امامت خاصه در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۵: خط ۲۵:
[[روایات]] «[[وصایت]]»، پاسخ روشنی به آن [[پرسش]] اساسی است. [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[آیین]] «وصی‌گزینی» را شیوه همه [[پیامبران]] می‌دانسته و از این‌رو، خودش که خاتم جریان [[رسالت]] به شمار می‌رفته، به تعیین، [[وارث]] ملزم بوده است. از سوی دیگری با صراحت، ویژگی‌های «[[وصایت]]» خود را در [[امامت]] و [[دانش]]، شناسانده است<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص ۲۶۰ ـ ۲۶۵.</ref>.
[[روایات]] «[[وصایت]]»، پاسخ روشنی به آن [[پرسش]] اساسی است. [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[آیین]] «وصی‌گزینی» را شیوه همه [[پیامبران]] می‌دانسته و از این‌رو، خودش که خاتم جریان [[رسالت]] به شمار می‌رفته، به تعیین، [[وارث]] ملزم بوده است. از سوی دیگری با صراحت، ویژگی‌های «[[وصایت]]» خود را در [[امامت]] و [[دانش]]، شناسانده است<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص ۲۶۰ ـ ۲۶۵.</ref>.


==[[حدیث منزلت]]==
== حدیث منزلت ==
{{همچنین|حدیث منزلت}}
در [[استدلال]] به حدیث منزلت برای افاده عموم [[منزلت]] که از جمله آن [[جانشینی]] و تصدی امور بعد از [[رسول الله]] {{صل}} است به وجوهی [[استدلال]] شده<ref>ر.ک: تلخیص الشافی، ج ۲، ص ۲۲۰ و بالمنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۵۳. نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، ج۱۷، ص۲۷۱ و براهین و نصوص امامت، ص۳۴۳.</ref>، مانند اینکه تمام [[شئون]] [[رسول خدا]] {{صل}} برای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} ثابت است به غیر از شان [[نبوت]] زیرا:
# اگر منظور [[حدیث]] یک [[منزلت]] از منازل [[هارون]] نسبت به [[موسی]] باشد این [[باطل]] است چون استثناء [[دلیل]] بر [[کثرت]] و عموم است و استثناء از [[منزلت]] واحد معقول نیست.
# اگر منظور [[حدیث]] چندین [[منزلت]] باشد ولی به صورت مجمل و مبهم که بیان نکرده است آن بعض منازل کدامند، این هم [[باطل]] است چون با [[کلام]] [[حکیم]] سازگار نیست که بگوید بعض منازل ثابت است مگر [[نبوت]] و آن بعض را بیان نکند و مبهم بگذارد.
# منظور [[حدیث]] همه منازل‌ [[هارون]] نسبت به [[موسی]] باشد این احتمال درست است زیرا که استثناء همیشه از عموم و کلیت است. وقتی این معنا صحیح شد می‌گوئیم: از جمله منازل [[هارون]] نسبت به [[موسی]] [[خلافت]] بود که این [[منزلت]] هم برای امیرالمؤمنین علی {{ع}} ثابت است منتهی‌ [[هارون]] قبل از [[موسی]] مرد و [[خلافت]] بعد از [[موسی]] برای او فعلیت نیافت برخلاف [[علی]] {{ع}} نسبت به [[رسول اکرم]] {{صل}}<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ص ۱۹۲. </ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)| معارف و عقاید ۵ ج۱]].</ref>
 
==[[حدیث هدایت]]==
==[[حدیث هدایت]]==
==[[حدیث غدیر]]==
==[[حدیث غدیر]]==

نسخهٔ ‏۱۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۴۹

ادله روایی امامت خاصه

حدیث دار

یکی از نصوص جلیّ امامت امیر المؤمنین (ع)، “حدیث الدار” است که به «حدیث بدء الدعوه» نیز معروف است. این حدیث در منابع حدیثی، تاریخی و تفسیری شیعه و اهل‌سنت آمده است. مفاد این حدیث آن است که آیه کریمه ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ[۱] نازل شد و پیامبر (ص) مأموریت یافت نزدیک‌ترین خویشاوندان خود را انذار کند. حضرت، آنان را در خانه یا شعب ابوطالب گرد آورد و پس از پذیرایی از آنها، آنان را به آیین اسلام دعوت کرد و یادآور شد که هرکس به او ایمان آورد وارث، وصی و جانشین وی خواهد بود. از میان آنان، تنها علی بن ابی‌طالب (ع) دعوت او را پاسخ داد و پیامبر اکرم (ص) وی را وارث، وصی و جانشین خود معرفی کرد.

متکلمان امامیه این حدیث را به عنوان دلیل بر امامت و نمونه‌ای از نص جلی بر خلافت امیر المؤمنین آورده‌اند. در حدیث یوم‌الانذار کلماتی که رسول اکرم (ص) درباره علی (ع) فرموده‌اند مانند: «إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏ فَاسْمَعُوا لَهُ‏ وَ أَطِیعُوهُ»، به صراحت بر مدعای امامیه در خلافت و جانشینی و لزوم اطاعت از امیر المؤمنین (ع) به عنوان خلافت و وصایت دلالت دارد. مخاطبان هم در آن جلسه چیز دیگری برداشت نکردند لذا به ابوطالب از روی طعنه و استهزا گفتند: تو را فرمان داد تا حرف پسرت را بشنوی و اطاعت کنی[۲].

حدیث وصایت

وصیت کردن به انگیزه دوام شریعت الهی، سیره همیشگی انبیا بوده است. پیامبر خدا(ص) بارها و به مناسبت‌های گوناگون با عبارت‌های صریح، به فرمان خدا امام علی(ع) را وصی خود خواند که برخی از آنها عبارت است از:

  1. «بی‌گمان، هر پیامبری وصی و وارثی دارد و علی، وصی و وارث من است»[۳].
  2. پیامبر(ص) در بیماری وفاتش به فاطمه(س) فرمود: «من خاتم پیامبران و گرامی‌ترین آنان نزد خدا و بهترین آفریدگان نزد خدایم و پدر توام. وصی من [نیز] بهترین اوصیا و محبوب‌ترین آنان نزد خدا و همسر توست»[۴].
  3. پیامبر(ص) فرمود: «سوگند به آنکه مرا به حق برانگیخت! خداوند، پیامبری گرامی‌تر از من نزد خودش و وصی‌ای گرامی‌تر از وصی من، علی(ع) برنیانگیخت»[۵].
  4. پیامبر(ص) فرمود: «هر که دوست دارد روز و شب در رحمت خدا به سر بَرد، شکی به دل راه ندهد که دودمان من بهترین دودمان و وصی‌ام برترین اوصیاست»[۶].

این گفته‌های پیامبر خدا(ص) درباره علی(ع) به اندازه‌ای فراوان بوده که واژه «وصی» به وصفی شناخته شده و بدون ابهام برای علی(ع) بدل شده است. این واژه در گفتارها و سروده‌ها به کار می‌رفت و بسیاری از مسلمانان صدر اسلام، بدون هیچ تردیدی علی(ع) را مصداق آن می‌دانستند[۷].

روایات «وصایت»، پاسخ روشنی به آن پرسش اساسی است. پیامبر خدا(ص) آیین «وصی‌گزینی» را شیوه همه پیامبران می‌دانسته و از این‌رو، خودش که خاتم جریان رسالت به شمار می‌رفته، به تعیین، وارث ملزم بوده است. از سوی دیگری با صراحت، ویژگی‌های «وصایت» خود را در امامت و دانش، شناسانده است[۸].

حدیث منزلت

در استدلال به حدیث منزلت برای افاده عموم منزلت که از جمله آن جانشینی و تصدی امور بعد از رسول الله (ص) است به وجوهی استدلال شده[۹]، مانند اینکه تمام شئون رسول خدا (ص) برای امیرالمؤمنین (ع) ثابت است به غیر از شان نبوت زیرا:

  1. اگر منظور حدیث یک منزلت از منازل هارون نسبت به موسی باشد این باطل است چون استثناء دلیل بر کثرت و عموم است و استثناء از منزلت واحد معقول نیست.
  2. اگر منظور حدیث چندین منزلت باشد ولی به صورت مجمل و مبهم که بیان نکرده است آن بعض منازل کدامند، این هم باطل است چون با کلام حکیم سازگار نیست که بگوید بعض منازل ثابت است مگر نبوت و آن بعض را بیان نکند و مبهم بگذارد.
  3. منظور حدیث همه منازل‌ هارون نسبت به موسی باشد این احتمال درست است زیرا که استثناء همیشه از عموم و کلیت است. وقتی این معنا صحیح شد می‌گوئیم: از جمله منازل هارون نسبت به موسی خلافت بود که این منزلت هم برای امیرالمؤمنین علی (ع) ثابت است منتهی‌ هارون قبل از موسی مرد و خلافت بعد از موسی برای او فعلیت نیافت برخلاف علی (ع) نسبت به رسول اکرم (ص)[۱۰].[۱۱]

حدیث هدایت

حدیث غدیر

منابع

پانویس

  1. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  2. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
  3. تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل، ج۴۲، ص۳۹۲.
  4. المعجم الکبیر، ج۳، ص۵۷؛ المعجم الأوسط، الطبرانی، ج۶، ص۳۲۷؛ تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل، ج۴۲، ص۱۳۰.
  5. الأمالی، ص۱۰۶.
  6. ینابیع المودة لذوی القربی حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ج۲، ص۲۶۷.
  7. معالم المدرستین، مرتضی عسکری، ترجمه محمدجواد کرمی، ج۱، ص۲۸۹.
  8. امیری، سلیمان، امامت و دلایل انتصابی بودن آن، ص ۲۶۰ ـ ۲۶۵.
  9. ر.ک: تلخیص الشافی، ج ۲، ص ۲۲۰ و بالمنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۵۳. نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، ج۱۷، ص۲۷۱ و براهین و نصوص امامت، ص۳۴۳.
  10. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ص ۱۹۲.
  11. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱.