|
|
خط ۱۰: |
خط ۱۰: |
| ==انابه در قرآن کریم== | | ==انابه در قرآن کریم== |
| مشتقات نوب در [[قرآن]] ۱۸ بار و تنها از باب [[افعال]] بهکار رفته است که ۱۱ بار آن به صورت فعلی {{متن قرآن|أَنِيبُوا}}، {{متن قرآن|يُنِيبُ}}، {{متن قرآن|أَنَابُوا}}، {{متن قرآن| أَنَابَ}}، {{متن قرآن| أُنِيبُ}}، {{متن قرآن| أَنَبْنَا}} و ۷ بار آن به صورت اسمی {{متن قرآن|مُنِيبٍ}}، {{متن قرآن|مُنِيبِينَ}}، {{متن قرآن|مُنِيبًا}} است.<ref>توبه در قرآن و سنت، ص۴۲ ـ ۴۴؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۵۰۴؛ المعجم الاحصائی، ج ۱، ص۵۶۱؛ ج ۳، ص۱۴۹۵.</ref>.<ref>[[احمد جمالی|جمالی، احمد]]، [[انابه (مقاله)|مقاله «انابه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص 425.</ref> | | مشتقات نوب در [[قرآن]] ۱۸ بار و تنها از باب [[افعال]] بهکار رفته است که ۱۱ بار آن به صورت فعلی {{متن قرآن|أَنِيبُوا}}، {{متن قرآن|يُنِيبُ}}، {{متن قرآن|أَنَابُوا}}، {{متن قرآن| أَنَابَ}}، {{متن قرآن| أُنِيبُ}}، {{متن قرآن| أَنَبْنَا}} و ۷ بار آن به صورت اسمی {{متن قرآن|مُنِيبٍ}}، {{متن قرآن|مُنِيبِينَ}}، {{متن قرآن|مُنِيبًا}} است.<ref>توبه در قرآن و سنت، ص۴۲ ـ ۴۴؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۵۰۴؛ المعجم الاحصائی، ج ۱، ص۵۶۱؛ ج ۳، ص۱۴۹۵.</ref>.<ref>[[احمد جمالی|جمالی، احمد]]، [[انابه (مقاله)|مقاله «انابه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص 425.</ref> |
|
| |
| ==[[حقیقت]] انابه و تفاوت آن با [[توبه]]==
| |
| از [[آیات]] {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ}}<ref>«و کافران میگویند: چرا بر او از سوی پروردگارش نشانهای فرو فرستاده نمیشود؟! بگو: بیگمان خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و آن کس را که (به سوی او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد» سوره رعد، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref> برمیآید که [[ایمان]] و [[آرامش]] قلب با [[یاد خدا]]، همان انابه است و آن نوعی [[آمادگی]] از جانب [[بنده]] است که [[هدایت الهی]] را در پی دارد.<ref>المیزان، ج ۱۱، ص۳۵۳.</ref>
| |
|
| |
| در توضیح انابه و [[بیان حقیقت]] آن، گفتههای گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفتهاند: انابه [[بازگشت به سوی خدا]] و بازگشت به [[فطرت توحیدی]] است؛ یعنی هر [[زمان]] که عاملی [[انسان]] را از نظر [[عقیده]] و عمل از اصل [[توحید]] [[منحرف]] سازد، باید به سوی آن باز گردد: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«با بازگشتن به سوی او ؛ و از او پروا کنید و نماز را بپا دارید و از مشرکان نباشید،» سوره روم، آیه ۳۱.</ref>.<ref>نمونه، ج ۱۶، ص۴۱۹ ـ ۴۲۰.</ref> تکیه روی {{متن قرآن|مُنِيبِينَ إِلَيْهِ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ}}<ref>«و چون گزندی به مردم رسد پروردگارشان را با بازگشت به سوی او، میخوانند سپس چون از خویش بخشایشی به آنان بچشاند ناگاه دستهای از آنان به پروردگارشان شرک میورزند» سوره روم، آیه ۳۳.</ref> با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در [[فطرت انسان]] [[توحید]] و [[خداپرستی]]، و [[شرک]] امر عارضی است، که وقتی شخص از آن [[قطع امید]] میکند خواه ناخواه به سوی [[ایمان]] و توحید باز میگردد.<ref>نمونه، ج ۱۶، ص۴۳۳.</ref>
| |
|
| |
| برخی انابه را متضمن ۴ امر [[محبت خدا]]، [[خضوع]] برای او، اقبال به او و [[اعراض]] از غیر او دانسته و گفتهاند: اگر این ۴ [[خصلت]] در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم منیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و [[رجوع]] و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی [[خشنودی خدا]] بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه [[خدا]] [[دوست]] دارد پیشی گیرد.<ref>التوبة و الانابه، ص۳۷۹.</ref> براساس آنچه گذشت بین انابه و [[توبه]] تفاوت وجود دارد که موارد استعمال انابه در [[قرآن]] و [[سنت]] آن را [[تأیید]] میکند.
| |
|
| |
| انابه رجوع به خدا از همه چیز غیر از خدا و اقبال به او با سِرّ و [[قول و فعل]] است تا اینکه شخص دائما در [[فکر]] خدا و ذکر او و اطاعتش باشد، بنابراین، انابه [[غایت]] درجات توبه و [[برترین]] مراتب آن است؛ زیرا توبه، [[بازگشت از گناه]] است؛ ولی انابه افزون بر آن بازگشت از مباحات نیز هست و آن از [[مقامات]] والاست.<ref>جامع السعادات، ج ۳، ص۹۰.</ref>
| |
|
| |
| در تفاوت [[توبه]] و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله:
| |
| #[[توبه]] [[پشیمانی]] از فعل و انابه [[ترک گناهان]] و [[شاهد]] آن قول [[امام سجاد]] {{ع}} است: {{متن حدیث| اَللَّهُمَّ إِنْ يَكُنِ اَلنَّدَمُ تَوْبَةً إِلَيْكَ فَأَنَا أَنْدَمُ اَلنَّادِمِينَ، وَ إِنْ يَكُنِ اَلتَّرْكُ لِمَعْصِيَتِكَ إِنَابَةً فَأَنَا أَوَّلُ اَلْمُنِيبِينَ}} = خدایا، اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمانترین پشیمانان هستم و اگر [[ترک معصیت]]انابه است پس من اولین انابه کنندگان.<ref>الفروق اللغویه، ص۱۴۶ ـ ۱۴۷.</ref>
| |
| #توبه در [[افعال]] ظاهری است و انابه در امور [[باطنی]].
| |
| #توبه [[رهبت]] ([[ترس]] و [[بیم]]) است و انابه [[رغبت]] ([[اشتیاق]]).
| |
| #انابه مقامی پس از [[مقام]] توبه است.
| |
| #توبه بازگشت از [[معصیت]] به [[اطاعت]] و انابه بازگشت از [[غفلت]] به ذکر و [[فکر]] است.
| |
| #اگر سبب بازگشت، ترس از [[عقوبت]] باشد، توبه و اگر رغبت در [[ثواب]] باشد انابه است.
| |
| #انابه بازگشت [[بنده]] است به خدای خویش با [[دل]] و [[همت]]؛ ولی توبه بازگشت بنده است از معصیت به اطاعت<ref>فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص۱۱۳؛ التوبة فی ضوء القرآن، ص۷۵ ـ ۷۸.</ref>.
| |
| #توبه و [[استغفار]] و انابه همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهی است که پس از توبه است و انابه توجهی است که پس از استغفار[[دست]] میدهد.<ref>المکاسب، ص۳۳۶؛ توبه در قرآن و سنت، ص۴۲.</ref>
| |
|
| |
| البته بسیاری از [[مفسران]] <ref>جامعالبیان، مج۸،ج۱۳،ص۱۸۹ـ۱۹۰؛ روضالجنان، ج ۱۶، ص۳۰۴؛ المنیر، ج ۲۴، ص۳۵، ۳۹.</ref> و لغویان <ref>لسانالعرب، ج۴،ص۳۱۹؛ تاجالعروس، ج۲،ص۴۵۵، «نوب»، القاموسالمحیط، ج ۱، ص۲۳۳، «ناب».</ref> انابه را هممعنای توبه دانستهاند. برخی آن را [[بازگشت به سوی خدا]] با توبه <ref>مجمع البحرین، ج ۴، ص۳۸۶.</ref> و [[خالص]] کردن عمل<ref> مفردات، ص۸۲۷، «نوب»؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص۱۱۸؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۵۰۴.</ref> و برخی اقبال به سوی [[خدا]] و توبه و بازگشت به [[اطاعت الهی]] دانستهاند.<ref> لسانالعرب، ج۴، ص۳۱۹؛ الصحاح، ج۱، ص۲۲۹.</ref> برخی دیگر آن را فرود آوردن نفس و قرار دادن آن در منزلی از منازل [[سلوک]] دانسته و آن را به معنای [[آمادگی عملی]] و خارجی برای [[توبه]] و سلوک به سوی [[خدا]] به [[حساب]] آوردهاند، به همین جهت انابه با حرف «إلی» بهکار میرود تا بر [[سیر]] و رسیدن به [[غایت]] دلالت کند.<ref>التحقیق، ج ۱۲، ص۲۷۰، «نوب».</ref>.<ref>[[احمد جمالی|جمالی، احمد]]، [[انابه (مقاله)|مقاله «انابه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص 426.</ref>
| |
|
| |
| ==اهمیت و آثار انابه==
| |
| در [[آیات]] و [[روایات]] به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعالی [[بندگان]] خود و در رأس آنان [[پیامبران]] را به انابه فرا خوانده است: {{متن قرآن|وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ}}<ref>«و پیش از آنکه عذاب به شما دررسد و دیگر یاری نیابید به سوی پروردگارتان باز گردید و در برابر (فرمان) او گردن نهید» سوره زمر، آیه 54.</ref> و نیز {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«با بازگشتن به سوی او ؛ و از او پروا کنید و نماز را بپا دارید و از مشرکان نباشید،» سوره روم، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمیدانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر و در این جهان با آنان به شایستگی همراهی کن و راه کسی را که به درگاه من باز میگردد پیش گیر، سپس بازگشتتان به سوی من است آنگاه شما را از آنچه میکردهاید میآگاهانم» سوره لقمان، آیه ۱۵.</ref>.<ref>موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص۲۵۰ ـ ۲۵۱.</ref>
| |
|
| |
| در [[قرآن کریم]] به انابه [[پیامبر اسلام]] {{صل}} {{متن قرآن|وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«و در هر چیزی اختلاف پیدا کنید داوری آن با خداوند است؛ این است خداوند پروردگار من، بر او توکّل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره شوری، آیه ۱۰.</ref>، ابراهیم {{ع}} {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}<ref>«بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی میآوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ}}<ref>«ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبهکاری بود» سوره هود، آیه ۷۵.</ref>، [[شعیب]] {{ع}} {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref>، داوود {{ع}} {{متن قرآن|قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ}}<ref>«(داود) گفت: بیگمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میشهای خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران بر یکدیگر ستم روا میدارند جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و آنان اندکند؛ و داود دانست که ما او را آزمودهایم و از پروردگار» سوره ص، آیه ۲۴.</ref> و سلیمان {{ع}} {{متن قرآن|وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ}}<ref>«و به راستی ما سلیمان را آزمودیم و کالبدی را بر اورنگ (پادشاهی) او افکندیم سپس (به سوی ما) بازگشت» سوره ص، آیه ۳۴.</ref> اشاره شده است.
| |
|
| |
| در روایتی [[نبوی]] از [[سعادت انسان]] آن دانسته شده که خدا انابه را روزیش سازد.<ref>المستدرک، ج ۴، ص۲۶۸.</ref> از آثار مهم و گوناگون انابه نیز میتوان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه [[قلبی]]، [[قلب]] [[انسان کامل]] [[باطن]] بیتالحرام میشود.<ref>شرح منظومه، ص۳۵۵.</ref>
| |
|
| |
| آثار انابه که در [[قرآن]] ذکر شده دو دسته است:
| |
| #دستهای که اثر انابه به [[تنهایی]] دانسته شده:
| |
| ##[[هدایت الهی]]؛ [[خداوند]][[انابه]] کنندگان را به سوی خود [[هدایت]] میکند: «... و یَهدی اِلَیهِ مَن اَناب» (رعد / ۱۳، ۲۷)، «و یَهدی اِلَیهِ مَن یُنیب». ([[شوری]] / ۴۲، ۱۳)
| |
| ##[[تذکر]]؛ تنها کسی که به سوی خدا انابه میکند از [[آیات الهی]] متذکر میشود: «هُوَ الَّذی یُریکُمءایـتِهِ و یُنَزِّلُ لَکُم مِنَ السَّماءِ رِز قـًا و ما یَتَذَکَّرُ اِلاّ مَن یُنیب». ([[غافر]] / ۴۰، ۱۳) در آیات دیگری [[آسمان]] و [[زمین]] و آیات موجود در آن دو موجب [[بصیرت]] * و [[تذکر]] برای شخص منیب دانسته شده است: «اَفَلَم یَنظُروا اِلَی السَّماءِ... والاَرضَ مَدَدنـها... تَبصِرَةً وذِکری لِکُلِّ عَبدٍ مُنیب». (ق / ۵۰، ۶ ـ ۸؛ [[سبأ]] / ۳۴، ۹) وقوف بر [[دلایل]] [[توحید الهی]] در [[عقل انسان]] مرتکز است؛ ولی [[شرک]] و [[اشتغال]] به [[عبادت غیر خدا]] مانع تجلی این [[انوار]] میشود و هنگامی که [[انسان]] از این امور [[اعراض]] کرده، به سوی [[خدا]] [[انابه]] میکند، پرده کنار رفته و [[توحید]] آشکار میگردد.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص۴۲.</ref> برخی پروای از خصوص [[خداوند]] را نیز از دسته نخست آثار انابه برشمردهاند: «مُنیبینَ اِلَیهِ واتَّقوهُ..».. ([[روم]] / ۳۰، ۳۱)<ref>تفسیر موضوعی، ج ۱۲، ص۱۷۰.</ref>
| |
| #دستهای که اثر انابه همراه با وصفی دیگر شمرده شده است:
| |
| ##[[بشارت]]؛ به کسانی که از [[عبادت طاغوت]] [[پرهیز]] کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده میشود: «والَّذینَ اجتَنَبُوا الطّـغوتَ اَن یَعبُدوها واَنابوا اِلَی اللّهِ لَهُمُ البُشری..».. (زمر / ۳۹، ۱۷) ب. وارد [[بهشت]] شدن؛ بهشت [[پاداش]] کسانی است که [[خدا ترس]] بوده و با [[قلبی]] منیب به [[لقای الهی]] بروند: «واُزلِفَتِ الجَنَّةُ لِلمُتَّقینَ... مَن خَشِیَ الرَّحمـنَ بِالغَیبِ وجاءَ بِقَلبٍ مُنیب». (ق / ۵۰، ۳۱ ـ ۳۳) کسی که [[عمر]] خود را با [[رجوع]] به خدا بگذراند، میتواند با قلبی به دیدار [[پروردگار]] برود که انابه و رجوع به خدا بر اثر تکرار در [[طول عمر]]، [[ملکه]] و صفت آن [[قلب]] شده باشد.<ref>مجمعالبیان، ج۹، ص۲۲۴؛ المیزان، ج۱۸، ص۳۵۵؛ توبه در قرآن و سنت، ص۴۳.</ref> برخی قلب منیب را از نظر مصداق همان [[قلب سلیم]] در [[آیه]] «اِذ جاءَ رَبَّه بِقَلبٍ سَلیم» (صافّات / ۳۷، ۸۴) دانستهاند؛ زیرا کسی که از شرک سالم باشد غیر خدا را ترک کرده و به سوی خدا انابه میکند، چنانکه اگر کسی به سوی خدا انابه کند، از شرک [[پاک]] شده و [[سلیم]] میگردد.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص۱۷۹.</ref> ج. [[نجات]] از [[عذاب]]؛[[انابه]] به سوی خدا و [[تسلیم]] * شدن در برابر او موجب [[نجات از عذاب الهی]] است: «واَنیبُوا اِلی رَبِّکُم واَسلِموا لَهُ مِن قَبلِ اَن یَأتِیَکُمُ العَذابُ ثُمَّ لا تُنصَرون». (زمر / ۳۹، ۵۴)<ref>[[احمد جمالی|جمالی، احمد]]، [[انابه (مقاله)|مقاله «انابه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص .</ref>.
| |
|
| |
| ==اقسام و شرایط [[انابه]]==
| |
| انابه دو گونه است: ۱.[[انابه]] برای [[ربوبیت خدا]] که [[مؤمن]] و [[کافر]] در آن مشترکاند؛ زیرا هر [[انسانی]] در هنگام [[سختی]] و [[اضطرار]] به سوی [[خدا]] انابه میکند: «واِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ» ([[روم]] / ۳۰، ۳۳)، حتی [[مشرکان]] و [[کافران]] نیز هنگامی که از همه جا [[ناامید]] میشوند به سوی خدا باز میگردند: «... ثُمَّ اِذا اَذاقَهُم مِنهُ رَحمَةً اِذا فَریقٌ مِنهُم بِرَبِّهِم یُشرِکون * لِیَکفُروا بِما ءاتَینـهُم..».. (روم / ۳۰، ۳۳ ـ ۳۴) ۲. انابه [[اولیای خدا]] برای [[الوهیت]] او که انابه [[عبودیت]] و [[محبت]] است.<ref>التوبة و الانابه، ص۳۷۹.</ref> انابه نخست [[اضطراری]] و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و [[پایدار]] است. برخی انابه اول را انابه ظاهری [[دروغین]] و انابه دوم را انابه [[حقیقی]] [[راستین]] دانسته و گفتهاند: در انابه اول، شخص هنگام [[تنگدستی]] و سختی به پروردگارش [[پناه]] میبرد؛ زیرا از روی [[فطرت]] میداند دارای خالقی است که او را روزی داده و [[یاری]] میکند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز میگردد: «واِذا مَسَّ الاِنسـنَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیبـًا اِلَیهِ ثُمَّ اِذا خَوَّلَهُ نِعمَةً مِنهُ نَسِیَ ما کانَ یَدعوا اِلَیهِ مِن قَبلُ» (زمر / ۳۹، ۸)، «... حَتّی اِذا کُنتُم فِی الفُلکِ وجَرَینَ بِهِم بِریحٍ طَیِّبَةٍ و فَرِحوا بِها جاءَتها ریحٌ عاصِفٌ وجاءَهُمُ المَوجُ مِن کُلِّ مَکانٍ وظَنّوا اَنَّهُم اُحیطَ بِهِم دَعَوُا اللّهَ مُخلِصینَ لَهُ الدِّینَ... فَلَمّا اَنجـهُم اِذا هُم یَبغونَ فِیالاَرضِ بِغَیرِ الحَقِّ». ([[یونس]] / ۱۰، ۲۲ ـ ۲۳) در آیهای نیز به هر دو گروه [[اهل]] انابه اشاره شده است: «و اِذا غَشِیَهُم مَوجٌ کالظُّـلَلِ دَعَوُا اللّهَ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ فَلَمّا نَجـّهُم اِلَی البَرِّ فَمِنهُم مُقتَصِدٌ وما یَجحَدُ بِـ ٔ یـتِنا اِلاّ کُلُّ خَتّارٍ کَفور». ([[لقمان]] / ۳۱، ۳۲)<ref>موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص۲۵۴ ـ ۲۵۵.</ref> برخی گفتهاند:[[انابه]] به سه امر محقق میشود: ۱. انابه در [[باطن]] و با [[قلب]] بهگونهای که دائما متوجه [[خدا]] بوده و با [[افکار]] و عزائمش،[[تقرب]] به او را [[طلب]] کند. (ق / ۵۰، ۳۳) ۲. انابه در گفتار بهگونهای که دائما مشغول [[ذکر خدا]] و ذکر [[نعمتها]] و [[مقربان]] [[الهی]] باشد ([[غافر]] / ۴۰، ۱۳) ۳. انابه در [[اعمال]] ظاهری بهگونهای که بر [[طاعات]] و [[عبادات]] و [[اعمال پسندیده]] مواظبت کند.<ref>اوصافالاشراف،ص۳۷؛ جامعالسعادات،ج۳، ص۹۰؛ شرح منظومه، ص۳۵۵.</ref> برخی از مقدم شدن [[توکل]] بر [[انابه]] در [[آیه]] «... عَلَیهِ تَوَکَّلتُ واِلَیهِ اُنیب» ([[هود]] / ۱۱، ۸۸) استفاده کردهاند که شرط انابه،[[توکل]] است؛ زیرا لازم است ابتدا [[اعتماد]] محقق شود و سپس [[بنده]] به خدا توجه کرده و در [[مقام]] [[سیر]] به سوی او برآید.<ref>التحقیق، ج ۱۲، ص۲۷۰، «نوب».</ref>.<ref>[[احمد جمالی|جمالی، احمد]]، [[انابه (مقاله)|مقاله «انابه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص .</ref>
| |
| == منابع == | | == منابع == |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |