بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
و در کتابهای [[شیعه]] همین خبر را با اختلافاتی نقل کردهاند، از آن جمله در بعضی [[روایات]] آمده است که عمر در ضمن گرفتن سند از دست فاطمه {{س}} وی را چنان مضروب ساخت که بر اثر آن، سقط جنین کرد و چند ماه بعد درگذشت<ref>ر.ک: شیخ مفید، الاختصاص، ص۱۸۵؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۲۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۵۴۹.</ref> | و در کتابهای [[شیعه]] همین خبر را با اختلافاتی نقل کردهاند، از آن جمله در بعضی [[روایات]] آمده است که عمر در ضمن گرفتن سند از دست فاطمه {{س}} وی را چنان مضروب ساخت که بر اثر آن، سقط جنین کرد و چند ماه بعد درگذشت<ref>ر.ک: شیخ مفید، الاختصاص، ص۱۸۵؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۲۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۵۴۹.</ref> | ||
==[[فدک]] در دوران [[حکومت علی]]{{ع}}== | == [[فدک]] در دوران [[حکومت علی]]{{ع}} == | ||
دوران ۲۵ ساله [[سه خلیفه]] سپری شد و [[خلافت]] در دستان | دوران ۲۵ ساله [[سه خلیفه]] سپری شد و [[خلافت]] در دستان با کفایت [[امیرمؤمنان]] قرار گرفت. در این حال، با اینکه حضرت میتوانست [[حق]] [[غصب]] شده [[اهل بیت]] را به آنان برگرداند، چنین نکرد. امیرمؤمنان در دوران خلافت خود در نامهای به [[عثمان بن حنیف]] چنین نوشت: «آری، از تمام آنچه [[آسمان]] بر آن [[سایه]] افکنده، تنها فدک دست ما بود که گروهی بر آن دیده [[حرص]] و [[طمع]] دوختند و گروهی دیگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند، و بهترین داور و [[حکم خدا]] است. مرا با فدک و غیر فدک چه کار، در حالی که آرامگاه فردای [[آدمی]] قبری است که در [[تاریکی]] آن آثارش محو شود و اخبارش ناپدید گردد»<ref>{{متن حدیث|بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِي غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِي ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِيبُ أَخْبَارُهَا...}}، نهج البلاغه، نامه ۴۵.</ref>. | ||
این سخن، بدان | این سخن، بدان معناست که واگذاری فدک نه از روی [[خشنودی]]، بلکه به دلیل [[بیرغبتی به دنیا]] و [[اعراض]] از آن است. [[ابن ابی الحدید]] در شرح این [[نامه]] مینویسد: [[سخاوت]] در اینجا به معنای صرف نظر کردن از فدک نیست؛ زیرا آن حضرت و خاندانش فدک را رها نکردند مگر از روی غصب و [[زور]]، و آن حضرت نظیر این الفاظ را درباره [[غصب خلافت]] هم فرموده است؛ لذا بعد از آن جملات میگوید: بهترین [[حکم]] و داور [[خدا]] است، و این، سخن کسی است که [[شکایت]] دارد و تظلم میکند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۰۸.</ref>. | ||
[[سخاوت]] در اینجا به معنای صرف نظر کردن از فدک نیست؛ زیرا آن حضرت و خاندانش فدک را رها نکردند مگر از روی غصب و [[زور]]، و آن حضرت نظیر این الفاظ را درباره [[غصب خلافت]] هم فرموده است؛ لذا بعد از آن جملات میگوید: بهترین [[حکم]] و داور [[خدا]] است، و این، سخن کسی است که [[شکایت]] دارد و تظلم میکند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۰۸ | |||
فدک نماد [[مظلومیت اهل بیت]] بود، و [[مظلوم]] باید از | در این باره روایاتی نیز از [[امامان معصوم]]{{ع}} رسیده است؛ از جمله [[ابراهیم کرخی]] از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: چرا و به چه علت هنگامی که امیرمؤمنان به خلافت رسید فدک را رها کرد؟ [[امام]] فرمود: او به به [[پیامبر]] [[اقتدا]] کرد. آنگاه که [[مکه]] را فتح نمود و [[عقیل]] [[خانه]] آن حضرت را فروخته بود، پرسیدند: یا [[رسول الله]]، آیا به خانه خود بازنمیگردید؟ حضرت فرمود: مگر عقیل برای ما خانهای گذاشته است؟ ما خاندانی هستیم که اگر به [[ظلم]] از ما چیزی را بگیرند، باز پس نگیریم. از اینرو، [[امیرمؤمنان]] پس از تصدی [[خلافت]] [[فدک]] را بازپس نگرفت<ref>علل الشرائع، ج۱، ص۱۵۴. این روایات با باقی بودن فدک در ملک اهل بیت، منافات ندارد.</ref>. | ||
فدک نماد [[مظلومیت اهل بیت]] بود، و [[مظلوم]] باید از مظلومیت خود سخن بگوید، وگرنه [[سکوت]] او به معنای صحه گذاشتن بر ظلم است. از اینرو، پس از دوران علی{{ع}}، [[فرزندان]] ایشان هرگاه فرصتی مییافتند، یاد فدک را زنده میکردند<ref>مجله میقات حج، ش۳۴، ص۱۷۹.</ref>. صاحب الفرقان نیز مینویسد: {{عربی|الصديقة الطاهرة يحتج على الخليفة لا رغبة في حطام الدنيا بل حفاظا على ما اتاها ابوها وحفظ المال كساتر النواميس فرض ولكي يعرف المسلمون مدى رعاية الخليفة للحقوق الالهية فلا يستثقلوا عن ان الخليفة كيف اغتصب الخلافة اذ من لا يغض النظر عن اموال من له حق الخلافة كيف يغضه عن نفس الخلافة والملك عقيم}}<ref>صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۸۲.</ref>.<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]]، ص ۳۹۱.</ref> | |||
== فدک پس از [[حکومت علی]]{{ع}} == | |||
[[سیاست]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] در ابتدا این بود که علی و [[فاطمه]] [[زهرا]] س) جز به اندازه مخارج زندگی شخصی، چیزی نداشته باشند؛ لذا همه راههای درآمد آنان را که [[خدا]] و [[رسول]] تعیین کرده بودند، مسدود نمودند. اما صاحب معجم البلدان درباره [[زمان]] [[خلافت عمر]] میگوید: «عمر فدک را به علی{{ع}} و عباس [[تسلیم]] کرد». گویا منشأ سخن [[یاقوت حموی]]، روایتی باشد که در کتب [[اهل تسنن]] یاد شده است. | |||
[[علامه تستری]] در شرح [[نهجالبلاغه]] میگوید: آنچه [[حموی]] گفته نادرست است؛ زیرا در [[تاریخ]] آمده که نخستین بازگرداننده فدک به [[اهل بیت]]، [[عمر بن عبدالعزیز]] است، و روایتی که حموی بدان استناد کرده، از حیث متن، متناقض، و غیر قابل پذیرش است<ref>تستری، محمدتقی، بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۳۲۴.</ref>. در شرح [[خطبه]] [[حضرت زهرا]]{{س}} نوشته [[آیتالله]] زنجانی، از [[ابن حجر عسقلانی]] درباره این [[روایت]] چنین نقل شده است: {{عربی|وفي ذلك اشكال شديد}}<ref>حسینی زنجانی، سید عزالدین، شرح خطبه حضرت زهرا، ج۲، ص۲۹۳. به نقل از فتح الباری فی شرح البخاری، ج۶، ص۲۵۵.</ref>؛ «این روایت به [[سختی]] دچار اشکال است». | [[علامه تستری]] در شرح [[نهجالبلاغه]] میگوید: آنچه [[حموی]] گفته نادرست است؛ زیرا در [[تاریخ]] آمده که نخستین بازگرداننده فدک به [[اهل بیت]]، [[عمر بن عبدالعزیز]] است، و روایتی که حموی بدان استناد کرده، از حیث متن، متناقض، و غیر قابل پذیرش است<ref>تستری، محمدتقی، بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۳۲۴.</ref>. در شرح [[خطبه]] [[حضرت زهرا]]{{س}} نوشته [[آیتالله]] زنجانی، از [[ابن حجر عسقلانی]] درباره این [[روایت]] چنین نقل شده است: {{عربی|وفي ذلك اشكال شديد}}<ref>حسینی زنجانی، سید عزالدین، شرح خطبه حضرت زهرا، ج۲، ص۲۹۳. به نقل از فتح الباری فی شرح البخاری، ج۶، ص۲۵۵.</ref>؛ «این روایت به [[سختی]] دچار اشکال است». | ||
در رساله اضواء الدرر آمده است: [[عثمان]] [[فدک]] را به [[مروان بن حکم]] داد که مطرود [[رسول خدا]]{{صل}} بود. سپس مینویسد: [[انصاف]] دهید! آیا [[مروان]] و [[اولاد]] مروان و [[همسر]] او، دختر عثمان، به در دست داشتن فدک سزاوارتر بودند، [[یا علی]] و اولاد او و [[فاطمه]] [[دختر رسول خدا]]؟ {{عربی|وهل يفعل مثل هذا الفعل من آمن برسول الله{{صل}}؟ كلا ورب الراقصات}}<ref>اضواء الدرر، نسخه خطی کتابخانه محقق ارجمند، سید محمد علی روضاتی، اصفهان.</ref>. همچنین در عقدالفرید آمده است: از انتقاداتی که به عثمان شد، این بود که فدک را به مروان داد، حال آنکه [[صدقه]] [[رسول الله]]{{صل}} بود<ref>ابن عبدربه اندلسی، عقد الفرید، ج۴، ص۲۸۳.</ref>. اما در [[تاریخ]] الیعقوبی آمده است: در | در رساله اضواء الدرر آمده است: [[عثمان]] [[فدک]] را به [[مروان بن حکم]] داد که مطرود [[رسول خدا]]{{صل}} بود. سپس مینویسد: [[انصاف]] دهید! آیا [[مروان]] و [[اولاد]] مروان و [[همسر]] او، دختر عثمان، به در دست داشتن فدک سزاوارتر بودند، [[یا علی]] و اولاد او و [[فاطمه]] [[دختر رسول خدا]]؟ {{عربی|وهل يفعل مثل هذا الفعل من آمن برسول الله{{صل}}؟ كلا ورب الراقصات}}<ref>اضواء الدرر، نسخه خطی کتابخانه محقق ارجمند، سید محمد علی روضاتی، اصفهان.</ref>. همچنین در عقدالفرید آمده است: از انتقاداتی که به عثمان شد، این بود که فدک را به مروان داد، حال آنکه [[صدقه]] [[رسول الله]]{{صل}} بود<ref>ابن عبدربه اندلسی، عقد الفرید، ج۴، ص۲۸۳.</ref>. اما در [[تاریخ]] الیعقوبی آمده است: در سال ۴۴ هجری، [[معاویه]] فدک را به مروان داد تا به این وسیله نیز [[اهل بیت]] را [[آزار]] داده باشد؛ زیرا مروان دشمن اهل بیت بود<ref>ابن واضح یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۲۳.</ref>. | ||
طبق گزارشی دیگر، معاویه فدک را بین مروان بن حکم و | |||
هنگامی که | طبق گزارشی دیگر، معاویه فدک را بین مروان بن حکم و عمر بن عثمان و پسرش یزید، به [[تساوی]] تقسیم کرد و این [[ملک]] در دست آنان بود. سپس مروان سهم یزید و عمر بن عثمان را خرید و تا [[زمان]] نواده او، عمر بن عبدالعزیز بن مروان، در [[اختیار]] آنان بود. در [[عقد]] الفرید آمده است: مروان فدک را به عبدالملک و عبدالعزیز بخشید. سپس مینویسد: عمر بن عبدالعزیز میگوید: فدک را من و ولید و سلیمان، میان خود تقسیم کردیم، و هنگامی که ولید [[خلیفه]] شد، از او خواستم سهمش را به من بدهد، و او چنین کرد، و هیچ [[مالی]] به اندازه [[فدک]] نزد من محبوب نبود<ref>عقد الفرید، ج۴، ص۴۳۵.</ref>. | ||
هنگامی که عمر بن عبدالعزیز به [[خلافت]] رسید و تصمیم گرفت برخی از [[اعمال]] ننگین [[بنی امیه]] را جبران کند، نامهای به [[فرماندار مدینه]] نوشت که فدک را به [[فرزندان حضرت فاطمه]]، که در آن زمان [[امام باقر]]{{ع}} بود، برگرداند. گروهی از اطرافیان عمر بن عبدالعزیز که از بنی امیه بودند، از این کار او سخت ناراحت شدند و گفتند: تو با عمل خود [[خلیفه اول]] و دوم را تخطئه کردی. اما او به [[اعتراض]] آنان اعتنا نکرد و به آنان پاسخ داد که [[رسول خدا]] فرموده است: «[[فاطمه]] پاره تن من است؛ [[خشم]] او مایه خشم من، و [[خشنودی]] او موجب خشنودی من است». | |||
پس از چندی، [[یزید بن عبدالملک]] دوباره فدک را از [[اهل بیت]] گرفت و تا انقراض [[دولت]] [[بنی مروان]] در [[اختیار]] آنان بود. در دوران بنی عباس نیز بارها فدک را به اهل بیت برگرداندند و سپس بازگرفتند. [[هارون الرشید]] به [[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} گفت: «حدود فدک را بیان کن تا به تو بازگردانم». حضرت [[امتناع]] ورزید از اینکه حدود فدک را بیان کند، و [[هارون]] باز اصرار کرد. [[امام کاظم]]{{ع}} فرمود: اگر حدود فدک را بگویم، بازنخواهی داد. هارون گفت: [[سوگند]] به جدت [[رسول الله]]{{صل}}، خواهم داد. حضرت فرمود: حد اول عدن، حد دوم سمرقند، حد سوم [[آفریقا]]، حد چهارم [[سیف]] [[البحر]].... هر جمله حضرت، رنگ هارون را دگرگون و تیره میکرد، و او در پایان گفت: بنابراین، چیزی برای ما نماند<ref>زمخشری، ربیع الابرار، ج۱، ص۳۱۶. در طرائف سید ابن طاووس از قول امام کاظم{{ع}}، حدود فدک به طرز دیگری نقل شده است که همین مضمون را دارد.</ref>. این فرموده [[امام]] بدان معنا است که [[نزاع]] فدک، نماد نزاع درباره [[امامت]] و خلافت است، و کسی که فدک را [[غصب]] کرده، نمیتواند [[خلیفه پیامبر]] باشد، و پس دادن فدک، با صرفنظر کردن از خلافت و امارت ملازم است. سرانجام، در [[زمان]] [[مأمون عباسی]]، [[فدک]] را به [[اهل بیت]] برگرداندند، و [[دعبل خزاعی]] درباره آن چنین سرود: {{عربی|أصبح وجه الزمان قد ضحكا برد مأمون هاشم فدكا}}. | |||
پس از [[مأمون]] نیز بارها واگذاری فدک و پس گرفتن آن تکرار شد<ref>ر.ک: معجم البلدان، واژه فدک؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۹؛ صدر، سید محمد باقر، فدک فی التاریخ.</ref> و با گذشت صدها سال از آن دوران، از سرگذشت آن اطلاعی دقیق در دست نیست<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]]، ص ۳۹۲.</ref>. | |||
پس از [[مأمون]] نیز بارها واگذاری فدک و پس گرفتن آن تکرار شد<ref>ر.ک: معجم البلدان، واژه فدک؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۹؛ صدر، سید محمد باقر، فدک فی التاریخ.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |