ولایت معنوی: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
(←مقدمه) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
در هر دورهای یک [[انسان کامل]] که حامل [[معنویت]] کلی [[انسانیت]] است وجود دارد به قول | در هر دورهای یک [[انسان کامل]] که حامل [[معنویت]] کلی [[انسانیت]] است وجود دارد به قول مولوی: «پس به هر دوری ولیی [[قائم]] است» ما معتقدیم هیچ عصر و زمانی از یک انسان کامل خالی نیست و [[امام]]، یعنی انسان کامل و به تعبیر دیگر، [[حجت]] [[زمان]] است: {{متن حدیث|لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ، لَسَاخَتْ}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص۱۷۹، حدیث ۱۰؛ نعمانی، کتاب الغیبه نعمانی، ص۱۳۸، باب هشتم، حدیث ۸.</ref> هیچ وقت نبوده و نخواهد بود که [[زمین]] از [[حجت خدا]] و انسان کامل خالی باشد. امام به این معنا یعنی [[رهبری]] [[انسانها]] و [[هدایت]] [[جامعه]] به سوی کمال چه از نظر [[اجتماعی]] و دنیابی و چه از نظر [[روحانی]] و [[معنوی]] و سلوک الی الله. امام به این معنا یعنی کسی که بر [[اعمال]] و [[رفتار]] ما [[شاهد]] و ناظر است. ما معتقدیم گر چه امام [[معصوم]] الان بر همه [[مردم]] حاضر و ناظر است و [[غافل]] نیست حتی معتقدیم که [[امامان]] از [[دنیا]] رفتهاند ولی مثل خود [[پیغمبر]] ما را [[حس]] میکنند و در [[زیارت]] اکثر آنها به چنین [[ولایت]] و امامتی [[اقرار]] و اعتراف میکنیم: {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّكَ تَشَهَدُ مَقامي وَتَسْمَعُ كَلامِيْ وَتَرُدُّ سَلامي}}؛ «ای امام معصوم، ای حجت خدا! با آنکه از [[دنیا]] رفتهای اما [[گواهی]] میدهم تو الان وجود مرا در این جا [[حس]] میکنی و میبینی، اعتراف میکنم که تو سخن مرا میشنوی، من [[شهادت]] میدهم سلامی که به تو میگویم به من جواب میدهی». | ||
این [[شأن]] و | این [[شأن]] و مقام را هیچ گروهی برای هیچ کس قائل نیست فقط [[اهل تسنن]] (غیر از [[وهابیها]]) برای [[پیغمبر]] قائل هستند نه برای دیگری، اما دیدگاه [[شیعه]] این است که این شأن و [[رهبری]] فقط درخور [[حضرت ابراهیم]] و [[پیامبر اسلام]] و [[امیرالمؤمنین]] و [[امامان معصوم]] بعد از اوست و بس<ref>در حدیث طولانی که ترجمه آن در اول این بخش از عبدالعزیز بن مسلم از علی بن موسی {{ع}} گذشت به این حقیقت اشاره دارد. در آن حدیث، اوصاف امام {{ع}} را ادامه میدهد تا میگوید: {{متن حدیث|... وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ الْجَوَابَ وَ لَا يَحِيرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلَ وَ الْعِثَارَ فَخَصَّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ {{متن قرآن|ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}}}.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۳۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۰۶
مقدمه
در هر دورهای یک انسان کامل که حامل معنویت کلی انسانیت است وجود دارد به قول مولوی: «پس به هر دوری ولیی قائم است» ما معتقدیم هیچ عصر و زمانی از یک انسان کامل خالی نیست و امام، یعنی انسان کامل و به تعبیر دیگر، حجت زمان است: «لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ، لَسَاخَتْ»[۱] هیچ وقت نبوده و نخواهد بود که زمین از حجت خدا و انسان کامل خالی باشد. امام به این معنا یعنی رهبری انسانها و هدایت جامعه به سوی کمال چه از نظر اجتماعی و دنیابی و چه از نظر روحانی و معنوی و سلوک الی الله. امام به این معنا یعنی کسی که بر اعمال و رفتار ما شاهد و ناظر است. ما معتقدیم گر چه امام معصوم الان بر همه مردم حاضر و ناظر است و غافل نیست حتی معتقدیم که امامان از دنیا رفتهاند ولی مثل خود پیغمبر ما را حس میکنند و در زیارت اکثر آنها به چنین ولایت و امامتی اقرار و اعتراف میکنیم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ تَشَهَدُ مَقامي وَتَسْمَعُ كَلامِيْ وَتَرُدُّ سَلامي»؛ «ای امام معصوم، ای حجت خدا! با آنکه از دنیا رفتهای اما گواهی میدهم تو الان وجود مرا در این جا حس میکنی و میبینی، اعتراف میکنم که تو سخن مرا میشنوی، من شهادت میدهم سلامی که به تو میگویم به من جواب میدهی».
این شأن و مقام را هیچ گروهی برای هیچ کس قائل نیست فقط اهل تسنن (غیر از وهابیها) برای پیغمبر قائل هستند نه برای دیگری، اما دیدگاه شیعه این است که این شأن و رهبری فقط درخور حضرت ابراهیم و پیامبر اسلام و امیرالمؤمنین و امامان معصوم بعد از اوست و بس[۲].[۳]
منابع
پانویس
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۱۷۹، حدیث ۱۰؛ نعمانی، کتاب الغیبه نعمانی، ص۱۳۸، باب هشتم، حدیث ۸.
- ↑ در حدیث طولانی که ترجمه آن در اول این بخش از عبدالعزیز بن مسلم از علی بن موسی (ع) گذشت به این حقیقت اشاره دارد. در آن حدیث، اوصاف امام (ع) را ادامه میدهد تا میگوید: «... وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ الْجَوَابَ وَ لَا يَحِيرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلَ وَ الْعِثَارَ فَخَصَّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ ﴿ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾».
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، تجلی امامت ص ۳۶.