عصمت از نسیان در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۸: خط ۶۸:
همچنین درباره [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}}<ref>«و پروردگارت هرگز چیزی را فراموش نخواهد کرد». سوره مریم، آیه ۶۴.</ref> که خطاب به [[پیامبر اسلام]] است، گفته شده معنای آن چنین است: «اى [[محمّد]] [[خدا]] تو را به حال خود رها نمى كند». درست همان معنایی که بر آیه: {{متن قرآن|مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى‏}}<ref>سوره ضحی، آیه ۳.</ref> نیز منطبق است و چنین مفهومی به آن می‌‌بخشد: «پروردگارت تو را وانگذاشت و بر تو [[غضب]] نكرد»<ref> طبرسى فضل بن حسن، ترجمه تفسير جوامع الجامع، ج ‏۴، ص۵۱.</ref>.
همچنین درباره [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}}<ref>«و پروردگارت هرگز چیزی را فراموش نخواهد کرد». سوره مریم، آیه ۶۴.</ref> که خطاب به [[پیامبر اسلام]] است، گفته شده معنای آن چنین است: «اى [[محمّد]] [[خدا]] تو را به حال خود رها نمى كند». درست همان معنایی که بر آیه: {{متن قرآن|مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى‏}}<ref>سوره ضحی، آیه ۳.</ref> نیز منطبق است و چنین مفهومی به آن می‌‌بخشد: «پروردگارت تو را وانگذاشت و بر تو [[غضب]] نكرد»<ref> طبرسى فضل بن حسن، ترجمه تفسير جوامع الجامع، ج ‏۴، ص۵۱.</ref>.


گروهی از [[مفسران]] نظر دیگری داده و گفته‌اند: «نسيان كننده» که در [[آیه]] ۶۱ [[سوره کهف]]، بیان شده در حقيقت، [[دوست]] همراه موسى{{ع}} بود نه خود آن حضرت و پيامبر بودن آن شخص نیز مسلّم نيست (حدّاقل از نظر آيات [[قرآن]]، چنين چيزى ثابت نيست). در آيات مورد بحث مى خوانيم كه دوست موسى{{ع}} افتادن ماهى به دريا و زنده شدن و حركت او را ديده بود و تصميم داشت اين مسأله را با موسى{{ع}} در ميان بگذارد، ولى فراموش كرد، بنابراين فراموش كننده، تنها او بوده است؛ زيرا او اين صحنه را [[مشاهده]] كرد و اگر در جمله‏، «نسيان» به هر دو نسبت داده شده، از قبيل نسبت دادن كار فرد به گروه است كه بسيار رائج مى‌باشد. اگر گفته شود چگونه ممكن است مسأله‌اى به اين مهمى به فراموشى سپرده شود، در پاسخ مى‌گوييم دوست موسى{{ع}}، معجزاتى مهم‌تر از آن ديده بود، به علاوه آنها در اين [[سفر]] استثنايى به دنبال مسأله مهمترى بودند كه به خاطر آن فراموش كردن اين صحنه جاى تعجّب نيست. همچنین اينكه فراموشى مزبور به شيطان نسبت داده شده؛ ممكن است به خاطر اين باشد كه جريان زنده شدن ماهى، [[ارتباط]] نزديكى با پيدا كردن آن [[مرد]]عالم داشت كه بنا بود، موسى{{ع}} از [[علم]] او بهره بگيرد و از آنجا كه شيطان كارش اغواگرى است و مى خواهد هيچ كس به [[هدف]] مقدّسش نرسد، يا ديرتر برسد، اين فراموشى را در ذهن‏ «دوست موسى» به وجود آورد.
گروهی از [[مفسران]] نظر دیگری داده و گفته‌اند: «نسيان كننده» که در [[آیه]] ۶۱ [[سوره کهف]]، بیان شده در حقيقت، [[دوست]] همراه موسى{{ع}} بود نه خود آن حضرت و پيامبر بودن آن شخص نیز مسلّم نيست (حدّاقل از نظر آيات [[قرآن]]، چنين چيزى ثابت نيست). در آيات مورد بحث مى خوانيم كه دوست موسى{{ع}} افتادن ماهى به دريا و زنده شدن و حركت او را ديده بود و تصميم داشت اين مسأله را با موسى{{ع}} در ميان بگذارد، ولى فراموش كرد، بنابراين فراموش كننده، تنها او بوده است؛ زيرا او اين صحنه را مشاهده كرد و اگر در جمله‏، «نسيان» به هر دو نسبت داده شده، از قبيل نسبت دادن كار فرد به گروه است كه بسيار رائج مى‌باشد. اگر گفته شود چگونه ممكن است مسأله‌اى به اين مهمى به فراموشى سپرده شود، در پاسخ مى‌گوييم دوست موسى{{ع}}، معجزاتى مهم‌تر از آن ديده بود، به علاوه آنها در اين [[سفر]] استثنايى به دنبال مسأله مهمترى بودند كه به خاطر آن فراموش كردن اين صحنه جاى تعجّب نيست. همچنین اينكه فراموشى مزبور به شيطان نسبت داده شده؛ ممكن است به خاطر اين باشد كه جريان زنده شدن ماهى، ارتباط نزديكى با پيدا كردن آن [[مرد]]عالم داشت كه بنا بود، موسى{{ع}} از [[علم]] او بهره بگيرد و از آنجا كه شيطان كارش اغواگرى است و مى خواهد هيچ كس به [[هدف]] مقدّسش نرسد، يا ديرتر برسد، اين فراموشى را در ذهن‏ «دوست موسى» به وجود آورد.


در بعضى از روايات از پيامبر خاتم{{صل}} چنین نقل شده است، هنگامى كه ماهى‏ حركت كرد و به دريا افتاد و راه خود را پيش گرفت و رفت، موسى{{ع}} در [[خواب]] بود و دوستش (كه اين ماجرا را ديده بود) نخواست موسى را از خواب بيدار كند و ماجرا را بگويد و بعد از بيداری هم فراموش كرد جريان را به او بازگو كند و لذا يك شبانه [[روز]] ديگر به راه خود ادامه دادند، سپس [[دوست]] موسى{{ع}} ماجرا را به خاطر آورد و بازگو كرد، ناچار آنها به مكان اوّل كه ماهى در آب افتاده بود، بازگشتند<ref>تفسير المراغى، مراغى، احمد بن مصطفى، ج ۱۵، ص۱۷۴-۱۷۵.</ref>.
در بعضى از روايات از پيامبر خاتم{{صل}} چنین نقل شده است، هنگامى كه ماهى‏ حركت كرد و به دريا افتاد و راه خود را پيش گرفت و رفت، موسى{{ع}} در [[خواب]] بود و دوستش (كه اين ماجرا را ديده بود) نخواست موسى را از خواب بيدار كند و ماجرا را بگويد و بعد از بيداری هم فراموش كرد جريان را به او بازگو كند و لذا يك شبانه [[روز]] ديگر به راه خود ادامه دادند، سپس [[دوست]] موسى{{ع}} ماجرا را به خاطر آورد و بازگو كرد، ناچار آنها به مكان اوّل كه ماهى در آب افتاده بود، بازگشتند<ref>تفسير المراغى، مراغى، احمد بن مصطفى، ج ۱۵، ص۱۷۴-۱۷۵.</ref>.
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش