←مقدمه
(←منابع) |
(←مقدمه) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
وی در سن ۹۰ سالگی، در سال ۸۰ [[هجری]] در [[مدینه]] درگذشت و در [[بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد<ref>معارف و معاریف، ج۴، ص۱۵۰۸.</ref>. برخی هم درگذشت او را در [[شام]] و [[قبر]] وی را در «باب الصغیر» [[دمشق]]، کنار [[قبر]] [[بلال]] میدانند<ref>درباره او از جمله ر. ک: «شام، سرزمین خاطرهها»، مهدی پیشوایی، ص۷۷؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج۲، ص۱۷۳.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۲۲.</ref>. | وی در سن ۹۰ سالگی، در سال ۸۰ [[هجری]] در [[مدینه]] درگذشت و در [[بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد<ref>معارف و معاریف، ج۴، ص۱۵۰۸.</ref>. برخی هم درگذشت او را در [[شام]] و [[قبر]] وی را در «باب الصغیر» [[دمشق]]، کنار [[قبر]] [[بلال]] میدانند<ref>درباره او از جمله ر. ک: «شام، سرزمین خاطرهها»، مهدی پیشوایی، ص۷۷؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج۲، ص۱۷۳.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۲۲.</ref>. | ||
==عبدالله بن جعفر== | |||
[[عبدالله بن جعفر بن ابیطالب]]، پدر ارجمندش [[جعفر طیار]] و [[ذوالجناحین]]، مادر مکرمهاش [[اسما بنت عمیس]] و عمویش [[امیرمؤمنان]]{{ع}} است که [[افتخار]] دامادی آن حضرت را هم دارا بود؛ زیرا عبدالله با [[زینب کبری]] - [[دختر امیر مؤمنان]]{{ع}}-[[ازدواج]] کرده بود. | |||
عبدالله جعفر اولین مولودی است که در [[حبشه]] به هنگام [[هجرت]] [[مسلمانان]] به آن [[کشور]] متولد گردید و پس از وی دو برادرش محمد و [[عون]] متولد شدند و هر سه به همراه پدر و مادرشان به [[مدینه]] هجرت کردند. | |||
وی در سال هشتاد - و بنا به قولی در سال هشتاد و پنج - [[هجری]] در نود سالگی در مدینه بدرود [[حیات]] گفت و در [[بقیع]] کنار [[قبر]] [[عقیل]] به خاک سپرده شد. | |||
با این که عبدالله به هنگام [[وفات رسول خدا]]{{صل}} [[کودک]] ده سالهای بیش نبود، ولی از آن حضرت درباره او احادیثی نقل شده است که نشانگر علاقه و [[محبت پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} نسبت به وی و دلیل [[عظمت]] و [[شخصیت]] اوست. از وی به عنوان [[بخشندهترین]] [[عرب]] یاد میکنند که در اثر کثرت [[جود]] و [[سخا]] به عنوان «[[قطب]] السخاء» معروف گردیده است<ref>اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۲۰۰؛ اصابه، ابن حجر عسقلانی، ج۲، ص۲۸۹.</ref>. [[عبدالله بن جعفر]] به [[طور]] مستقیم و به واسطه امیرمؤمنان{{ع}} و عدهای از [[صحابه]] از [[رسول خدا]]{{صل}} [[حدیث]] نقل نموده است؛ لذا او از [[محدثین]] به شمار میآید عبدالله جعفر در جنگهای سهگانه امیرمؤمنان{{ع}} جزء [[یاران]] آن حضرت و در [[جنگ صفین]] از [[امراء]] و [[فرماندهان لشکر]] آن [[بزرگوار]] بود. | |||
یکی دیگر از [[فضائل]] عبدالله بن جعفر این است که او پدر سه [[شهید]] به نامهای محمد، عون و عبدالله است که هر سه در [[روز عاشورا]] و در کنار سایر [[شهداء]] و در مقابل چشم مادرشان -[[حضرت زینب]] کبری{{س}}- به درجه [[شهادت]] رسیدند. | |||
روزی [[عمرو عاص]] در مجلس [[معاویه]] که عبدالله جعفر نیز حاضر بود برای خوشایند معاویه و جلب [[خشنودی]] او، از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} [[بدگویی]] کرد و بیادبانه سخن گفت. در این موقع رنگ عبدالله [[تغییر]] کرد و لرزه بر اندامش افتاد و از جای خود برخاست و بدون [[واهمه]] به جای [[عمرو عاص]]، [[معاویه]] را مورد خطاب قرار داد و گفت: «معاویه! تا کی [[دشمنی]] تو را [[تحمل]] کنیم و تا کی به گفتار [[ناهنجار]] و سخنان بیادبانهات [[شکیبایی]] ورزیم. [[فکر]] میکنی خطاهای بزرگ تو در ریختن [[خون]] [[مسلمانان]] و [[جنگ]] و [[ستیز]] تو با [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فراموش شده است. معاویه دیگر بس است. دست از [[گمراهی]] بردار و اگر از ما [[خاندان]] [[پیروی]] نمیکنی. لااقل [[بدگویی]] نکن و به یاد روزی باش که در پیشگاه [[خداوند]] باید پاسخگوی اعمالت باشی.»... | |||
معاویه آن گاه خطاب به عمرو عاص گفت: میدانی عبدالله چرا آن چه را که باید به تو گوید به من گفت و به جای تو مرا [[نکوهش]] کرد؟ چون تو را [[پستتر]] از آن دید که مورد خطاب قرار دهد و بر سخنت پاسخ گوید!<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۶، ص۲۹۵.</ref>. | |||
[[ابن اثیر]] (متوفای ۶۳۰ ه. ق) میگوید: در سنگ [[قبر]] عبدالله این دو [[بیت]] نوشته شده است: | |||
{{عربی|مقيم إلى أن يبعث [[الله]] خلقه *** لقاؤك لا يرجى و أنت رقيب | |||
تزيد بلى في كل يوم و ليلة *** و تنسى كما تبلى و أنت حبيب}} | |||
«تا [[قیامت]] در این قبر خواهی بود و دیگر امیدی به دیدارت نیست. گرچه با [[مردم]] نزدیکی به گونهای که استخوانهایت با مرور [[زمان]] میپوسد. یاد تو نیز از خاطرهها محو خواهد شد، گرچه روزی [[محبوب]] [[خلق]] بودی». | |||
البته قبری به نام او و [[عقیل بن ابی طالب]] در «[[باب الصغیر]]» [[دمشق]] وجود دارد که هیچ دلیل [[تاریخی]] آنها را [[تأیید]] نمیکند<ref>تاریخ حرم ائمه بقیع، نجمی، مشعر، ص۲۵۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۶۶۰.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |