{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اسید بن حضیر در قرآن]] - [[اسید بن حضیر در تاریخ اسلامی]] - [[اسید بن حضیر در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط = }}
#تغییر_مسیر [[ بن حضیر انصاری اوسی]]
== مقدمه ==
از [[زندگی]] پیش از [[اسلام]] او اطلاع چندانی در دست نیست. وی در یثرب متولد شد. پدرش حضیر الکتائب، در [[جاهلیت]] از بزرگان یثرب و [[رئیس]] [[قبیله اوس]] بود و در [[جنگ]] بُعاث ـ واپسین جنگ [[اوس]] و [[خزرج]] ـ کشته شد<ref>ص ۲۴۷؛ تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۷۹.</ref>. [[اسید]] در [[جوانی]] بر جای [[پدر]] نشست و بسان او، نزد [[قوم]] خود [[احترام]] داشت. چون در [[دوران جاهلیت]]، خواندن، [[نوشتن]]، [[تیراندازی]] و شنا را [[نیک]] میدانست به او «کامل» میگفتند. میان او و [[سعد بن معاذ]]، [[دوستی]] بسیار عمیقی برقرار بود<ref>رجال انزل اللّه فیهم قرآنا، ج ۱، ص ۱۷۲.</ref> که پس از اسلام نیز ادامه یافت و اوسیان آن دو را سیّد و [[سرور]] میدانستند. او از [[راویان]] [[پیامبر]] {{صل}} است و بعضی از [[صحابه]] از او [[روایت]] کردهاند<ref>تهذیبالکمال، ج ۳، ص ۲۴۶ ـ ۲۴۷؛ تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۷۳.</ref>.
اسید پیش از [[هجرت پیامبر به مدینه]] به دست [[مصعب بن عمیر]] اسلام آورد<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۳۲۱.</ref> و در [[عقبه دوم]] همراه ۷۰ نفر از [[انصار]] با پیامبر [[پیمان]] بست و بر اساس روایتی از طرف [[حضرت]]، یکی از [[نقبای دوازدهگانه]] شد<ref>تهذیب الکمال، ج ۳، ص ۲۴۸.</ref>؛ لکن برخی به [[دلیل]] آنکه [[ابان بن عثمان]] با تعبیر "عن جماعة" این روایت را به [[رسول اللّه]] {{صل}} مستند میکند و این [[جماعت]] عبارتاند از: [[یحیی بن ابیکثیر]] و [[سعید بن عبدالعزیز]] و [[سفیان بن عیینه]]، آن را قابل [[اعتماد]] نمیدانند<ref>معجم رجالالحدیث، ج۳، ص۲۴۶؛ ج۴، ص ۱۲۵؛ قاموسالرجال، ج ۲، ص ۱۴۲.</ref>.
وی از کسانی بود که روزها برای آمدن پیامبر {{صل}} به [[مدینه]] [[انتظار]] میکشید و هنگام ورود ایشان زمام شتر حضرت را به دست گرفت. او در ساختن مسجدِ پیامبر، [[همکاری]] داشت<ref>رجال انزل اللّه فیهم قرآنا، ج ۱، ص ۱۷۸.</ref>. در [[پیمان برادری]] ([[مؤاخات]])، [[پیامبراکرم]] {{صل}} بین او و [[زید بن حارثه]] [[عقد]] اخّوت بست <ref>الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۶؛ اسدالغابه، ج۱، ص ۱۱۲.</ref>.
البته برخی در این مورد تردید کرده و علت آن را عدم تناسب آن دو از لحاظ [[روحی]] دانستهاند<ref>قاموس الرجال، ج ۲، ص ۱۴۱.</ref>، درباره شرکت أسید در [[جنگها]]، آوردهاند که وی در [[جنگ بدر]] حضور نداشت و بدین جهت سخت پشیمان شد؛<ref>رجال انزل اللّه فیهم قرآنا، ج ۱، ص ۱۷۹.</ref> ولی در دیگر جنگها شرکت کرد<ref> اسدالغابه، ج ۱، ص ۱۱۲.</ref> و در بیشتر موارد، [[پرچم]] [[اوس]] را به دست داشت<ref>المغازی، ج۱، ص۸۹۵ ـ ۹۹۶؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۳۷.</ref> در [[جنگ احد]] جزو چند تنی بود که برای [[دفاع]] از [[جان]] [[پیامبر]] [[مقاومت]] کرد و سرانجام مجروح شد <ref>بحارالانوار، ج۲۰، ص۱۳۸؛ الاعلام، ج۱، ص۳۳۰؛ الطبقات، ج ۳، ص ۴۵۲.</ref> و به گفته [[ابوهریره]] پیامبر او را به سبب رشادتهایش با جمله: {{متن حدیث|نعم الرجل اسيد بن حضير}}<ref>تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۸۶؛ رجال انزل الله فیهم قرآنا، ج ۱، ص۱۷۹.</ref> ستود. پس از [[جنگ]]، وقتی پیامبر {{صل}} صدای [[گریه]] [[زنان]] [[مدینه]] را بر کشتههای خود شنید و فرمود: [[حمزه]] گریه کننده ندارد [[اسید]] با سعد بن معاذ میان زنان [[انصار]] رفته، از آنها خواستند تا برای [[عموی پیامبر]] {{صل}} نوحهسرایی کنند<ref>السیرهالنبویه، ج ۳، ص ۹۹؛ رجال انزل الله فیهم قرآنا، ج ۱، ص۱۸۰.</ref>.
در [[سال ششم هجرت]] با سه تن دیگر برای گفت و گو با [[قوم اشجع]] از طرف پیامبر نزد آنان رفت <ref> بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۳۰۶.</ref> و در [[غزوه بنیقریظه]]، در پیشاپیش [[سپاه]]، [[یهودیان]] را به [[مرگ]] [[تهدید]] کرد<ref>تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۹۲.</ref>. در [[جنگ تبوک]]، از سوی پیامبر [[مأمور]] تهیه آب شد و در بازگشت چون دریافت که برخی [[منافقان]] با رَماندن شتر پیامبر {{صل}} در پی کشتن آن [[حضرت]] برآمدهاند، از آن حضرت خواست تا منافقان را بکشد<ref>المغازی، ج ۳، ص ۱۰۴۳.</ref>. در یکی از جنگها، [[مسئولیت]] [[آموزش قرآن]] به یکی از [[اسیران]] را از سوی پیامبر {{صل}} بر عهده گرفت<ref> المغازی، ج ۳، ص ۹۳۲.</ref> او به هنگام فرار [[مسلمانان]] در [[جنگ حنین]] اوسیان را به [[پایداری]] فرا میخواند <ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۰۴.</ref>.
پس از [[پیامبر]] {{صل}} در [[سقیفه بنیساعده]] به جهت [[مخالفت]] با پیشنهاد [[خلافت]] [[سعد بن عباده خزرجی]] جانب [[ابوبکر]] را گرفت و در به خلافت رسیدن وی نقش مؤثری داشت<ref>اسدالغابه، ج ۱، ص ۱۱۲.</ref> و از نخستین کسانی بود که با او [[بیعت]] کرد<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۲۴.</ref> و بدین ترتیب با خلافت [[امیرمؤمنان]]، [[علی]] {{ع}} مخالفت کرد<ref>منتهی المقال، ص ۶۰.</ref>، از اینرو ابوبکر به او [[احترام]] میگذاشت و با او [[مشورت]] میکرد و هیچکس را بر او مقدم نمیداشت<ref>اسد الغابه، ج ۱، ص ۱۱۲؛ تاریخ الاسلام، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref>.
بنا به گزارشهایی، پس از آنکه علی {{ع}} و برخی از [[مهاجران]] و [[انصار]] نسبت به [[بیعت با ابوبکر]] [[اعتراض]] کرده و در [[خانه]] [[فاطمه]] تحصن کردند، [[اسید]] همراه گروهی برای گرفتن بیعت نزد آنان آمده <ref>شرح نهج البلاغه، ج ۶، ص ۱۱.</ref> و آنها را [[تهدید]] کردند که در صورت خودداری از بیعت با ابی بکر، خانه را [[آتش]] خواهند زد<ref>المسترشد، ص ۳۷۸؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۱۴۰؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۸۴.</ref>. اسید پس از [[ابوبکر]] [[عمر بن خطاب]] را [[شایستهترین]] فرد برای خلافت میدانست.<ref>تاریخ الاسلام، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref> وی در [[زمان]] [[عمر]] در گردهمایی [[جابیه]]<ref>تهذیبالکمال، ج ۳، ص ۲۴۷.</ref> و [[فتح]] [[بیتالمقدس]]<ref>تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۷۳.</ref> شرکت داشت.
سال [[مرگ]] او را ۲۰ یا ۲۱ قمری دانستهاند<ref>الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۸۶.</ref> عمر بر او [[نماز]] خواند و وی را در [[بقیع]] [[دفن]] کرد<ref>الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۸۶.</ref> و با فروش بخشی از اموالش، بدهی او را پرداخت <ref>تهذیبالکمال، ج ۳، ص ۲۵۳.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اسید بن حضیر (مقاله)|مقاله «اسید بن حضیر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
== [[اسید بن حضیر]] در [[شأن نزول]] ==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اسید بن حضیر (مقاله)|مقاله «اسید بن حضیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳''']]