رجعت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
(←منابع) |
||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[رجعت (مقاله)|مقاله «رجعت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳''']] | # [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[رجعت (مقاله)|مقاله «رجعت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳''']] | ||
# [[پرونده:10119019.jpg|22px]] [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|'''دانشنامهٔ امام مهدی ج۸''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۶ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۷
رَجعت به معنای بازگشت عبارت است از: بازگشت دو گروه از مردگان، مؤمنین خالص و کافرین خالص پس از ظهور حضرت مهدی (ع) با همان بدنهایی که از دنیا رفتهاند، تا مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد شده، به فیض همراه حضرت مهدی (ع) برسند و کافران از پستی و حقارت ستمگران دردمند شده و به برخی مکافاتهای دنیوی کارهای خود برسند. البته معنای اصطلاحی عام رجعت رجوع به دنیا بعد از موت تا قبل از قیامت است.
معناشناسی
رجعت از ریشه «ر ـ ج ـ ع» در لغت به معناى بازگشت است[۱] و در اصطلاح کلامى شیعه، زنده شدن و بازگشت گروهى از مؤمنان و کافران به دنیا، پس از قیام جهانى مهدى موعود و پیش از برپایى قیامت است[۲]. رجعت از اشراط الساعه (نشانههاى قیامت) و حوادث اجتماعى آخرالزمان است؛ گرچه با موضوع ظهور مهدى و قیامت پیوند زمانى دارد، خود پدیدهاى جداست[۳]. از آنجا که در رجعت، دستهاى از مردگان برانگیخته مىشوند و به دنیا بازمىگردند، از آن به «قیامت صغرا» نیز تعبیر کردهاند، چنان که از رستاخیز همه انسانها به «قیامت کبرا»[۴]. معنا کردن رجعت به بازگشت حضرت مهدى پس از غیبت[۵]، صحیح نیست؛ زیرا همه فرقههاى اسلامى که ظهور آن حضرت را پذیرفتهاند، چه معتقد به ولادت آن حضرت باشند و یا ولادت را در آینده بدانند، او را مرده نمىدانند تا ظهورش رجعت به شمار آید.
در قرآن کریم برخى مشتقات ماده «ر ج ع» در مفهوم بازگشت به دنیا به کار رفتهاند ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ﴾[۶] نه در معناى اصطلاحى رجعت؛ با این حال بر اساس روایات ائمه (ع) آیات بسیارى بر رجعتْ تفسیر، تطبیق یا تأویل شدهاند. شیعه براى اثباتِ امکان و وقوع رجعت به آیات فراوانى استناد کرده که زنده شدن شمارى از امتهاى پیشین را گزارش کرده است[۷].
ضروری بودن اعتقاد به رجعت
اعتقاد به رجعت از اختصاصات مذهب تشیع و از دیدگاه شیعیان اصل رجعت، قطعى و انکارناپذیر است[۸]، گرچه جزئیات آن به گونه دقیق روشن نیست[۹]. از نگاه شیخ صدوق، رجعت در نگاه شیعیان قطعاً رخ مىدهد[۱۰]. شیخ مفید نیز باور رجعت را از ویژگىهاى پیروان خاندان رسالت مىداند[۱۱]. سید مرتضى، ضمن ادعاى اجماع شیعه بر موضوع رجعت، هرگونه اختلافى را در این باره نفى مىکند[۱۲]. باور رجعت، چنان به مذهب شیعه پیوند خورده است که برخى، شیعه را با همین ویژگى شناساندهاند[۱۳].
ولى برخى دانشمندان شیعه یادآور شدهاند که اعتقاد به رجعت از ضروریات و حوادث قطعى در دیدگاه شیعه است؛ نه از اصول مذهب آن[۱۴]. بعضى رجعت را با تکلیف ناسازگار دانسته، از اینرو روایات رجعت را به بازگشت شیوه حکومتى ائمه (ع) تأویل کردهاند[۱۵]؛ همچنین عالمان شیعه وجود برخى روایات ضعیف و باورهاى خرافى را در باره این موضوع گوشزد کردهاند[۱۶].
پیشینه مبحث رجعت
براى موضوع رجعت سه دوره تاریخى مىتوان برشمرد: [۱۷]
- دوران پیامبر (ص) تا شهادت امام سجاد در سال ۹۵ قمرى: در این دوره، روایاتى تنها، رجعت را یاد مىکنند و نقد و ردى بر عقیده رجعت از این دوره گزارش نشده است. [۱۸] براى نخستین بار پیامبر اکرم (ص) با اشاره به آیه ﴿أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ﴾[۱۹] از رجعت سخن گفت و امام على، امیرمؤمنان (ع) را مصداق «دابه الارض» خواند که به دنیا رجعت مىکند. [۲۰]
- از سال ۹۵ قمرى تا غیبت صغرا به سال ۲۶۰ قمرى: دوره تبیین و توضیح این آموزه است و مخالفان به رد و نقد آن پرداختند و امامان معصوم با استدلالها و تمسک به قرآن به دفاع از آن برخاستند. [۲۱]
- از غیبت صغرا تا کنون: دانشمندان شیعه درباره آن بحث، مطالعه و مناظره کردند و براى دفاع از آن آثارى نوشتند. این دوران را مىتوان دورهاى دانست که شیعه با ویژگى اعتقاد به رجعت شناخته شده است. [۲۲] اهل سنت به رجعت اعتقاد ندارند و شیعه را به جهت چنین باورى به شدت نکوهش کرده [۲۳] و با این عقیده در حدّ ستیز با کفر و شرک به مبارزه برخاستهاند؛[۲۴] براى نمونه، مسلم از جریر گزارش کرده است که جابر بن یزید جعفى راوى هزاران حدیث را دیدم؛ ولى روایتى از او ننوشتم؛ زیرا به رجعت معتقد است. [۲۵] ذهبى نیز پس از بیان توثیقات جابر از طرد روایات او به جهت ایمانش به رجعت سخن گفته است. [۲۶] موضوع رجعت در دوران ائمه (ع) و دورههاى پس از آن، همواره در مجادلات کلامى پیروان اهلبیت و اهل سنت مطرح بوده است؛ گفت و گوى سید حمیرى با قاضى بصره در حضور منصور،[۲۷] ابوحنیفه با مؤمن طاق [۲۸] ـ از شاگردان امام صادق (ع) ـ و گروههایى از معتزله با شیخ مفید،[۲۹] گویاى این واقعیتاند.
دانشمندان شیعه به تناسب هجمه به موضوع رجعت، در مباحثات و مناقشات کلامى به دفاع از حقانیت این عقیده و پاسخگویى به نقدها و اشکالات پرداختهاند، که دهها رساله و اثر مستقل در اثبات رجعت به بار آورده است. [۳۰] شنیع شمردن این اعتقاد از سوى اهل سنت، همواره براى عالمان شیعه سؤالانگیز بوده است؛ به ویژه که این باور با اصول دین کاملاً سازگارى دارد. [۳۱] اهل سنت که به مخالفت شدید با رجعت پرداختهاند، خود روایاتى درباره زنده شدن مردگان در امت اسلامى نقل کرده و آن را معجزه یا کرامت شمردهاند. [۳۲] ابن ابى الدنیا در کتاب مستقلى با عنوان من عاش بعد الموت به زندگى کسانى پرداخته که پس از مرگ زنده شدهاند. ابونعیم اصفهانى در دلائل النبوة [۳۳] و سیوطى در خصائصالکبرى [۳۴] بسیارى از معجزات پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در احیاء مردگان را یاد کردهاند. بهگفته ابن طاووس، روایات اهل سنت در اشاره به زنده شدن على (ع) پس از شهادت، فزونتر از روایات شیعه در این زمینه است[۳۵].[۳۶]
حکمت رجعت
حکمت رجعت را در مواردى مىتوان کاوید:
- مجازات گروهى از کافران معاند که در رویارویى با آیین حق سرسختى بسیارى نشان داده و خویش را به جنایاتى بزرگ، همچون قتل انبیا و اولیا، و سدّ دین خدا و گمراه ساختن مردم آلودهاند. از آنجا که اینان در دنیا به جزاى سزاوار خویش نرسیدهاند، بار دیگر به دنیا مىآیند، تا پیش از فرا رسیدن آخرت، عذاب دنیایى را نیز بچشند و به پایینترین مراتب کفر و ذلت مىلغزند و به کیفرى که خود را سزاوارش کردهاند، مىرسند،[۳۷] ازاین رو برخى مفسران مراد از رجعت را در آیه ﴿وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ﴾[۳۸]رجعت اصطلاحى شیعه دانسته و گفتهاند رجعت شامل کافرانى همانند فرعونیان، عاد، ثمود و لوط نمىشود که به عذاب استیصال (ریشه کن شدن) در دنیا رسیدهاند؛ زیرا با عدالت خدا ناسازگار است که یک قوم را دو بار به چنین عذابى برساند[۳۹] ولى همتایان اینان که در دنیا به عذاب استیصال نرسیدهاند، رجعت مىکنند و کیفر مىبینند.
- دست یافتن مؤمنان خالص به آن کمال معنوى که در دنیا شایستهاش بودهاند؛ ولى بر اثر موانعى همچون کشته شدن به دست کافران نتوانستهاند به آن دست یابند؛ یا از آن بهره برند. از این رهگذر، رجعت کنندگان مؤمن در ساختن حکومت حق شرکت مىجویند و ثواب مىبرند و به آن عزت مىیابند [۴۰] و کمالات بالقوهشان، در رجعت، بالفعل مىگردند. [۴۱]
- نمایاندن آیتى عظیم از پروردگار و رستاخیز الهى، تا مردمان روزگار رجعت به اوج ایمان دست یابند و شک و تردیدها زدوده شوند. [۴۲] برخى از حکماى شیعه نیز درباره حکمت رجعت به تفصیل سخن گفته؛ از جمله بیان کردهاند که مقام خاتمیت پیامبر (ص) و خلافت خلفاى آن حضرت (ع) تنها از گذر رجعت، کامل تحقق مىپذیرد[۴۳].[۴۴]
ادله رجعت
شیعه لزوم رجعت را به کتاب، سنت و اجماع مستند مىداند؛ ولى همراه استدلال به ادله نقلى، از عقل نیز بهره مىجوید و با استناد به شواهد تاریخىِ وقوع رجعت در امتهاى پیشین و نیز ادله نقلى بازگشت روح به بدن در رستاخیز (معاد جسمانى) رجعت را از نظر عقلى شدنى دانسته و استدلال منکران رجعت، بر استحاله عقلى آن را نادرست مىشمرد. برخى از حکماى شیعه نیز براى اثبات رجعت، براهینى آورده و به شبههها و مسائل آن پاسخ دادهاند؛ مثلاً میرزا ابوالحسین رفیعى قزوینى، برهانى را با سه مقدمه ترتیب داده و اصل رجعت را با اصول عقلى و حِکْمى اثبات کرده است[۴۵]. آیتاللّه محمد شاه آبادى نیز موجز و با اصول عقلى و عرفانى، کیفیت رجعت را باز کرده است[۴۶]. امام خمینى هم در درس فلسفه خویش از عقل و نقل بر اثبات رجعت بهره گرفته است[۴۷].
مهمترین دلیل شیعه در اعتقاد به رجعت، روایات فراوان اهل بیت (ع) است. مجلسى با اشاره به فزونى احادیث رجعت، اعتقاد به آن در همه دورهها را مورد اجماع شیعه دانسته و مىپرسد چگونه مىشود کسى حقانیت اهل بیت را باور کند؛ ولى در رجعت تردید کند، در حالى که نزدیک به ۲۰۰ حدیث صریح از امامان در حد تواتر در دست است و بیش از ۴۰ عالم بزرگ شیعه، مانند سلیم بن قیس هلالى، حسن بن صفار، على بن ابراهیم، کلینى، صدوق، مفید، سید مرتضى و طوسى این روایات را در آثار خود گرد آوردهاند. مجلسى در پایان مىنویسد که اگر روایات رجعت متواتر نباشند، در هیچ مسئلهاى نمىتوان تواتر را ادعا کرد[۴۸] نویسنده کتاب الایقاظ بیش از ۶۰۰ حدیث را در این موضوع گرد آورده[۴۹] و روایات رجعت را متواتر دانسته و هرگونه تأویل و تردید در آنها را ناروا شمرده است. [۵۰] طبرسى نیز در تفسیر خود، روایات رجعت را متواتر مىداند[۵۱]. رجعت در ادعیه و زیارات منقول از ائمه (ع) نیز جایگاه ویژهاى دارد.
شیعه در موضوع رجعت به دو دسته از آیات قرآن کریم استدلال مىکند:
- آیاتى که از پدید آمدن رجعت در امت اسلامى و بازگشت گروهى به دنیا پیش از رستاخیز یاد مىکنند.
- آیاتى که بیانگر وقوع رجعت و زنده شدن شمارى از مردگان در امتهاى پیشیناند[۵۲].
رجعت در امت اسلامى
آیات ﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ﴾[۵۳]، ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ﴾[۵۴] به روشنى بر رجعت در امت اسلامى دلالت مىکنند.
مفسران شیعه[۵۵] و سنى [۵۶] با استناد به روایاتى، خروج «دابه الارض» در آیه ﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ﴾[۵۷] را از حوادث پیش از قیامت و از اشراط الساعه[۵۸] مىدانند. مفسران در باره چیستى «دابة الارض» و کیفیت خروج و سخن گفتن آن اقوال گوناگونى دارند. [۵۹] در آیه ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ﴾[۶۰] حادثهاى گزارش شده که در آن برخى از انسانها زنده مىشوند و از هر امتى گروهى محشور مىشوند؛ زیرا همه مفسران لفظ ﴿ مِنْ﴾ در ﴿ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ﴾ را براى تبعیض دانستهاند. [۶۱] با قرائن موجود در این آیه و آیه پیشین و آیات پسین مىتوان دریافت که آیه مورد گفت و گو به یکى از حوادث پیش از رستاخیز اشاره دارد؛ زیرا اولاً در قیامت همه انسانها محشور مىشوند و هیچ کس را وا نمىگذارند: ﴿وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا﴾[۶۲]؛ ثانیا آیه ﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ﴾[۶۳] به خروج «دابة الارض» پرداخته و به اعتراف همه مفسران پیش از قیامت رخ مىدهد و از اشراط الساعه به شمار مىآید. [۶۴] ناگزیر وقوع حشر گروه معیّن به چنین ظرف زمانى ربط دارد.
به دیده علامه طباطبایى، «حشر» در این آیه به معناى زنده کردن و گرد آوردن گروهى از انسانها پس از مرگ است؛ زیرا بر اساس آیه یاد شده از هر امتى گروهى محشور مىشوند و روشن است که همه امتها در یک زمان زنده نیستند، تا «حشر» به اجتماع گروهى از انسانهاى زنده تفسیر شود؛ و ازآنجا که این حشر به امت اسلامى اختصاص ندارد ـ بلکه براى همه امم است ـ مراد از «آیات» همه آیاتى است که بر مبدأ و معاد دلالت دارند و اختصاص آنها به آیات قرآنى توجیه ندارد؛ آنگاه علامه نتیجه مىگیرد که ظاهر این آیه، حشر و احیاء گروهى از انسانها پیش از روز قیامت است؛ مؤیدش یاد کرد آیه مورد بحث پس از آیه «دابه الارض» و پیش از آیه «نفخ صور» ﴿وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ﴾[۶۵] و دیگر آیات قیامت است، چون ترتیب وقوعى اقتضا مىکند که حشر گروهى از مردمان پیش از نفخ صور و قیامت باشد، از این رو مراد از حشر در آیه، حشر گروهى براى عذاب پس از حشر عمومى نیست. [۶۶] افزون بر دلالت ظاهر آیه و سیاق، روایات فراوانى از ائمه (ع) این آیه را به رجعت تفسیر کردهاند؛ زیرا خدا در قیامت همه انسانها را برمىانگیزد؛ نه گروهى خاص را. [۶۷] طبرسى در تفسیر خود ذیل همین آیه مىنویسد که بر پایه روایات بسیار فراوان از امامان اهل بیت (ع) خدا هنگام ظهور مهدى (ع) گروهى از دوستان و دشمنان او را که پیش از قیام آن حضرت از دنیا رفتهاند، باز مىگرداند[۶۸]. به آیه ﴿قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ﴾[۶۹] نیز براى موضوع رجعت استدلال شده است.
مفسران در تفسیر دو مرگ و دو زندگى در این آیه احتمالات مختلفى دادهاند: به دیده بسیارى یکى از این دو مرگ و زندگى مربوط به قبر است؛ به این معنا که انسان در قبر زنده مىشود تا به سؤالات نکیر و منکر پاسخ گوید و سپس مىمیرد؛[۷۰] برخى هم با یاد کرد زندگى و مرگ برزخى، آیه مذکور را تفسیر کردهاند[۷۱].
بسیارى از مفسران اهل سنت هم در تفسیر اماته و احیاء نخست، آفرینش آغازین انسان را به صورت مرده دانسته که سپس به او حیات بخشیده شده است؛[۷۲] ولى بر اساس روایات اهل بیت (ع) این آیه در باره رجعت است،[۷۳] چنان که به گزارشى، امام رضا (ع) فرمود به خدا سوگند! این آیه در مورد رجعت است. [۷۴] براساس روایت امام باقر (ع) ذیل آیه یاد شده، این آیه تنها در مورد گروههایى است که پس از مرگ رجعت مىکنند و این گفتوگو در قیامت رخ مىدهد[۷۵]. همچنین ذیل آیه ﴿وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا﴾[۷۶] که بر پایه برخى تفاسیر، از ایمان آوردن همه اهل کتاب پیش از مرگ عیسى (ع) خبر مىدهد، برخى مفسران احتمال دادهاند که در آخرالزمان همه یهودیان و مسیحیان در قبرهایشان زنده شده و پس از نزول عیسى (ع) از آسمان و پیش از مرگ او همه ایمان مىآورند؛ ولى برایشان سودى ندارد[۷۷].
در روایاتى از ائمه (ع) بیش از دهها آیه از قرآن بر رجعت، تفسیر، تطبیق یا تأویل شدهاند که در تفاسیر روایى شیعه، مانند البرهان و نورالثقلین و الصافى بیان شدهاند. بحارالانوار نیز بیشتر این آیات را گرد آورده است. [۷۸] عاملى به ۶۴ آیه در موضوع «رجعت» استناد کرده است: ﴿يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۷۹]، ﴿كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۸۰]، ﴿ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۸۱]، ﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ﴾[۸۲]، ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۸۳]، ﴿فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۸۴]، ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ﴾[۸۵]،﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۸۶]، ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۸۷]، ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ﴾[۸۸]، ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ﴾[۸۹]، ﴿وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ﴾[۹۰]، ﴿قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۹۱]، ﴿وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ﴾[۹۲]، ﴿وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۹۳]، ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾[۹۴]، ﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ﴾[۹۵]، ﴿وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا﴾[۹۶]، ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾[۹۷]، ﴿مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾[۹۸]، ﴿وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۹۹]، ﴿وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ﴾[۱۰۰]، ﴿وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ﴾[۱۰۱]، ﴿أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَقَدْ كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ﴾[۱۰۲]، ﴿وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾[۱۰۳]، ﴿فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾[۱۰۴]، ﴿وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ﴾[۱۰۵]، ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ﴾[۱۰۶]، ﴿وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ﴾[۱۰۷]، ﴿وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۰۸]، ﴿لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كَانُوا كَاذِبِينَ﴾[۱۰۹]، ﴿وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا﴾[۱۱۰]، ﴿فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا﴾[۱۱۱]، ﴿ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا﴾[۱۱۲]، ﴿وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا﴾[۱۱۳]، ﴿وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا﴾[۱۱۴]، ﴿وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا﴾[۱۱۵]، ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا﴾[۱۱۶]، ﴿إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا﴾[۱۱۷]، ﴿قُلْ مَنْ كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضْعَفُ جُنْدًا﴾[۱۱۸]، ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾[۱۱۹]، ﴿وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[۱۲۰]، ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ﴾[۱۲۱]، ﴿وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ﴾[۱۲۲]، ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۱۲۳]، ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۱۲۴]، ﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ﴾[۱۲۵]، ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ﴾[۱۲۶]، ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۱۲۷]، ﴿وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ﴾[۱۲۸]، ﴿أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾[۱۲۹]، ﴿وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ﴾[۱۳۰]، ﴿أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنْفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ﴾[۱۳۱]، ﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْفَتْحُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۱۳۲]، ﴿أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ﴾[۱۳۳]، ﴿وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَتَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ﴾[۱۳۴]، ﴿فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ﴾[۱۳۵]، ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ﴾[۱۳۶]، ﴿يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ﴾[۱۳۷]، ﴿يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ﴾[۱۳۸]، ﴿وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ﴾[۱۳۹]، ﴿فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ﴾[۱۴۰]، ﴿وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۴۱]، ﴿مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ﴾[۱۴۲]، ﴿سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ﴾[۱۴۳]، ﴿قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا﴾[۱۴۴]، ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا﴾[۱۴۵]، ﴿إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴾[۱۴۶]، ﴿أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى﴾ [۱۴۷]، ﴿قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ﴾[۱۴۸]، ﴿مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ﴾[۱۴۹]، ﴿مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ﴾[۱۵۰]، ﴿ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ﴾[۱۵۱]، ﴿ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ﴾[۱۵۲]، ﴿ثُمَّ إِذَا شَاءَ أَنْشَرَهُ﴾[۱۵۳]، ﴿إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ﴾[۱۵۴].[۱۵۵].[۱۵۶]
رجعت در امتهای پیشین
قرآن کریم مواردی از بازگشت به دنیا در امتهای گذشته را گزارش میکند که میتوان دریافت رجعت و زنده شدن مردگان در دنیا شدنی و پذیرفته است. مهمترین موارد در پی میآیند[۱۵۷].
زنده شدن گروهی از بنی اسراییل
﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ﴾[۱۵۸]، ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۱۵۹] این آیات در باره ۷۰ تن از برگزیدگان قوم بنی اسرائیل است که چون به طور سینا رفتند و گفتوگوی حضرت موسی (ع) با خدا را مشاهده کردند، شرط ایمان و اقرار خود به تورات را مشاهده حسی خدا یاد کردند. آنان برخلاف نهی موسی (ع) بر درخواست جاهلانه خود اصرار ورزیدند، تا سرانجام با صاعقهای آسمانی همگی نابود شدند. حضرت موسی (ع) بازگشت آنها را از خدا خواست و خدا بر او منت نهاد و آنان را زنده کرد و همراه حضرت به قوم خود بازگشتند. [۱۶۰] مفسران از تعبیر «بعث» پس از «موت» در جمله ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ﴾ به روشنی برداشت کردهاند که برانگیخته شدن پس از مرگ بوده است؛ نه پس از بیهوشی و خواب،[۱۶۱] بنابراین تفسیر بعث به گسترش نسل بنی اسرائیل و هلاک شوندگان،[۱۶۲] به ویژه با عنایت به کارکردهای دو واژه بعث و موت در آیات دیگر ـ که به معنای زندگی پس از مرگ است ـ پذیرفتنی نیست.
بر پایه نقل صدوق، این برگزیدگان پس از مرگ زنده شدند و به خانههای خود بازگشتند، غذا خوردند، ازدواج کردند، صاحب فرزند شدند و پس از رسیدن اجلشان از دنیا رفتند. [۱۶۳] بر اساس گزارشهای دیگری نیز زندگی این گروه تا رسیدن اجلشان بوده است[۱۶۴].[۱۶۵]
زنده شدن مقتول بنی اسراییل
﴿وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ﴾[۱۶۶]، ﴿فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۱۶۷] این داستان درباره جوانی از بنیاسرائیل است که بعضی از خویشانش بر او حسد برده و وی را مخفیانه به قتل رساندند و جسدش را در محلهای دیگر انداختند و به خونخواهیاش برخاستند و اختلاف شدیدی پدید آمد؛ سپس برای داوری به نزد موسی (ع) رفتند و خدا به حضرت وحی کرد که به خویشاوندان مقتول فرمان دهد گاو مادهای را با مشخصات معیّن ذبح کنند و قسمتی از بدن این گاو را به مقتول بزنند تا زنده گردد و قاتل خویش را معرفی کند. آنان چنین کردند و مقتول زنده شد و قاتل را شناساند. [۱۶۸] قرآن کریم پس از نقل این داستان میفرماید که خدا این گونه مردگان را زنده میکند، تا قدرت انکارناپذیرش بر زنده کردن مردگان و افشای اسرار در قیامت را به نمایش گذارد.
در این آیه نیز مفسران فریقین زنده شدن واقعی شخص مقتول را میپذیرند. [۱۶۹] طبری جمله ﴿ كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى﴾ را احتجاج الهی با مشرکانی میداند که رستاخیز و حیات پس از مرگ را تکذیب میکردند؛ آنان باید از زنده شدن این شخص مقتول عبرت گیرند؛ زیرا همان گونه که خدا او را حیاتی دوباره بخشید، مردگان دیگر را نیز پس از مرگشان در قیامت زنده میکند. [۱۷۰] تفسیر المنار کوشیده است در دلالت آیه مورد بحث بر زنده شدن مقتول خدشه کند: او داستان مذکور در آیه را مرتبط با حکمی فقهی در تورات میداند که بر اساس آن، هرگاه مقتولی یافت شود و قاتل آن ناشناخته باشد، برای زدودن نزاع و جلوگیری از تخاصم میبایست گاوی ذبح شود و عدهای با مراسم خاص دست خود را روی آن بشویند، تا از اتهام قتل تبرئه شوند؛ هرکس از چنین اقدامی سرباز زند، قاتل خوانده میشود و همین حکم فقهی، مانع خونریزیهای پسین است، درنتیجه «حیات» در ﴿ كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى﴾ به معنای زندگانی معنوی و معادل معنای آیه ﴿وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ﴾[۱۷۱] یا به معنای حفظ حیات و نظیر ﴿وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[۱۷۲] است و هرگز درباره زنده شدن مردگان نیست. [۱۷۳] این تفسیر از آیه نادرست است؛ زیرا جمله ﴿ كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى﴾ بر دو چیز دلالت دارد:
- خدا مرده مذکور در آیه را زنده کرد.
- احیای آخرت، نظیر احیای دنیا شدنی است و خدا میتواند مردهها را در قیامت زنده کند و حمل معنای احیاء ـ که حیات متعارف و محسوس است ـ بر زندگانی معنوی یا حمل آن بر حفظ حیات محسوس و جلوگیری از هدر دادن آن بر اثر نزاع، نیازمند قرینه است. [۱۷۴] افزون بر اینکه با این تفسیر، بخشهایی از آیه مانند ﴿فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا﴾[۱۷۵] نامفهوم خواهد ماند[۱۷۶].[۱۷۷]
زنده شدن هزاران نفر از بنی اسراییل پس از هلاک
﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ﴾[۱۷۸] این آیه در مورد گروهی از بنی اسرائیل است که پس از شیوع طاعون از بیم مرگ از شهر خویش گریختند و به سوی سرزمینی دیگر حرکت کردند؛ اما خدا در میانه راه، فراریان را میراند، تا بدانند از قضاء الهی نمیتوان گریخت سپس پیامبری بر اجساد مرده ایشان گذشت و از پروردگار خواست که بار دیگر آنان را به دنیا بازگرداند و خدا خواسته او را اجابت کرد و آنها را زندگی دوباره بخشید. [۱۷۹]
مفسران در شمار این گروه و مدت مرگشان یکسان نظر ندارند: سدّی شمار آنها را ۰۰۰ / ۳۰، ابن عباس ۰۰۰ / ۴۰ و عطاء ۰۰۰ / ۷۰ گفته است[۱۸۰]. برخی با استناد به کلمه «الوف» که جمع کثرت است، عدد آنان را بیش از ۰۰۰ / ۱۰ میداند. [۱۸۱] براساس روایتی از امام باقر (ع) این گروه پس از زنده شدن در خانههای خود مسکن گزیدند، طعام خوردند، با همسران خود زندگی کردند و بر اثر اجل طبیعی از دنیا رفتند. [۱۸۲] مفسران شیعه [۱۸۳] و سنی [۱۸۴] در احیاء مردگان نیز که مفاد این آیه است، تردید و اختلاف ندارند؛ ولی برخی موت و حیات در آیه را به موت و حیات اجتماعی تفسیر کرده است. بر پایه این تفسیر، گروه یاد شده در این آیه پس از ترک سرزمین خود به خواری و بیچارگی درافتادند و دشمنان بر آنان چیره شدند و همچنان در این حالت ماندند، تا خدا ایشان را زنده کرد؛ یعنی روح شورش و قیام و دفاع از حق را در ایشان دمید و آنان به حقوق حق خویش دست یازیدند و با شوکت و آزادگی زیستند. [۱۸۵] این گونه تفسیرها با نادیده گرفتن دلالت ظاهر الفاظ با پیش فرض استبعاد زنده شدن مردگان، نیز توجیه مادی معجزات انجام میگیرند، در نتیجه ارزش علمی ندارند. علامه طباطبایی با ابراز شگفتی از این گونه برداشتها بر روشنی دلالت کلمه موت و حیات بر مرگ وزندگی حقیقی تأکید میکند[۱۸۶].[۱۸۷]
زنده شدن عزیر پس از ۱۰۰ سال
﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۱۸۸] این آیه در مورد یکی از پیامبران الهی است که بیشتر مفسران او را «عزیر» دانستهاند که در راه سفر خود از روستایی گذشت و با آثار مرگ و نیستی و خرابی خانهها و استخوانهای پوسیده روبهرو شد و به یاد قیامت افتاد؛ در حالی که به قدرت خدا ایمان داشت، با شگفتی از خود پرسید: خدا چگونه مردگان این روستای ویران را دوباره حیات میبخشد و این پیکرهای پراکنده چگونه گرد میآیند و به صورت پیشین برمیگردند؟ خدا او را میراند تا پاسخ خویش را دریافت کند؛ پس از ۱۰۰ سال او را زنده کرد و از وی پرسید: چه مدت در اینجا درنگ کردهای؟ گفت: یک روز یا نیمروز ـ؛ چراکه هنگام ظهر جانش را ستاندند و پیش از غروب آفتاب به دنیا بازگشت ـ خداوند گفت: بلکه تو ۱۰۰ سال است در اینجا درنگ کردهای و دراین زمان غذا و نوشیدنیات تغییر نکرده؛ ولی الاغت را ببین که چگونه استخوانهایش از هم پاشیده است؛ اکنون بنگر که خدا چگونه آن را زنده میسازد ودر برابر دیدگان عزیر استخوانهای الاغ به یکدیگر وصل شدند و گوشت، آنها را پوشانید[۱۸۹].
واژه لبث که مشتقات آن به شکلهای ﴿لَبِثْتَ﴾ و ﴿لَبِثْتُ﴾ سه بار در آیه یاد شده آمدهاند، به معنای درنگ قهری بر حالتی خاص است؛ برخلاف «مکث» که درنگی اختیاری است. [۱۹۰] لبث در قرآن کریم، گرچه در مواردی به درنگ در حال بیداری ﴿قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾[۱۹۱] و درنگ در حال خواب مانند داستان اصحاب کهف ﴿وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا﴾[۱۹۲] به کار رفته است، در آیه مورد بحث که محور آن چگونگی زنده کردن مردگان است، به معنای درنگ در حال مرگ است؛ مؤیدش کلماتی چون «انی یحیی»، «بعد موتها» و «فاماته» هستند. به استناد این صراحت، تفسیر «موت» در این آیه به «خواب» و از دست دادن حواس و درک مانند آنچه نسبت به اصحاب کهف رخ داد، پذیرفتنی نیست؛ زیرا در داستان اصحاب کهف، قرآن با واژه ﴿رُقُودٌ﴾ (خفتگان) به خواب اصحاب کهف تصریح میکند: ﴿وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ﴾[۱۹۳]، در حالی که بر مردن عزیر با جمله ﴿فَأَمَاتَهُ اللَّهُ﴾. افزون بر مباحث پیش گفته، پاسخ به پرسش عزیر که از چگونگی زنده کردن مردگان است، اقتضا میکند که خدا او را بمیراند و زنده کند؛ نه بخواباند و پس از مدتی بیدار کند؛ همچنین آیه مذکور، افزون بر احیاء مجدد عزیر، زندگی دوباره الاغ او را نیز گزارش میکند و هرگز نمیتوان پوسیدگی و پاشیدن بدن موجود زنده را به خواب و انقطاع از جهان مادی تفسیر کرد[۱۹۴].[۱۹۵]
زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی (ع)
﴿وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۱۹۶] از مهمترین معجزات حضرت عیسی (ع) زنده کردن مردگان بود که این آیه، نیز آیه ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾[۱۹۷] به آن تصریح دارند. مفسران بر پایه روایات ذیل آیه، داستانهای فراوانی از زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی را گزارش کردهاند: به نقل سیوطی در تفسیر الجلالین عیسی (ع) دوست خود عازر را زنده کرد؛ پسر پیرزنی را حیات دوباره بخشید؛ دختری را از مرگ به زندگی بازگرداند و این هر سه پس از زنده شدن به حیات خود ادامه دادند و فرزندانی نیز از خود برجای گذاردند؛ همچنین سامبن نوح را زنده کرد که پس از اندک زمانی از دنیا رفت. [۱۹۸] از ظاهر آیه یاد شده، تنها برداشت میشود که حضرت عیسی (ع) زنده کردن مردگان را وعده داده؛ ولی برپایه آیه ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾[۱۹۹] این وعده را حضرت عمل کرده است. این آیات در زنده کردن مردگان به دست عیسی (ع) آن چنان صریحاند که همه مفسران شیعه [۲۰۰] و سنی[۲۰۱] بر وقوع این معجزه ـ یعنی احیاء اموات به دست عیسی (ع) ـ اذعان و اعتراف کردهاند.
مفسران شیعه با بهره گرفتن از روایات اهل بیت (ع) ذیل برخی از آیات دیگر، از جمله آیات ﴿وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[۲۰۲]، ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ﴾[۲۰۳]، ﴿وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ﴾[۲۰۴]، از زنده شدن مردگان در امتهای پیشین سخن گفتهاند. [۲۰۵] عاملی، در باب ۵ و ۶ از کتاب خود بیش از ۱۰۰ روایت را گرد آورده است که از وقوع رجعت در امم، انبیاء و اولیاء پیشین گزارش میکند. [۲۰۶] علامه طباطبایی، با اشاره به داستانهای قرآن که از رخداد رجعت در امتهای پیشین خبر میدهند، به آیه ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ﴾[۲۰۷] استناد و لزوم رجعت در امت اسلامی را از آن برداشت کرده است؛ زیرا بر اساس آیه یاد شده حوادث پیشینیان بایستی درباره مسلمانان تکرار شوند. از سوی دیگر بر پایه روایات منابع شیعه[۲۰۸] و سنی،[۲۰۹] رسول اکرم (ص) بر رخ دادن بیکم و کاست همه حوادث امتهای گذشته از جمله بنی اسرائیل، در امت اسلامی خبر داده است. [۲۱۰] بر اساس روایتی، هنگامی که مأمون عباسی از امام رضا (ع) درباره رجعت و دلیل آن پرسید، آن حضرت با استدلال به آیات قرآنی که از وقوع رجعت در امتهای پیشین خبر دادهاند و با ملاحظه پیشگویی پیامبر اکرم (ص) که از وقوع رویدادهای امتهای پیشین با کمترین تفاوت خبر داده، نتیجه گرفته است که بیهیچ تردیدی رجعت حق است[۲۱۱].[۲۱۲]
رجعت و چالش ها
منکران رجعت، بر شیعه معتقد به آن، خرده گرفته و اشکالاتی بر این باور وارد کردهاند که مهمترین آنها در پی میآیند.
بازگشت فعلیت به قوه
گفتهاند لازمِ رجعت، رجوع نزولی فعل به قوه و به تعبیری، هبوط کامل به ناقص، در نتیجه محال است؛ یعنی دارنده قوه کمالْ هنگامی که کمالش به فعلیت رسید، محال است که دوباره از مرحله فعلیت به قوه باز گردد؛ و انسان با مردن به تجرد مثالی یا عقلی میرسد و مجرد مثالی یا عقلی نسبت به موجود مادی محسوس، دارای فعلیت است و زنده شدن مجدد و تعلق دوباره آن به بدن، همان رجوع از فعل به قوه و از کمال به نقص است که ممتنع است. [۲۱۳] در پاسخ این اشکال گفتهاند گرچه رجوع از فعل به قوه محال است، مرده زنده شده هیچ کمال علمی یا عملی پیشین خود را از دست نمیدهد، بلکه با داشتن همان مرتبه تجرد مثالی یا عقلی دوباره در مرحله نازل خویش به طبیعت تعلق میگیرد، تا برخی از کمالهایی به دست آیند که در زمان حیات پیشین او تحصیل یا از آن بهرهوری نکرده بود و حیات مجدد برای صعود قوه به فعل است؛ نه مستلزم نزول فعل به قوه. [۲۱۴] به دیده علامه طباطبایی، بازگشت روح به بدن، مایه ابطال اصل تجرد و بازگشت از فعل به قوه نیست، چنان که او پیش از مردن و قطع رابطه با بدن هم مجرد بود، بنابراین تعلق و ارتباط دوبارهاش با بدن به یقین با تجرد او منافاتی ندارد و تنها بر اثر مرگ، روابطی که ضامن تأثیر و فعل نفس در ماده بود مفقود شد، از این رو پس از آن، قدرت انجام دادن افعال مادی را نداشت؛ مانند صنعتگری که ابزار لازم برای کار را از دست بدهد؛ ولی با بازگشت نفس به حال گذشته و تعلق آن به بدن، مجددا قوا و ادوات آن را به کار میاندازد، در نتیجه میتواند حالات و ملکات خود را به واسطه افعال جدید به مرحلهای بالاتر از مرحله پیشین برساند و تکامل تازهای یابد، بیاینکه سیر نزولی و از حال کمال به نقص و از فعل به قوه عقبگرد کرده باشد[۲۱۵].
در اینجا این اشکال مطرح شده است که اگر نفوس مجرد با بازگشت به دنیا استعداد و قابلیت کامل شدن و شکوفا شدن داشته باشند، میبایست استعدادهای همه کسانی که پس از مرگ زنده نمیشوند پوشیده و مقبور شده و برای همیشه از این کمال محروم مانده باشند و این، همان قسر دائم و محال است. [۲۱۶] در پاسخ گفتهاند:
- کسانی که کمال خود را در دنیا به حدّی از فعلیت رسانده و مردهاند، امکان استکمال دائم در آنان پایدار نخواهد ماند، بلکه پس از مدتی به فعلیّت محض خواهند رسید و دیگر استعداد کمال ندارند. [۲۱۷] قسر مستحیل، یعنی خدای حکیم نوعی را با استعداد ویژه آفریده و آن استعداد هرگز در هیچ فردی از افراد آن نوع از قوه به فعل ارتقا نیابد؛ ولی اگر شمار بسیاری از افراد آن نوع به فعلیت رسیدند و برخی از آنها بر اثر تزاحم، تنازع در بقا و... به مقصد نرسیدند، چنین محرومیتی، قسر ناپایدار است که محال نیست، بلکه لازمِ حرکت جهان مادی است که چارهای جز برخورد و محرومیت برخی و نموّ و فربهی بعضی دیگر نیست[۲۱۸].
- برخی در جوابی نقضی گفتهاند: بر اساس آیات قرآن در قیامت کبرا ارواح انسانها به بدنهایشان باز میگردند و آدمیان زنده میشوند و هر پاسخی که از معاد جسمانی و بازگشت ارواح در قیامت داده شود، در مورد رجعت نیز یاد میشود[۲۱۹].[۲۲۰]
رجعت، نوعی تناسخ
برخی منکران رجعت، اعتقاد به رجعت را مستلزم پذیرش تناسخ قلمداد کردهاند، در حالی که تناسخ را هیچ یک از مذاهب اسلامی نپذیرفته است. [۲۲۱] در پاسخ این اشکال گفتهاند: رجعت کاملاً با تناسخ فرق دارد و شیعه بر اساس ادله عقلی و نقلی [۲۲۲] در بطلان همه انواع تناسخ هیچ گونه تردیدی ندارد؛ زیرا نظریه تناسخ بر انکار قیامت استوار است[۲۲۳] و تناسخیان معتقدند ارواح همه انسانها برای رسیدن به پاداش یا کیفر، بار دیگر به دنیا باز میگردند و در جنین دیگری حلول میکنند و دیگر مراحل تکامل را دوباره میپیمایند و این روح متناسب با عملکرد پیشین خود، دوره نو را با شادی و راحتی یا با دشواری و اندوه میگذراند. برخی معتقدان به تناسخ، از حلولروح در کالبد حیوانات، نباتات و جمادات نیز یاد کردهاند؛ این درحالی است که در رجعت هرگز روح رجعت کننده به بدن شخص دیگری نمیرود، بلکه به همان جسم و بدنی باز میگردد که از آن مفارقت کرده است؛[۲۲۴] همچنین تنها برخی انسانها به دنیا برمیگردند که پس از مرگ در رستاخیز بزرگ همراه انسانهای دیگر برانگیخته میشوند. به هر روی، اگر رجعت را تناسخ انگارند، باید زنده کردن مردگان به دست عیسی (ع) و... نیز تناسخ باشد؛[۲۲۵] همچنین تناسخ ـ به خلاف رجعت ـ مستلزم رجوع از فعل به قوه و محال است[۲۲۶].[۲۲۷]
تنافی پذیرش توبه رجعت کنندگان با حکمت الهی
پذیرش توبه کافران بازگشته به دنیا برخلاف حکمت الهی است؛ زیرا دوران زندگی دنیایی آنان به سر آمده و سرنوشت ابدیشان رقم خورده است؛ پذیرفته نشدن توبهشان نیز ستم به آنهاست؛ زیرا وعده الهی درباره پذیرش توبهکنندگان عملی نشده است.
در پاسخ این اشکال گفتهاند:
- بر اساس روایات، چنین اشخاصی که قلوب مسخ شده و تاریک دارند، پس از مشاهده حقایق برزخ نیز توبه نمیکنند، چنان که قرآن در تبیین وضع گروهی از مجرمان جهنمی که بازگشت به دنیا را آرزو دارند، تأکید میکند که اگر آنها به دنیا بازگردند، همچنان به کارهای ناروای خود ادامه میدهند. ﴿بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۲۲۸] در یاد کرد لجاجت گروهی دیگر از کافران میفرماید حتی اگر فرشتگان بر آنان فرود آیند و مردگان با آنان سخن بگویند، باز هم ایمان نمیآورند ﴿وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ﴾[۲۲۹] و عدم توفیق کافران بازگشته برای توبه، همانند ابولهب است که خدا او را در زندگی نفرین کرد. ﴿تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ﴾[۲۳۰]
- توبه چنین افرادی پذیرفته نمیشود؛ زیرا توبهای در پیشگاه خدا مقبول است که از روی اختیار و آزادی در نشئه دنیا انجام پذیرد؛ نه بر اثر بالا رفتن پردهها و مشاهده قهر الهی، از همین رو توبه به هنگام احتضار و دیدن علائم عذاب پذیرفته نیست ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[۲۳۱]، ﴿وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۲۳۲] و عدم پذیرش ایمان فرعون در لحظات پایان زندگی و در حال غرق شدن به همین دلیل است ﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ﴾[۲۳۳]، ﴿آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ﴾[۲۳۴]، بنابراین توبه رجعت کنندگانی که در گرداب کفر و گناه غوطهور بوده و کیفرها و پاداشهای عالم برزخ را مشاهده کردهاند، پذیرفته نمیشود.
اشکال: عدم پذیرش توبه، یعنی خدا دست آنان را در گمراهی و گناه بازگذاشته و انگیزهای برای ترک گناه در آنان ننهاده، پس به گونهای آنان را به گناهان بیشتر در دنیا وا داشته است.
پاسخ: گفتهاند این گروه که پیشتر با عذابهای برزخ روبهرو بوده و میدانند که هم اکنون نیز در حال عذاباند، برای ترک گناه و نیفزودن بر عذابهای پیشین انگیزه دارند [۲۳۵].[۲۳۶]
پاسخ منفی به درخواست رجعت
از آیات ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ﴾[۲۳۷]، ﴿لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ﴾[۲۳۸] میتوان دریافت که خدا درخواست بازگشت به دنیا را اجابت نمیکند؛ زیرا بر پایه این آیات، مشرکان و ظالمانی که هنگام مرگ و آگاهی از آینده دردناک خود بازگشت میطلبند، با جواب منفی «کلاًّ» (هرگز) روبهرو میشوند[۲۳۹]؛ همچنین آیه ﴿وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ﴾[۲۴۰] بازگشت کافران سرزمینهای هلاک شده را نفی میکند. در پاسخ این اشکال گفتهاند که آیه نخست درباره کسانی است که بازگشت به دنیا و جبران کارهای ناروای خود را درخواست دارند که جواب منفی میگیرند، در حالی که معتقدان به رجعت، هدف از بازگشت کافران معاند را چشیدن کیفر دنیایی میدانند؛ نه انجام دادن عمل صالح. [۲۴۱] آیه دوم نیز درباره کسانی است که در دنیا گرفتار عذاب الهی شدهاند؛ نه همه کافران. امام صادق (ع) ذیل این آیه فرمود: هر شهری که خدا مردمش را با عذاب نابود کرده است، در رجعت باز نمیگردند[۲۴۲].[۲۴۳]
تنافی رجعت با تکلیف
رجعت با تکلیف منافات دارد؛ زیرا رجعت کننده عذابها و ثوابهای عالم برزخ را مشاهده کرده و زمینه تکلیف یعنی اختیار ازمیان رفته است و مکلف نبودن انسان غیر مختار از دیدگاه عقل و نقل جایز نیست.
در پاسخ این اشکال گفتهاند که دیدن عذابها و ثوابهای برزخی با تکلیف سازگار است و آنان را به انجام دادن واجبات و ترک محرّمات وا نمیدارد، چنان که تکلیف با دیدن آیات و معجزات روشن سازگاری دارد، بنابراین تأویل روایات رجعت، به بازگشت شیوه حکومتی اهل بیت (ع) پذیرفته نیست. افزون بر این، روایات فراوان باب رجعت در بازگشت اشخاص صراحت دارند و تأویلپذیر نیستند[۲۴۴].[۲۴۵]
آثار سوء
رجعت و اعلام آن به مردم، سبب تشویق آنان به گناه میشود؛ زیرا به امید توبه، در گناه غوطهور میشوند. در پاسخ این اشکال گفته شده در رجعت، برخی به دنیا باز میگردند نه همگان؛ و همین که هر انسانی بیم دارد که شاید برنگردد، به گناه تشویق نمیشود،[۲۴۶] چنان که عقیده به پذیرش توبه و شفاعت، مایه گناه بیشتر نیست. [۲۴۷] افزون بر این، معتقدان به رجعت، برای رجعت کنندگان دَرِ توبه را بسته میدانند[۲۴۸].[۲۴۹]
هماهنگی با آیین یهود
برخی با نکوهش شدید شیعه در باور به رجعت، معتقدند آیین یهود از همین راه در شیعه بروز یافته است. [۲۵۰] در پاسخ این اشکال گفتهاند که هماهنگی یهود با شیعه در این عقیده سبب جلوه کردن یهود در شیعه نیست، چنان که هماهنگی یهود با اسلام در اعتقاد به عبادت خدای یگانه مایه جلوه کردن یهود در اسلام نیست. [۲۵۱] برخی دیگر در پاسخ این اشکال گفتهاند از آنجا که پیامبر اکرم (ص) مصدّق کتابهای آسمانی و شرایع پیشین است، میتوان گفت یهودیت و نصرانیت در بسیاری از عقاید و احکام اسلامی جلوه کرده است[۲۵۲].[۲۵۳]
معجزه بودن رجعت
به دیده معتزله، رجعت امری خارق عادت و معجزه است، از اینرو تنها در دوره پیامبران و به دست آنان رخ میدهد و پس از پیامبر اکرم (ص) که پیامبر دیگری نیست، مجالی برای چنین معجزهای نیست. مفسران در پاسخ به این اشکال گفتهاند وقوع امور خارق عادت به دست اولیاء الهی و ائمه (ع) نیز اشکالی ندارد[۲۵۴].[۲۵۵]
پرسش مستقیم
پرسشهای وابسته
- درباره رجعت چه دیدگاههایی وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا اعتقاد به رجعت برگرفته از یهود است؟ (پرسش)
- آیا قول به رجعت مستلزم تناسخ باطل است؟ (پرسش)
- آیا رجعت عمومی و همگانی است؟ (پرسش)
- آیا رجعت پس از ظهور امام مهدی با تکلیف سازگار است؟ (پرسش)
- مراد از رجعت عیسی مسیح چیست و این رجعت در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد و این بازگشت چه خصوصیاتی دارد؟ (پرسش)
- رجعت چند مرحله دارد؟ (پرسش)
- آیا رجعت نوعی تناسخ نیست؟ (پرسش)
- اهمیت رجعت به چه اندازه است؟ (پرسش)
- منظور از عذاب ادنی که در قرآن آمده چیست؟ (پرسش)
- آیا اگر کسی چهل روز دعای عهد را بخواند حتما رجعت میکند؟ (پرسش)
- آیا آیات و سوره مؤمنون با مسئله رجعت منافات ندارد؟ (پرسش)
- چه ارتباطی بین ظهور و رجعت امام حسین وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا اعتقاد به رجعت از ضروریات دین است؟ (پرسش)
- چگونه رجعت ائمه پس از ظهور امام مهدی انجام میگیرد؟ (پرسش)
- آیهای از قرآن رجوع مرده را به دنیا ممتنع میداند آیا این آیه با مسأله رجعت سازگاری دارد؟ (پرسش)
- آیا پیامبران در زمان رجعت حضور دارند؟ (پرسش)
- رجعت در ادعیه و زیارات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
- رجعت در روایات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
- کدام یک از علما در کتابهایشان از رجعت بحث کردهاند؟ (پرسش)
- چه ارتباطی بین رجعت و قیامت وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا قرآن مخالف قول به رجعت است؟ (پرسش)
- چه آیاتی از قرآن رجعت را ثابت میکند؟ (پرسش)
- آیا قرآن به رجعت کسانی به این دنیا اشاره نموده است؟ (پرسش)
- آیا تمام احادیث رجعت از طرق شیعه وارد شده است؟ (پرسش)
- آیا در رجعت مردگان توسط امام مهدی زنده میشوند و آیا این قضیه پشتوانه عقلی روایی قرآنی دارد؟ (پرسش)
- چه تعداد از روایات بر رجعت دلالت دارند؟ (پرسش)
- رجعت در متون دینی چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
- مفهوم رجعت
- پیشینه رجعت
- سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانی است؟ (پرسش)
- آیا برای رجعت نمونهای در تاریخ یافت میشود؟ (پرسش)
- آیا رجعت از ضروریات تشیع است؟ (پرسش)
- چرا متکلمین بحث از رجعت را در علم کلام مطرح میکنند؟ (پرسش)
- فایده رجعت چیست؟ (پرسش)
- هدف از رجعت چیست؟ (پرسش)
- چه آثاری بر اعتقاد به رجعت مترتب است؟ (پرسش)
- فلسفه و فوائد رجعت چه میباشند؟ (پرسش)
- رجعت امامان برای چیست؟ آیا آنان حکومت خواهند کرد؟ (پرسش)
- چه دلیل عقلی بر امکان رجعت میتوان اقامه کرد؟ (پرسش)
- آیا رجعت امکان وقوع دارد؟ (پرسش)
- آیا دلیل عقلی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا رجعت با عقل و فلسفه سازگاری دارد؟ (پرسش)
- آیا دلیل قرآنی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
- ویژگیهای رجعت چیست؟ (پرسش)
- آیا رجعت جسمانی است؟ (پرسش)
- آیا رجعت اختیاری است؟ (پرسش)
- آیا «رجعت» برای مؤمنان و کافران اختیاری است؟ (پرسش)
- رجعت چه زمانی تحقق پیدا میکند؟ (پرسش)
- رجعتکنندگان چقدر در دنیا باقی میمانند؟ (پرسش)
- آیا زمان رجعت هنگام قیام امام مهدی است؟ (پرسش)
- چه کسانی رجعت میکنند؟ (پرسش)
- چه کسانی هنگام ظهور امام مهدی زنده میشوند؟ (پرسش)
- چه کسانی هنگام ظهور دوباره زنده میشوند و امام مهدی را یاری میکنند؟ (پرسش)
- رجعت کنندگان چند دستهاند؟ (پرسش)
- ویژگی رجعت کنندگان چیست؟ (پرسش)
- اولین رجعت کننده از امامان کیست؟ (پرسش)
- برنامههای امام حسین در رجعت چیست؟ (پرسش)
- برنامههای امام علی در رجعت چه میباشد؟ (پرسش)
- آیا بانوان رجعت میکنند؟ (پرسش)
- چه کسانی در هنگام قیام امام مهدی از قبر خود برانگیخته میشوند؟ (پرسش)
- آیا پس از رحلت امام مهدی اولیاء صالح خدواند حکومت میکنند؟ (پرسش)
- آیا در عصر حکومت اولیای صالح احتمال نافرمانی و شورش وجود دارد؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ الصحاح، ج ۳، ص۱۲۱۶؛ المصباح، ج ۱، ص۲۲۰؛ مجمع البحرين، ج ۲، ص۱۵۰، «رجع».
- ↑ اوائل المقالات، ص۷۷ ـ ۷۸؛ رسائل المرتضى، ج ۱، ص۱۲۵؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص۱۳۸.
- ↑ الالهيات، ج ۴، ص۲۸۹ ـ ۲۹۰.
- ↑ رجعت از ديدگاه عقل، ص۱۴.
- ↑ لغت نامه، ج ۸، ص۱۱۹۳۴، «رجعت».
- ↑ «هنگامی که مرگ هر یک از آنان فرا رسد میگوید: پروردگارا! مرا باز گردانید!» سوره مؤمنون، آیه ۹۹.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ الايقاظ، ص۶۳ ـ ۶۸.
- ↑ تقريرات فلسفه، ص۹۷.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص۱۳۸.
- ↑ المسائل السرويه، ص۳۲؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص۱۳۶.
- ↑ رسائل المرتضى، ج ۱، ص۱۲۶.
- ↑ احقاق الحق، ج ۳، ص۲۱۱.
- ↑ اصل الشيعة و اصولها، ص۱۰۸؛ الشيعة فى الميزان، ص۵۵؛ عقائد الاماميه، ص۸۴.
- ↑ نک: اوائل المقالات، ص۷۸؛ رسائل المرتضى، ج ۱، ص۱۲۵ـ۱۲۶؛ مجمعالبيان، ج ۷، ص۴۰۶.
- ↑ تقريرات فلسفه، ج ۳، ص۱۹۶ ـ ۱۹۷؛ نمونه، ج ۱۵، ص۵۶۱.
- ↑ ر.ک: رجعت يا حيات دوباره، ص۳۱ ـ ۵۵.
- ↑ مختصر بصائر الدرجات، ص۴۰؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص۵۴، ۶۰، ۶۷ ـ ۶۹.
- ↑ «جنبندهای را از زمین برای آنان بیرون میآوریم» سوره نمل، آیه ۸۲.
- ↑ تفسير قمى، ج ۲، ص۱۳۰؛ بحارالانوار، ج ۳۹، ص۳۹؛ ج ۵۳، ص۲۴.
- ↑ مختصر بصائر الدرجات، ص۲۲؛ بحارالانوار، ج ۵، ص۴۰، ۷۰، ۷۲ ـ ۷۳، ۱۱۳ ـ ۱۲۲، ۱۳۰ ـ ۱۳۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص۱۲۳؛ الذريعه، ج ۱، ص۹۳؛ ج ۱۰، ص۱۶۳.
- ↑ فجر الاسلام، ص۲۷۶.
- ↑ عقائد الاماميه، ص۱۱۰.
- ↑ صحيح مسلم، ج ۱، ص۶۱.
- ↑ ميزان الاعتدال، ج ۱، ص۲۸۱ ـ ۲۸۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۰، ص۲۳۲؛ ج ۵۳، ص۱۳۰.
- ↑ الاحتجاج، ج ۲، ص۱۴۸.
- ↑ الفصول المختاره، ص۱۵۳.
- ↑ الذريعه، ج ۱، ص۹۲؛ رجعت يا دولت کريمه خاندان وحى، ص۲۰۹.
- ↑ عقائد الاماميه، ص۱۱۰.
- ↑ دلائلالنبوه، ص۲۲۳؛ الخصائص الکبرى، ج ۲، ص۱۱۱ ـ ۱۱۳.
- ↑ دلائل النبوه، ص۲۲۳ ـ ۲۲۵.
- ↑ الخصائص الکبرى، ج ۲، ص۱۱۱ ـ ۱۱۵.
- ↑ سعد السعود، ص۱۳۳.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ اوائل المقالات، ص۷۸؛ رسائل المرتضى، ج ۱، ص۱۲۵؛ سفينة البحار، ج ۲، ص۳۵۲.
- ↑ «و بر (مردم) شهری که ما نابودشان کردهایم حرام (و محال) است که (در رستخیز) بازنگردند؛ (آنان بیگمان باز میگردند)» سوره انبیاء، آیه ۹۵.
- ↑ تفسير صدرالمتألهين، ج ۵، ص۴۱۳ ـ ۴۱۴؛ نمونه، ج ۱۵، ص۵۶۰.
- ↑ رسائل المرتضى، ج ۱، ص۱۲۵.
- ↑ تسنيم، ج ۵، ص۲۰۸؛ نمونه، ج ۱۵، ص۵۶۱.
- ↑ نمونه، ج ۱۵، ص۵۶۰ ـ ۵۶۱.
- ↑ مجموعه رسائل و مقالات فلسفى، ص۴ ـ ۱۱.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ مجموعه رسائل و مقالات فلسفى، ص۴ ـ ۲۱.
- ↑ رشحاتالبحار، ص۴۰ ـ ۴۴.
- ↑ تقريرات فلسفه، ص۱۹۷ ـ ۱۹۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص۱۲۲.
- ↑ ر.ک: الايقاظ؛ الذريعه، ج ۲، ص۵۰۶.
- ↑ الايقاظ، ص۶۱ ـ ۶۲.
- ↑ مجمع البيان، ج ۷، ص۴۰۵ ـ ۴۰۶.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ «و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرّر شود جنبندهای را از زمین برای آنان بیرون میآوریم که با ایشان سخن سر میکند که مردم به نشانههای ما یقین نمیآوردند» سوره نمل، آیه ۸۲.
- ↑ «و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دستهای از آنان را که نشانههای ما را دروغ میشمردند گرد میآوریم و آنگاه آنان را به هم میپیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.
- ↑ تفسير قمى، ج ۲، ص۱۳۱؛ التبيان، ج ۸، ص۱۱۹؛ علم اليقين، ج ۲، ص۱۰۰۳.
- ↑ جامع البيان، ج۰ ۲، ص۱۶ ـ ۲۰؛ الكشاف، ج ۳، ص۳۸۴.
- ↑ «و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرّر شود جنبندهای را از زمین برای آنان بیرون میآوریم که با ایشان سخن سر میکند که مردم به نشانههای ما یقین نمیآوردند» سوره نمل، آیه ۸۲.
- ↑ الفتن، ص۴۰۲؛ الخرائج والجرائح، ج ۳، ص۱۱۳۵؛ عون المعبود، ج ۱، ص۲۹۰.
- ↑ التبيان، ج ۸، ص۱۱۹؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص۷۲۳؛ تفسير قرطبى، ج ۱۳، ص۲۳۴ ـ ۲۳۷.
- ↑ «و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دستهای از آنان را که نشانههای ما را دروغ میشمردند گرد میآوریم و آنگاه آنان را به هم میپیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.
- ↑ التبيان، ج ۸، ص۱۲۰؛ الكشاف، ج ۳، ص۱۶۱؛ مجمع البيان، ج ۷، ص۴۰۵.
- ↑ «و روزی (را یاد کن) که کوهها را به جنبش آوریم و زمین را آشکار بینی و مردم را گرد آوریم و هیچ یک از ایشان را وا نمینهیم» سوره کهف، آیه ۴۷.
- ↑ «و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرّر شود جنبندهای را از زمین برای آنان بیرون میآوریم که با ایشان سخن سر میکند که مردم به نشانههای ما یقین نمیآوردند» سوره نمل، آیه ۸۲.
- ↑ تفسير سمرقندى، ج ۲، ص۵۹۲؛ تفسير ابن زمنين، ج ۳، ص۳۱۲؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص۷۲۲.
- ↑ «و روزی که در صور دمند، هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است میهراسد، جز کسی که خداوند بخواهد و همگان نزد او با فروتنی میآیند» سوره نمل، آیه ۸۷.
- ↑ الميزان، ج ۱۵، ص۳۹۶ ـ ۳۹۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص۵۱؛ نورالثقلين، ج ۴، ص۹۹ ـ ۱۰۱؛ البرهان، ج ۴، ص۲۲۸.
- ↑ مجمع البيان، ج ۷، ص۳۶۵ ـ ۳۶۷.
- ↑ «میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کردهایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.
- ↑ معانى القرآن، ج ۶، ص۲۰۷؛ مجمع البيان، ج ۸، ص۵۱۶؛ روح المعانى، ج ۲۴، ص۵۲.
- ↑ الميزان، ج ۱۷، ص۳۱۳؛ اللهيات، ج ۴، ص۲۳۴.
- ↑ تفسير سمرقندى، ج ۳، ص۱۹۱؛ تفسير ثعلبى، ج ۸، ص۲۶۸؛ التفسير الكبير، ج ۲۷، ص۴۹۴.
- ↑ الصافى، ج ۴، ص۳۳۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص۱۴۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص۱۱۶؛ البرهان، ج ۴، ص۹۳.
- ↑ «و کسی از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به وی ایمان میآورد و در روز رستخیز بر آنان گواه است» سوره نساء، آیه ۱۵۹.
- ↑ الكشاف، ج ۱، ص۵۸۹؛ ر.ک: الميزان، ج ۵، ص۱۳۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص۳۹.
- ↑ «نزدیک است آن برق، بیناییهاشان را برباید؛ هرگاه برای آنان روشن شود در آن (روشنایی) راه میافتند و چون بر آنها تاریک گردد وا میمانند. و اگر خداوند میخواست، شنوایی و بیناییهاشان را از میان میبرد؛ بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۰.
- ↑ «چگونه به خداوند کفر میورزید با آنکه مرده بودید، شما را زنده گردانید؛ آنگاه شما را میمیراند، دگرباره زنده میگرداند و سپس به سوی او بازگردانده میشوید» سوره بقره، آیه ۲۸.
- ↑ «همان کسان که میدانند به لقای پروردگارشان خواهند رسید و به سوی او باز میگردند» سوره بقره، آیه ۴۶.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمیآوریم و در حالی که خود مینگریستید آذرخش شما را فرا گرفت» سوره بقره، آیه ۵۵.
- ↑ «باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۵۶.
- ↑ «باری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۳.
- ↑ «آیا در (کار) کسانی ننگریستهای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بیگمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمیگزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.
- ↑ «یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم- و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.
- ↑ «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی» سوره آل عمران، آیه ۴۴.
- ↑ «آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمهای از خویش نوید میدهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیکشدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.
- ↑ «و در گهواره و در میانسالی (از پیامبری خود) با مردم سخن میگوید و از شایستگان است» سوره آل عمران، آیه ۴۶.
- ↑ «مریم گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی تواند بود که بشری به من دست نزده است؟» سوره آل عمران، آیه ۴۷.
- ↑ «و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل میآموزد» سوره آل عمران، آیه ۴۸.
- ↑ «و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید» سوره آل عمران، آیه ۴۹.
- ↑ «آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهاییبخش تو از گروه کافرانم و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر میگمارم سپس بازگشت شما به سوی من است و در آنچه اختلاف میداشتید میان شما داوری خواهم کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۵.
- ↑ «و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم سپس پیامبری نزدتان آمد که آن (کتاب) را که با شماست راست میشمارد، باید بدو ایمان آورید و باید او را یاوری کنید و (آنگاه) فرمود: آیا اقرار کردید و بر (پایه) آن پیمان مرا پذیرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم؛ فرمود: پس گواه باشید و من نیز همراه شما از گواهانم» سوره آل عمران، آیه ۸۱.
- ↑ «و کسی از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به وی ایمان میآورد و در روز رستخیز بر آنان گواه است» سوره نساء، آیه ۱۵۹.
- ↑ «یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا میدادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمیخیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهانها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست» سوره مائده، آیه ۱۱۰.
- ↑ «به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان بهسر میبردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی» سوره مائده، آیه ۱۱۷.
- ↑ «و گفتند چرا نشانهای از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ بگو بیگمان خداوند، تواناست که نشانهای فرو فرستد اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره انعام، آیه ۳۷.
- ↑ «و موسی هفتاد تن از قوم خود را برای میقات ما برگزید پس همین که زمینلرزه آنان را فرا گرفت (موسی) گفت: پروردگارا! اگر اراده میفرمودی آنان و مرا پیش از این نابود میکردی، آیا ما را برای آنچه برخی از کمخردان ما کردهاند نابود میفرمایی؟ این، جز آزمون تو نیست که با آن هرکس را بخواهی گمراه میداری و هرکس را بخواهی راهنمایی میفرمایی، تو سرور مایی پس ما را بیامرز و بر ما بخشایش آور و تو بهترین آمرزندگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵۵.
- ↑ «و اگر (هم) برخی از آنچه را که به آنان وعده میکنیم به تو بنمایانیم یا (پیش از آن) جان تو را بستانیم باری، بازگشتشان به سوی ماست آنگاه خداوند بر آنچه انجام میدهند گواه است» سوره یونس، آیه ۴۶.
- ↑ «سپس آیا هنگامی که (عذاب) روی داد به آن ایمان میآورید؟ آیا اکنون (ایمان میآورید) با آنکه (از سر ناباوری) بدان شتاب میجستید؟» سوره یونس، آیه ۵۱.
- ↑ «و اگر آنچه در زمین است از آن هر کسی که ستم ورزیده است میبود با آن (رهایی) خویش را باز میخرید و چون عذاب را بنگرند پشیمانی خویش را پنهان میدارند و میان آنان به دادگری داوری میشود و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره یونس، آیه ۵۴.
- ↑ «پس اگر در برخی از آنچه به سوی تو فرو فرستادهایم شک داری از آنان که پیش از تو کتاب آسمانی را میخواندند بپرس، به راستی حق از سوی پروردگارت نزد تو آمده است پس هرگز از دودلان مباش!» سوره یونس، آیه ۹۴.
- ↑ «و اگر قرآنی بود که کوهساران بدان به جنبش میافتاد یا زمین با آن پاره پاره میشد یا با آن مردگان به سخن آورده میشدند (باز ایمان نمیآوردند و کار ایمانشان با شما نیست)؛ بلکه تمام کارها از آن خداوند است؛ آیا مؤمنان درنیافتهاند که اگر خداوند بخواهد همه مردم را راهنمایی میکند؟ و به کافران همواره برای کارهایی که کردهاند بلایی سخت میرسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانهشان وارد میشود تا وعده خداوند فرا رسد، بیگمان خداوند در وعده (خویش) خلاف نمیورزد» سوره رعد، آیه ۳۱.
- ↑ «و به راستی موسی را با نشانههای خویش فرستادیم (و گفتیم) که قومت را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون بر و روزهای خداوند را به آنان گوشزد کن، بیگمان در آن نشانههایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره ابراهیم، آیه ۵.
- ↑ «و شما را پس از آنان در این سرزمین جای خواهیم داد؛ این برای کسی است که از ایستادن در پیشگاه من و از هشدار من میهراسد» سوره ابراهیم، آیه ۱۴.
- ↑ «و سختترین سوگندهاشان را به خداوند خوردند که خداوند کسی را که میمیرد (دیگر) برنمیانگیزد؛ چرا، به وعدهای واجب که بر عهده اوست (بر میانگیزد) امّا بیشتر مردم نمیدانند» سوره نحل، آیه ۳۸.
- ↑ «تا بر آنان چیزی را که در آن اختلاف میورزیدند روشن گرداند و تا کافران بدانند که دروغگو بودهاند» سوره نحل، آیه ۳۹.
- ↑ «و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم که دو بار در این سرزمین تباهی میورزید و گردنکشی بزرگی میکنید» سوره اسراء، آیه ۴.
- ↑ «و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمیانگیزیم که درون خانهها را جست و جو میکنند و (این) وعدهای انجام یافتنی است» سوره اسراء، آیه ۵.
- ↑ «سپس پیروزی بر آنان را دوباره بهره شما میکنیم و با داراییها و پسران به شما یاری میرسانیم و شمار شما را افزونتر میگردانیم» سوره اسراء، آیه ۶.
- ↑ «و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراهتر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲.
- ↑ «و بدینگونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم تا از هم باز پرسند؛ یکی از آنان گفت: چقدر درنگ داشتهاید؟ گفتند: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتهایم؛ گفتند: پروردگارتان از اندازه درنگی که داشتهاید آگاهتر است؛ اکنون از خویش یک تن را با این درهمتان به شهر گسیل دارید که بنگرد کدام خوراک پاکیزهتر است تا برایتان از آن رزقی آورد و باید نرمی کند و کسی را از (بودن) شما نیاگاهاند» سوره کهف، آیه ۱۹.
- ↑ «و در غار خود سیصد سال درنگ داشتند و نه سال بر آن افزودند» سوره کهف، آیه ۲۵.
- ↑ «و از تو درباره ذو القرنین میپرسند بگو: برایتان از او خبری را خواهم خواند» سوره کهف، آیه ۸۳.
- ↑ «ما به او روی زمین توانمندی بخشیدیم و سررشته هر کار را به او دادیم» سوره کهف، آیه ۸۴.
- ↑ «بگو: کسانی که در گمراهی به سر برند، باید که (خداوند) بخشنده به (زمان و مهلت) آنها نیک افزونی دهد تا آنگاه که آنچه را به آنان وعده دادهاند- یا عذاب یا رستخیز- ببینند و خواهند دانست چه کسی دارای جایگاهی بدتر و سپاهی ناتوانتر است» سوره مریم، آیه ۷۵.
- ↑ «و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.
- ↑ «و ایّوب را (یاد کن) آنگاه که پروردگارش را خواند که به من گزند رسیده است و تو بخشایندهترین بخشایندگانی» سوره انبیاء، آیه ۸۳.
- ↑ «پس، او را پاسخ گفتیم و گزندی که با وی بود از او زدودیم و خانوادهاش را و با آنها همگون آنان را بدو باز بخشیدیم که بخشایشی از نزد ما و یادکردی برای پرستندگان بود» سوره انبیاء، آیه ۸۴.
- ↑ «و بر (مردم) شهری که ما نابودشان کردهایم حرام (و محال) است که (در رستخیز) بازنگردند؛ (آنان بیگمان باز میگردند)» سوره انبیاء، آیه ۹۵.
- ↑ «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ «و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرّر شود جنبندهای را از زمین برای آنان بیرون میآوریم که با ایشان سخن سر میکند که مردم به نشانههای ما یقین نمیآوردند» سوره نمل، آیه ۸۲.
- ↑ «و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دستهای از آنان را که نشانههای ما را دروغ میشمردند گرد میآوریم و آنگاه آنان را به هم میپیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.
- ↑ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ «و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم و با آنان به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن میهراسیدند نشان دهیم» سوره قصص، آیه ۶.
- ↑ «و آیا در زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از آنان میزیستند چگونه بوده است؟ آنان توانمندتر از ایشان بودند و زمین را کافتند و آن را بیش از آنچه اینان میکردند آباد کردند؛ و پیامبرانشان برهانها (ی روشن) برای آنان آوردند پس خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند» سوره روم، آیه ۹.
- ↑ «و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازهای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند» سوره سجده، آیه ۱۰.
- ↑ «آیا ندیدهاند که ما آب (باران) را به سرزمین بیگیاه میرانیم آنگاه با آن، کشتی پدید میآوریم که چارپایان آنان و خودشان از آن میخورند؛ پس آیا نمینگرند؟» سوره سجده، آیه ۲۷.
- ↑ «و میگویند: اگر راست میگویید این داوری چه زمان خواهد بود؟» سوره سجده، آیه ۲۸.
- ↑ «و آیا آن کس که آفریننده آسمانها و زمین است توانا نیست که مانند آنان را بیافریند؟» سوره یس، آیه ۸۱.
- ↑ «و هر کس را خداوند در گمراهی گذارد پس از او، دیگر وی را سروری نیست و ستمگران را خواهی دید که چون عذاب را بنگرند میگویند: آیا برای بازگشت راهی هست؟» سوره شوری، آیه ۴۴.
- ↑ «پس به روزی چشم بدوز که آسمان دودی آشکار برمیآورد» سوره دخان، آیه ۱۰.
- ↑ «و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشتهام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.
- ↑ «روزی که بانگ آسمانی راستین را بشنوند، همان، روز رستخیز است» سوره ق، آیه ۴۲.
- ↑ «روزی که زمین از آنان که شتابانند، بشکافد؛ این گردآوردنی است که بر ما آسان است» سوره ق، آیه ۴۴.
- ↑ «و روزی شما و آنچه به شما نوید میدهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.
- ↑ «پس، سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این (سخن) به همان گونه که سخن میگویید راستین است» سوره ذاریات، آیه ۲۳.
- ↑ «و برای ستمکاران عذابی جز آن خواهد بود اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره طور، آیه ۴۷.
- ↑ «در حالی که به سوی فراخواننده شتابانند؛ کافران میگویند: این، روزی دشوار است» سوره قمر، آیه ۸.
- ↑ «به زودی بینی او را به خاک میمالیم» سوره قلم، آیه ۱۶.
- ↑ «بگو: نمیدانم آیا آنچه به شما وعده میدهند نزدیک است یا پروردگارم برای آن زمانی دراز مینهد؟» سوره جن، آیه ۲۵.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند» سوره جن، آیه ۲۶.
- ↑ «جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد» سوره جن، آیه ۲۷.
- ↑ «آیا چنین کس توانایی ندارد که مردگان را زنده گرداند؟» سوره قیامه، آیه ۴۰.
- ↑ «مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.
- ↑ «(بنگر که خداوند) از چه او را آفریده است» سوره عبس، آیه ۱۸.
- ↑ «از نطفهای آفریده و موزونش کرده،» سوره عبس، آیه ۱۹.
- ↑ «آنگاه راه را بر او هموار ساخته،» سوره عبس، آیه ۲۰.
- ↑ «سپس او را میرانده و در گور نهاده است،» سوره عبس، آیه ۲۱.
- ↑ «سرانجام هر گاه بخواهد او را بر میانگیزد» سوره عبس، آیه ۲۲.
- ↑ «بیگمان او بر بازگرداندن وی تواناست،» سوره طارق، آیه ۸.
- ↑ ر.ک: الايقاظ، ص۹۱ ـ ۱۱۱.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمیآوریم و در حالی که خود مینگریستید آذرخش شما را فرا گرفت» سوره بقره، آیه ۵۵.
- ↑ «باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۵۶.
- ↑ جامع البیان، ج ۱، ص۴۱۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۹۷؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۷۰.
- ↑ روضالجنان، ج ۱، ص۲۹۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۸۶؛ تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص۳۲۶.
- ↑ المنار، ج ۲، ص۲۵۹ ـ ۲۶۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص۱۲۹.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۹۷.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان میکردید آشکار کرد» سوره بقره، آیه ۷۲.
- ↑ «باری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۳.
- ↑ جامع البیان، ج ۱، ص۵۱۱؛ الکشاف، ج ۱، ص۱۵۳؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۷۹.
- ↑ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱، ص۱۴۵؛ التبیان، ج ۱۰، ص۳۰۵؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص۲۷۷.
- ↑ جامع البیان، ج ۱، ص۵۱۱؛ مجمعالبیان، ج ۲، ص۶۰۵.
- ↑ «و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است» سوره مائده، آیه ۳۲.
- ↑ «و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.
- ↑ المنار، ج ۱، ص۳۵۱.
- ↑ تسنیم، ج ۵، ص۲۰۵ ـ ۲۰۶.
- ↑ «گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید» سوره بقره، آیه ۷۳.
- ↑ رجعت از دیدگاه عقل، ص۲۹.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ «آیا در (کار) کسانی ننگریستهای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بیگمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمیگزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.
- ↑ جامع البیان، ج ۲، ص۷۹۳؛ الکشاف، ج ۱، ص۲۹۰؛ روض الجنان، ج ۱، ص۳۳۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص۶۰۴؛ الکشاف، ج ۱، ص۲۹۰؛ روض الجنان، ج ۳، ص۳۳۲.
- ↑ التبیان، ج ۲، ص۲۸۲؛ مجمعالبیان، ج ۲، ص۶۰۴.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۳۰.
- ↑ التبیان، ج ۲، ص۲۸۲ ـ ۲۸۳؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۶۰۵؛ المیزان، ج ۲، ص۲۷۹.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۳۰۵ ـ ۳۰۶؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۳۱۰.
- ↑ المنار، ج ۲، ص۲۵۸ ـ ۲۶۰.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۲۷۹ ـ ۲۸۱.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ «یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم- و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
- ↑ جامعالبیان، ج ۳، ص۴۰ ـ ۶۰؛ الکشاف، ج ۱، ص۳۰۷؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۳۳۱.
- ↑ التحقیق، ج ۱۰، ص۱۵۶، «لبث».
- ↑ «بگو اگر خداوند میخواست آن را برای شما نمیخواندم و او شما را از آن آگاه نمیکرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیستهام پس آیا خرد نمیورزید؟» سوره یونس، آیه ۱۶.
- ↑ «و در غار خود سیصد سال درنگ داشتند و نه سال بر آن افزودند» سوره کهف، آیه ۲۵.
- ↑ «و تو آنان را بیدار میپنداشتی در حالی که آنان خفتهاند» سوره کهف، آیه ۱۸.
- ↑ رجعت از دیدگاه عقل، ص۳۵.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ «و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید» سوره آل عمران، آیه ۴۹.
- ↑ «یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا میدادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمیخیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهانها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست» سوره مائده، آیه ۱۱۰.
- ↑ الکشاف، ج ۱، ص۳۶۵؛ تفسیر جلالین، ج ۱، ص۵۹.
- ↑ «یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا میدادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمیخیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهانها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست» سوره مائده، آیه ۱۱۰.
- ↑ التبیان، ج ۴، ص۵۶؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۵۴۴؛ المیزان، ج ۶، ص۲۲۱.
- ↑ تفسیر بغوی، ج ۲، ص۷۷؛ تفسیر نسفی، ج ۱، ص۳۰۸؛ البحر المحیط، ج ۴، ص۵۶.
- ↑ «و ایّوب را (یاد کن) آنگاه که پروردگارش را خواند که به من گزند رسیده است و تو بخشایندهترین بخشایندگانی» سوره انبیاء، آیه ۸۳.
- ↑ «پس، او را پاسخ گفتیم و گزندی که با وی بود از او زدودیم و خانوادهاش را و با آنها همگون آنان را بدو باز بخشیدیم که بخشایشی از نزد ما و یادکردی برای پرستندگان بود» سوره انبیاء، آیه ۸۴.
- ↑ «و چون (داستان آفرینش) پسر مریم را مثال زنند، در دم قوم تو از آن (به ریشخند) بانگ بردارند» سوره زخرف، آیه ۵۷.
- ↑ التبیان، ج ۷، ص۷۱؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۹۵.
- ↑ الایقاظ، ص۱۱۲.
- ↑ «آیا گمان میکنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟ به آنان سختی و رنج رسید و لرزانده شدند تا جایی که پیامبر و مؤمنان همراه وی میگفتند: یاری خداوند کی در میرسد؟ آگاه باشید که یاری خداوند نز» سوره بقره، آیه ۲۱۴.
- ↑ کمال الدین، ص۵۷۶؛ مجمعالبیان، ج ۷، ص۳۶۷؛ بحارالانوار، ج ۲۸، ص۱۰.
- ↑ صحیح مسلم، ج ۸، ص۵۷؛ مسند احمد، ج ۲، ص۳۲۷؛ کنزالعمال، ج ۱۱، ص۱۳۳.
- ↑ سعد السعود، ص۱۳۳؛ المیزان، ج ۲، ص۱۰۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص۵۹.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ نک: المیزان، ج ۲، ص۱۰۷.
- ↑ تسنیم، ج ۵، ص۲۰۸.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص۲۰۷.
- ↑ تسنیم، ج ۵، ص۲۰۹.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص۲۰۸.
- ↑ تسنیم، ج ۵، ص۲۰۹ ـ ۲۱۰.
- ↑ بیان الفرقان، ج ۵، ص۲۵۱ ـ ۲۵۲.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ الملل والنحل، ج ۶، ص۳۶۵.
- ↑ بحارالانوار، ج ۴، ص۳۲۰.
- ↑ الاعتقادات، ص۶۲ ـ ۶۴.
- ↑ عقائد الامامیه، ص۱۱۱؛ اللهیات، ج ۴، ص۳۱۱؛ الملل والنحل، ج ۶، ص۳۶۵.
- ↑ عقائد الامامیه، ص۱۱۱.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص۲۰۹.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ «(چنین نیست) بلکه آنچه از پیش پنهان میداشتند برای آنان آشکار گردید و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز میگردند و بیگمان آنان دروغ پردازند» سوره انعام، آیه ۲۸.
- ↑ «و اگر ما فرشتگان را به سوی آنان فرو میفرستادیم و مردگان با ایشان سخن میگفتند و همه چیز را پیش روی آنان گرد میآوردیم سر آن نداشتند که ایمان آورند مگر آنکه خداوند بخواهد اما بیشتر آنان نادانی میکنند» سوره انعام، آیه ۱۱۱.
- ↑ «توش و توان ابو لهب تباه و او نابود باد دارایی و دستاوردش به او سودی نبخشید زودا که در آتشی زبانهدار درآید» سوره مسد، آیه ۱-۳.
- ↑ «(پذیرش) توبه بر خداوند تنها برای آنان است که از نادانی کار زشتی انجام میدهند سپس زود توبه میکنند پس، این کسانند که خداوند توبه آنها را میپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷.
- ↑ «و توبه آن کسان که کارهای زشت میکنند تا هنگامی که مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، میگوید: اکنون توبه کردم و نیز توبه آنان که در کفر میمیرند پذیرفته نیست؛ برای آنها عذابی دردناک فراهم ساختهایم» سوره نساء، آیه ۱۸.
- ↑ «و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم و فرعون و سپاهش از ستم و دشمنی، سر در پی آنان نهادند تا آنگاه که آب از سرش گذشت؛ گفت: ایمان آوردم که هیچ خدایی نیست جز همان که بنی اسرائیل بدان ایمان دارند و من از گردن نهادگانم» سوره یونس، آیه ۹۰.
- ↑ «آیا اکنون؟ در حالی که پیش از این نافرمانی کردی و از تبهکاران بودی؟» سوره یونس، آیه ۹۱.
- ↑ الفصول المختاره، ص۱۵۵؛ مواقف الشیعه، ج ۱، ص۲۷۰ ـ ۲۷۱؛ رجعت از دیدگاه عقل، ص۶۴.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ «هنگامی که مرگ هر یک از آنان فرا رسد میگوید: پروردگارا! مرا باز گردانید!» سوره مؤمنون، آیه ۹۹.
- ↑ «شاید من در آنچه وا نهادهام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.
- ↑ روح المعانی، ج ۱۱، ص۴۱.
- ↑ «و بر (مردم) شهری که ما نابودشان کردهایم حرام (و محال) است که (در رستخیز) بازنگردند؛ (آنان بیگمان باز میگردند)» سوره انبیاء، آیه ۹۵.
- ↑ اللهیات، ج ۴، ص۲۹۶.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۱، ص۲۴.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ رسائل المرتضی، ج ۱، ص۱۲۶.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ التبیان، ج ۱، ص۲۵۵؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص۲۴۲.
- ↑ رجعت یا دولت کریمه خاندان وحی، ص۲۰۷.
- ↑ رجعت یا دولت کریمه خاندان وحی، ص۲۰۷.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ فجر الاسلام، ص۲۷۰؛ بین الشیعة و اهل السنه، ص۱۶۱.
- ↑ اصل الشیعة و اصولها، ص۱۰۸.
- ↑ عقائد الامامیه، ص۱۱۳.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ التبیان، ج ۱، ص۲۵۵؛ ج ۲، ص۲۸۳؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۲۴۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۱۷۵.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.