←گستره علم و دانش حضرت على{{ع}}
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==== مرجعيّت علمى [[امام]] على{{ع}} ==== | ==== مرجعيّت علمى [[امام]] على{{ع}} ==== | ||
انس بن مالك، | انس بن مالك، خادم مخصوص پيامبر اكرم{{صل}} نقل مىكند كه آن حضرت خطاب به حضرت على{{ع}} فرمود: «تو بعد از من تبيينكننده و حلكننده [[اختلافات]] [[امّت]] من خواهى بود!»<ref>{{متن حدیث|انْتَ تَبينُ لِأُمَّتى ما اخْتَلَفُوا فيهِ بَعْدى}}؛ مستدرك الصّحيحين، ج ۳، ص ۱۲۲ و كنز العمّال، ج ۶، ص ۱۵۶. مرحوم تسترى در احقاق الحق، ج ۶، ص ۵۲ و ۵۳ علاوه بر دو منبع فوق، از چهار كتاب ديگر اهل تسنّن نيز روايت مذكور را نقل كرده است.</ref>. | ||
يكى از وظايف مهمّ امامت و ولايت، پاسدارى از [[قرآن]] و [[خزائن]] علوم پيامبر{{صل}} و انتقال صحيح آن به [[علماء]] و | يكى از وظايف مهمّ امامت و ولايت، پاسدارى از [[قرآن]] و [[خزائن]] علوم پيامبر{{صل}} و انتقال صحيح آن به [[علماء]] و دانشمندان و تبيين اختلافاتى است كه در ميان امّت اسلامى پديد مىآيد. اهمّيّت اين وظيفه آنگاه روشن مىشود كه بدانيم چه بسيار از كشورگشايانى كه در ميدانهاى [[جنگ]] بر كشورهاى بزرگ پيروز شدند، امّا در برابر [[فرهنگ]] آنان شكست خوردند و ناچار خود به ترويج فرهنگ [[ملل]] مغلوب پرداختند! همان [[طور]] كه مغولها با اين كه بر [[مسلمانان]] غالب شدند، امّا در برابر قرآن و اسلام آنچنان مغلوب شدند كه نه تنها خود [[مسلمان]] شدند، بلكه مروّج اسلام گشتند. | ||
امام على{{ع}} بعد از [[رحلت]] پيامبر عالىقدر اسلام{{صل}}، به اين امر مهم (فرهنگ اسلام) پرداخت. آن حضرت ابتدا به جمعآورى قرآن پرداخت و [[سوگند]] خورد تا قرآن را ننويسد، رِدا بر دوش نيندازد و از [[خانه]] خارج نشود، مگر براى خواندن [[نماز]]<ref>الاستيعاب، ص ۱۱۰۹ و احتجاج طبرسى، ص ۲۳۹.</ref>. سپس بر اساس آنچه را كه از [[ناسخ و منسوخ]]، محكم و [[متشابه]] و [[ظاهر و باطن قرآن]] از پيامبر اكرم{{صل}} آموخته بود به تعليم و تفسير آن پرداخت و شاگردان بزرگى چون [[امام حسن]] و [[امام]] حسين{{عم}} و [[ابن عبّاس]] و [[ابن مسعود]] و مانند آنها تربيت كرد، تا پاسخگوى تهاجمات فرهنگى و اشكالات اعتقادى [[دانشمندان]] كشورهاى فتح شده باشند، و نيازهاى فقهى و حقوقى حقوقدانان را برآورند، و اصول اعتقادى و مسائل فقهى و ديگر مسائل فرهنگى [[اسلام]] را به بهترين وجه به [[ملل]] [[تازه مسلمان]] تعليم دهند. | امام على{{ع}} بعد از [[رحلت]] پيامبر عالىقدر اسلام{{صل}}، به اين امر مهم (فرهنگ اسلام) پرداخت. آن حضرت ابتدا به جمعآورى قرآن پرداخت و [[سوگند]] خورد تا قرآن را ننويسد، رِدا بر دوش نيندازد و از [[خانه]] خارج نشود، مگر براى خواندن [[نماز]]<ref>الاستيعاب، ص ۱۱۰۹ و احتجاج طبرسى، ص ۲۳۹.</ref>. سپس بر اساس آنچه را كه از [[ناسخ و منسوخ]]، محكم و [[متشابه]] و [[ظاهر و باطن قرآن]] از پيامبر اكرم{{صل}} آموخته بود به تعليم و تفسير آن پرداخت و شاگردان بزرگى چون [[امام حسن]] و [[امام]] حسين{{عم}} و [[ابن عبّاس]] و [[ابن مسعود]] و مانند آنها تربيت كرد، تا پاسخگوى تهاجمات فرهنگى و اشكالات اعتقادى [[دانشمندان]] كشورهاى فتح شده باشند، و نيازهاى فقهى و حقوقى حقوقدانان را برآورند، و اصول اعتقادى و مسائل فقهى و ديگر مسائل فرهنگى [[اسلام]] را به بهترين وجه به [[ملل]] [[تازه مسلمان]] تعليم دهند. | ||
==== امام على{{ع}} دروازه [[شهر علم]] پيامبر{{صل}} ==== | ==== امام على{{ع}} دروازه [[شهر علم]] پيامبر{{صل}} ==== | ||
در صحيح ترمذى آمده است كه پيامبر اكرم{{صل}} فرمود: «من خانه دانشم و على در آن خانه است»<ref>{{متن حدیث|انَا دارُ الْحِكْمَةِ وَ عَلِىٌّ بابُها}}؛ صحيح ترمذى، ج ۵، ص ۶۳۷ (به نقل از پيام قرآن، | در صحيح ترمذى آمده است كه پيامبر اكرم{{صل}} فرمود: «من خانه دانشم و على در آن خانه است»<ref>{{متن حدیث|انَا دارُ الْحِكْمَةِ وَ عَلِىٌّ بابُها}}؛ صحيح ترمذى، ج ۵، ص ۶۳۷ (به نقل از پيام قرآن، ج ۹، ص ۲۷۲). رواياتى كه به اين مضمون ولى با الفاظ ديگر است، فراوان مىباشد؛ ولى چون روايت مذكور مشتمل بر كلمه حكمت بود بخصوص در اينجا ذكر شد. مثلًا روايت معروف {{متن حدیث|أنا مدينة العلم و علىّ بابها}} به طور گسترده در روايات ما منعكس شده، و تنها در جلد چهلم بحار الأنوار، دوازده بار ذكر شده است!</ref>. مسلّم است كه هر كس بخواهد وارد خانهاى شود بايد از در وارد گردد، همانگونه كه [[قرآن]] مجيد در آيه ۱۸۹ [[سوره بقره]] نيز دستور داده است: {{متن قرآن|وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا}}<ref>«... و به خانهها از در درآیید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref>. بنابراين، هر كس مىخواهد به [[خزائن]] [[علم]] و [[دانش]] پيامبر اسلام{{صل}} راه يابد، بايد از على{{ع}} آغاز كند، و كليد اين گنجينه را از او بطلبد. | ||
==== امام على{{ع}} و علم تفسير ==== | ==== امام على{{ع}} و علم تفسير ==== | ||
با مراجعه به تفاسير، معلوم مىشود امام على{{ع}} پيشواى مفسّرين است، چنان كه سيوطى مىنويسد: «در ميان [[خلفا]] از همه بيشتر از علىّ بن أبي طالب روايت شده است»<ref>اتقان، نوع ۸۰، طبقات المفسّرين.</ref> و [[ابن عبّاس]] كه آن همه احاديث تفسيرى دارد از شاگردان [[امام]] على{{ع}} بوده است. هنگامى كه به او گفته شد: [[علم]] تو نسبت به علم پسر عمويت، چه مقدار است؟ گفت: مانند نسبت قطره بارانى در برابر اقيانوس!<ref>شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد، | با مراجعه به تفاسير، معلوم مىشود امام على{{ع}} پيشواى مفسّرين است، چنان كه سيوطى مىنويسد: «در ميان [[خلفا]] از همه بيشتر از علىّ بن أبي طالب روايت شده است»<ref>اتقان، نوع ۸۰، طبقات المفسّرين.</ref> و [[ابن عبّاس]] كه آن همه احاديث تفسيرى دارد از شاگردان [[امام]] على{{ع}} بوده است. هنگامى كه به او گفته شد: [[علم]] تو نسبت به علم پسر عمويت، چه مقدار است؟ گفت: مانند نسبت قطره بارانى در برابر اقيانوس!<ref>شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد، ج ۱، ص ۱۸ و ۱۹.</ref>. شاگردان تفسيرى امام على{{ع}} هر كدام در مكّه و مدينه و كوفه صاحب مكتب تفسيرى شدند. | ||
==== امام على{{ع}} واضع [[علم نحو]] ==== | ==== امام على{{ع}} واضع [[علم نحو]] ==== | ||
[[حضرت على]]{{ع}} براى صيانت [[زبان قرآن]] از [[انحراف]] و [[اعوجاج]]، أبو الأسود دؤلى را [[مأمور]] ساخت تا زير نظر آن حضرت علم نحو را وضع كند و بعدها أبو الأسود با استفاده از همين علم نحو، [[قرآن]] را اعرابگذارى كرد<ref>طبقات النّحويين، | [[حضرت على]]{{ع}} براى صيانت [[زبان قرآن]] از [[انحراف]] و [[اعوجاج]]، أبو الأسود دؤلى را [[مأمور]] ساخت تا زير نظر آن حضرت علم نحو را وضع كند و بعدها أبو الأسود با استفاده از همين علم نحو، [[قرآن]] را اعرابگذارى كرد<ref>طبقات النّحويين، ج ۷، ص ۱۴.</ref>. | ||
==== امام على{{ع}} و علم كلام ==== | ==== امام على{{ع}} و علم كلام ==== | ||
ابن أبي الحديد در مقدّمه شرح نهج البلاغه مىنويسد: «علم كلام و [[اعتقادات]]، كه [[اشرف]] [[علوم]] است، از كلام امام على{{ع}} اقتباس شده است»<ref>شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد، جلد | ابن أبي الحديد در مقدّمه شرح نهج البلاغه مىنويسد: «علم كلام و [[اعتقادات]]، كه [[اشرف]] [[علوم]] است، از كلام امام على{{ع}} اقتباس شده است»<ref>شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد، جلد ۱، ص ۱۷.</ref>. | ||
اربلى در كشف الغمّه مىنويسد: «پيشوايان مكتبهاى كلامى؛ يعنى [[اشاعره]]، [[معتزله]]، شيعه و [[خوارج]]، همه خود را منسوب به آن حضرت مىدانند»<ref>كشف الغمّه، | اربلى در كشف الغمّه مىنويسد: «پيشوايان مكتبهاى كلامى؛ يعنى [[اشاعره]]، [[معتزله]]، شيعه و [[خوارج]]، همه خود را منسوب به آن حضرت مىدانند»<ref>كشف الغمّه، ج۱، ص۲۱.</ref>. | ||
==== امام على{{ع}} و علم فقه ==== | ==== امام على{{ع}} و علم فقه ==== | ||
گذشته از فقهاى اماميّه كه [[فقه]] خود را از امام على عليه [[السلام]] دارند، [[احمد حنبل]] فقه را از شافعى، و شافعى از [[محمّد]] بن حسن و مالك آموخت. و محمّد بن حسن فقه را از ابو حنيفه، و مالك و ابو حنيفه فقه را از [[امام صادق]]{{ع}} آموختهاند و فقه امام صادق{{ع}} به جدّش علىّ بن أبي طالب{{ع}} منتهى مىشود<ref>شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد، | گذشته از فقهاى اماميّه كه [[فقه]] خود را از امام على عليه [[السلام]] دارند، [[احمد حنبل]] فقه را از شافعى، و شافعى از [[محمّد]] بن حسن و مالك آموخت. و محمّد بن حسن فقه را از ابو حنيفه، و مالك و ابو حنيفه فقه را از [[امام صادق]]{{ع}} آموختهاند و فقه امام صادق{{ع}} به جدّش علىّ بن أبي طالب{{ع}} منتهى مىشود<ref>شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد، ج ۱۱، ص ۱۸.</ref>. | ||
==== امام على{{ع}} و علم حقيقت ([[علم باطن]]) ==== | ==== امام على{{ع}} و علم حقيقت ([[علم باطن]]) ==== | ||
دكتر أبو الوفاء غنيمى تفتازانى، استاد [[دانشگاه]] قاهره و شيخ طريقت، در مقدّمه خود بر كتاب «وسائل الشّيعه» مىنويسد: «مشايخ و [[اصحاب]] طريقت؛ مانند رفاعى، بدوى، دسوقى و گيلانى از اجلّه علماى [[اهل]] [[سنّت]]، در [[اسناد]] طريقت خود به [[ائمّه]] [[اهل بيت]]{{ع}} و از طريق آنها به [[امام]] على{{ع}} و از او به پيامبر{{صل}} استناد مىكنند. زيرا پيامبر{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|انا مدينة العلم و علىّ بابها}} و اين نزد عرفا خصوصيّتى در [[علم]] حقيقت، علم مكاشفه و [[علم باطن]] است كه بجز امام على{{ع}} كسى واجد اين خصوصيّت نيست<ref>كيهان فرهنگى، شماره ۱۸۴، | دكتر أبو الوفاء غنيمى تفتازانى، استاد [[دانشگاه]] قاهره و شيخ طريقت، در مقدّمه خود بر كتاب «وسائل الشّيعه» مىنويسد: «مشايخ و [[اصحاب]] طريقت؛ مانند رفاعى، بدوى، دسوقى و گيلانى از اجلّه علماى [[اهل]] [[سنّت]]، در [[اسناد]] طريقت خود به [[ائمّه]] [[اهل بيت]]{{ع}} و از طريق آنها به [[امام]] على{{ع}} و از او به پيامبر{{صل}} استناد مىكنند. زيرا پيامبر{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|انا مدينة العلم و علىّ بابها}} و اين نزد عرفا خصوصيّتى در [[علم]] حقيقت، علم مكاشفه و [[علم باطن]] است كه بجز امام على{{ع}} كسى واجد اين خصوصيّت نيست<ref>كيهان فرهنگى، شماره ۱۸۴، ص ۱۶.</ref>. در اكثر كتب اهل سنّت، شواهد فراوانى براى خصوصيّت امام على{{ع}} در اين علم وجود دارد؛ به عنوان نمونه، عُمَر به هنگام استلام [[حجر]] اظهار داشت: «مىدانم تو سنگى و [[سود]] و زيانى ندارى، اگر نديده بودم كه پيغمبر{{صل}} تو را مىبوسيد، نمىبوسيدمت!» على{{ع}} خطاب به [[عمر]] فرمود: «او هم سود مىرساند و هم زيان، [[خداوند]] پيمان «[[عالم ذر]]» را در اين سنگ به وديعت نهاد و اين سنگ در قيامت به سود كسانى كه وفاى به [[عهد]] كردند گواهى مىدهد!» عمر چون اين بشنيد گفت: «[[خدا]] مرا در سرزمينى كه تو آنجا نباشى زنده نگذارد، اى أبا [[الحسن]]!»<ref>الجامع الاصول لاحاديث الرّسول، ج ۲، ص ۱۴۹.</ref>. | ||
==== امام على{{ع}} و جانشينى پيامبر{{صل}} ==== | ==== امام على{{ع}} و جانشينى پيامبر{{صل}} ==== | ||
بحثهاى گذشته خود به خود خوانندگان گرامى را به اين نتيجهگيرى سوق مىدهد كه: «شخصيّتى كه به اعتراف همگان (موافقان و مخالفانش، [[دوستان]] و دشمنانش) عالمترين، آگاهترين و فاضلترين شخص بعد از پيامبر خدا{{صل}} است، وى شايستگى [[خلافت]] و جانشينى پيامبر [[اسلام]] را دارد؛ نه غير او» بدين جهت پيامبر گرامى اسلام اين دو مطلب (مرجعيّت علمى و خلافت) را در قسمتى از [[خطبه]] غرّاء و پرمحتواى غدير كنار هم نهاده و فرموده است: «اى تودههاى [[مردم]]! اين (على بن أبي طالب) [[برادر]]، وصى، [[نگهدارنده]] تمام [[علوم]] من و جانشين من است!»<ref>{{متن حدیث|مَعاشِرَ النَّاسِ! هذا اخى وَ وَصِيِّى وَ واعى عِلْمى وَ خَليفَتى}}؛ الغدير، | بحثهاى گذشته خود به خود خوانندگان گرامى را به اين نتيجهگيرى سوق مىدهد كه: «شخصيّتى كه به اعتراف همگان (موافقان و مخالفانش، [[دوستان]] و دشمنانش) عالمترين، آگاهترين و فاضلترين شخص بعد از پيامبر خدا{{صل}} است، وى شايستگى [[خلافت]] و جانشينى پيامبر [[اسلام]] را دارد؛ نه غير او» بدين جهت پيامبر گرامى اسلام اين دو مطلب (مرجعيّت علمى و خلافت) را در قسمتى از [[خطبه]] غرّاء و پرمحتواى غدير كنار هم نهاده و فرموده است: «اى تودههاى [[مردم]]! اين (على بن أبي طالب) [[برادر]]، وصى، [[نگهدارنده]] تمام [[علوم]] من و جانشين من است!»<ref>{{متن حدیث|مَعاشِرَ النَّاسِ! هذا اخى وَ وَصِيِّى وَ واعى عِلْمى وَ خَليفَتى}}؛ الغدير، ج ۳، ص ۱۱۷.</ref>. | ||
[[تأمّل]] و تفكّر در ويژگىهاى فوق حقايق فراوانى را براى طالبان حقيقت روشن مىكند: | [[تأمّل]] و تفكّر در ويژگىهاى فوق حقايق فراوانى را براى طالبان حقيقت روشن مىكند: |