نظارت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[نظارت در حقوق اسلامی]] - [[نظارت در فقه سیاسی]] - [[نظارت در معارف و سیره علوی]] - [[نظارت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[نظارت در حقوق اسلامی]] - [[نظارت در فقه سیاسی]] - [[نظارت در معارف و سیره علوی]] - [[نظارت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
'''«نظارت»''' به معنای نگاه، معاینه کردن و [[تأمل]] و دقت در امری، عبارت از [[مراقبت]] انجام یک عمل در راستای ضوابط، اهداف و خط‌مشی‌های از پیش تعیین شده آن است، تا ضمن رعایت همه مقررات به نتیجه یا نتایج مطلوب خود برسد. ریشه [[اعتقاد]] به نظارت در انجام [[مسئولیت‌ها]] و [[ضرورت]] آن در [[اندیشه]] [[اسلامی]] از اصل [[اعتقادی]] نظارت [[خدا]] بر [[اعمال انسان]] ناشی می‌شود. در حوزه [[اندیشه سیاسی]]، برای مهار و کنترل قدرت، دو روش اساسی وجود دارد: مهار درونی قدرت و نظارت بیرونی.


== مقدمه ==
== مقدمه ==

نسخهٔ ‏۵ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۷

«نظارت» به معنای نگاه، معاینه کردن و تأمل و دقت در امری، عبارت از مراقبت انجام یک عمل در راستای ضوابط، اهداف و خط‌مشی‌های از پیش تعیین شده آن است، تا ضمن رعایت همه مقررات به نتیجه یا نتایج مطلوب خود برسد. ریشه اعتقاد به نظارت در انجام مسئولیت‌ها و ضرورت آن در اندیشه اسلامی از اصل اعتقادی نظارت خدا بر اعمال انسان ناشی می‌شود. در حوزه اندیشه سیاسی، برای مهار و کنترل قدرت، دو روش اساسی وجود دارد: مهار درونی قدرت و نظارت بیرونی.

مقدمه

یکی از حقوقی که در تعیین قلمرو آزادی سیاسی مورد تأیید و تأکید قرار گرفته و می‌گیرد، حق نظارت است. نظارت، فعالیتی است که بایدها را با هست‌ها، مطلوب‌ها را با موجودها و پیش‌بینی‌ها را با عملکردها مقایسه می‌کند و نتیجه این مقایسه تصویر روشنی از تشابه یا تمایز بین این دو گروه از عوامل خواهد بود که در اختیار مدیران سازمان قرار می‌گیرد[۱]. تعریفی که در حقوق اساسی آمده است، رویکردی اجرایی‌تر دارد. نظارت، بررسی و ممیزی و ارزشیابی کارهای انجام شده یا در حین انجام و انطباق آنها با تصمیم‌های اتخاذشده و همچنین با قانون و مقررات در جهت جلوگیری از انحراف اجرایی[۲] است؛ به هر حال در فرایند نظارت، ارزیابی همیشگی برای تطبیق رفتار و عملکرد افراد با معیارهای هر نظام وجود دارد. این نکته دقیق در تجربیات عقلی بشری نیز قابل ردیابی است. جان استوارت میل، می‌نویسد: تنها محرکی که می‌تواند دستگاه دولت را وادار کند که خواب نرود و فعالیت خود را بهتر و عالی‌تر کند، منتقد و ناظری است که همان هوش و کاردانی اهل این دستگاه را داشته باشد، ولی از خارج دستگاه، مواظب آن باشد، در امور اساسی کشور بتواند رأی صحیح و نظر صائب داشته باشد و هیئتی داشته باشیم که منشأ اصلاح و بهبود امور شوند[۳].[۴]

معناشناسی

«نظارت» به معنای نگاه، معاینه کردن و تأمل و دقت در امری، اعم از مادی و معنوی[۵] و مراقبت در اجرای امری[۶] است. ناظر به کسی گفته می‌شود که برای نظارت و رسیدگی به کاری تعیین شده‌ است[۷]. نظارت به دو قسم کلی درونی و بیرونی تقسیم شده‌ است. نظارت بیرونی با زندگی اجتماعی و سیاسی انسان‌ها ارتباط دارد و برای سالم‌سازی و رشد و بالندگی جامعه و تحقق آرمان‌ها و مهار صاحبان قدرت، اهمیت ویژه‌ای دارد[۸]. نظارت بیرونی را به نظارت مردمی و حکومتی و نظارت حکومتی را نیز به درون‌سازمانی و برون‌سازمانی تقسیم کرده‌اند[۹].

«نظارت» به معنای عام، عبارت از قراردادن یک جریان و عمل ممتد و یا تدریجی الحصول در چشم‌انداز و معرض شهود است، اما در مفهوم خاص آنکه در سازمان اداری کشوری و به ویژه در حقوق اداری به‌کار رفته، عبارت از مراقبت انجام یک عمل در راستای ضوابط، اهداف و خط‌مشی‌های از پیش تعیین شده آن است، تا ضمن رعایت همه مقررات به نتیجه یا نتایج مطلوب خود برسد. استفاده از واژه خارجی کنترل که بیشتر کاربرد در علوم مکانیک دارد، با معنای دوم سازگار است. «کنترل سیستم عبارت از تلاش منظمی است که در جهت رسیدن به اهداف استاندارد از طریق مقایسه اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده و سرانجام تعیین میزان انحرافات احتمالی و سنجش ارزش آنها به روند اجرایی که دربرگیرنده حداکثر کارآیی است»[۱۰].[۱۱].[۱۲]

پیشینه

نظارت و کنترل در میان سومریان، مصریان، چینی‌ها و ایرانیان باستان رایج بوده است و آثار کتاب‌های باقی‌مانده از آن دوران، پر از مفاهیمی چون برنامه‌ریزی، تقسیم کار، کنترل و نظارت و رهبری است[۱۳]. در غرب، در قرون وسطا، حکومت‌های استبدادی زیر پرچم حمایت کلیسا، به عنوان جانشین خدا حکومت می‌کردند و در مقابل مردم پاسخگو نبودند؛ از این‌رو در فلسفه سیاسی معاصر تلاش شد با نظریه تفکیک قوا و تمرکز زدایی از قدرت سیاسی، قدرت میان قوای سه‌گانه پخش شود[۱۴] تا زمینه‌های فساد و سوء استفاده از قدرت از میان برود[۱۵].

نظارت در نظام مدیریتی اسلام، یکی از عناصر اصلی اداره امور جامعه است و با شیوه‌های مدیریتی جدید مطابقت دارد، به‌ویژه نظارت همگانی و متقابل مردم و دولت، از اهمیت بسزایی برخوردار است و ناشی از میزان درجه و اعتبار جایگاه مردم در نظام سیاسی اسلام است[۱۶].[۱۷]

نظارت در اسلام

در دین مبین اسلام، نظارت، جایگاه ارزشمندی دارد؛ ریشه اعتقاد به نظارت در انجام مسئولیت‌ها و ضرورت آن در اندیشه اسلامی از اصل اعتقادی نظارت خدا بر اعمال انسان ناشی می‌شود؛ گونه نظارت خدا بر اعمال انسان‌ها را به این صورت می‌توان برشمرد:

  1. علم و هشیاری خدا نسبت به اعمال انسان: خداوند بر همه چیز عالم است[۱۸] و او بصیر و بر همه امور هشیار و ناظر بر اعمال انسان است: ﴿وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۱۹].
  2. مأموران الهی بر مراقبت انسان: «رقیب» و «عتید» موظف به ثبت اعمال انسان هستند: ﴿مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ[۲۰].
  3. اندام‌های بدن انسان: تمامی اعضا و سلول‌های بدن انسان ناظر بر اعمال انسان و شاهد و گواه آن خواهد بود: ﴿يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۲۱].
  4. جهان آیینه عمل انسان: اعمال انسان در جهان گم نمی‌شود و نه‌تنها جهان ماده شاهد اعمال انسان است.
  5. تجسم اعمال: بارزترین گونه‌های نظارت خدا بر اعمال انسان، تجسم اعمال است که در قالب‌های مناسب ظهور می‌یابند و بدون نیاز به گواهی در کنار وجود انسان شاهد عینی محسوب می‌شوند: ﴿وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا[۲۲].[۲۳]

نظارت بیرونی و درونی

در حوزه اندیشه سیاسی، برای مهار و کنترل قدرت، دو روش اساسی[۲۴]، وجود دارد:

  1. مهار درونی قدرت: بر اساس این روش، حاکم باید دارای ویژگی‌ها و اوصاف خاصی باشد که وی را از سوء استفاده از قدرت بازدارد و به سوی عدالت ببرد. امام خمینی معتقد بود حاکم اسلامی باید دارای عدالت و کمال اعتقادی و اخلاقی باشد[۲۵].
  2. نظارت بیرونی: در این روش، نهادهای خاصی برای جلوگیری از تمرکز قدرت و مهار آن تشکیل می‌شوند[۲۶].[۲۷]

نظارت درونی

از آنجاکه قدرت، بدون نظارت، باعث فساد حاکم و جامعه می‌شود، باید علاوه بر نظارت بیرونی، نظارت درونی نیز وجود داشته باشد. نظارت درونی که به معنای مراقبت شخص از کارهای خود برای دوری از فساد و گناه است، با صفات و ملکاتی حاصل می‌شود که انسان‌ها برای رسیدن به کمال و سعادت در درون خود ایجاد می‌کنند.[۲۸] تأکید فراوان بر نظارت درونی و کسب شرایط لازم برای به دست‌گرفتن مسئولیت در نظام اسلامی، نشان از اهمیت این موضوع در اسلام دارد[۲۹]. این نظارت گرچه به همه مردم توصیه شده است، به دلیل اهمیت حکومت و تأثیر بسیار آن بر جامعه، برای حاکمان لازم شمرده شده است[۳۰].

مسلمانان به حکم عقل ملزم‌اند در تعیین حاکم خویش، علاوه بر در نظر گرفتن چهار ویژگی عمومی (قدرت، عقل، علم و امانتآگاهی کامل وی به مقررات و دستورهای اسلام و حتی اعلمیت و پاکدامنی و صداقت او در این زمینه و در مجموع عدالتِ او را در نظر بگیرند[۳۱].[۳۲]

نظارت عمومی

منظور از نظارت عمومی، نظارت مردم بر عملکرد کارگزاران حکومتی است تا هرگز از مسیر عدل و دستورهای اسلام تخلف نورزند. هرکس می‌تواند این تخلف را به اطلاع حاکم مسلمانان و یا کارگزار منطقه‌ای خاص برساند و مانع ادامۀ کار خلافشان شود.

برای نظارت عمومی و مشخص شدن ناظران عام، در فرهنگ اسلامی واژگان و عناوینی چند به کار رفته که باید به آنها توجه کرد. این عناوین گرچه به ظاهر عنوان نظارتی ندارند، با اندکی تأمل و مروری گذرا در سابقۀ آنها در منابع دینی آشکار می‌شود که اساس آنها برای نظارت داوطلبانه و غیر رسمی است:

  1. امر به معروف و نهی از منکر: امربه معروف در فرهنگ دینی در سالم‌سازی جامعه و جلوگیری از فساد حاکمان، نوعی وظیفۀ دینی محسوب می‌‌شود که فواید فراوان در جوامع اسلامی دارد.
  2. نُصْح و خیرخواهی: خیرخواهی برای مردم و برای حاکم و کارگزاران جامعه که به گونه‌ای در کنترل آنان نقش دارد و وظیفه ای دینی برای یکایک مردم قلمداد می‌‌گردد.
  3. مشورت: مشورت به ظاهر نقشی در نظارت در گذشته مانند امروز نداشته ولی به دلیل احساس مسئولیت وظیفه در بیان دیدگاه درست دربارۀ موضوعات مطرح شده، جنبۀ نظارتی نیز مییابد. زمانی که توجه کنیم گروههایی باید در مسائل مهم نظر بدهند، بدیهی است که نظرشان دربارۀ موضوعات مختلف در هیئت تصمیم ساز و تصمیم گیران، باعث می‌شود که اجرای آن تصمیم را پی‌گیرند و چنانچه تخلفی از تصمیم‌های گرفته شده انجام بگیرد، به حاکم یا کارگزاران حکومتی گوشزد کنند. امروزه مجالس قانون‌گذاری بر عملکرد دولت‌ها نظارت دارند. به تعبیر دیگر، مشاوران در تصمیم‌سازی نقش داشته و برنامه‌های اعلام شده را نظارت می‌کنند و مشکلات و موانع آن را شناسایی و برطرف می‌کنند.
  4. نظارت پنهانی: منظور، گزارش‌های اطلاعاتی است که مردم دربارۀ تخلفات کارگزاران، به حاکم و مسئولان تصمیم گیرنده می‌‌رسانند[۳۳].

منابع

پانویس

  1. ر.ک: رضا دلاوری، نظارت بر قدرت از دیدگاه قرآن، ص۷۶.
  2. ابوالفضل قاضی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی ص۳۵۲.
  3. جان استوارت میل، در آزادی، ص۲۶۲.
  4. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم ص ۱۵۰.
  5. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۲/۱۸۴.
  6. دهخدا، لغتنامه، ۱۳/۱۹۹۴۶.
  7. عمید، فرهنگ فارسی، ۱۱۴۹–۱۱۵۰.
  8. جوان آراسته، گزینش رهبر و نظارت بر او، ۱۸۱.
  9. احمدی، محمد هادی، مقاله «نظارت»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰، ص۳۰–۳۷.
  10. دکتر رضائیان، اصول مدیریت، ص۲۳۸.
  11. فقه سیاسی، ج۷، ص۵۴۰ – ۵۳۹.
  12. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۶۸۳.
  13. محسن شیخی، نظارت و بازرسی، ۲۶–۲۷.
  14. ایزدهی، مبانی فقهی نظارت بر قدرت، ه ـ ح.
  15. ایزدهی، مبانی فقهی نظارت بر قدرت، ج.
  16. ملک‌افضلی، نظارت در سیره حکومتی پیامبر اکرم(ص)، ۸۴.
  17. احمدی، محمد هادی، مقاله «نظارت»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰، ص۳۰–۳۷.
  18. ﴿... وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «... و بدانید که خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۴؛ ﴿يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ «آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و آنچه را پنهان یا آشکار می‌کنید می‌داند و خداوند به اندیشه‌ها داناست» سوره تغابن، آیه ۴.
  19. «و خداوند بدانچه می‌کنید بیناست» سوره ممتحنه، آیه ۳.
  20. «هیچ سخنی بر زبان نمی‌آورد مگر آنکه نزد او فرشته مراقبی حاضر است (تا آن سخن را بنویسد)» سوره ق، آیه ۱۸.
  21. «روزی که زبان و دست و پای آنها بدانچه می‌کرده‌اند به زیان آنها، گواهی می‌دهد» سوره نور، آیه ۲۴.
  22. «و آنچه کرده‌اند پیش چشم می‌یابند» سوره کهف، آیه ۴۹.
  23. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۶۸۴؛ احمدی، محمد هادی، مقاله «نظارت»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰، ص۳۰–۳۷.
  24. ایزدهی، مبانی فقهی نظارت بر قدرت، ۱۴۶.
  25. امام خمینی، ولایت فقیه، ۴۹.
  26. ایزدهی، مبانی فقهی نظارت بر قدرت، ۱۴۶.
  27. احمدی، محمد هادی، مقاله «نظارت»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰، ص۳۰–۳۷.
  28. ایزدهی، مبانی فقهی نظارت بر قدرت، ۱۴۶.
  29. ورعی، نظارت بر قدرت سیاسی، ۶/۲۷۳.
  30. ایزدهی، مبانی فقهی نظارت بر قدرت، ۱۴۷.
  31. منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱/۲۷۵–۲۷۶.
  32. احمدی، محمد هادی، مقاله «نظارت»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰، ص۳۰–۳۷.
  33. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۴، ص ۵۴۵ - ۵۴۶.