←پاسخ نخست
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
:::::#ندای ابر.<ref>[[علی بن عیسی اربلی|اربلی]]، [[کشف الغمة فی معرفة الائمة (کتاب)|کشف الغمة]]، ج ۳، ص ۲۶۵؛ [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۵۱، ص ۲۴۰؛ [[اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات (کتاب)|اثبات الهداة]]، ج ۳، ص ۶۱۵.</ref> | :::::#ندای ابر.<ref>[[علی بن عیسی اربلی|اربلی]]، [[کشف الغمة فی معرفة الائمة (کتاب)|کشف الغمة]]، ج ۳، ص ۲۶۵؛ [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۵۱، ص ۲۴۰؛ [[اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات (کتاب)|اثبات الهداة]]، ج ۳، ص ۶۱۵.</ref> | ||
::::::برای مطالعه بیشتر به فصل ششم از کتاب [[نجم الثاقب (کتاب)|نجم الثاقب]] [[محدث نوری]] مراجعه کنید!»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۶۲ و ۶۳.</ref> | ::::::برای مطالعه بیشتر به فصل ششم از کتاب [[نجم الثاقب (کتاب)|نجم الثاقب]] [[محدث نوری]] مراجعه کنید!»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۶۲ و ۶۳.</ref> | ||
==پاسخهای دیگر== | |||
{{جمع شدن|۱. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}} | |||
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]] | |||
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند: | |||
::::::«یکی از فرازهای خواندنی زندگی [[امام مهدی]]{{ع}} در سالهای نخستین تولد و پیش از دوران [[غیبت]]، معجزهها و کراماتهایی است که به وسیله آن حضرت، انجام گرفته و معمولاً این بخش از حیات آن آیت بزرگ الهی، مورد غفلت واقع شده است. ما تنها یک نمونه از آنها را میآوریم: [[ابراهیم بن احمد نیشابوری]] گوید: زمانی که [[عمرو بن عوف]]<ref>که فرمانروایی ستمگر بود و به کشتن شیعیان، علاقه فراوان داشت</ref> قصد کشتن مرا کرد، به شدت بیمناک شدم و وحشت همه وجود را فرا گرفت. پس با خاندان و دوستان خود خداحافظی کرده و رو به جانب خانه [[امام عسکری]]{{ع}} کردم تا با ایشان نیز وداع کنم و در نظر داشتم که پس از آن بگریزم. چون به خانه [[امام]]{{ع}} وارد شدم، در کنار [[امام عسکری]]{{ع}} پسری دیدم که رویش مانند شب چهاردهم میدرخشید، به گونهای که نور سیمای او حیران گشتم و نزدیک بود آنچه را در خاطر داشتم یعنی ترس از کشته شدن و تصمیم به فرار فراموش کنم. در این هنگام آن کودک به من گفت: ای ابراهیم! نیازی به گریختن نیست. به زودی خدای متعال، شرّ او را از تو دور خواهد کرد. حیرتم بیشتر شد. به [[امام عسکری]]{{ع}} گفتم: فدای شما شوم! این پسر کیست که از دورن من خبر میدهد؟ [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: او فرزند من و جانشین پس از من است... ابراهیم گوید: بیرون آدم؛ در حالی که به لطف خداوند امیدوار بودم و به آنچه از [[امام مهدی|امام دوازدهم]]، شنیده بودم، اعتماد داشتم. چندی بعد، عمویم مرا به کشته شدن [[عمرو بن عوف]]، بشارت داد".<ref>اثبات الهداة، ج ۳، فصل ۷، ص ۷۰۰.</ref> نیز در روایتی که جناب حکیمه عمه بزرگوار [[امام عسکری]]{{ع}} درباره ولادت [[امام مهدی]]{{ع}} نقل کرده، آمده است: چون روز هفتم فرا رسید، آمدم و سلام کردم و نشستم. [[امام]] فرمود: فرزندم را نزد من آور. من سرورم را آوردم... [[امام]] فرمود: فرزندم! سخن بگوی. نوزاد لب بگشود و پس از گواهی به یگانگی خداوند و درود بر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و پدران بزرگوارش، این آیات را تلاوت فرمود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ}}﴾}}<ref> و ما اراده کردیم و بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پا برجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریانش، آنچه را از آنها [= بنی اسرائیل] بیم داشتند، نشان دهیم؛ سوره قصص، آیه: ۵- ۶ .</ref><ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱، ص ۱۴۳.</ref>»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۶۱ - ۶۲.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== |