سمیه دختر خباط در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
سُمیّه دختر خَبّاط (فروشنده برگ سِدْر)<ref>الانساب، ج۵، ص۳۴.</ref> یا خیّاط<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۷۸.</ref>، [[کنیز]] ابوحُذَیفَة بن مُغَیرَه یکی از اعضای [[بنی‌مخزوم]]، از [[طوایف]] [[قریش]] به شمار می‌آمد و در [[مکّه]] می‌زیست<ref> انساب الاشراف، ج۱، ص۱۷۸؛ الاستيعاب، ج۳، ص۱۱۳۶.</ref>.
سُمیّه دختر خَبّاط (فروشنده برگ سِدْر)<ref>الانساب، ج۵، ص۳۴.</ref> یا خیّاط<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۷۸.</ref>، کنیز ابوحُذَیفَة بن مُغَیرَه یکی از اعضای [[بنی‌مخزوم]]، از طوایف [[قریش]] به شمار می‌آمد و در [[مکّه]] می‌زیست<ref> انساب الاشراف، ج۱، ص۱۷۸؛ الاستيعاب، ج۳، ص۱۱۳۶.</ref>.


درباره تبار و زیستگاه وی اطلاعی در دست نیست. نخستین گزارش‌ها از [[زندگی]] [[سمیه]]، درباره ازدواجش با [[یاسر]]: به [[روایت]] [[ابن اسحاق]]، یاسر برده [[بنی‌بکر]] از بنی‌الاشجع بود و پس از آنکه یکی از اعضای بنی‌مخزوم وی را خرید و به [[مکه]] آورد، با سمیه [[ازدواج]] کرد و پس از تولد [[عمار]]، هر دو [[آزاد]] شدند<ref> سيره ابن اسحاق، ص۱۷۲.</ref>؛ اما بنا به روایت مشهور، هنگامی که یاسر از [[قبیله]] [[یمنی]] [[مَذْحِج]] بود و همراه برادرانش برای یافتن [[برادر]] دیگرش به مکه آمده بود، بر خلاف برادرانش به [[یمن]] بازنگشت و در [[هم‌پیمانی]] با [[ابوحذیفة]] بن [[مغیره]]، به [[طایفه]] بنی‌مخزوم پیوست و آن‌گاه [[ابوحذیفه]] سمیه را به ازدواج یاسر درآورد<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۷۸؛ الاستيعاب، ج۳، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref>. برخی سمیه مادر [[عمار یاسر]] را با سمیه [[همسر]] اَزرَق، [[غلام]] [[رومی]] حارث بن کلدَه [[اشتباه]] گرفته‌اند<ref>المعارف، ص۲۵۶؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۷۸؛ تاريخ طبرى، ج۱۱، ص۵۰۸.</ref>.
درباره تبار و زیستگاه وی اطلاعی در دست نیست. نخستین گزارش‌ها از [[زندگی]] [[سمیه]]، درباره ازدواجش با [[یاسر]]: به [[روایت]] [[ابن اسحاق]]، یاسر برده [[بنی‌بکر]] از بنی‌الاشجع بود و پس از آنکه یکی از اعضای بنی‌مخزوم وی را خرید و به [[مکه]] آورد، با سمیه [[ازدواج]] کرد و پس از تولد [[عمار]]، هر دو [[آزاد]] شدند<ref> سيره ابن اسحاق، ص۱۷۲.</ref>؛ اما بنا به روایت مشهور، هنگامی که یاسر از [[قبیله]] [[یمنی]] [[مَذْحِج]] بود و همراه برادرانش برای یافتن [[برادر]] دیگرش به مکه آمده بود، بر خلاف برادرانش به [[یمن]] بازنگشت و در [[هم‌پیمانی]] با [[ابوحذیفة]] بن [[مغیره]]، به [[طایفه]] بنی‌مخزوم پیوست و آن‌گاه [[ابوحذیفه]] سمیه را به ازدواج یاسر درآورد<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۷۸؛ الاستيعاب، ج۳، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref>. برخی سمیه مادر [[عمار یاسر]] را با سمیه [[همسر]] اَزرَق، [[غلام]] [[رومی]] حارث بن کلدَه [[اشتباه]] گرفته‌اند<ref>المعارف، ص۲۵۶؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۷۸؛ تاريخ طبرى، ج۱۱، ص۵۰۸.</ref>.
خط ۱۵: خط ۱۵:
سمیه همراه خانواده‌اش از نخستین [[اسلام]] ‌آورندگان بودند<ref>المصنف، ج۷، ص۵۳۷؛ الاستيعاب، ج۴، ص۱۸۶۴؛ الاصابه، ج۸، ص۱۹۰.</ref>. آنان در ابتدای [[دعوت پیامبر]]{{صل}} در مکه، در [[سال سوم بعثت]] که فعالیت‌های [[تبلیغی]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[خانه]] [[ارقم بن ابی‌ارقم]] انجام می‌شد، به اسلام گرویدند<ref>الكامل، ج۲، ص۶۷.</ref>. این [[خانواده]] به سبب مجاهدت‌هایشان در راه اسلام، "[[اهل‌بیت]] اسلام" نام گرفتند <ref>السيرة النبويه، ج۱، ص۳۲۰.</ref>. [[دشمنی]] شدید ابوجهل [[رهبر]] بنی‌مخزوم با دعوت پیامبر، موجب فشار بیش از حد سران [[بنی‌مخزوم]] بر [[مسلمانان]] به ویژه [[بردگان]] و [[موالی]] این [[طایفه]] گردید و از آنجا که در برابر [[آزار]] و [[شکنجه]] [[مشرکان]]، هیچ پناهگاهی نداشتند، ایشان را "[[مستضعفان]]" گفته‌اند <ref>الطبقات، ج۳، ص۱۸۷.</ref>.
سمیه همراه خانواده‌اش از نخستین [[اسلام]] ‌آورندگان بودند<ref>المصنف، ج۷، ص۵۳۷؛ الاستيعاب، ج۴، ص۱۸۶۴؛ الاصابه، ج۸، ص۱۹۰.</ref>. آنان در ابتدای [[دعوت پیامبر]]{{صل}} در مکه، در [[سال سوم بعثت]] که فعالیت‌های [[تبلیغی]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[خانه]] [[ارقم بن ابی‌ارقم]] انجام می‌شد، به اسلام گرویدند<ref>الكامل، ج۲، ص۶۷.</ref>. این [[خانواده]] به سبب مجاهدت‌هایشان در راه اسلام، "[[اهل‌بیت]] اسلام" نام گرفتند <ref>السيرة النبويه، ج۱، ص۳۲۰.</ref>. [[دشمنی]] شدید ابوجهل [[رهبر]] بنی‌مخزوم با دعوت پیامبر، موجب فشار بیش از حد سران [[بنی‌مخزوم]] بر [[مسلمانان]] به ویژه [[بردگان]] و [[موالی]] این [[طایفه]] گردید و از آنجا که در برابر [[آزار]] و [[شکنجه]] [[مشرکان]]، هیچ پناهگاهی نداشتند، ایشان را "[[مستضعفان]]" گفته‌اند <ref>الطبقات، ج۳، ص۱۸۷.</ref>.


بنی‌مخزوم و در رأس آنان [[ابوجهل]] از هیچ آزاری در [[حق]] [[سمیه]] که در این [[زمان]] زنی سالخورده بود و [[همسر]] و فرزندش فرو نگذاشتند<ref>السيرة النبويه، ج۱، ص۳۲۰.</ref>. شکنجه با [[آتش]]<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۸۸.</ref>، بستن ایشان به شتر<ref>البدء و التاريخ، ج۵، ص۱۰۰؛ اعلام القرآن، ص۴۶۶.</ref>، قرار دادن آنها بر روی شن‌های داغ<ref> السيرة النبويه، ج۱، ص۳۲۰؛ الاصابه، ج۸، ص۱۹۰.</ref>، فرو بردن در آب<ref>سيره ابن اسحاق، ص۱۷۲.</ref> و پوشاندن زره‌های آهنی بر تن آنها و قرار دادن آنان در حرارت [[آفتاب]]<ref>الاستيعاب، ج۴، ص۱۸۶۴؛ تفسير قرطبى، ج۱۰، ص۱۸۱.</ref> از شکنجه‌هایی بود که درباره ایشان [[اعمال]] می‌شد. افزون بر شکنجه‌های جسمی، گاه آنان را شکنجه روانی نیز می‌دادند؛ مانند اینکه ابوجهل به [[طعنه]] می‌گفت سمیه به محمد{{صل}} [[ایمان]] ندارد، بلکه وی را به سبب زیبایی‌اش [[دوست]] دارد<ref>تفسير قرطبى، ج۱۰، ص۱۴۹.</ref>. روزی [[پیامبر]]{{صل}} در [[بطحاء]] [[مکه]]، در دیدار از سمیه و خانواده‌اش و [[مشاهده]] شدت [[عذاب]] و ناراحتی‌ای که به آنها وارد شده بود، آنان را به [[صبر]] فرا خواند، درباره ایشان [[دعا]] کرد و به آنان [[بشارت]] داد که منزلگاهشان [[بهشت]] خواهد بود<ref>الاستيعاب، ج۴، ص۱۵۸۹؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۸۲.</ref>.
بنی‌مخزوم و در رأس آنان [[ابوجهل]] از هیچ آزاری در [[حق]] [[سمیه]] که در این [[زمان]] زنی سالخورده بود و [[همسر]] و فرزندش فرو نگذاشتند<ref>السيرة النبويه، ج۱، ص۳۲۰.</ref>. شکنجه با [[آتش]]<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۸۸.</ref>، بستن ایشان به شتر<ref>البدء و التاريخ، ج۵، ص۱۰۰؛ اعلام القرآن، ص۴۶۶.</ref>، قرار دادن آنها بر روی شن‌های داغ<ref> السيرة النبويه، ج۱، ص۳۲۰؛ الاصابه، ج۸، ص۱۹۰.</ref>، فرو بردن در آب<ref>سيره ابن اسحاق، ص۱۷۲.</ref> و پوشاندن زره‌های آهنی بر تن آنها و قرار دادن آنان در حرارت [[آفتاب]]<ref>الاستيعاب، ج۴، ص۱۸۶۴؛ تفسير قرطبى، ج۱۰، ص۱۸۱.</ref> از شکنجه‌هایی بود که درباره ایشان [[اعمال]] می‌شد. افزون بر شکنجه‌های جسمی، گاه آنان را شکنجه روانی نیز می‌دادند؛ مانند اینکه ابوجهل به [[طعنه]] می‌گفت سمیه به محمد{{صل}} [[ایمان]] ندارد، بلکه وی را به سبب زیبایی‌اش [[دوست]] دارد<ref>تفسير قرطبى، ج۱۰، ص۱۴۹.</ref>. روزی [[پیامبر]]{{صل}} در [[بطحاء]] [[مکه]]، در دیدار از سمیه و خانواده‌اش و مشاهده شدت [[عذاب]] و ناراحتی‌ای که به آنها وارد شده بود، آنان را به [[صبر]] فرا خواند، درباره ایشان [[دعا]] کرد و به آنان [[بشارت]] داد که منزلگاهشان [[بهشت]] خواهد بود<ref>الاستيعاب، ج۴، ص۱۵۸۹؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۸۲.</ref>.


منابع متقدم [[مقاومت]] سمیه را در برابر شکنجه‌های [[کافران]] بیان کرده و بر اینکه او هیچ‌گاه حاضر نشد از [[دین اسلام]] [[دست]] بردارد تأکید کرده‌اند<ref>السيرة النبويه، ج۱، ص۳۲۰؛ الطبقات، ج۸، ص۲۰۷.</ref>. سرانجام، سمیه بر اثر شکنجه‌های فراوان در [[سال پنجم بعثت]] به [[شهادت]] رسید<ref>المنتظم، ج۲، ص۳۸۴.</ref>. درباره جزئیات این رخداد چندین گزارش متفاوت وجود دارد: گفته شده سمیه را به دو شتر بستند و آنها را در جهت مخالف یکدیگر [[حرکت]] دادند. طبق گزارشی دیگر با طنابی از لیف بر سرش زدند تا [[کور]] شد؛ اما همچنان می‌گفت "[[خدا]] یکی است" تا او را کشتند<ref>روض الجنان، ج۱۲، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref>؛ همچنین گفته شده: روزی [[سمیه]] را تا شامگاه در زرهی آهنین در حرارت [[آفتاب]] قرار داده بودند؛ ولی حاضر نشد به درخواست [[ابوجهل]] از [[دین]] خود بازگشته و سخنان [[کفرآمیز]] بگوید؛ آن‌گاه ابوجهل با نیزه وی را به [[شهادت]] رساند<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۷۶.</ref>؛ همچنین گفته شده: در پی شهادت [[یاسر]]، سمیه به ابوجهل [[درشتی]] کرد و او نیز با نیزه‌ای وی را به شهادت رساند.
منابع متقدم [[مقاومت]] سمیه را در برابر شکنجه‌های [[کافران]] بیان کرده و بر اینکه او هیچ‌گاه حاضر نشد از [[دین اسلام]] [[دست]] بردارد تأکید کرده‌اند<ref>السيرة النبويه، ج۱، ص۳۲۰؛ الطبقات، ج۸، ص۲۰۷.</ref>. سرانجام، سمیه بر اثر شکنجه‌های فراوان در [[سال پنجم بعثت]] به [[شهادت]] رسید<ref>المنتظم، ج۲، ص۳۸۴.</ref>. درباره جزئیات این رخداد چندین گزارش متفاوت وجود دارد: گفته شده سمیه را به دو شتر بستند و آنها را در جهت مخالف یکدیگر [[حرکت]] دادند. طبق گزارشی دیگر با طنابی از لیف بر سرش زدند تا [[کور]] شد؛ اما همچنان می‌گفت "[[خدا]] یکی است" تا او را کشتند<ref>روض الجنان، ج۱۲، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref>؛ همچنین گفته شده: روزی [[سمیه]] را تا شامگاه در زرهی آهنین در حرارت [[آفتاب]] قرار داده بودند؛ ولی حاضر نشد به درخواست [[ابوجهل]] از [[دین]] خود بازگشته و سخنان [[کفرآمیز]] بگوید؛ آن‌گاه ابوجهل با نیزه وی را به [[شهادت]] رساند<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۷۶.</ref>؛ همچنین گفته شده: در پی شهادت [[یاسر]]، سمیه به ابوجهل [[درشتی]] کرد و او نیز با نیزه‌ای وی را به شهادت رساند.
خط ۲۳: خط ۲۳:
برخی [[مفسران]] متأخر، [[شهادت]] [[سمیه]] را به گونه‌ای دیگر نقل کرده‌اند که با دیگر گزارش‌های [[تاریخی]] که شهادت وی را در [[سال پنجم بعثت]] دانسته‌اند، ناسازگار است. بنابر گزارش این منابع، هنگامی که شماری از [[مسلمانان]] قصد [[هجرت به مدینه]] را داشتند، [[مشرکان]] خود را به آنان رسانده و ایشان را آزردند تا به [[اجبار]] از [[دین]] خود دست بردارند. برخی از آنها خواسته مشرکان را به زبان آوردند و [[آزاد]] شدند؛ اما [[مقاومت]] سمیه و [[یاسر]] به شهادتشان انجامید<ref>وقعة صفين، ص۳۲۵.</ref>. در این صورت شهادت آن دو در سال ۱۲ یا ۱۳ [[بعثت]] و هنگامی بوده که مسلمانان قصد ترک [[مکه]] را داشتند. بنابر روایتی منسوب به [[ابن‌عباس]]، آیه {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> درباره این افراد نازل شد<ref>التفسير الكبير، ج۵، ص۲۲۳؛ الدرالمنثور، ج۱، ص۲۴۰.</ref>. در این آیه بیان شده که برخی [[جان]] خود را می‌فروشند تا [[رضایت خدا]] را جلب کنند و [[خداوند]] به [[بندگان]] [[مهربان]] است، در حالی ‌که آیه مورد نظر درباره [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نازل شده است؛ زمانی که ایشان در بستر [[پیامبر]]{{صل}} خوابید تا آن حضرت [[فرصت]] [[مهاجرت]] از مکه را پیدا کند<ref>العثمانيه، ص۳۲۵.</ref> و احتمالاً بر [[مهاجران]] مورد اشاره در گزارش تطبیق شده است.
برخی [[مفسران]] متأخر، [[شهادت]] [[سمیه]] را به گونه‌ای دیگر نقل کرده‌اند که با دیگر گزارش‌های [[تاریخی]] که شهادت وی را در [[سال پنجم بعثت]] دانسته‌اند، ناسازگار است. بنابر گزارش این منابع، هنگامی که شماری از [[مسلمانان]] قصد [[هجرت به مدینه]] را داشتند، [[مشرکان]] خود را به آنان رسانده و ایشان را آزردند تا به [[اجبار]] از [[دین]] خود دست بردارند. برخی از آنها خواسته مشرکان را به زبان آوردند و [[آزاد]] شدند؛ اما [[مقاومت]] سمیه و [[یاسر]] به شهادتشان انجامید<ref>وقعة صفين، ص۳۲۵.</ref>. در این صورت شهادت آن دو در سال ۱۲ یا ۱۳ [[بعثت]] و هنگامی بوده که مسلمانان قصد ترک [[مکه]] را داشتند. بنابر روایتی منسوب به [[ابن‌عباس]]، آیه {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> درباره این افراد نازل شد<ref>التفسير الكبير، ج۵، ص۲۲۳؛ الدرالمنثور، ج۱، ص۲۴۰.</ref>. در این آیه بیان شده که برخی [[جان]] خود را می‌فروشند تا [[رضایت خدا]] را جلب کنند و [[خداوند]] به [[بندگان]] [[مهربان]] است، در حالی ‌که آیه مورد نظر درباره [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نازل شده است؛ زمانی که ایشان در بستر [[پیامبر]]{{صل}} خوابید تا آن حضرت [[فرصت]] [[مهاجرت]] از مکه را پیدا کند<ref>العثمانيه، ص۳۲۵.</ref> و احتمالاً بر [[مهاجران]] مورد اشاره در گزارش تطبیق شده است.


[[عمار]] پس از شهادت مادر، شدت [[اندوه]] خود را به پیامبر{{صل}} نشان داد. آن حضرت وی را به [[صبر]] فراخواند و در باره خانواده‌اش [[دعا]] کرد که [[خداوند]] هیچ یک از آنان را به [[آتش جهنم]] وارد نکند <ref>الاستيعاب، ج۴، ص۱۸۶۴.</ref>. در [[نبرد بدر]] در [[سال دوم هجری]]، [[پیامبر]]{{صل}} به [[عمار]] [[اجازه]] داد [[ابوجهل]] را بکشد؛ اما هنگامی که عمار به او رسید کشته شده بود<ref>الاشتقاق، ص۴۱۶.</ref>.پیامبر در سخنانی [[قتل]] ابوجهل، [[قاتل]] [[سمیه]] را به خداوند نسبت داد<ref>الطبقات، ج۸، ص۲۰۷؛ الاصابه، ج۸، ص۱۹۰.</ref><ref>[[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]]، [[سمیه (مقاله)|مقاله «سمیه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵]].</ref>.
[[عمار]] پس از شهادت مادر، شدت [[اندوه]] خود را به پیامبر{{صل}} نشان داد. آن حضرت وی را به [[صبر]] فراخواند و در باره خانواده‌اش [[دعا]] کرد که [[خداوند]] هیچ یک از آنان را به [[آتش جهنم]] وارد نکند <ref>الاستيعاب، ج۴، ص۱۸۶۴.</ref>. در [[نبرد بدر]] در [[سال دوم هجری]]، [[پیامبر]]{{صل}} به [[عمار]] [[اجازه]] داد [[ابوجهل]] را بکشد؛ اما هنگامی که عمار به او رسید کشته شده بود<ref>الاشتقاق، ص۴۱۶.</ref>.پیامبر در سخنانی [[قتل]] ابوجهل، [[قاتل]] [[سمیه]] را به خداوند نسبت داد<ref>الطبقات، ج۸، ص۲۰۷؛ الاصابه، ج۸، ص۱۹۰.</ref>.<ref>[[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]]، [[سمیه (مقاله)|مقاله «سمیه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵]].</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۲۳۵

ویرایش