|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش ۲|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۱]]|سال=[[۱۴۰۲]]|کاربر=Bahmani}}
| |
| {{جعبه اطلاعات پرسش | | {{جعبه اطلاعات پرسش |
| | موضوع اصلی = [[عصمت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت]] | | | موضوع اصلی = [[عصمت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت]] |
خط ۱۱: |
خط ۱۰: |
|
| |
|
| == پاسخ جامع اجمالی == | | == پاسخ جامع اجمالی == |
| == ضرورت عصمت ==
| |
| {{اصلی|ضرورت عصمت}}
| |
| هر چند بهرهمندی از برخی اقسام و درجات مختلف [[عصمت]] به تناسب جایگاه هر فرد و تقوای او امری ممکن است اما برخورداری از درجات عالیه آن که شامل عصمت عملی و [[علمی]] میشود تنها برای [[حجتهای الهی]] اعم از [[انبیا]] و [[امامان معصوم]]{{ع}}، ممکن بلکه امری لازم و ضروری است.
| |
|
| |
| === [[ضرورت]] [[عصمت امام]] ===
| |
| ممکن بودن [[عصمت]] برای [[امامان]] به معنای آن است که عصمت، ذاتاً برای امامان امتناع ندارد و با فرض وقوع عصمت، هیچ محالی لازم نمیآید. برای روشن شدن این ادعا باید در دو [[مقام]] بحث شود: اقتضای عصمت و موانع عصمت.
| |
|
| |
| ==== اقتضای عصمت ====
| |
| آنچه که در باب [[عصمت انبیاء]] به عنوان مقتضی عصمت گفته میشود، در باب [[عصمت امامان]] نیز همان موارد اقتضا دارد، زیرا [[امامت]]، دنباله [[نبوت]] و به قول [[قرآن]]، [[افضل]] از نبوت است؛ چنانکه [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.
| |
|
| |
| از این [[آیه]] فهمیده میشود که:
| |
| # [[منصب امامت]] در اواخر [[عمر]] و بعد از نبوت به [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} [[عطا]] گردید
| |
| # این [[منصب]] را همه [[انبیاء]] نداشتند، بلکه [[خداوند متعال]] امامت را به بعضی از [[انبیا]] عطا کرده است. انبیا مؤسس [[دین]] بودند و امامان [[حافظ شریعت]] از تأویلات و [[انحرافات]]؛ یعنی [[مفسر]] دین بودند. بنابراین هر آنچه در باب اقتضای عصمت انبیاء گفتهاند ـ از [[حکمت]] [[تشریع]] و هدفمند بودن [[خلقت]] [[بشریت]] و [[تنزه]] ذات احدی از کار [[عبث]] و اغرای به [[جهل]] و به کمال رسیدن [[انسانها]] و [[هدایت]] [[بشر]] ـ مقتضی [[عصمت امامان]] نیز هست. البته این موارد به صورت مبسوط در قالب استدلالهای عقلی خواهد آمد، ولی به اختصار باید گفت که [[خداوند متعال]] [[حکیم]] است و کار [[قبیح]] و عبث از او سر نمیزند. از طرفی هدف از خلقت [[انسان]] رسیدن او به عالیترین مرحله کمال از جمله [[خلافت الهی]] است؛ برای به انجام رساندن این [[هدف]]، خداوند متعال [[شریعت]] خود را در قالب [[کتابهای آسمانی]] و [[وحیانی]] نازل کرده است. همچنین برای رسیدن این پیامها، [[انبیا]] و [[امامان]] را به عنوان اولیای دین و [[مربیان]] شریعت به [[مردم]] معرفی کرده و [[دستور]] داده است تا مردم به صورت مطلق و بی قید و شرط از آنها [[اطاعت]] کنند. اگر این پیامآوران و حافظان [[دین]]، [[معصوم]] نباشند و احیاناً دچار [[خطا]]، [[گناه]] و [[نسیان]] گردند، چون [[خداوند]] به اطاعت مطلق از آنها امر کرده است، نوعی اغرای به جهل و خطاست که با [[حکمت]] خداوند متعال سازگار نیست.
| |
| #از سوی دیگر اگر [[امام]]، معصوم نباشد [[اعتماد]] [[ملت]] از او سلب خواهد شد و لذا از فرمانهایش اطاعت نخواهند کرد. با این فرض، کار خداوند عبث و لغو میگردد، چون غرضش محقق نمیگردد و این [[عدم اطاعت]] با غرض خداوند از [[آفرینش]] و [[نصب]] امامان و حکمت [[تشریع]] ناسازگار است؛ با اینکه میدانیم [[خداوند]]، [[حکیم]] است و کار قبیح و عبث انجام نمیدهد و [[سیر]] تکاملی [[انسان]] را نامحدود قرار داده و به انسان [[امر]] کرده تا رسیدن به عالیترین مرحله [[تکامل]] [[انسانی]]، یعنی خلافت الهی [[سعی]] و تلاش کند و لحظهای از [[مجاهدت]] نفس و [[طهارت]] [[روح]] و کسب کمالات معنوی باز نماند.
| |
|
| |
| همه این [[دلایل]] و امثال آن، [[عصمت]] را برای امامان لازم و ضروری میکند و روشن است که عصمت برای امام، همسنگ [[امامت]] برای هدایت بشر است و امامت، دنباله [[نبوت]] در [[ابلاغ دین]] و [[حفظ شریعت]] از [[انحرافات]] و [[هدایت]] [[امت]] به سوی [[رستگاری]] است.
| |
|
| |
| ==== موانع [[عصمت]] ====
| |
| این [[پرسش]] مهم وجود دارد که آیا عصمت برای [[امامان]]، موانعی دارد یا خیر؟
| |
|
| |
| در پاسخ به این اشکال میگوییم:
| |
| اگر عصمت برای امامان امتناع ذاتی داشته باشد، نباید هیچ [[انسانی]] به عصمت دست یابد؛ حال آنکه [[قرآن کریم]] در موارد مختلف [[انبیاء]] را [[معصوم]] میداند؛ از جمله در [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ * وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از بندگان توانمند و روشنبین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن * و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند * و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۵-۴۸.</ref>. [[آیات]] دیگری از [[قرآن]] نیز به صراحت یا به دلالت التزامی، بر [[عصمت امامان]] [[شهادت]] میدهند، همچنان که [[آیه تطهیر]] و آیات دیگر بر این مطلب دلالت دارند. از اینرو به صراحت ادعا میشود که در باب امکان عصمت برای امامان، مقتضی عصمت برای آن بزرگواران وجود دارد و موانع احتمالی عصمت، مفقود است و یا اینکه دلالتی بر این موضوع ندارند، بنابراین عصمت برای امامان، امری ممکن است<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۸۵-۹۰.</ref>.
| |
|
| |
| === [[براهین]] ضرورت [[عصمت امام]] در قرآن === | | === [[براهین]] ضرورت [[عصمت امام]] در قرآن === |
| [[امامان]] از جهت واسطه بودن بین [[خدا]] و [[خلق]]، برای تضمین درستی [[پیام الهی]] باید معصوم باشند: {{متن قرآن|وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ}}<ref>«و از آفریدگان ما دستهای هستند که به حقّ رهنمون میشوند و به حقّ داد میورزند» سوره اعراف، آیه ۱۸۱؛ بدون تردید این آیه بر عصمت تمام هدایت کنندگان به سوی حق دلالت میکند؛ زیرا کسی که میخواهد دیگران را به حق هدایت و بر اساس آن داوری کند، لزوماً باید دو خصوصیت داشته باشد. نخست این که حق را کاملاً بشناسد تا هیچ گاه در تشخیص آن از باطل به اشتباه نیفتد، و دوم این که همواره بر محور حق حرکت کند و هرگز از آن دور نگردد تا برای دادگری بر اساس حق صلاحیت داشته باشد. روشن است که اگر کسی از حق جدا شود، صلاحیت هدایت مردم به سوی حق و دادگری بر اساس آن را نخواهد داشت و کسی که حق را بشناسد و از آن عدول نکند به یقین معصوم است. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص۸۶.</ref>. ارتباط تنگاتنگ بین [[هدایت]] و [[عصمت]] باعث شده است تا عصمت برای [[هادی]] لازم و [[واجب]] باشد تا جایی که هادی اگر [[معصوم]] نباشد امر هدایت او مختل خواهد شد<ref>امام پیشوا و مقتدا و برای هدایت مردم است اگر معصوم نباشد. خطا و گناه میکند پس خود وی هم محتاج امام دیگری است که بیخطا باشد و «معصوم» و اگر او هم معصوم نباشد نیازمند به معصوم دیگری است که خطا نکند، همچنان این (تسلسل) ادامه خواهد داشت تا بامام (معصوم) برسیم. نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد. شارح علیاکبر واعظ موسوی، علی {{ع}} میزان حق، ص۱۰۱.</ref>. | | [[امامان]] از جهت واسطه بودن بین [[خدا]] و [[خلق]]، برای تضمین درستی [[پیام الهی]] باید معصوم باشند: {{متن قرآن|وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ}}<ref>«و از آفریدگان ما دستهای هستند که به حقّ رهنمون میشوند و به حقّ داد میورزند» سوره اعراف، آیه ۱۸۱؛ بدون تردید این آیه بر عصمت تمام هدایت کنندگان به سوی حق دلالت میکند؛ زیرا کسی که میخواهد دیگران را به حق هدایت و بر اساس آن داوری کند، لزوماً باید دو خصوصیت داشته باشد. نخست این که حق را کاملاً بشناسد تا هیچ گاه در تشخیص آن از باطل به اشتباه نیفتد، و دوم این که همواره بر محور حق حرکت کند و هرگز از آن دور نگردد تا برای دادگری بر اساس حق صلاحیت داشته باشد. روشن است که اگر کسی از حق جدا شود، صلاحیت هدایت مردم به سوی حق و دادگری بر اساس آن را نخواهد داشت و کسی که حق را بشناسد و از آن عدول نکند به یقین معصوم است. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص۸۶.</ref>. ارتباط تنگاتنگ بین [[هدایت]] و [[عصمت]] باعث شده است تا عصمت برای [[هادی]] لازم و [[واجب]] باشد تا جایی که هادی اگر [[معصوم]] نباشد امر هدایت او مختل خواهد شد<ref>امام پیشوا و مقتدا و برای هدایت مردم است اگر معصوم نباشد. خطا و گناه میکند پس خود وی هم محتاج امام دیگری است که بیخطا باشد و «معصوم» و اگر او هم معصوم نباشد نیازمند به معصوم دیگری است که خطا نکند، همچنان این (تسلسل) ادامه خواهد داشت تا بامام (معصوم) برسیم. نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد. شارح علیاکبر واعظ موسوی، علی {{ع}} میزان حق، ص۱۰۱.</ref>. |