه و جلوگیری از فساد حاکمان، نوعی وظیفۀ دینی محسوب میشود که فواید فراوان در جوامع اسلامی دارد.
- نُصْح و خیرخواهی: خیرخواهی برای مردم و برای حاکم و کارگزاران جامعه که به گونهای در کنترل آنان نقش دارد و وظیفه ای دینی برای یکایک مردم قلمداد میگردد.
- مشورت: مشورت به ظاهر نقشی در نظارت در گذشته مانند امروز نداشته ولی به دلیل احساس مسئولیت وظیفه در بیان دیدگاه درست دربارۀ موضوعات مطرح شده، جنبۀ نظارتی نیز مییابد. زمانی که توجه کنیم گروههایی باید در مسائل مهم نظر بدهند، بدیهی است که نظرشان دربارۀ موضوعات مختلف در هیئت تصمیم ساز و تصمیم گیران، باعث میشود که اجرای آن تصمیم را پیگیرند و چنانچه تخلفی از تصمیمهای گرفته شده انجام بگیرد، به حاکم یا کارگزاران حکومتی گوشزد کنند. امروزه مجالس قانونگذاری بر عملکرد دولتها نظارت دارند. به تعبیر دیگر، مشاوران در تصمیمسازی نقش داشته و برنامههای اعلام شده را نظارت میکنند و مشکلات و موانع آن را شناسایی و برطرف میکنند.
- نظارت پنهانی: منظور، گزارشهای اطلاعاتی است که مردم دربارۀ تخلفات کارگزاران، به حاکم و مسئولان تصمیم گیرنده میرسانند.[۱۵]
نظارت حاکم بر عملکرد کارگزاران
این نظارت از طریق حکومت و دولت به صورتهای گوناگون انجام میپذیرد؛ چنان که موارد نظارت در حکومت امیرالمؤمنین(ع) نیز گونههای مختلف داشت:
- نظارت آشکار: امیرالمؤمنین بر عملکرد کارگزارانش نظارت دائم داشت. مروری در نامههای نوشته شدۀ حضرت در دوران کوتاه حکومت خود به کارگزارانش، حکایت از نظارت دقیق بر عملکرد آنان دارد. اگر در پرداخت خراج تأخیر داشتند به آنان تذکر میداد[۱۶] و چنانچه کارگزاری در دعوت اشراف شرکت میکرد یادآوری مینمود[۱۷]. و اگر کارگزاری بیجهت اموال بیت المال را به اقوام و خویشان خود میبخشید به او تذکر میداد[۱۸]. و حتی وقتی مسئولی برخلاف عُرف، خانهای بزرگ میخرید، زهد و ساده زیستی را یادش میآورد؛ مانندِ اعتراض به خرید خانه توسط شریح قاضی[۱۹]. و دهها مورد دیگر که در جلد اوّل این مجموعه آمده است.
- نظارت پنهانی حاکم: امیرالمؤمنین برای نظارت بر عملکرد کارگزاران خود نیروهای اطلاعاتی و ویژه میگمارد تا بر عملکرد آنان اِشراف کامل داشته باشد. این شیوۀ امیرالمؤمنین بوده که به جای گماردن جاسوس بر مردم، بر کارگزاران خود نیروی اطلاعاتی مطمئن، راست گو و با ایمان میگمارد تا از وضعیت عملکردشان بهتر آگاه باشد. این نکته در نامه به مالک بیان شده[۲۰] که در بخش خود خواهد آمد.
- گزارشهای مردمی: گاهی مردم از عملکرد نادرست یک کارگزار آشکارا به حضرت شکایت میکردند. گرچه غیرمسلمان بودند ولی امام به گزارش توجه کرده و به کارگزاران یادآوری میکرد[۲۱]. و اگر قومی از بدرفتاری کارگزاری گلایه میکردند به کارگزار خود یاد آوری میکرد[۲۲]. گاهی همین گزارشها باعث عزل کارگزاری میشد؛ مانند شکایت زنی همدانی از حاکم امیرمؤمنان و عزل کارگزار متخلف توسط حضرت[۲۳]. این حاکم عادل است که با بررسی گزارشهای مردمی و اطمینان از صحت آنها، دست به عزل یا تنبیه کارگزار متخلف میزند.
- اعزام بازرس: گاهی حاکم لازم میداند برای نظارت بر حُسن انجام امور، افرادی را به مناطق مختلف بفرستد و از عملکرد کارگزاری آگاهی یابد. این نوعی بازرسی امروزه در هر سازمانی رایج است. [۲۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ یادآوری این نکته لازم است که با توجه به اهمیت نظارت در جامعه اسلامی، این امر از «حق» فراتر رفته و تبدیل به «تکلیف» نیز شده است، اما در این قسمت، «حق» بودن آن برجسته شده است.
- ↑ ر.ک: رضا دلاوری، نظارت بر قدرت از دیدگاه قرآن، ص۷۶.
- ↑ ابوالفضل قاضی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی ص۳۵۲.
- ↑ جان استوارت میل، در آزادی، ص۲۶۲.
- ↑ سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم ص ۱۵۰.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۴، ص 541- 542.
- ↑ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۹۸؛ طوسی، التّبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۴؛ فیض کاشانی، الأصفی فی تفسیرالقرآن، ج۲، ص۱۰۰۵.
- ↑ نهج البلاغه، ص۳۶۶، نامه ۵: «وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ».
- ↑ نهج البلاغه، ص۴۱۳، نامه ۴۱: «أَمَانَةَ النَّاسِ قَدْ خَزِيَتْ».
- ↑ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۱۳۷: «فَاصْطَفِ لِوِلَايَةِ أَعْمَالِكَ أَهْلَ الْوَرَعِ وَ الْعِلْمِ وَ السِّيَاسَةِ وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقِدَمِ فِي الْإِسْلَامِ».
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۵، ص۹۲۷: غالباً صلاح از پایین به بالا سرایت میکند، فساد از بالا به پایین میریزد؛ یعنی غالباً صلاح و فساد دو جهت متضاد را دارند: فساد از طبقۀ بالا میریزد و به طبقۀ پایین سرایت میکند، یعنی طبقۀ بالا طبقۀ پایین را فاسد میکند.
- ↑ «هیچ سخنی بر زبان نمیآورد مگر آنکه نزد او فرشته مراقبی حاضر است (تا آن سخن را بنویسد)» سوره ق، آیه ۱۸.
- ↑ « فَارْفَعْ إِلَيَ حِسَابَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ حِسَابَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ حِسَابِ النَّاسِ»؛ نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص۴۱۲، نامه ۴۰.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۴، ص 545 - 546.
- ↑ نامه به یزید بن قیس کارگزار اصفهان: سیمای کارگزاران...، ج۱، ص۴۸۵.
- ↑ مانند نامه به عثمان بن حنفیف کارگزار بصره: نهج البلاغه، نامه ۴۵.
- ↑ مانند نامه به کارگزار بحرین؛ نعمان بن عجلان: سیمای کارگزاران...، ج۱، ص۴۰۸.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳.
- ↑ نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص۴۳۵، نامه ۵۳: «ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ».
- ↑ مانندِ نامه به کارگزار اصفهان عمرو بن سلمه که مجوسان از سوءرفتار وی شکایت کرده بودند: سیمای کارگزاران...، ج۱، ص۴۹۰.
- ↑ مانندِ تذکر به ابن عباس در رفتار بدش با بنی تمیم: نهج البلاغه، نامه ۱۸.
- ↑ ابنطیفور، بلاغات النّساء، ص۴۷؛ ضبی، أخبار الوافدات من النّساء علی معاویه، ص۶۷؛ اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۱۷۳؛ مجلسی علامه، بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۱۹؛ ابنحمدون، التذکرة الحمدونیه، ج۲، ص۲۰ـ۲۱.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۴، ص 546 - 547.