صفا و مروه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۳: خط ۲۳:
==المَروَه==
==المَروَه==
مروه کوهی است در [[مکه]] روبروی [[صفا]]، دیگر [[کوه]] این [[شهر]].<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۲۱۷؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.</ref> این کوه که کوهی مایل به سرخی توصیف شده است،<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.</ref> در برخی اقوال، تپه‌ای ملایم معرفی شده در وسط [[شهر مکه]] که شهر از هر سو آن را احاطه کرده است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.</ref> اما «ذوالمروه» مکان دیگری است و آن، ناحیه‌ای است از نواحی [[مدینه]] و یا روستایی است از روستاهای [[وادی القری]].<ref>ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.</ref> این مکان در برخی منابع، موضعی بین خشب و وادی القری معرفی شده است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.</ref> این روستای وسیع، متعلق به [[قبیله جهینه]] بوده و در فاصله ۸ بردی مدینه قرار دارد.<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۲۱۸.</ref> بعضی از متأخران، نام ذوالمروه را برگرفته از سنگریزه سفید برجسته از نوع [[مرو]] که در این منطقه بسیار است، دانسته در توصیف و تحدید موقعیت این مکان، ذوالمروه را در دشت سیلابی «[[وادی]] الجزل» گفته‌اند در حدود سیصد کیلومتری شمال مدینه، که هنوز هم به این نام معروف است.<ref>[[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]] ص۲۹۰.</ref>
مروه کوهی است در [[مکه]] روبروی [[صفا]]، دیگر [[کوه]] این [[شهر]].<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۲۱۷؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.</ref> این کوه که کوهی مایل به سرخی توصیف شده است،<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.</ref> در برخی اقوال، تپه‌ای ملایم معرفی شده در وسط [[شهر مکه]] که شهر از هر سو آن را احاطه کرده است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.</ref> اما «ذوالمروه» مکان دیگری است و آن، ناحیه‌ای است از نواحی [[مدینه]] و یا روستایی است از روستاهای [[وادی القری]].<ref>ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.</ref> این مکان در برخی منابع، موضعی بین خشب و وادی القری معرفی شده است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.</ref> این روستای وسیع، متعلق به [[قبیله جهینه]] بوده و در فاصله ۸ بردی مدینه قرار دارد.<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۲۱۸.</ref> بعضی از متأخران، نام ذوالمروه را برگرفته از سنگریزه سفید برجسته از نوع [[مرو]] که در این منطقه بسیار است، دانسته در توصیف و تحدید موقعیت این مکان، ذوالمروه را در دشت سیلابی «[[وادی]] الجزل» گفته‌اند در حدود سیصد کیلومتری شمال مدینه، که هنوز هم به این نام معروف است.<ref>[[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]] ص۲۹۰.</ref>
==سعی==
طی کردن فاصله (رفت و برگشت) میان [[کوه]] صفا و مروه در [[مراسم حج]] وعمره با رعایت شرایط خاص است. سعی میان صفا و مروه رکنی از ارکان [[حج]] است. اگر [[حاجیان]] عمداً آن را ترک کنند. آنان [[باطل]] می‌باشد. [[ابن حمزه]] می‌نویسد: {{عربی|مَنْ تَرَكَ السَّعْيَ مُتَعَمِّداً بَطَلَ حَجُّهُ‌}}؛ آن حج کس که سعی را عمداً انجام ندهد حج وی باطل است، و اگر سهواً آن را ترک کند در صورتی که در [[مکه]] به یاد آورد، باید سعی کند، و اگر پس از خروج از مکه متوجه شود، در صورتی که می‌تواند برگردد، باید مراجعت نموده سعی کند، و اگر توان بازگشت ندارد به دیگری [[نیابت]] دهد تا از طرف او سعی را انجام دهد.
[[ابن ادریس حلی]] می‌گوید: سعی بین صفا و مروه، رکنی از ارکان حج است، پس کسی که آن را عمداً ترک کند، حجی برای او نیست.
[[ابی الصلاح حلبی]] در [[الکافی]]، علاءالدین [[حلبی]] در «اشارة السبق الی معرفة [[الحق]]» [[محقق حلی]] در «[[شرایع]]» و «مختصر النافع»، [[علامه]] در «[[قواعد]] الاحکام»، [[شهید]] اول در «اللمعة الدمشقیه» و تعداد بسیاری از [[فقهای بزرگ شیعه]]، سعی را رکن حج دانسته‌اند.
مرحوم [[شیخ طوسی]] نیز در نهایه، سعی صفا و مروه را امری [[واجب]] دانسته که ترک عمدی آن موجب بطلان حج است.
در [[مناسک حج]] [[حضرت امام خمینی]] نیز آمده است: سعی مثل [[طواف]]، رکن اسبت و [[حکم]] ترک آن از روی عمد یا [[سهو]] چنان است که در طواف گذشت و در بحث طواف فرموده‌اند: طواف از ارکان [[عمره]] (حج) است و کسی که آن را از روی عمد ترک کند تا وقتی که فوت شود وقت آن، عمره او باطل است، چه عالم به مسأله باشد و چه [[جاهل]].
بیشتر [[فقهای اهل سنت]] نیز، سعی را رکن حج می‌دانند: سعی نزد [[شافعی‌ها]] رکنی از ارکان حج است، و مشهور در [[مذهب مالکی]] نیز این چنین است و بسیاری از [[حنابله]] نیز بر همین [[حج]] عقیده‌اند. لیکن [[حنفی‌ها]] سعی را، رکن ندانسته، بلکه آن را [[واجب]] می‌دانند و معتقدند اگر کسی تمامی یا بیشتر اشواط سعی را بدون عذر ترک نموده به [[شهر]] خود مراجعت نماید، باید [[قربانی]] کند، لیکن حج او صحیح است.
و اگر تعداد کمی از اشواط سعی را ترک کرده، باید برای هر شوط، نصف صاع از گندم یا یک صاع از جو و یا خرما را [[کفاره]] بدهد، اما اگر سعی را به خاطر عذری ترک کند، چیزی بر او نیست.
و اما صفا و مروه و اهمیت آن در [[روایات]]؛ [[مستکبران]] و [[زورمندان]] را رسم بر این است که در روی [[زمین]]، متکبرانه گام برداشته، هنگام [[راه رفتن]] به دیگران [[فخر فروشی]] می‌کنند. این کسان هنگام انجام [[اعمال]] و [[مناسک حج]]، آن‌گاه که به [[مسعی]] گام نهاده، گاهی آرام و گاهی نیز هروله کنان فاصله میان صفا و مروه را طی می‌کنند، حالت [[نخوت]] و غرورشان شکسته شده، در درون [[احساس]] [[حقارت]] و [[زبونی]] می‌کنند.
[[ابابصیر]] گفته است از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که فرمود: هیچ قطعه زمینی نزد [[خداوند]] از محل سعی [[دوست]] داشتنی‌تر نیست؛ زیرا خداوند هر [[سلطه‌گر]] ستیزه‌جوئی را در آن، [[خوار]] و [[ذلیل]] می‌نماید<ref>بحار، ج۹۶، ص۲۳۵.</ref>.
[[معاویه بن عمار]] نیز گفته است: امام صادق{{ع}} فرمود: هیچ پرستشگاهی نزد [[خداوند تبارک و تعالی]]، محبوب‌تر از مکان سعی نیست؛ زیرا که خداوند در این مکان هر [[ستمکار]] [[گردن‌کشی]] را حقیر و [[زبون]] می‌کند<ref>بحار، ج۹۶، ص۲۳۴.</ref>.
آنان که مخلصانه در مسعی قدم می‌گذارند، [[بهره‌های معنوی]] فراوانی نصیب‌شان خواهد شد. [[پیامبر]]{{صل}} به مردی از [[انصار]] فرمود: آن‌گاه که میان صفا و مروه سعی کنی، نزد خداوند [[پاداش]] آنکه پیاده از شهرش به [[مکه]] آمده، و نیز پاداش آن کس که هفتاد [[بنده]] [[مؤمن]] را [[آزاد کرده]]، خواهی یافت<ref>بحار، ج۹۶، ص۲۳۶.</ref>.
[[امام سجاد]]{{ع}} نیز فرمود: [[ملائکه]] سعی کنندگان میان صفا و مروه را [[شفاعت]] کنند، شفاعتی که مورد قبول قرار می‌گیرد<ref>الفقیه، ج۲، ص۱۳۵.</ref>.
[[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: انداختن سنگ به جمره‌ها، و سعی بین صفا و مروه برای به پا داشتن یاد و [[ذکر خداوند]] بلند مرتبه، [[تشریع]] گردیده است. بر این اساس در [[مسعی]]، حج‌گزاران با [[شیطان]] در ستیزند، و با برداشتن گام‌های بلند، خویشتن را از [[ابلیس]] می‌رهانند. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: آن گاه که ابراهیم سعی می‌نمود، ابلیس بر او درآمد، جبراییل ابراهیم را [[فرمان]] داد تا تندتر [[حرکت]] نموده، از ابلیس بگریزد و پس از آن هروله در سعی [[سنت]] شد<ref>بحار، ج۹۶، ص۲۳۴.</ref>.
در پیشینه سعی چنین آمده که برخی اهالی [[مکه]] در شب ۲۷ [[ماه رجب]] از هر سال، [[عمره]] انجام داده، آن را به [[ابن زبیر]] نسبت می‌دادند، و در چنین شبی، [[زنان]] برای انجام عمره [[زینت]] کرده، به خود [[عطر]] زده، شب هنگام همراه با مردان در مسعی [[اجتماع]] می‌کردند. آن گاه [[آتش]] زیادی روشن کرده، و در پرتو [[نور]] آن به پوشیده رویان و [[اهل]] [[حرم]] نگاه کرده، محرماتی از این قبیل را مرتکب می‌شدند. البته از آنجا که در گذشته، مسعی فاقد چراغ بوده، مردها در [[روز]] و زنان در شب «سعی» می‌کرده‌اند و این سنت از [[دوره جاهلی]] به یادگار مانده است؛ زیرا در آن [[زمان]]، تمامی [[قبایل]] غیر از [[قبیله]] حُمس، مردان‌شان در روز و زنان‌شان در شب [[طواف]] می‌کردند<ref>هدایة السالک، ج۲، ص۷۷۱.</ref>.
برخی از [[پیروان]] [[مالک بن انس]] معتقدند که باید [[بانوان]] شبانه سعی کنند؛ زیرا در شب محفوظ‌ترند.
برخی از [[شافعی‌ها]] نیز می‌گویند: اگر زنان در شب و در [[حال]] [[خلوت]] سعی کنند، [[مستحب]] است در مکانی که مردان هروله می‌کنند آنان نیز تندتر راه بروند و اگر در روز سعی می‌کنند جایز است [[لباس]] خود را روی صورت کشیده، و یا در [[پوشش]] کامل سعی کنند و از دو [[کوه]] صفا و مروه نیز بالا نروند. لیکن [[مالکی‌ها]] معتقدند بالا رفتن آنان از دو کوه صفا و مروه، هنگام خلوت مانع ندارد. اختلاط مرد و [[زن]] در [[طواف]] و سعی، تا قبل از خالد عبدالله قسری وجود داشته، و هر چند در یک مورد آمده است که روزی [[عمر بن خطاب]] وارد [[مسجدالحرام]] شد و به مردی که همراه با [[زنان]] مشغول طواف بود، تازیانه زد. لیکن در [[زمان]] [[عبدالملک]] آن گاه که عبدالله قَسری از سوی او [[والی مکه]] شد، دستور داد نزد هر رکنی مأمورانی تازیانه به‌دست ایستاده، میان مردان و زنان فاصله ایجاد کنند.
[[مالک بن انس]] نیز گفته است: زنان باید پشت صفوف مردان طواف کنند<ref>حج در اندیشه اسلامی، سید علی قاضی عسکر، مشعر، ۱۳۸۴، ص۲۱۰.</ref>.
[[هاجر]] فاصله میان [[کوه]] صفا و مروه را هفت بار در جست‌وجوی آب طی کرد. قسمتی از این مسیر که امروزه با «چراغ سبز» روشن است را با [[اضطراب]] شدیدی که ناشی از [[نگرانی]] نسبت به وضع فرزند خود بود می‌گذشت و در اصطلاح هروله می‌کرد.
آن گاه که حج‌گزار [[اراده]] سعی می‌کند، [[مستحب]] است کنار [[حجرالاسود]] آمده، آن را استلام نماید، سپس به سوی [[چاه زمزم]] رفته از آب آن بیاشامد و در صورت امکان، با آن [[غسل]] کند و اگر می‌تواند مقداری از آب [[زمزم]] را به بدن خود بریزد و سپس از دری که مقابل حجرالاسود قرار دارد، وارد [[مسعی]] شود.
[[ابن زهره]] (۵۸۵ - ۵۱۱ هق) پس از بیان مطلب فوق می‌افزاید: از [[مستحبات]] سعی آن است که با [[طهارت]] به سوی [[کوه صفا]] آمده، از آن بالا برود، سپس به طرف [[کعبه]] بایستند، و هر یک از {{متن حدیث|اللَّهُ أَكْبَرُ}}، {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ‌}} و {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ‌}} را هفت مرتبه بگوید و پس از آن این [[دعا]] را سه بار بخواند:
{{متن حدیث|لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ}}.
سپس بر [[پیامبر]]{{صل}} و [[خاندان]] او [[درود]] فرستاده، [[سوره قدر]] را بخواند و بگوید:
{{متن حدیث|إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِيَةَ وَ الْيَقِينَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ إِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَيَّ بِالْمَغْفِرَةِ إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ. اللَّهُمَّ أَظللنی بِظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّكَ، اللهم استعملنی بطاعتک و طاعة رسولک و توفنی علی ملته واحشرنی فی زمرته، اللهم آتنا من فضلک و أوسع علینا من رزقک و بارک لنا فی الاهل و المال اللهم ارحم مسیرنا إلیک من الفج العمیق و آتنا من لدنک رحمة نستغنی بها عن رحمة من سواک اللهم صل علی محمد و آله و اغفر لی ولوالدی و لجمیع المؤمنین}}<ref>غنیة النزوع، سلسلة الینابیع الفقهیه، ج۸، ص۴۰۶.</ref>.
در [[من لا یحضره الفقیه]] علاوه بر آن‌چه گذشت، آمده است: از [[کوه صفا]] بالا رفته، به [[کعبه]] نگاه کند و [[خداوند]] را [[حمد]] و ثنا بگوید و [[نعمت‌ها]] و خوبی‌هایی که خداوند به او ارزانی داشته را به یاد آورد و سه مرتبه بگوید: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِيَةَ وَ الْيَقِينَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ}}.
سپس سه مرتبه این [[دعا]] را بخواند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ}} و پس از آن هر یک از {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ‌}}، {{متن حدیث|اللَّهُ أَكْبَرُ}}، {{متن حدیث|سُبْحَانَ اللَّهِ‌}}، {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ‌}}، {{متن حدیث|أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ‌}} و [[صلوات بر پیامبر]]{{صل}} و [[آل]] او را یکصد مرتبه بگوید و پس از آن این دعا را بخواند: {{متن حدیث|يَا مَنْ لَا يَخِيبُ سَائِلُهُ وَ لَا يَنْفَدُ نَائِلُهُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعِذْنِي مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ}}.
«ای آنکه درخواست کننده‌ات [[محروم]] نمی‌ماند، و مایه [[بخشش]] او پایان نپذیرد، بر محمد و [[دودمان]] او [[درود]] فرست و مرا به بخشایندگی‌ات از [[آتش]] [[نجات]] ده». و سپس هر چه [[دوست]] دارد از خداوند درخواست نماید»<ref>من لا یحضره الفقیه، باب سیاق مناسک الحج، الخروج الی الصفا.</ref>.
آن گاه از کوه صفا فرود آمده مقابل [[کعبه]] بایستد و بگوید: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ فِتْنَتِهِ وَ غُرْبَتِهِ وَ وَحْشَتِهِ وَ ظُلْمَتِهِ وَ ضَيْقِهِ وَ ضَنْكِهِ اللَّهُمَّ أَظِلَّنِي فِي ظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّكَ}}.
سپس این [[دعا]] را بخواند: {{متن حدیث|يَا رَبَّ الْعَفْوِ يَا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ يَا مَنْ هُوَ أَوْلَى بِالْعَفْوِ يَا مَنْ يُثِيبُ عَلَى الْعَفْوِ الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ يَا جَوَادُ يَا كَرِيمُ يَا قَرِيبُ يَا بَعِيدُ ارْدُدْ عَلَيَّ نِعْمَتَكَ وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ وَ مَرْضَاتِكَ}}.
آن گاه با [[آرامش]] و [[وقار]] گام برداشته تا به مناره برسد، از اینجا شتابان و با گام‌هایی بلند [[حرکت]] کند [هروله کرده] و بگوید:
{{متن حدیث|بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأَكْرَمُ وَ اهْدِنِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ اللَّهُمَّ إِنَّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضَاعِفْهُ لِي وَ تَقَبَّلْ مِنِّي اللَّهُمَّ لَكَ سَعْيِي وَ بِكَ حَوْلِي وَ قُوَّتِي فَتَقَبَّلْ عَمَلِي يَا مَنْ يَقْبَلُ عَمَلَ الْمُتَّقِينَ}}.
سپس در جایی که در گذشته کوی عطاران بوده و هم اینک با چراغی سبز رنگ مشخص شده است، هروله را قطع کند، و با آرامش وجود و وقار گام بردارد و بگوید: {{متن حدیث|يَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ وَ الْكَرَمِ وَ النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ يَا كَرِيمُ}}.
به [[مروه]] که رسید، از آن بالا رفته، روبه‌روی کعبه بایستد و همان دعا را که بر فراز [[صفا]] خوانده این جا نیز بخواند، و [[حاجات]] خود را از [[خداوند]] بخواهد و در دعای خود بگوید:
{{متن حدیث|يَا مَنْ دَلَّ عَلَى الْعَفْوِ يَا مَنْ زَيَّنَ الْعَفْوَ يَا مَنْ يُثِيبُ عَلَى الْعَفْوِ يَا مَنْ يُحِبُّ الْعَفْوَ يَا مَنْ يُعْطِي عَلَى الْعَفْوِ يَا مَنْ يَعْفُو عَلَى الْعَفْوِ يَا رَبَّ الْعَفْوِ الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ}}.
و به درگاه [[خداوند عزوجل]] [[گریه]] و لابه کند، و اگر نتواند گریه کند، حالت گریه به خود بگیرد و بکوشد تا [[اشک]] هر چند به اندازه سرمگسی از چشمانش جاری شود، و در [[دعا]] [[کوشش]] کند، و آن‌گاه از [[مروه]] فرود آمده به سوی [[صفا]] [[حرکت]] کند و در هر مکان، همان را که در شوط اول انجام داده تکرار نماید<ref>من لا یحضره الفقیه، باب سیاق مناسک الحج، الخروج الی الصفا، ج۲، ص۳۱۸.</ref>.
برخی از [[مستحبات]] که بدان اشاره شد را [[اهل سنت]] نیز آورده‌اند، لیکن [[شافعی‌ها]] سعی معتقدند: [[خواندن قرآن]] میان صفا و مروه از [[ادعیه]] [[افضل]] و [[برتر]] است<ref>هدایة السالک، ج۲، ص۸۸۲ (به نقل از حج در اندیشه اسلامی، سید علی قاضی عسکر، مشعر، ۱۳۸۴، ص۲۲۲).</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۶۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۹: خط ۷۵:
# [[پرونده:IM010430.jpg|22px]] [[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|'''اماکن جغرافیایی در قرآن''']]
# [[پرونده:IM010430.jpg|22px]] [[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|'''اماکن جغرافیایی در قرآن''']]
# [[پرونده:IM010527.jpg|22px]] [[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|'''معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة''']]
# [[پرونده:IM010527.jpg|22px]] [[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|'''معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة''']]
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ ‏۲۲ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۵

مقدمه

نام دو کوه نزدیک خانه خدا در مکه بوده که "هاجرمادر حضرت اسماعیل برای پیدا کردن آب برای فرزند خود، هفت بار فاصله میان آن دو را طی کرده است.

امروز این مکان به صورت سالن دراز و سرپوشیده‌ای کنار مسجد الحرام قرار دارد و یکی از اعمال حج، رفت و برگشت هفت بار میان آن دو می‌باشد که حاجیان پس از طواف انجام می‌دهند (سعی بین صفا و مروه) و دیگر به صورت کوه نیست.

در قرآن نیز از صفا و مروه یاد شده و از شعائر الهی به شمار آمده است: ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ[۱]. سعی میان آن دو، به یاد آن فداکاری هاجر انجام می‌گیرد. فاصله صفا و مروه حدود ۴۰۰ متر است[۲].

در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که آدم(ع) بر کوه مکه فرود آمد و چون لقب او آدم صفی الله ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ[۳] بود آن را کوه صفا نامیدند؛ صفا در لغت به معنای سنگ محکم و صافی است که با خاک و شن آمیخته نباشد[۴].[۵]

سعی مابین صفا و مروه

مهم‌ترین مناسک حج، طواف گرد خانه کعبه است. عمل دوم از مناسک حج عبارت است از هروله کردن یعنی هفت بار بین صفا و مروه (که نام دو کوه کوتاه است) و در جنب مکه واقع شده اندلی لی می‌‌کنند این عمل به یاد هاجر و طفلش اسماعیل است که بعد از تولد فرزند، هفت بار در طلب جرعه‌ای آب آن مسافت را شتابان رفته و باز آمده است[۶] هاجر فاصله میان دو کوه صفا و مروه را که حدود ۵/ ۷۷۶ ذراع برابر یا ۵/۳۷۷ متر بوده، هفت بار در جستجوی آب طی کرد[۷] البته شاید از گفتار جان بی‌ناس در سطور بالا این طور برداشت شود که حاجیان تمام طول صفا و مروه را هروله می‌کنند اما باید دانست «قسمتی از این مسیر را که امروزه با چراغ سبز روش است با اضطراب شدیدی که ناشی از نگرانی نسبت به فرزند خود بود، سریع‌تر پیمود و در اصطلاح «هروله» کرد».[۸]

اختلاف در فاصله صفا و مروه

در منابع و مآخذ طول سعی با اختلاف ذکر شده است و ما نیز هنگام ارجاع به آنها از دخل و تصرف خلع ید هستیم اما به نظر می‌رسد گفته برخی از پژوهشگران درست‌تر باشد، آنجا که می‌گویند: طول سعی ۵/۳۹۴ و عرض آن ۲۰ متر است ارتفاع طبقه اول ۱۲ و ارتفاع طبقه فوقانی آن ۹ متر است. شیعیان همان‌گونه که در طبقه دوم و سوم مسجدالحرام به طواف نمی‌پردازند در طبقه دوم مسعی نیز سعی نمی‌کنند[۹]. قطعاً فاصله صفا و مروه از این متراژ کمتر از ۴۲۰متر بیشتر نیست. بنا به گفته برخی از نویسندگان؛ سعی از صفا آغاز می‌شود و صفا در جانب جنوبی مایل به شرق در ۱۳۰ متری کعبه واقع است. «کوه ابوقبیس مشرف بر صفاست، امروزه به علت ساختمان‌های بلند ساخته شده بر فراز آن، گوشه‌هایی از کوه داخل مسجدالحرام دیده می‌شود»[۱۰].[۱۱]

المَروَه

مروه کوهی است در مکه روبروی صفا، دیگر کوه این شهر.[۱۲] این کوه که کوهی مایل به سرخی توصیف شده است،[۱۳] در برخی اقوال، تپه‌ای ملایم معرفی شده در وسط شهر مکه که شهر از هر سو آن را احاطه کرده است.[۱۴] اما «ذوالمروه» مکان دیگری است و آن، ناحیه‌ای است از نواحی مدینه و یا روستایی است از روستاهای وادی القری.[۱۵] این مکان در برخی منابع، موضعی بین خشب و وادی القری معرفی شده است.[۱۶] این روستای وسیع، متعلق به قبیله جهینه بوده و در فاصله ۸ بردی مدینه قرار دارد.[۱۷] بعضی از متأخران، نام ذوالمروه را برگرفته از سنگریزه سفید برجسته از نوع مرو که در این منطقه بسیار است، دانسته در توصیف و تحدید موقعیت این مکان، ذوالمروه را در دشت سیلابی «وادی الجزل» گفته‌اند در حدود سیصد کیلومتری شمال مدینه، که هنوز هم به این نام معروف است.[۱۸]

سعی

طی کردن فاصله (رفت و برگشت) میان کوه صفا و مروه در مراسم حج وعمره با رعایت شرایط خاص است. سعی میان صفا و مروه رکنی از ارکان حج است. اگر حاجیان عمداً آن را ترک کنند. آنان باطل می‌باشد. ابن حمزه می‌نویسد: مَنْ تَرَكَ السَّعْيَ مُتَعَمِّداً بَطَلَ حَجُّهُ‌؛ آن حج کس که سعی را عمداً انجام ندهد حج وی باطل است، و اگر سهواً آن را ترک کند در صورتی که در مکه به یاد آورد، باید سعی کند، و اگر پس از خروج از مکه متوجه شود، در صورتی که می‌تواند برگردد، باید مراجعت نموده سعی کند، و اگر توان بازگشت ندارد به دیگری نیابت دهد تا از طرف او سعی را انجام دهد. ابن ادریس حلی می‌گوید: سعی بین صفا و مروه، رکنی از ارکان حج است، پس کسی که آن را عمداً ترک کند، حجی برای او نیست. ابی الصلاح حلبی در الکافی، علاءالدین حلبی در «اشارة السبق الی معرفة الحق» محقق حلی در «شرایع» و «مختصر النافع»، علامه در «قواعد الاحکام»، شهید اول در «اللمعة الدمشقیه» و تعداد بسیاری از فقهای بزرگ شیعه، سعی را رکن حج دانسته‌اند.

مرحوم شیخ طوسی نیز در نهایه، سعی صفا و مروه را امری واجب دانسته که ترک عمدی آن موجب بطلان حج است. در مناسک حج حضرت امام خمینی نیز آمده است: سعی مثل طواف، رکن اسبت و حکم ترک آن از روی عمد یا سهو چنان است که در طواف گذشت و در بحث طواف فرموده‌اند: طواف از ارکان عمره (حج) است و کسی که آن را از روی عمد ترک کند تا وقتی که فوت شود وقت آن، عمره او باطل است، چه عالم به مسأله باشد و چه جاهل. بیشتر فقهای اهل سنت نیز، سعی را رکن حج می‌دانند: سعی نزد شافعی‌ها رکنی از ارکان حج است، و مشهور در مذهب مالکی نیز این چنین است و بسیاری از حنابله نیز بر همین حج عقیده‌اند. لیکن حنفی‌ها سعی را، رکن ندانسته، بلکه آن را واجب می‌دانند و معتقدند اگر کسی تمامی یا بیشتر اشواط سعی را بدون عذر ترک نموده به شهر خود مراجعت نماید، باید قربانی کند، لیکن حج او صحیح است. و اگر تعداد کمی از اشواط سعی را ترک کرده، باید برای هر شوط، نصف صاع از گندم یا یک صاع از جو و یا خرما را کفاره بدهد، اما اگر سعی را به خاطر عذری ترک کند، چیزی بر او نیست.

و اما صفا و مروه و اهمیت آن در روایات؛ مستکبران و زورمندان را رسم بر این است که در روی زمین، متکبرانه گام برداشته، هنگام راه رفتن به دیگران فخر فروشی می‌کنند. این کسان هنگام انجام اعمال و مناسک حج، آن‌گاه که به مسعی گام نهاده، گاهی آرام و گاهی نیز هروله کنان فاصله میان صفا و مروه را طی می‌کنند، حالت نخوت و غرورشان شکسته شده، در درون احساس حقارت و زبونی می‌کنند. ابابصیر گفته است از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: هیچ قطعه زمینی نزد خداوند از محل سعی دوست داشتنی‌تر نیست؛ زیرا خداوند هر سلطه‌گر ستیزه‌جوئی را در آن، خوار و ذلیل می‌نماید[۱۹]. معاویه بن عمار نیز گفته است: امام صادق(ع) فرمود: هیچ پرستشگاهی نزد خداوند تبارک و تعالی، محبوب‌تر از مکان سعی نیست؛ زیرا که خداوند در این مکان هر ستمکار گردن‌کشی را حقیر و زبون می‌کند[۲۰].

آنان که مخلصانه در مسعی قدم می‌گذارند، بهره‌های معنوی فراوانی نصیب‌شان خواهد شد. پیامبر(ص) به مردی از انصار فرمود: آن‌گاه که میان صفا و مروه سعی کنی، نزد خداوند پاداش آنکه پیاده از شهرش به مکه آمده، و نیز پاداش آن کس که هفتاد بنده مؤمن را آزاد کرده، خواهی یافت[۲۱]. امام سجاد(ع) نیز فرمود: ملائکه سعی کنندگان میان صفا و مروه را شفاعت کنند، شفاعتی که مورد قبول قرار می‌گیرد[۲۲]. پیامبر خدا(ص) فرمود: انداختن سنگ به جمره‌ها، و سعی بین صفا و مروه برای به پا داشتن یاد و ذکر خداوند بلند مرتبه، تشریع گردیده است. بر این اساس در مسعی، حج‌گزاران با شیطان در ستیزند، و با برداشتن گام‌های بلند، خویشتن را از ابلیس می‌رهانند. امام صادق(ع) فرمود: آن گاه که ابراهیم سعی می‌نمود، ابلیس بر او درآمد، جبراییل ابراهیم را فرمان داد تا تندتر حرکت نموده، از ابلیس بگریزد و پس از آن هروله در سعی سنت شد[۲۳].

در پیشینه سعی چنین آمده که برخی اهالی مکه در شب ۲۷ ماه رجب از هر سال، عمره انجام داده، آن را به ابن زبیر نسبت می‌دادند، و در چنین شبی، زنان برای انجام عمره زینت کرده، به خود عطر زده، شب هنگام همراه با مردان در مسعی اجتماع می‌کردند. آن گاه آتش زیادی روشن کرده، و در پرتو نور آن به پوشیده رویان و اهل حرم نگاه کرده، محرماتی از این قبیل را مرتکب می‌شدند. البته از آنجا که در گذشته، مسعی فاقد چراغ بوده، مردها در روز و زنان در شب «سعی» می‌کرده‌اند و این سنت از دوره جاهلی به یادگار مانده است؛ زیرا در آن زمان، تمامی قبایل غیر از قبیله حُمس، مردان‌شان در روز و زنان‌شان در شب طواف می‌کردند[۲۴]. برخی از پیروان مالک بن انس معتقدند که باید بانوان شبانه سعی کنند؛ زیرا در شب محفوظ‌ترند. برخی از شافعی‌ها نیز می‌گویند: اگر زنان در شب و در حال خلوت سعی کنند، مستحب است در مکانی که مردان هروله می‌کنند آنان نیز تندتر راه بروند و اگر در روز سعی می‌کنند جایز است لباس خود را روی صورت کشیده، و یا در پوشش کامل سعی کنند و از دو کوه صفا و مروه نیز بالا نروند. لیکن مالکی‌ها معتقدند بالا رفتن آنان از دو کوه صفا و مروه، هنگام خلوت مانع ندارد. اختلاط مرد و زن در طواف و سعی، تا قبل از خالد عبدالله قسری وجود داشته، و هر چند در یک مورد آمده است که روزی عمر بن خطاب وارد مسجدالحرام شد و به مردی که همراه با زنان مشغول طواف بود، تازیانه زد. لیکن در زمان عبدالملک آن گاه که عبدالله قَسری از سوی او والی مکه شد، دستور داد نزد هر رکنی مأمورانی تازیانه به‌دست ایستاده، میان مردان و زنان فاصله ایجاد کنند.

مالک بن انس نیز گفته است: زنان باید پشت صفوف مردان طواف کنند[۲۵]. هاجر فاصله میان کوه صفا و مروه را هفت بار در جست‌وجوی آب طی کرد. قسمتی از این مسیر که امروزه با «چراغ سبز» روشن است را با اضطراب شدیدی که ناشی از نگرانی نسبت به وضع فرزند خود بود می‌گذشت و در اصطلاح هروله می‌کرد. آن گاه که حج‌گزار اراده سعی می‌کند، مستحب است کنار حجرالاسود آمده، آن را استلام نماید، سپس به سوی چاه زمزم رفته از آب آن بیاشامد و در صورت امکان، با آن غسل کند و اگر می‌تواند مقداری از آب زمزم را به بدن خود بریزد و سپس از دری که مقابل حجرالاسود قرار دارد، وارد مسعی شود.

ابن زهره (۵۸۵ - ۵۱۱ هق) پس از بیان مطلب فوق می‌افزاید: از مستحبات سعی آن است که با طهارت به سوی کوه صفا آمده، از آن بالا برود، سپس به طرف کعبه بایستند، و هر یک از «اللَّهُ أَكْبَرُ»، «الْحَمْدُ لِلَّهِ‌» و «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ‌» را هفت مرتبه بگوید و پس از آن این دعا را سه بار بخواند: «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ». سپس بر پیامبر(ص) و خاندان او درود فرستاده، سوره قدر را بخواند و بگوید: «إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِيَةَ وَ الْيَقِينَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ إِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَيَّ بِالْمَغْفِرَةِ إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ. اللَّهُمَّ أَظللنی بِظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّكَ، اللهم استعملنی بطاعتک و طاعة رسولک و توفنی علی ملته واحشرنی فی زمرته، اللهم آتنا من فضلک و أوسع علینا من رزقک و بارک لنا فی الاهل و المال اللهم ارحم مسیرنا إلیک من الفج العمیق و آتنا من لدنک رحمة نستغنی بها عن رحمة من سواک اللهم صل علی محمد و آله و اغفر لی ولوالدی و لجمیع المؤمنین»[۲۶].

در من لا یحضره الفقیه علاوه بر آن‌چه گذشت، آمده است: از کوه صفا بالا رفته، به کعبه نگاه کند و خداوند را حمد و ثنا بگوید و نعمت‌ها و خوبی‌هایی که خداوند به او ارزانی داشته را به یاد آورد و سه مرتبه بگوید: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِيَةَ وَ الْيَقِينَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ». سپس سه مرتبه این دعا را بخواند: «اللَّهُمَّ آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ» و پس از آن هر یک از «الْحَمْدُ لِلَّهِ‌»، «اللَّهُ أَكْبَرُ»، «سُبْحَانَ اللَّهِ‌»، «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ‌»، «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ‌» و صلوات بر پیامبر(ص) و آل او را یکصد مرتبه بگوید و پس از آن این دعا را بخواند: «يَا مَنْ لَا يَخِيبُ سَائِلُهُ وَ لَا يَنْفَدُ نَائِلُهُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعِذْنِي مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ». «ای آنکه درخواست کننده‌ات محروم نمی‌ماند، و مایه بخشش او پایان نپذیرد، بر محمد و دودمان او درود فرست و مرا به بخشایندگی‌ات از آتش نجات ده». و سپس هر چه دوست دارد از خداوند درخواست نماید»[۲۷]. آن گاه از کوه صفا فرود آمده مقابل کعبه بایستد و بگوید: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ فِتْنَتِهِ وَ غُرْبَتِهِ وَ وَحْشَتِهِ وَ ظُلْمَتِهِ وَ ضَيْقِهِ وَ ضَنْكِهِ اللَّهُمَّ أَظِلَّنِي فِي ظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّكَ».

سپس این دعا را بخواند: «يَا رَبَّ الْعَفْوِ يَا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ يَا مَنْ هُوَ أَوْلَى بِالْعَفْوِ يَا مَنْ يُثِيبُ عَلَى الْعَفْوِ الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ يَا جَوَادُ يَا كَرِيمُ يَا قَرِيبُ يَا بَعِيدُ ارْدُدْ عَلَيَّ نِعْمَتَكَ وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ وَ مَرْضَاتِكَ». آن گاه با آرامش و وقار گام برداشته تا به مناره برسد، از اینجا شتابان و با گام‌هایی بلند حرکت کند [هروله کرده] و بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأَكْرَمُ وَ اهْدِنِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ اللَّهُمَّ إِنَّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضَاعِفْهُ لِي وَ تَقَبَّلْ مِنِّي اللَّهُمَّ لَكَ سَعْيِي وَ بِكَ حَوْلِي وَ قُوَّتِي فَتَقَبَّلْ عَمَلِي يَا مَنْ يَقْبَلُ عَمَلَ الْمُتَّقِينَ».

سپس در جایی که در گذشته کوی عطاران بوده و هم اینک با چراغی سبز رنگ مشخص شده است، هروله را قطع کند، و با آرامش وجود و وقار گام بردارد و بگوید: «يَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ وَ الْكَرَمِ وَ النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ يَا كَرِيمُ». به مروه که رسید، از آن بالا رفته، روبه‌روی کعبه بایستد و همان دعا را که بر فراز صفا خوانده این جا نیز بخواند، و حاجات خود را از خداوند بخواهد و در دعای خود بگوید: «يَا مَنْ دَلَّ عَلَى الْعَفْوِ يَا مَنْ زَيَّنَ الْعَفْوَ يَا مَنْ يُثِيبُ عَلَى الْعَفْوِ يَا مَنْ يُحِبُّ الْعَفْوَ يَا مَنْ يُعْطِي عَلَى الْعَفْوِ يَا مَنْ يَعْفُو عَلَى الْعَفْوِ يَا رَبَّ الْعَفْوِ الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ». و به درگاه خداوند عزوجل گریه و لابه کند، و اگر نتواند گریه کند، حالت گریه به خود بگیرد و بکوشد تا اشک هر چند به اندازه سرمگسی از چشمانش جاری شود، و در دعا کوشش کند، و آن‌گاه از مروه فرود آمده به سوی صفا حرکت کند و در هر مکان، همان را که در شوط اول انجام داده تکرار نماید[۲۸]. برخی از مستحبات که بدان اشاره شد را اهل سنت نیز آورده‌اند، لیکن شافعی‌ها سعی معتقدند: خواندن قرآن میان صفا و مروه از ادعیه افضل و برتر است[۲۹].[۳۰]

منابع

پانویس

  1. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه‌های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  2. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۳۳.
  3. «خداوند، آدم را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.
  4. برگزیده تفسیر نمونه، ص۱۵۳.
  5. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۸۷.
  6. برگزیده تفسیر نمونه، ص۱۵۳.
  7. تاریخ جامع ادیان، ص۷۳۴.
  8. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۸۷.
  9. رسول جعفریان، تاریخ و آحاد مکه، ص۷۹.
  10. محمد الیاس عبدالغنی؛ راهنمای حج و عمره، ج۲، ص۴.
  11. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۸۸.
  12. بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۲۱۷؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.
  13. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.
  14. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.
  15. ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.
  16. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۶.
  17. بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۲۱۸.
  18. بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص۲۹۰.
  19. بحار، ج۹۶، ص۲۳۵.
  20. بحار، ج۹۶، ص۲۳۴.
  21. بحار، ج۹۶، ص۲۳۶.
  22. الفقیه، ج۲، ص۱۳۵.
  23. بحار، ج۹۶، ص۲۳۴.
  24. هدایة السالک، ج۲، ص۷۷۱.
  25. حج در اندیشه اسلامی، سید علی قاضی عسکر، مشعر، ۱۳۸۴، ص۲۱۰.
  26. غنیة النزوع، سلسلة الینابیع الفقهیه، ج۸، ص۴۰۶.
  27. من لا یحضره الفقیه، باب سیاق مناسک الحج، الخروج الی الصفا.
  28. من لا یحضره الفقیه، باب سیاق مناسک الحج، الخروج الی الصفا، ج۲، ص۳۱۸.
  29. هدایة السالک، ج۲، ص۸۸۲ (به نقل از حج در اندیشه اسلامی، سید علی قاضی عسکر، مشعر، ۱۳۸۴، ص۲۲۲).
  30. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۵۶۵.