مقام متقین به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۴: خط ۱۴:
آیت‌الله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
آیت‌الله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«{{عربی|"المُتَّقُون"}}؛ پرهیزکاران [[ائمّه]] {{ع}} ما هستند که البته این ترجمه چنان که روشن خواهد شد مسامحه است. واژه "تقوا" از "وقایة" گرفته شده است. راغب اصفهانی گوید: {{عربی|"وقی: الوقایة حفظ الشیء ممّا یؤذیه و یضرّه، یقال، وقیت الشیء أقیه وقایة.... و التقوی جعل النفس فی وقایة ممّا یخاف... ."}} <ref> المفردات فی غریب القرآن: ۵۳۰.</ref> وقایت از هر ضرری به حسب آن ضرر است. برای مثال اگر هوا سرد باشد و انسان لباس گرم می‌پوشد که بیمار نشود، می‌گویند: فلانی خود را از سرما حفظ کرد. به زبان عربی می‌گویند: {{عربی|وَقی نفسه من البرد}} یا: {{عربی|توقّی البرد}}
«{{متن حدیث|المُتَّقُون}}؛ [[پرهیزکاران]] [[ائمّه]]{{ع}} ما هستند که البته این [[ترجمه]] چنان که روشن خواهد شد [[مسامحه]] است. واژه "[[تقوا]]" از "وقایة" گرفته شده است. [[راغب اصفهانی]] گوید: {{عربی|"وقی: الوقایة حفظ الشیء ممّا یؤذیه و یضرّه، یقال، وقیت الشیء أقیه وقایة.... و التقوی جعل النفس فی وقایة ممّا یخاف...."}}<ref>المفردات فی غریب القرآن: ۵۳۰.</ref> وقایت از هر ضرری به حسب آن ضرر است. برای مثال اگر هوا سرد باشد و [[انسان]] [[لباس]] گرم می‌پوشد که [[بیمار]] نشود، می‌گویند: فلانی خود را از سرما [[حفظ]] کرد. به [[زبان عربی]] می‌گویند: {{عربی|وَقی نفسه من البرد}} یا: {{عربی|توقّی البرد}}


ضرر یعنی چه؟ ضرر یعنی انحراف از مسیر صحیح و مطلوب در هر موردی. برای مثال، مسیر صحیح و وضع مطلوب یک تاجر این است که سود کند و در تجارت پیشرفت نماید، اگر از این مسیر انحراف پیدا کرد، می‌گویند که ضرر کرد. مثال دیگر، مزاج انسان عملکرد اعضای مختلفی است که اگر هر عضوی در مسیر صحیح خودش کار بکند بدن سالم و مزاج مستقیم می‌شود، و اگر در بعضی از این اعضا، مشکلی پیدا بشود، می‌گویند مزاج آقا به هم ریخته و سلامتی خود را از دست داده و بیمار است. در قضایای معنوی نیز همین طور است. ضرر یعنی انحراف از مسیر صحیح و از وضعیت مطلوب عند الشارع خارج شدن. مسیر صحیح در بعد اعتقادی این است که انسان اعتقادات خود را تصحیح و از کتاب، سنت، عقل و منابع معتبر بگیرد و آن‌ها را حفظ کند؛ و چنان عقایدش قوی باشد که آسیبی نرسد و انحرافی حاصل نشود. از این رو اگر کسی در عقیده‌ای از عقایدش، از مسیر صحیح خارج شود، می‌گویند که فلانی انحراف پیدا کرده است. انسان به انجام تکالیفی، اجتناب از محرّماتی و عمل به واجباتی موظّف است. این‌ها را باید از جای صحیحی اخذ کند که در شریعت معیّن کرده‌اند که در این صورت انسان یا مجتهد است، یا مقلّد و یا محتاط، اگر فردی بر مبنای صحیحی عمل کند و احکام را به طور صحیح انجام بدهد؛ عمل او بی‌نقص و بی‌غلط خواهد بود و اگر ایراد، نقص و غلطی در کار باشد و یا این احکام را در جای غیر صحیحی اخذ کند می‌گویند که او انحراف پیدا کرده است. در بُعد اخلاق نیز همین طور است؛ نَفس انسانی بایستی مراقبت گردد، طبق فرمایش [[اهل بیت]] {{عم}}، نَفس انسانی باید تزکیه و تهذیب شده، به صفات حسنه مزیّن گشته و از صفات سیّئه پاک بشود. انسان باید در این مسیر گام بردارد و بر پاکی نَفس خود، مواظبت کند و بکوشد که این پاکی را افزایش دهد. در این راستا باید از کتاب، دوست و محیط زیان‌آور اجتناب کند، نباید به هر سخنی گوش فرا دهد، با هر کسی هم‌نشین شود؛ چرا که اثر می‌گذارد و در این صورت گفته می‌شود: فلانی انحراف پیدا کرده است. بنابر آن چه گذشت، تقوا سالم بودن از همه از انواع و اقسام انحرافات است که انسانِ مکلّف در مسیر کمال قدم بردارد، در هر سه بعد اعتقادی، عملی و اخلاقی مواظبت کند و اگر در جایی ایرادی پیش آمد، ضرر و انحراف از مسیر صحیح و خروج از وضع مطلوب خواهد بود. تقوا چیست؟ با بیان مذکور مستفاد از روایات و کلمات بزرگان و مراجعه به کتب لغت باید بگوییم که "تقوا" یعنی مواظبت از وقوع در مضرّات و بر حذر بودن از انحرافات، وقتی گویند: فلانی متّقی است؛ یعنی ملکۀ مواظبت بنحو مذکور را داراست؛ ولی در کتاب‌های اخلاقی بر مراقبه به شدت تأکید شده، مراقبه و نیز محاسبه که در کتاب‌های اخلاقی وجود دارد نوعی از وقایه بوده و از مصادیق آن است، که دست کم آن چه را که انسان به دست آورده است، بتواند نگهدارد و سپس همین طور رشد یابد و پیشرفت کند تا به کمال مطلوب برسد.
ضرر یعنی چه؟ ضرر یعنی [[انحراف]] از مسیر صحیح و مطلوب در هر موردی. برای مثال، مسیر صحیح و وضع مطلوب یک تاجر این است که [[سود]] کند و در [[تجارت]] [[پیشرفت]] نماید، اگر از این مسیر انحراف پیدا کرد، می‌گویند که ضرر کرد. مثال دیگر، مزاج انسان عملکرد اعضای مختلفی است که اگر هر عضوی در مسیر صحیح خودش کار بکند بدن سالم و مزاج مستقیم می‌شود، و اگر در بعضی از این اعضا، مشکلی پیدا بشود، می‌گویند مزاج آقا به هم ریخته و [[سلامتی]] خود را از دست داده و بیمار است. در قضایای [[معنوی]] نیز همین طور است. ضرر یعنی انحراف از مسیر صحیح و از [[وضعیت مطلوب]] عند الشارع خارج شدن. مسیر صحیح در بعد [[اعتقادی]] این است که انسان [[اعتقادات]] خود را تصحیح و از کتاب، [[سنت]]، [[عقل]] و منابع معتبر بگیرد و آنها را حفظ کند؛ و چنان عقایدش [[قوی]] باشد که آسیبی نرسد و انحرافی حاصل نشود. از این رو اگر کسی در عقیده‌ای از عقایدش، از مسیر صحیح خارج شود، می‌گویند که فلانی انحراف پیدا کرده است. [[انسان]] به انجام تکالیفی، اجتناب از محرّماتی و عمل به واجباتی موظّف است. اینها را باید از جای صحیحی اخذ کند که در [[شریعت]] معیّن کرده‌اند که در این صورت انسان یا [[مجتهد]] است، یا مقلّد و یا [[محتاط]]، اگر فردی بر مبنای صحیحی عمل کند و [[احکام]] را به طور صحیح انجام بدهد؛ عمل او [[بی‌نقص]] و بی‌غلط خواهد بود و اگر ایراد، [[نقص]] و غلطی در کار باشد و یا این احکام را در جای غیر صحیحی اخذ کند می‌گویند که او [[انحراف]] پیدا کرده است. در بُعد [[اخلاق]] نیز همین طور است؛ نَفس [[انسانی]] بایستی [[مراقبت]] گردد، طبق فرمایش [[اهل بیت]]{{عم}}، نَفس انسانی باید [[تزکیه]] و [[تهذیب]] شده، به صفات [[حسنه]] مزیّن گشته و از صفات [[سیّئه]] [[پاک]] بشود. [[انسان]] باید در این مسیر گام بردارد و بر [[پاکی]] نَفس خود، مواظبت کند و بکوشد که این پاکی را افزایش دهد. در این راستا باید از کتاب، [[دوست]] و محیط زیان‌آور اجتناب کند، نباید به هر سخنی گوش فرا دهد، با هر کسی هم‌نشین شود؛ چراکه اثر می‌گذارد و در این صورت گفته می‌شود: فلانی انحراف پیدا کرده است. بنابر آن چه گذشت، [[تقوا]] سالم بودن از همه از انواع و اقسام [[انحرافات]] است که انسانِ مکلّف در [[مسیر کمال]] قدم بردارد، در هر سه بعد [[اعتقادی]]، عملی و [[اخلاقی]] مواظبت کند و اگر در جایی ایرادی پیش آمد، ضرر و انحراف از مسیر صحیح و خروج از وضع مطلوب خواهد بود. تقوا چیست؟ با بیان مذکور مستفاد از [[روایات]] و کلمات بزرگان و مراجعه به کتب لغت باید بگوییم که "[[تقوا]]" یعنی مواظبت از وقوع در مضرّات و بر [[حذر]] بودن از انحرافات، وقتی گویند: فلانی [[متّقی]] است؛ یعنی ملکۀ مواظبت بنحو مذکور را داراست؛ ولی در کتاب‌های اخلاقی بر [[مراقبه]] به شدت تأکید شده، مراقبه و نیز [[محاسبه]] که در کتاب‌های اخلاقی وجود دارد نوعی از وقایه بوده و از مصادیق آن است، که دست کم آن چه را که [[انسان]] به دست آورده است، بتواند نگهدارد و سپس همین طور [[رشد]] یابد و [[پیشرفت]] کند تا به کمال مطلوب برسد.


'''مراتب تقوا:''' تقوا مراتبی دارد، [[ائمّه]] ما {{عم}} به معنای تام کلمه و در اعلا مراتب «المتّقون» هستند. خداوند در قرآن مجید می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ ۙ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}؛<ref>«و آن کس که سخن راست بیاورد و آن کس که وی را تصدیق کند، آنان پرهیزکاران هستند»؛ سوره زمر، آیه۳۳.</ref> وقتی دقّت می‌کنیم منظور از {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ}} [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است و در تفسیر و حدیث نیز چنین گفته‌اند. اما {{متن قرآن|صَدَّقَ بِهِ}} کیست؟ بنابر روایات ما، ائمّه {{عم}} فرموده‌اند که مراد از {{متن قرآن|صَدَّقَ بِهِ}} شخص امیر مؤمنان علی {{ع}}، {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ}} [[رسول خدا]] {{صل}} است. <ref>تفسیر القمی: ۲ / ۲۴۹، تفسیر مجمع البیان: ۸ / ۴۰۰، تفسیر نور الثقلین: ۴ / ۴۸۶، حدیث ۵۰ و ۵۱، تفسیر الصافی: ۴ / ۳۲۲، حدیث ۳۳، بحارالأنوار: ۳۵ / ۴۱۶، حدیث ۱۵ و ۱۶</ref> جالب این که در برخی روایات خود [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} به این آیه احتجاج کرده‌اند. <ref>شواهد التنزیل: ۲ / ۱۸۱، حدیث ۸۱۵، مختصر البصائر: ۱۶۳، حدیث ۱۲، بحار الأنوار: ۵۳ / ۶۹، حدیث ۶۶.</ref> عجیب این که در کتاب‌های اهل سنّت نیز همین معنا آمده است که مراد از {{متن قرآن|صَدَّقَ بِهِ}} امیر المؤمنین {{ع}} است. گرچه قولی دارند که مراد [[ابوبکر]] است، ولی در تفسیرهای الدر المنثور، البحر المحیط، و کتاب‌های دیگر آمده است که مراد از {{متن قرآن|صَدَّقَ بِهِ}} [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}} است. <ref>تفسیر الدر المنثور: ۵ / ۳۲۸، البحر المحیط: ۷ / ۴۱۲، تفسیر قرطبی: ۱۵ / ۲۵۶، تفسیر معانی القرآن، نحاس: ۶ / ۱۷۵ و ۱۷۶، شواهد التنزیل: ۲ / ۱۷۸، حدیث ۸۱۰.</ref>
'''مراتب [[تقوا]]:'''[[تقوا]] مراتبی دارد، [[ائمّه]] ما{{عم}} به معنای تام کلمه و در اعلا مراتب «المتّقون» هستند. [[خداوند]] در [[قرآن مجید]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ ۙ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}؛<ref>«و آن کس که سخن راست بیاورد و آن کس که وی را تصدیق کند، آنان پرهیزکاران هستند»؛ سوره زمر، آیه۳۳.</ref> وقتی دقّت می‌کنیم منظور از {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ}} [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است و در [[تفسیر]] و [[حدیث]] نیز چنین گفته‌اند. اما {{متن قرآن|صَدَّقَ بِهِ}} کیست؟ بنابر [[روایات]] ما، ائمّه{{عم}} فرموده‌اند که مراد از {{متن قرآن|صَدَّقَ بِهِ}} شخص [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}}، {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ}} [[رسول خدا]]{{صل}} است. <ref>تفسیر القمی: ۲ / ۲۴۹، تفسیر مجمع البیان: ۸ / ۴۰۰، تفسیر نور الثقلین: ۴ / ۴۸۶، حدیث ۵۰ و ۵۱، تفسیر الصافی: ۴ / ۳۲۲، حدیث ۳۳، بحارالأنوار: ۳۵ / ۴۱۶، حدیث ۱۵ و ۱۶</ref> جالب این که در برخی روایات خود [[حضرت علی]]{{ع}} به این [[آیه]] [[احتجاج]] کرده‌اند. <ref>شواهد التنزیل: ۲ / ۱۸۱، حدیث ۸۱۵، مختصر البصائر: ۱۶۳، حدیث ۱۲، بحار الأنوار: ۵۳ / ۶۹، حدیث ۶۶.</ref> عجیب این که در کتاب‌های [[اهل]] [[سنّت]] نیز همین معنا آمده است که مراد از {{متن قرآن|صَدَّقَ بِهِ}} [[امیر المؤمنین]]{{ع}} است. گرچه قولی دارند که مراد [[ابوبکر]] است، ولی در تفسیرهای [[الدر المنثور]]، [[البحر]] [[المحیط]]، و کتاب‌های دیگر آمده است که مراد از {{متن قرآن|صَدَّقَ بِهِ}} [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است. <ref>تفسیر الدر المنثور: ۵ / ۳۲۸، البحر المحیط: ۷ / ۴۱۲، تفسیر قرطبی: ۱۵ / ۲۵۶، تفسیر معانی القرآن، نحاس: ۶ / ۱۷۵ و ۱۷۶، شواهد التنزیل: ۲ / ۱۷۸، حدیث ۸۱۰.</ref>


بنابراین، منظور از {{متن قرآن|أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}} امیرالمؤمنین {{ع}} می‌شود. به راستی توصیف امیر مؤمنان علی {{ع}} به تقوا در چنین جایی، نشان‌گر چه تقوایی است؟ اگر کسی بگوید: [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} مفرد و {{متن قرآن|أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}} جمع است و بین ضمیر و مرجع و صفت و موصوف مطابقت شرط است، چگونه مراد از {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ}} علی {{ع}} می‌تواند باشد؟ مفسّران به این جهت توجّه دارند. آنان می‌گویند: "الَّذی" در این جا به معنای "الّذین" است و اگر ابوبکر هم مراد بود، او نیز مفرد بود، امّا مفسّران می‌گویند: منظور امیرالمؤمنین {{ع}} است. از سوی دیگر، برخی ادّعا می‌کنند که در استعمالات فصیحه، «الَّذی» به معنای "الّذین" آمده است. البته در خصوص امیر مؤمنان علی {{ع}} این قضیّه نظیر دارد. شما آیۀ ولایت را ملاحظه کنید، آن جا که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}}؛<ref>«سرپرست شما تنها خدا، پیامبر و آنانی هستند که ایمان آورده‌اند... .»؛ سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> در این آیه مبارکه عبارت‌های {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ}}، {{متن قرآن|وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}} و {{متن قرآن|وَهُمْ رَاكِعُونَ}} به صیغۀ جمع آمده است، با این وجود بین [[شیعه]] و [[سنی]] متفق علیه است که منظور شخصِ امیرالمؤمنین {{ع}} است. <ref>تفسیر العیاشی: ۱ / ۳۲۸، حدیث ۱۳۹، تفسیر القمی: ۱ / ۱۷۰، الأمالی، شیخ صدوق: ۱۸۶، تفسیر مجمع البیان: ۳ / ۳۶۲، ابن‌شهرآشوب: ۲ / ۲۰۸ – ۲۱۰، تفسیر جامع البیان: ۶ / ۳۸۹، تفسیر ابن ابی حاتم: ۴ / ۱۱۶۲، حدیث ۶۵۵۱، تاریخ مدینۀ دمشق: ۴۲ / ۳۵۷، شواهد التنزیل: ۱ / ۲۰۹، حدیث ۲۱۶، الدر المنثور: ۲ / ۲۹۳، فتح القدیر: ۲ / ۵۳، کنزالعمّال: ۱۳ / ۱۰۸، حدیث ۳۶۳۵۴.</ref> آری، عملی را که امیرالمؤمنین {{ع}} انجام می‌دهند با عمل همۀ {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاة وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}} معادل است، کاری را که آن حضرت در تصدیق رسول الله {{صل}} انجام دادند که تصدیق اعتقادی، قولی و فعلی بود تا حدّی که جانشان را فدای رسول خدا کردند و در لیلة المبیت، در بستر آن حضرت خوابیدند و خودشان را در معرض خطر قرار دادند؛ همۀ این‌ها، تصدیق است، چه کسی چنین کارهایی را انجام داده است؟ فراتر این که نه تنها عمل امیرالمؤمنین {{ع}} معادل عمل آنان است؛ بلکه عمل آن حضرت از عمل همۀ جن و انس افضل است، مگر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} در قضیه قتل [[عمرو بن عبدود]]، نفرمودند: لضربةعلی یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین؛ <ref>این حدیث شریف در منابع اهل سنّت با تعبیرهای گوناگونی آمده است. ر.ک: ینابیع المودّه: ۱ / ۴۱۲، حدیث ۵، السیرة الحلبیه: ۲ / ۶۴۳، المواقف، قاضی ایجی: ۳ / ۶۲۸، المستدرک علی الصحیحین: ۳ / ۳۲، تاریخ بغداد: ۱۳ / ۱۴، حدیث ۶۳۶، کنز العمّال: ۱۱ / ۶۲۳، حدیث ۳۳۰۳۵. و از منابع شیعی ر.ک: المناقب، ابن‌شهرآشوب، ۲ / ۳۲۷، الطرائف: ۵۱۴، اقبال الأعمال: ۲ / ۲۶۷، کشف الغمّه: ۱ / ۱۴۸، حدیث ۱۰۲، حلیة الأبرار: ۲ / ۱۶۰، بحارالأنوار: ۳۶ / ۱۶۵، حدیث ۱۴۷.</ref> یک ضربه شمشیر [[امام علی]] {{ع}} در روز خندق (که بر عمرو بن عبدود وارد کرد) از عبادت جن و انس برتر است.
بنابراین، منظور از {{متن قرآن|أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}} امیرالمؤمنین{{ع}} می‌شود. به [[راستی]] توصیف امیر مؤمنان علی{{ع}} به تقوا در چنین جایی، نشان‌گر چه تقوایی است؟ اگر کسی بگوید: امیر المؤمنین{{ع}} مفرد و {{متن قرآن|أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}} جمع است و بین ضمیر و [[مرجع]] و صفت و موصوف مطابقت شرط است، چگونه مراد از {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ}} علی{{ع}} می‌تواند باشد؟ [[مفسّران]] به این جهت توجّه دارند. آنان می‌گویند: "الَّذی" در این جا به معنای "الّذین" است و اگر [[ابوبکر]] هم مراد بود، او نیز مفرد بود، امّا مفسّران می‌گویند: منظور [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است. از سوی دیگر، برخی ادّعا می‌کنند که در استعمالات فصیحه، «الَّذی» به معنای "الّذین" آمده است. البته در خصوص [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} این قضیّه نظیر دارد. شما [[آیۀ ولایت]] را ملاحظه کنید، آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}}؛<ref>«سرپرست شما تنها خدا، پیامبر و آنانی هستند که ایمان آورده‌اند..»..؛ سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> در این [[آیه مبارکه]] عبارت‌های {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ}}، {{متن قرآن|وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}} و {{متن قرآن|وَهُمْ رَاكِعُونَ}} به صیغۀ جمع آمده است، با این وجود بین [[شیعه]] و [[سنی]] متفق علیه است که منظور شخصِ امیرالمؤمنین{{ع}} است. <ref>تفسیر العیاشی: ۱ / ۳۲۸، حدیث ۱۳۹، تفسیر القمی: ۱ / ۱۷۰، الأمالی، شیخ صدوق: ۱۸۶، تفسیر مجمع البیان: ۳ / ۳۶۲، ابن‌شهرآشوب: ۲ / ۲۰۸ – ۲۱۰، تفسیر جامع البیان: ۶ / ۳۸۹، تفسیر ابن ابی‌حاتم: ۴ / ۱۱۶۲، حدیث ۶۵۵۱، تاریخ مدینۀ دمشق: ۴۲ / ۳۵۷، شواهد التنزیل: ۱ / ۲۰۹، حدیث ۲۱۶، الدر المنثور: ۲ / ۲۹۳، فتح القدیر: ۲ / ۵۳، کنزالعمّال: ۱۳ / ۱۰۸، حدیث ۳۶۳۵۴.</ref> آری، عملی را که امیرالمؤمنین{{ع}} انجام می‌دهند با عمل همۀ {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاة وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}} معادل است، کاری را که آن حضرت در [[تصدیق]] [[رسول الله]]{{صل}} انجام دادند که تصدیق [[اعتقادی]]، قولی و فعلی بود تا حدّی که جانشان را فدای [[رسول خدا]] کردند و در [[لیلة المبیت]]، در بستر آن حضرت خوابیدند و خودشان را در معرض خطر قرار دادند؛ همۀ اینها، تصدیق است، چه کسی چنین کارهایی را انجام داده است؟ فراتر این که نه تنها [[عمل]]امیرالمؤمنین{{ع}} معادل عمل آنان است؛ بلکه عمل آن حضرت از عمل همۀ [[جن]] و انس [[افضل]] است، مگر [[رسول خدا]]{{صل}} در قضیه [[قتل]] [[عمرو بن عبدود]]، نفرمودند: {{عربی|لضربة علی یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین}}؛<ref>این حدیث شریف در منابع اهل سنّت با تعبیرهای گوناگونی آمده است. ر.ک: ینابیع المودّه: ۱ / ۴۱۲، حدیث ۵، السیرة الحلبیه: ۲ / ۶۴۳، المواقف، قاضی ایجی: ۳ / ۶۲۸، المستدرک علی الصحیحین: ۳ / ۳۲، تاریخ بغداد: ۱۳ / ۱۴، حدیث ۶۳۶، کنز العمّال: ۱۱ / ۶۲۳، حدیث ۳۳۰۳۵. و از منابع شیعی ر.ک: المناقب، ابن‌شهرآشوب، ۲ / ۳۲۷، الطرائف: ۵۱۴، اقبال الأعمال: ۲ / ۲۶۷، کشف الغمّه: ۱ / ۱۴۸، حدیث ۱۰۲، حلیة الأبرار: ۲ / ۱۶۰، بحارالأنوار: ۳۶ / ۱۶۵، حدیث ۱۴۷.</ref> یک ضربه [[شمشیر]] [[امام علی]]{{ع}} در [[روز خندق]] (که بر عمرو بن عبدود وارد کرد) از [[عبادت]] [[جن]] و انس [[برتر]] است.


در تفاسیری که به جنبه‌های ادبی آیات توجه می‌شود؛ هم چون الکشاف زمخشری و برخی تفاسیر و کتب دیگر این پرسش را مطرح می‌نمایند که چرا آیۀ ولایت به صیغۀ جمع آمده با این که منظور شخص امیرالمؤمنین می‌باشد؟! آن‌ها چند نکته ذکر می‌کنند که در کتاب تشیید المراجعات در ذیل آیۀ ولایت ذکر کرده‌ام. بنابر آن چه گذشت کلمۀ "المتقون" در زیارت جامعه، ممکن است به این آیۀ مبارکه اشاره باشد که در این زمینه نکته جالبی در تفسیرطبری آمده است. ابن تیمیّه نیز این مطلب را عنوان کرده است. نقل شده در جلسۀ یک عالم سنّی سؤال شد که مراد از {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ}} کیست؟ آن عالم گفت: ابوبکر است. شخصی شیعی در آن جا بود و گفت: نه منظور علی {{ع}} است. وی در پاسخ گفت: اگر منظور علی باشد، تو که معتقد به عصمت [[امام علی|علی بن ابی طالب]] هستی و این عقیده با آیه سازگار نیست؛ چرا که هر چند در ذیل آیه آمده است: {{متن قرآن|أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}، امّا بعد از این آیه آمده است: {{متن قرآن|لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَيَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«تا خداوند بدترین اعمالی که از آنان سرزده است بیامرزد و آنان را به بهترین اعمالی که انجام می‌دهند پاداش و جزا دهد»؛ سوره زمر، آیه ۳۵.</ref> بنابراین نباید –حتّی از نظر شما- منظور از این آیه، علی بن ابی طالب باشد، چون با عصمت منافات دارد. ولی روشن است که این عالم سنّی ندانسته یا اعمال غرض کرده و تعصّب نموده است؛ چرا که خداوند متعال در سورۀ فتح به پیامبر خدا {{صل}} فرموده: {{متن قرآن|لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ}}؛<ref>«تا خداوند گناهان گذشته و آینده تو را که به تو نسبت می‌دادند ببخشاید»؛ سوره فتح، آیه ۲.</ref> این چه گناهی بوده که از پیامبر {{صل}} قبلاً سر زده؟ و چه گناهی بوده که بعداً از آن حضرت صادر شده است؟ هر چه درباره این آیه پاسخ دهند، همان را دربارۀ آن آیه خواهیم داد. این آیات با عصمت هیچ منافاتی ندارند؛ نه با [[عصمت]] پیامبر {{صل}} و نه با عصمت [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}}. البته به جهت وجه عدم منافات باید به تفاسیر مراجعه نمود» <ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۲ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۲، ص۳۲ تا ۳۸.</ref>.
در تفاسیری که به جنبه‌های ادبی [[آیات]] توجه می‌شود؛ هم چون [[الکشاف]] [[زمخشری]] و برخی [[تفاسیر]] و کتب دیگر این [[پرسش]] را مطرح می‌نمایند که چرا [[آیۀ ولایت]] به صیغۀ جمع آمده با این که منظور شخص [[امیرالمؤمنین]] می‌باشد؟! آنها چند نکته ذکر می‌کنند که در کتاب تشیید المراجعات در ذیل آیۀ ولایت ذکر کرده‌ام. بنابر آن چه گذشت کلمۀ "المتقون" در [[زیارت جامعه]]، ممکن است به این آیۀ [[مبارکه]] اشاره باشد که در این زمینه نکته جالبی در تفسیرطبری آمده است. [[ابن تیمیّه]] نیز این مطلب را عنوان کرده است. نقل شده در جلسۀ یک عالم [[سنّی]] سؤال شد که مراد از {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ}} کیست؟ آن عالم گفت: [[ابوبکر]] است. شخصی [[شیعی]] در آنجا بود و گفت: نه منظور علی{{ع}} است. وی در پاسخ گفت: اگر منظور علی باشد، تو که [[معتقد]] به [[عصمت]] [[علی بن ابی طالب]] هستی و این [[عقیده]] با [[آیه]] سازگار نیست؛ چراکه هر چند در ذیل آیه آمده است: {{متن قرآن|أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}، امّا بعد از این آیه آمده است: {{متن قرآن|لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَيَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«تا خداوند بدترین اعمالی که از آنان سرزده است بیامرزد و آنان را به بهترین اعمالی که انجام می‌دهند پاداش و جزا دهد»؛ سوره زمر، آیه ۳۵.</ref> بنابراین نباید –حتّی از نظر شما- منظور از این [[آیه]]، [[علی بن ابی طالب]] باشد، چون با [[عصمت]] منافات دارد. ولی روشن است که این عالم [[سنّی]] ندانسته یا [[اعمال]] غرض کرده و [[تعصّب]] نموده است؛ چراکه [[خداوند متعال]] در [[سورۀ فتح]] به [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرموده: {{متن قرآن|لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ}}؛<ref>«تا خداوند گناهان گذشته و آینده تو را که به تو نسبت می‌دادند ببخشاید»؛ سوره فتح، آیه ۲.</ref> این چه گناهی بوده که از [[پیامبر]]{{صل}} قبلاً سر زده؟ و چه گناهی بوده که بعداً از آن حضرت صادر شده است؟ هر چه درباره این آیه پاسخ دهند، همان را دربارۀ آن آیه خواهیم داد. این [[آیات]] با عصمت هیچ منافاتی ندارند؛ نه با [[عصمت پیامبر]]{{صل}} و نه با عصمت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}. البته به جهت وجه عدم منافات باید به [[تفاسیر]] مراجعه نمود»<ref>ر.ک: [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۲ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر ج۲]]؛ ص۳۲ تا ۳۸.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش