←پاسخ نخست
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
[[صبر]] بسیار همی باید آن مام [[فلک]] را *** تا چو او گوهر دردانه یکی طفل بزاید</ref>.البته چنین برداشتی از آن جهت سلبی است که خبر از عقبگرد [[انسان]] به سمت خلاف [[انتظار]] میدهد. | [[صبر]] بسیار همی باید آن مام [[فلک]] را *** تا چو او گوهر دردانه یکی طفل بزاید</ref>.البته چنین برداشتی از آن جهت سلبی است که خبر از عقبگرد [[انسان]] به سمت خلاف [[انتظار]] میدهد. | ||
#آیا به معنای این است که انسان به آن حد از [[تکامل]] [[فهم]] و [[شعور]] و [[ادراک کلیات]] رسیده است که دیگر نیازی به [[بعثت پیامبران]] [[خدا]] ندارد، یعنی که اکنون هر فرد انسان خود [[پیامبر]] خویش است (برداشت ایجابی انسانگرایانه). خاتم است یعنی این که اکنون [[بشر]] به حدی از شعور رسیده است که خود بتواند راه را از [[چاه]] تشخیص دهد؛ او دیگر صغیر نیست که نیازی به مربی و ولی داشته باشد که یکی دستش را دائم بگیرد و راه ببرد، او میتواند به کمک کلیاتی که از [[وحی]] در اختیارش هست حساب همه جزئیات و مصادیق را روشن نماید، و راه خود را در این مسیر [[زندگی]] درست تشخیص دهد. [[نبوت]] ختم شد. یعنی نیاز بشر به او ختم شد؛ [[جان]] این [[کلام]] این است که اکنون همه پیغمبرند. | #آیا به معنای این است که انسان به آن حد از [[تکامل]] [[فهم]] و [[شعور]] و [[ادراک کلیات]] رسیده است که دیگر نیازی به [[بعثت پیامبران]] [[خدا]] ندارد، یعنی که اکنون هر فرد انسان خود [[پیامبر]] خویش است (برداشت ایجابی انسانگرایانه). خاتم است یعنی این که اکنون [[بشر]] به حدی از شعور رسیده است که خود بتواند راه را از [[چاه]] تشخیص دهد؛ او دیگر صغیر نیست که نیازی به مربی و ولی داشته باشد که یکی دستش را دائم بگیرد و راه ببرد، او میتواند به کمک کلیاتی که از [[وحی]] در اختیارش هست حساب همه جزئیات و مصادیق را روشن نماید، و راه خود را در این مسیر [[زندگی]] درست تشخیص دهد. [[نبوت]] ختم شد. یعنی نیاز بشر به او ختم شد؛ [[جان]] این [[کلام]] این است که اکنون همه پیغمبرند. | ||
#و آیا مسأله [[خاتمیت]] ناظر به [[فلسفه]] وضعی [[دین]] میشود؛ بدین معنا که نبوت معلول [[نیازمندی]][[ بشر]] به [[پیام الهی]] است و در گذشته طبق مقتضیات زمانی این پیامها لزوماً تجدید میشده است، لکن بشر در هنگام [[بعثت]] پیامبر اسلام{{صل}} وارد دوره تحولی پایانی ([[آخر الزمان]]) خود شده و [[دینی]] هم که آمده است ناظر به همه مقتضیاتی است که بشر تا آخر [[حیات]] خود در [[کره زمین]] بدان نیازمند خواهد بود. این برداشت دو [[تأمل]] دیگر را در پی دارد: | #و آیا مسأله [[خاتمیت]] ناظر به [[فلسفه]] وضعی [[دین]] میشود؛ بدین معنا که نبوت معلول [[نیازمندی]] [[بشر]] به [[پیام الهی]] است و در گذشته طبق مقتضیات زمانی این پیامها لزوماً تجدید میشده است، لکن بشر در هنگام [[بعثت]] پیامبر اسلام{{صل}} وارد دوره تحولی پایانی ([[آخر الزمان]]) خود شده و [[دینی]] هم که آمده است ناظر به همه مقتضیاتی است که بشر تا آخر [[حیات]] خود در [[کره زمین]] بدان نیازمند خواهد بود. این برداشت دو [[تأمل]] دیگر را در پی دارد: | ||
## یکی این که خاتمیت را بدین معنا بگیریم که [[دین خدا]] از نظر شمولیت، [[جامعیت]] و خالدیت به سرحد تمامیت خود رسیده است و هیچ خشک وتر و ریز و درشت و پنهان و پیدایی در [[زمین]] و [[آسمان]] و در سراسر [[تاریخ]] [[آینده بشر]] نیست، مگر آنکه در این [[دین]] تبیین گردیده و اگر حکمی لازم داشته است،[[ حکم]] آن بیان شده است (برداشت ایجابی دینگرایانه و حداکثری). | ## یکی این که خاتمیت را بدین معنا بگیریم که [[دین خدا]] از نظر شمولیت، [[جامعیت]] و خالدیت به سرحد تمامیت خود رسیده است و هیچ خشک وتر و ریز و درشت و پنهان و پیدایی در [[زمین]] و [[آسمان]] و در سراسر [[تاریخ]] [[آینده بشر]] نیست، مگر آنکه در این [[دین]] تبیین گردیده و اگر حکمی لازم داشته است،[[ حکم]] آن بیان شده است (برداشت ایجابی دینگرایانه و حداکثری). | ||
## و دیگر این که [[خاتمیت]] به این معناست که کلیات معانی را این [[پیامبر]] به کمال آورده است و تنها آنچه میماند [[کشف]] رموز این معانی است که در طول [[زمان]]، یکی یکی، باید با پدید آمدن شرایط (شرایط = نیازها + [[بلوغ]] استعدادها) باز و شکفته شود (برداشت ایجابی دینگرا و حداقلی). | ## و دیگر این که [[خاتمیت]] به این معناست که کلیات معانی را این [[پیامبر]] به کمال آورده است و تنها آنچه میماند [[کشف]] رموز این معانی است که در طول [[زمان]]، یکی یکی، باید با پدید آمدن شرایط (شرایط = نیازها + [[بلوغ]] استعدادها) باز و شکفته شود (برداشت ایجابی دینگرا و حداقلی). | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
مؤید برداشت نخست از شماره 3 بیان [[قرآن]] در چند جا من جمله در [[آیه]] مفاتح الغیب است که «هیچ خشک و تری نیست مگر این که در کتاب روشنگر است»، (اگرچه کتاب روشنگر صرفاً به معنای قرآن نیست و [[لوح محفوظ]] و [[کتاب تکوینی]] را نیز در بر میگیرد). | مؤید برداشت نخست از شماره 3 بیان [[قرآن]] در چند جا من جمله در [[آیه]] مفاتح الغیب است که «هیچ خشک و تری نیست مگر این که در کتاب روشنگر است»، (اگرچه کتاب روشنگر صرفاً به معنای قرآن نیست و [[لوح محفوظ]] و [[کتاب تکوینی]] را نیز در بر میگیرد). | ||
مؤید برداشت دوم از شماره 3 قول [[نبی مکرم اسلام]]{{صل}} است که {{متن حدیث|عُلَمَاءُ أُمَّتِي كَأَنْبِيَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref>محدث نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۸، ص۳۲۰.</ref><ref>محدث نوری (م: ۱۳۲۰ه)، این حدیث را از کتاب «التحریر» علامه حلی، نقل کرده است.</ref> | مؤید برداشت دوم از شماره 3 قول [[نبی مکرم اسلام]]{{صل}} است که {{متن حدیث|عُلَمَاءُ أُمَّتِي كَأَنْبِيَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref>محدث نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۸، ص۳۲۰.</ref><ref>محدث نوری (م: ۱۳۲۰ه)، این حدیث را از کتاب «التحریر» علامه حلی، نقل کرده است.</ref> که موقعیت تشریحی آنان را نسبت به رموزات [[وحیانی]] بیان میدارد و در واقع جای خالی آن [[انبیا]] را پس از خود پر میکند. | ||
از طرف دیگر، در بیان [[اسلام]]، تمامی آنچه [[انبیای پیشین]] آوردهاند، در مفهوم «اسلام» است. به عبارت دیگر، [[دین خدا]] همیشه یکی است. | از طرف دیگر، در بیان [[اسلام]]، تمامی آنچه [[انبیای پیشین]] آوردهاند، در مفهوم «اسلام» است. به عبارت دیگر، [[دین خدا]] همیشه یکی است. |