افتاء: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[افتاء در فقه سیاسی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[افتاء در فقه سیاسی]] | پرسش مرتبط  = }}


== مقدمه == افتاء:''' [[فتوا]] دادن. "فَتوی" [[حکم]] تام و بالغ است از جهت [[استواری]] و [[یقین]]<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۲۸.</ref>. اصل آن "[[فتی]]" به معنای امر بالغ و تامّ، خواه در موضوع خارجی باشد یا امر [[معنوی]]<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۲۸.</ref>.
== مقدمه ==
افتاء:''' [[فتوا]] دادن. "فَتوی" [[حکم]] تام و بالغ است از جهت [[استواری]] و [[یقین]]<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۲۸.</ref>. اصل آن "[[فتی]]" به معنای امر بالغ و تامّ، خواه در موضوع خارجی باشد یا امر [[معنوی]]<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۲۸.</ref>.


عده‌ای برای "[[فتی]]" دو معنا برشمرده‌اند<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۴۷۳.</ref>:
عده‌ای برای "[[فتی]]" دو معنا برشمرده‌اند<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۴۷۳.</ref>:

نسخهٔ ‏۲۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۵

مقدمه

افتاء: فتوا دادن. "فَتوی" حکم تام و بالغ است از جهت استواری و یقین[۱]. اصل آن "فتی" به معنای امر بالغ و تامّ، خواه در موضوع خارجی باشد یا امر معنوی[۲].

عده‌ای برای "فتی" دو معنا برشمرده‌اند[۳]:

  1. طراوت و تازگی؛
  2. تبیین حکم.

"فتی" به معنای "جوان"[۴] و "شاگرد"[۵] نیز به کار رفته است. "فتیه" به معنای جماعتی جوان[۶] و گروه جوانمردان و در حالت اسنادی در باب استفعال و افعال به معنای "سؤال از حکم"[۷] یا جواب از آنچه در احکام مشکل است[۸].

﴿قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي[۹].

فتوا و مفتی از اصطلاحات رایج فقهی است. نظر کارشناسی فقیه را در باب احکام شرعی فتوا می‌گویند. در قرآن کریم نیز این واژه در قالب باب استفعال و افعال به کار رفته است: ﴿يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ[۱۰]؛

امّا در غیر از احکام شرعی نیز به اخذ نظر مشورتی و کارشناسی افتاء اطلاق شده است: ﴿قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي[۱۱] که بلقیس در مورد نامه دعوت حضرت سلیمان، از نخبگان و مشاوران خود نظرخواهی می‌کند [۱۲].

منابع

پانویس

  1. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۲۸.
  2. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۲۸.
  3. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۴۷۳.
  4. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۱۳۷.
  5. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۸۵.
  6. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۱۳۷.
  7. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۴۷۳.
  8. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۷۳.
  9. «(آنگاه) گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید» سوره نمل، آیه ۳۲.
  10. «از تو نظر می‌خواهند بگو: خداوند برای شما درباره کلاله نظر می‌دهد» سوره نساء، آیه ۱۷۶.
  11. «(آنگاه) گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید» سوره نمل، آیه ۳۲.
  12. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۱۳.