امام علی در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۹۵: خط ۹۵:


افزون بر این، روایاتی بسیار از پیامبر درباره داناتر بودن علی{{ع}} نقل شده است که برخی از آنها در حد تواترند؛ چنان‌که می‌فرماید: {{متن حدیث|أَعْلَمُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ‌، عَلِيُّ وِعَاءُ عِلْمِي وَ وَصِيِّي وَ بَابُهُ الَّذِي أُوتَى مِنْهُ، عَلِيٌّ بَابُ عِلْمِي وَ مُبَيِّنٌ لِأُمَّتِي مَا أُرْسِلْتُ بِهِ مِنْ بَعْدِي، عَلِيُّ خَازِنُ عِلْمِي؛ أَقْضَى أُمَّتِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ}}<ref>امینی، الغدیر، ج۳، ص۹۶ به نقل از: خوارزمی، المناقب، ص۴۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۶، ص۱۵۳؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۴۴۸؛ بغوی فراء، مصابیح السنه، ج۲، ص۲۷۷.</ref>.<ref>[[محسن معینی|معینی، محسن]]، [[امام علی در نگاه پیامبر (مقاله)| مقاله «امام علی در نگاه پیامبر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۲۸۱.</ref>
افزون بر این، روایاتی بسیار از پیامبر درباره داناتر بودن علی{{ع}} نقل شده است که برخی از آنها در حد تواترند؛ چنان‌که می‌فرماید: {{متن حدیث|أَعْلَمُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ‌، عَلِيُّ وِعَاءُ عِلْمِي وَ وَصِيِّي وَ بَابُهُ الَّذِي أُوتَى مِنْهُ، عَلِيٌّ بَابُ عِلْمِي وَ مُبَيِّنٌ لِأُمَّتِي مَا أُرْسِلْتُ بِهِ مِنْ بَعْدِي، عَلِيُّ خَازِنُ عِلْمِي؛ أَقْضَى أُمَّتِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ}}<ref>امینی، الغدیر، ج۳، ص۹۶ به نقل از: خوارزمی، المناقب، ص۴۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۶، ص۱۵۳؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۴۴۸؛ بغوی فراء، مصابیح السنه، ج۲، ص۲۷۷.</ref>.<ref>[[محسن معینی|معینی، محسن]]، [[امام علی در نگاه پیامبر (مقاله)| مقاله «امام علی در نگاه پیامبر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۲۸۱.</ref>
== جایگاه امام {{ع}} در سخن پیامبر {{صل}} ==
درباره ابعاد [[شخصیت]] مولا {{ع}} وجایگاه آن پیشوای بزرگ در نگاه [[پیامبر]] {{صل}} وآموزه‌های [[دین]]، یادکرد نکته‌هایی را ضروری می‌دانیم:
# '''گستردگی سخنان [[پیامبر]] {{صل}} درباره [[علی]] {{ع}}‌''': بخش عمده‌ای از آنچه در فصول این کتاب، در چهره‌نمایی از [[علی]] {{ع}} وتبیین ابعاد [[شخصیت]] آن بزرگوار آمده، گفته‌های [[نورانی]] [[پیامبر]] خداست.
# '''[[علی]] {{ع}}، راز ناشناخته‌''': [[شخصیت]] مولا {{ع}} ابعادی [[ناپیدا]] کرانه دارد. کسانِ بسیاری در درازنای [[تاریخ]]، از دست نایافتگی به ابعاد [[شخصیت]] آن چهره بی‌بدیل [[تاریخ اسلام]] سخن گفته‌اند. اما این [[حقیقت]]، درخشان‌تر از هر جایی در [[کلام پیامبر]] {{صل}} چهره بسته است. [[پیامبر خدا]] فرمود: ای [[علی]]! جز [[خدا]] و من، کسی تو را به [[درستی]] نشناخته است<ref>إرشاد القلوب، ص ۲۰۹.</ref>. اما [[پیامبر خدا]] چه اندازه از آن [[شناخت]] را مطرح ساخت، و [[جامعه]] چه مقدار از آن حقایق را برتابید، و با آنچه [[پیامبر]] {{صل}} گفت، چه‌سان رویاروی شد؟! [[پیامبر خدا]] به [[علی]] {{ع}} فرمود: اگر [[ترس]] این نبود که غالیانِ [[امت]] من آنچه را که [[مسیحیان]] درباره [[عیسی بن مریم]] گفتند، درباره تو بگویند، سخنی می‌گفتم که به هیچ جمعی گذر نمی‌کردی، جز آنکه [[خاک]] زیر پایت را برای [[شفا]] برمی‌داشتند<ref>الخصال، ص ۵۷۵، ح ۱.</ref>. اما آنچه اینک از [[کلام پیامبر]] [[خدا]] بر گستره صفحات آثار مکتوب درباره [[علی]] {{ع}} نقش بسته است، آیا تمامت آن چیزی است که بوده است؟ و یا بسیاری از آن حقایق، از [[ترس]] پیامدهای گزارش آنها، بر سینه‌ها ماند وهمراهِ دارندگان آنها مدفون شد؟ اکنون و در این مقدمه از این "قصه آکنده از غصه" [[تاریخ]]، پرده بر نمی‌گیریم؛ ولی تأکید می‌کنیم که آنچه مانده است، اندکی است از بسیار، نمونه‌هایی است از حقایق نهفته در سینه [[تاریخ]] و گفتنی‌هایی است خُرد از ناگفته‌های بَسْ کلان و...
# '''[[کلام پیامبر]] {{صل}}، روزنه‌ای برای [[شناخت]] مولا''': [[علی]] {{ع}} [[راز]] ناشناخته هستی است. و آیا برای گشودن چهره این راز، راهی جزیاری گرفتن از "[[داناترین]] و رازْ آگاه‌ترین" چهره هستی وجود دارد؟! [[پیامبر]] {{صل}} از سویی رازْ آشناترین چهره هستی است و از سوی دیگر، [[معلم]]، مربی و همگام و همراه مولا. [[پیامبر]] {{صل}} [[علی]] {{ع}} را از خُردسالی بر دامن گرفته و [[پیام]] ربانی [[وحی]] را در زوایای جانش زمزمه کرده واعماق وجود او را با [[عطر]] آموزه‌های [[الهی]]، عطرآگین ساخته و بدین‌سان، همه وجود او را چون آینه‌ای شفاف، پیش روی دارد و چون از او می‌گوید، از چنین نگاهی می‌گوید. از نگاهی دیگر، [[علی]] {{ع}} همبر وهمتای [[پیامبر]] {{صل}} است و بر اساس [[کلام]] بلند [[الهی]]: "جان‌هایمان و جان‌هایتان"<ref>آل عمران، آیه ۶۱.</ref>، [[علی]] {{ع}} [[جان]] [[پیامبر]] {{صل}} است و دارنده تمام [[مقامات]] ظاهری وباطنی ایشان، بجز [[نبوت]]. وچون [[پیامبر]] {{صل}} از [[علی]] سخن می‌گوید، به واقع، امتداد وجودی خود را در پیش‌دیدها می‌نهد و همتای خود را بر [[امت اسلامی]] می‌شناسانَد.
=== [[علی]] {{ع}} از نظر آفرینش‌===
بخشی از گفتار پیامبر {{صل}} درباره [[علی]] {{ع}}، مرتبط است با گوهر وجود آن حضرت و چگونگی [[آفرینش]] او. از منظر [[پیامبر]] {{صل}} [[علی]] {{ع}} و [[پیامبر خدا]]، پرتو یک نورند و هر دو جلوه‌ای از [[نور]] [[خداوند متعال]].
=== علی {{ع}} از نظر خانوادگی‌===
[[علی]] {{ع}} [[پسر عمو]]، داماد و [[پدر]] دو "دسته گلِ" [[پیامبر]] {{صل}} است. فراتر از اینها، [[علی]] {{ع}} چهره برجسته و ویژه [[اهل بیت]] و یکی از "[[اصحاب کسا]]" و "[[پنج تن]] [[پاک]]" است که [[آیه تطهیر]] درباره آنها نازل شد وبرترین و والاترین [[فضیلت‌ها]] را برای آنان رقم زد.
=== [[علی]] {{ع}} از نظر علمی‌===
از منظر [[پیامبر]] {{صل}}، [[علی]] {{ع}} آگاه‌ترین، ژرف‌ترین وبصیرترین فرد [[امت]] است. [[پیامبر]] {{صل}} [[علی]] {{ع}} را گنجورِ [[دانش]] خویش و [[وارث]] [[معارف]] و رازدان آگاهی‌های [[ناپیدا]] و کانِ تمامی [[علوم]] خود و کسی که نُه دهم از تمامت [[دانش]] بشری نزد اوست، معرفی کرده‌است و بر این [[حقیقت]]، تأکید کرده‌است که راه وصول به گستره [[دانش]] وآگاهی‌های محمدی، تنها وتنها از جانب [[علی]] {{ع}} است.
=== [[علی]] {{ع}} از نظر اعتقادی‌===
او که از خُردسالی بر دامن [[پیامبر]] {{صل}} قرار گرفت سزامند است که "هرگز وحتی یک لحظه جانش به [[کفر]]، [[آلوده]] نشود" واز میان مردان، آغازین [[ایمان]] آورنده به [[پیامبر]] {{صل}} باشد و [[پیامبر]] {{صل}} چونان [[گواهی]] بر [[استواری]]، ژرفایی و گستردگی ایمانش بفرماید: [[ایمان]] با گوشت و [[خون]] تو عجین است، چنان که با گوشت و [[خون]] من عجین است<ref>المناقب، ابن مغازلی، ص ۲۳۸، ح ۲۸۵.</ref>.
=== [[علی]] {{ع}} از نظر اخلاقی‌===
[[پیامبر]] {{صل}} [[علی]] {{ع}} را نیک‌خوی‌ترین، [[بردبارترین]]، راستگوی‌ترین، [[شکیباترین]]، فروتن‌ترین و [[دنیا]] گریزترین و... دانسته است. با این همه، [[علی]] {{ع}} به هنگام اجرای [[حکم]] [[حق]]، قاطع‌ترین و در عمل به [[فرمان‌های الهی]]، استوارترین و شکست‌ناپذیرترین، و در اجرای [[انصاف]] و [[عدالت]]، انعطاف ناپذیرترین است.
=== [[علی]] {{ع}} در میدان عمل‌===
[[علی]] {{ع}} در میدان عمل نیز بی‌نظیر است. همگامی او با [[حق]] و استوارْ گامی او در کنار [[قرآن]] و جدایی ناپذیری او از [[قرآن]] را [[پیامبر خدا]] رقم‌زده و بارهای بار، [[گواهی]] نموده است. او نخستین کسی است که با [[پیامبر]] {{صل}} [[نماز]] می‌گزارَد و بیشتر از هر کس در صحنه‌های [[نبرد]]، حضور می‌یابد و هرگز از [[دشمن]]، روی بر نمی‌تابد و نشان افتخارِ "شمشیری جز [[ذوالفقار]] و جوانْ‌مردی جز [[علی]] نیست"<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۱، ح ۹۰.</ref> را از آنِ خود می‌سازد.
=== [[علی]] {{ع}} از نظر سیاسی‌===
[[پیامبر]] {{صل}} از [[علی]] {{ع}} با عناوین "[[سید]] [[عرب]]"، "[[سید]] [[مسلمانان]]"، "[[سید]] [[دنیا]] و [[آخرت]]" یاد می‌کند که با توجه به معنای "[[سیادت]]"، این عناوین، بسی نکته‌آموز است. "[[حجت خدا]]"، "رازدار"، "[[وزیر]]"، "[[وصی]]" و "[[خلیفه]]" [[پیامبر خدا]]، از دیگر عناوینی است که [[پیامبر]] {{صل}} [[علی]] {{ع}} را بدانها مفتخر کرده است. [[علی]] با [[حق]] و [[حق با علی است]]. [[علی]] با [[قرآن]] و [[قرآن]] با [[علی]] است. بدین‌سان، [[اطاعت]] از او [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] وحق وقرآن است، و اوست که در [[سیاست]] و [[زعامت]]، "محور" و در امواج خروشان [[فتنه‌ها]] "[[کشتی نجات]]" است.
=== [[علی]] {{ع}} از نظر [[مقامات]] معنوی‌===
[[علی]] {{ع}} فراسوی این [[دنیا]] را همان گونه می‌نگرد که این [[دنیا]] را. حقایق عِلوی و [[ملکوت]]، همان سان برای او روشن است که آنچه در پیشِ دید دارد، و چنین است که می‌گوید: اگر پرده فرو افتد، بر [[یقین]] من افزوده نخواهد شد<ref>غرر الحکم: ۷۵۶۹.</ref>. [[تأمل]] در هر یک از ابعاد [[ناپیدا]] کرانه [[شخصیت علی]] {{ع}}، می‌تواند نشانگر [[درجه]] [[معنویت]] آن بزرگوار، و گواهِ قرار گرفتن آن‌پیشوای [[راستین]] در ستیغ [[معنویت]] باشد. [[آیه تطهیر]]، نشانگر [[طهارت]] و [[وارستگی]] اوست. اما افزون بر [[مقام طهارت]] و [[عصمت]]- که مایه [[افتخار]] [[فرشتگان]] مراقب او و موجب [[رضایت]] مطلق [[خداوند]] و پیامبرش از اوست- در [[سلوک]] الی [[الله]] و مراحل [[تقرب]] و وصول به مقصد اعلای [[انسانیت]] و کمال نیز تا بدان‌جا اوج گرفته است که "یاد کردن از او و نگاه کردن به او [[عبادت]] خدای یکتاست".
=== [[منزلت]] [[اخروی]] [[علی]] {{ع}}‌===
نخستین کسی [از امت‌] که به [[حوض]] "[[کوثر]]" وارد می‌شود و [[جانشین پیامبر]] در آن خواهد بود، [[علی]] {{ع}} است. [[علی]] {{ع}} در [[آخرت]]، عنوان "[[سید]] [[شهیدان]]" و "[[پدر]] [[شهیدان]]" را دارد. پروانه گذار از "[[صراط]]" را او [[امضا]] خواهد کرد و او "تقسیم کننده [[بهشت]] و [[دوزخ]]" است. [[علی]] {{ع}} در [[قیامت]]، همگام و همراه و همنشین [[پیامبر]] {{صل}} است و جایگاه والایش به گونه‌ای است که در میان همگنان، چون [[خورشید]] می‌درخشد.
=== [[مظلومیت علی]] {{ع}}‌===
این همه تأکید بر نمایاندن [[شخصیت علی]] {{ع}} چرا؟ این همه ارج گزاری‌ها وبزرگداری‌ها چرا؟ [[علی]] {{ع}} بزرگ است وبزرگ‌تر از آنکه مرغ وهْم بر ستیغ [[شخصیت]] او فراز آید<ref>اشاره به فرمایش امیر مؤمنان دارد که: {{متن حدیث|ولا یرقی إلی الطیر؛...}}.</ref>. [[علی]] {{ع}} چهره‌ای است که باید شناسانده شود؛ اما آن همه تأکید بر [[لزوم]] [[دوستی]] [[علی]]، [[همراهی]] با [[علی]]، هشدار به کسی که با [[علی]] در افتد و [[حرمت]] [[حریم]] او را بشکند.
شگفتا از این قصه پر غصه! [[پیامبر]] {{صل}} گویا این همه را در آینه زمان می‌نگرد: نامردی‌ها، حرمت‌شکنی‌ها، تنها گذاردن [[علی]] {{ع}}، ستمْ رواداری به [[علی]] {{ع}}، آری؛ این‌همه را می‌نگرد و [[علی]] {{ع}} را در آغوش می‌گیرد و [[اشک]] می‌ریزد و از [[مظلومیت]] فردای او با وی سخن می‌گوید. [[علی]] {{ع}} این لحظات را چنین گزارش نموده است: [[پیامبر خدا]] مرا در آغوش گرفت و شروع به [[گریستن]] کرد. پرسیدم: چرا [[گریه]] می‌کنی؟ فرمود: " [به سبب‌] کینه‌های [[مردم]] که جز پس از من، علیه تو آشکار نخواهند کرد"<ref>مسند أبی یعلی، ج ۱، ص ۲۸۵، ح ۵۶۱.</ref>.
بدین‌سان، [[علی]] {{ع}} در تمام ابعاد، [[انسانی]] بی‌همتاست و شگفتا که در [[مظلومیت]] نیز. با [[عنایت]] به نکاتی که شرح آن [[گذشت]]، اینک متن بخشی از سخنان [[پیامبر خدا]] {{صل}} درباره [[علی]] {{ع}} می‌آید:
'''آفرینش‌''':
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: من و [[علی]]، از یک [[نور]] [[آفریده]] شده‌ایم<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: خُلِقتُ أنَا وعَلِی مِن نورٍ واحِدٍ}} (الخصال، ص ۳۱، ح ۱۰۸).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: ای [[علی]]! از درختی [[آفریده]] شده‌ای که من [[آفریده]] شده‌ام. من ریشه آنم و تو تنه آن، و [[حسن]] و [[حسین]]، شاخه‌هایش و دوستدارانمان، برگ‌های آن‌اند. هر کس به چیزی از آن درختْ چنگ زند، [[خداوند]] عز و جل او را وارد [[بهشت]] می‌کند<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: خُلِقتَ یا عَلِی مِن شَجَرَةٍ خُلِقتُ مِنها، أنَا أصلُها، وأنتَ فَرعُها، وَالحُسَینُ وَالحَسَنُ أغصانُها، ومُحِبونا وَرَقُها، فَمَن تَعَلقَ بِشَی‌ءٍ مِنها أدخَلَهُ اللهُ عَز وجَل الجَنةَ}} (عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۶۰، ح ۲۳۳).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: این، [[علی بن ابی طالب]] است. گوشتش گوشت من و خونش [[خون]] من است. نسبت او به من، همچون نسبت [[هارون]] به [[موسی]] {{ع}} است، جز آنکه پس از من [[پیامبری]] نیست<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: هذا عَلِی بنُ أبی طالِبٍ، لَحمُهُ لَحمی، ودَمُهُ دَمی، هُوَ مِنی بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسی‌، إلاأنهُ لا نَبِی بَعدی}} ([[المعجم الکبیر (کتاب)|المعجم الکبیر]]، ج ۱۲، ص ۱۵، ح ۱۲۳۴۱).</ref>.
'''خانواده‌'''
# [[امام علی]] {{ع}}: [[فاطمه]] {{س}} را از [[پیامبر خدا]] خواستگاری کردم که وی را به [[ازدواج]] من درآوَرد. پس گفتم: ای [[پیامبر خدا]]! من نزد تو محبوب‌ترم یا [[فاطمه]]؟ فرمود: "او نزد من از تو محبوب‌تر است و تو نزد من از او عزیزتری"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}: خَطَبتُ إلی‌ رَسولِ اللهِ {{صل}} فاطِمَةَ {{س}}، فَزَوجَنی، فَقُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، أنَا أحَب إلَیک أم هِی؟ قالَ: هِی أحَب إلَی مِنک، وأنتَ أعَز عَلَی مِنها}} (خصائص أمیر المؤمنین، نسایی، ص ۲۶۰، ح ۱۴۵).</ref>.
# [[المعجم الکبیر (کتاب)|المعجم الکبیر]]- به [[نقل]] از [[حذیفه]]-: روزی از روزها در چهره [[پیامبر خدا]] [[شادمانی]] دیدیم. گفتیم: ای [[پیامبر خدا]]! در چهره‌ات نشانه‌های [[شادمانی]] می‌بینیم. فرمود: "چگونه شادمان نباشم، در حالی که [[جبرئیل]] آمد و به من [[بشارت]] داد که [[حسن]] و [[حسین]]، سروران [[جوانان]] [[اهل]] بهشت‌اند و پدرشان [[برتر]] از آنان است"<ref>[[المعجم الکبیر (کتاب)|المعجم الکبیر]]، ج ۳، ص ۳۸، ح ۲۶۰۸.</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: ای [[علی]]! [[خداوند]] عز و جل، هیچ [[پیامبری]] را برنینگیخت، جز آنکه [[نسل]] او را در پشتش قرار داد؛ ولی [[نسل]] مرا در پشت تو قرار داد، و اگر تو نبودی، من نسلی نداشتم<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: یا عَلِی، ما بَعَثَ اللهُ عَز وجَل نَبِیاً إلاوجَعَلَ ذُریتَهُ من صُلبِهِ، وجَعَلَ ذُریتی مِن صُلبِک، ولَولاک ما کانَت لی ذُریةٌ}} (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۵، ح ۵۷۶۲).</ref>.
'''جایگاهش نزد [[پیامبر]] {{صل}}‌'''
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: [[جایگاه علی]] نسبت به من، مثل جایگاه من نسبت به پروردگارم است<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: عَلِی مِنی بِمَنزِلَتی مِن رَبی}} (ذخائر العقبی، ص ۱۲۰).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: [[علی]] برای من، همچون سرم نسبت به تنم است<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: عَلِی مِنی بِمَنزِلَةِ رَأسی مِن بَدَنی}} ([[تاریخ بغداد (کتاب)|تاریخ بغداد]]، ج ۷، ص ۱۲ ش ۳۴۷۵).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}‌- به [[علی]] {{ع}}-: تو از [[منی]] و من از توام<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}- لِعَلِی {{ع}}-: أنتَ مِنی وأنَا مِنک}} (صحیح البخاری، ج ۲، ص ۹۶۰، ح ۲۵۵۲).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: ای [[علی]]! آنچه را که برای خود [[دوست]] می‌دارم، برای تو [نیز] [[دوست]] می‌دارم، و آنچه که برای خود بد می‌دارم، برای تو [نیز] بد می‌دارم<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: یا عَلِی، احِب لَک ما احِب لِنَفسی، وأکرَهُ لَک ما أکرَهُ لِنَفسی}} (سنن الترمذی، ج ۲، ص ۷۲، ح ۲۸۲).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: [[علی]] نسبت به من، چون [[جان]] من است. [[پیروی]] از وی، [[پیروی]] از من است، و [[نافرمانی]] از وی، [[نافرمانی]] از من<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: عَلِی مِنی کنَفسی، طاعَتُهُ طاعَتی، ومَعصِیتُهُ مَعصِیتی}} (الخصال، ص ۴۹۶، ح ۵).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: [[علی بن ابی طالب]]، [[خویشاوند]] ویژه من و [[محبوب]] [[دل]] من است<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: إن عَلِی بنَ أبی طالِبٍ خاصةُ أهلی، وحَبیبی إلی‌ قَلبی}} (الأمالی، مفید، ص ۵۷، ح ۲).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}‌- به [[علی]] {{ع}}-: تو برادرم و [[وزیر]] [[منی]]، بدهی‌ام را می‌پردازی، تعهدهایم را انجام می‌دهی و ذمه‌ام را [[آزادی]] می‌سازی<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}- لِعَلِی {{ع}}-: أنتَ أخی، ووَزیری، تَقضی دَینی، وتُنجِزُ مَوعِدی، وتُبرِئُ ذِمتی}} ([[المعجم الکبیر (کتاب)|المعجم الکبیر]]، ج ۱۲، ص ۳۲۱، ح ۱۳۵۴۹).</ref>.
# [[المستدرک علی الصحیحین‌ (کتاب)|المستدرک علی الصحیحین‌]]- به [[نقل]] از [[ابن عباس]]-: [[پیامبر خدا]] [به عموزادگانش‌] فرمود: "کدام‌یک از شما ولی من در [[دنیا]] و [[آخرت]] می‌شود". به هر کدام از آنان فرمود: "آیا در [[دنیا]] و [[آخرت]]، مرا ولی می‌شوی؟"، پاسخ "نه" می‌داد، تا آنکه به بسیاری از آنان فرمود. [[علی]] {{ع}} گفت: من در [[دنیا]] و [[آخرت]]، ولی‌ات خواهم بود. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "تو ولی من در [[دنیا]] و [[آخرتی]]"<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۴۵، ح ۴۶۵۵.</ref>.
'''جایگاه [[سیاسی]] و اجتماعی‌''':
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: من و [[علی]]، [[پدران]] این امتیم<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: أنا وعَلِی أبَوا هذِهِ الامةِ}} (کمال الدین، ص ۲۶۱، ح ۷).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: [[حق]] [[علی بن ابی طالب]] بر این [[امت]]، مثل [[حق]] [[پدر]] است بر فرزندش<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: حَق عَلِی بنِ أبی طالِبٍ عَلی‌ هذِهِ الامةِ کحَق الوالِدِ عَلی‌ وَلَدِهِ}} (تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۳۰۷، ح ۸۸۵۰).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: درباره [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} سه چیز بر من [[وحی]] شده است: اینکه او [[سرور]] [[مسلمانان]] و پیشوای [[پرهیزگاران]] است، و [[رهبر]] سپیدرویان است<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: اوحِی إلَی فی عَلِی ثَلاثٌ: أنهُ سَیدُ المُسلِمینَ، وإمامُ المُتقینَ، وقائِدُ الغُر المُحَجلینَ}} (المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۴۸، ح ۴۶۶۸).</ref>.
# [[تاریخ بغداد (کتاب)|تاریخ بغداد]]- به [[نقل]] از [[ابن عباس]]-: [[پیامبر]] {{صل}} به [[علی]] {{ع}} نگاه کرد و فرمود: "تو [[سرور]] در [[دنیا]] و [[سرور]] در [[آخرتی]]"<ref>[[تاریخ بغداد (کتاب)|تاریخ بغداد]]، ج ۴، ص ۴۱ ش ۱۶۴۷.</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: تو- ای [[علی]]- و دو فرزندم، [[برگزیدگان خدا]] از بین مخلوقاتش هستید<ref>در تفسیر فرات، ص ۲۶۶ از امام علی {{ع}} از پیامبر {{صل}} نقل شده است: «و شیعیان تو که برپادارنده عدالت‌اند، به جای فرزندانم».</ref><ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: أنتَ یا عَلِی ووَلَدای خِیرَةُ اللهِ مِن خَلقِهِ}} (عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۵۸، ح ۲۱۸).</ref>.
# [[تاریخ دمشق‌ (کتاب)|تاریخ دمشق‌]]- به [[نقل]] از [[انس]]-: من با [[پیامبر]] {{صل}} نشسته بودم که [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} آمد. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "ای [[انس]]! من و این، [[حجت خدا]] بر خلقش هستیم"<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۳۰۸، ح ۸۸۵۳.</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}‌- درباره [[امام علی]] {{ع}}- دانشم را به او آموختم، رازهایم را نزدش به [[امانت]] گذاشتم، و او [[امین]] من بر امتم است<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}- فی عَلِی {{ع}}-: قَد عَلمتُهُ عِلمی، وَاستَودَعتُهُ سِری، وهُوَ أمینی عَلی‌ امتی}} (تفسیر فرات، ص ۴۹۷، ح ۶۵۱).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}‌- به [[علی]] {{ع}}-: تو [[وارث]] و [[وصی]] [[منی]]، بدهی‌هایم را ادا می‌کنی، تعهداتم را برآورده می‌سازی، و بر پایه [[سنت]] من [[مبارزه]] می‌کنی<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}- لِعَلِی {{ع}}-: أنتَ وارِثی، ووَصِیی، تَقضی دَینی، وتُنجِزُ عِداتی، وتَقتُلُ عَلی‌ سُنتی}} (المناقب، ابن مغازلی، ص ۲۶۱، ح ۳۰۹ عن ابن عمر).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: ای [[علی]]! تو [[امام]] و [[جانشین]] پس از [[منی]]<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: یا عَلِی، أنتَ الإِمامُ وَالخَلیفَةُ مِن بَعدی}} (کفایة الأثر، ص ۱۵۷ عن محمد ابن الحنفیة).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: اما تو ای [[علی]]! برگزیده و [[امین]] [[منی]]<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: أما أنتَ یا عَلِی فَصَفِیی وأمینی}} (خصائص أمیر المؤمنین، نسایی، ص ۱۴۲، ح ۷۳).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: [[بهترین]] کسی که بعد از خود به‌جا می‌گذارم و بهترینِ یارانم، [[علی]] است<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: خَیرُ مَن أخلُفُ بَعدی، وخَیرُ أصحابی عَلِی}} (کفایة الأثر، ص ۹۷).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: [[حزب علی]] [[حزب]] خداست و حزب دشمنانش حزب [[شیطان]] است<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: حِزبُ عَلِی حِزبُ اللهِ، وحِزبُ أعدائِهِ حِزبُ الشیطانِ}} (الخصال، ص ۴۹۶، ح ۵).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}‌- به [[علی]] {{ع}}-: آنکه مرا [[فرمان]] بَرَد، [[خدا]] را [[فرمان]] برده، و آنکه مرا [[نافرمانی]] کند، [[خدا]] را نافرمانی کرده است، و آنکه تو را [[فرمان]] بَرَد، مرا [[فرمان]] برده، و آنکه تو را [[نافرمانی]] کند، مرا [[نافرمانی]] کرده است<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}- لِعَلِی {{ع}}-: مَن أطاعَنی فَقَد أطاعَ اللهَ، ومَن عَصانی فَقَد عَصَی اللهَ، ومَن أطاعَک فَقَد أطاعَنی، ومَن عَصاک فَقَد عَصانی}} (المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۳۹، ح ۴۶۴۱).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: مَثَل [[علی]] در بین این [[امت]]، همچون مَثَل [[کعبه]] است<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: مَثَلُ عَلِی فی هذِهِ الامةِ کمَثَلِ الکعبَةِ}} (العمدة، ص ۲۸۵).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: ای [[علی]]! مَثَل تو در بین [[امت]] من، همچون مَثَل [[کشتی نوح]] است. آنکه سوارش شود، [[نجات]] پیدا می‌کند، و آنکه از آن باز مانَد، [[غرق]] می‌گردد<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: یا عَلِی، مَثَلُک فی امتی کمَثَلِ سَفینَةِ نوحٍ، مَن رَکبَها نَجا ومَن تَخَلفَ عَنها غَرِقَ}} (الخصال، ص ۵۷۳، ح ۱).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}‌- در توصیف [[علی]] {{ع}}-: او [[رئیس]] [[مؤمنان]] است<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}- فی وَصفِ عَلِی {{ع}}-: هُوَ یعسوبُ المُؤمِنینَ}} (أنساب الأشراف، ج ۲، ص ۸۶۴).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: [[علی]] {{ع}} [[نشانه]] [[حق]] و [[پرچم هدایت]] است<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: عَلِی آیةُ الحَق، ورایةُ الهُدی}}‌ (الأمالی، طوسی، ص ۵۰۶، ح ۱۱۰۷).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}‌- درباره [[علی]] {{ع}}-: او راه راست است، و او همان است که [[خداوند]] در [[روز قیامت]]، از ولایتش [[پرسش]] خواهد کرد<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}- فی عَلِی {{ع}}-: إنهُ الصراطُ المُستَقیمُ، وإنهُ الذی یسأَلُ اللهُ عَن وِلایتِهِ یومَ القِیامَةِ}} (الأمالی، صدوق، ص ۳۶۳، ح ۴۴۷).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: [[علی]] [[شهر]] [[هدایت]] است. هر که وارد آن شد، [[رستگار]] شد و هر که از آن باز مانْد، نابود شد<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: إن عَلِیاً هُوَ مَدینَةُ هُدی؛ فَمَن دَخَلَها نَجا، ومَن تَخَلفَ عَنها هَلَک}} (التوحید، ص ۳۰۷، ح ۱).</ref>.
# [[المعجم الکبیر (کتاب)|المعجم الکبیر]]- به [[نقل]] از [[ابوذر]] و [[سلمان]]-: [[پیامبر خدا]]، دست [[علی]] {{ع}} را گرفت و فرمود: "... این، [[صدیق]] اکبر است واین، [[فاروق]] این [[امت]] است که بین [[حق]] و [[باطل]]، جدایی می‌افکنَد"<ref>[[المعجم الکبیر (کتاب)|المعجم الکبیر]]، ج ۶، ص ۲۶۹، ح ۶۱۸۴.</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: ای [[علی]]! اگر تو نبودی، پس از من، [[مؤمنان]] هرگز شناخته نمی‌شدند<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: یا عَلِی، لَولاک لَما عُرِفَ المؤُمِنونَ بَعدی}} (عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۴۸، ح ۱۸۷).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: ای [[علی]]! تو [[آزمایش]] شونده هستی و به‌وسیله تو [[آزمایش]] خواهد شد. تو [[هدایتگر]] کسانی هستی که پیروی‌ات می‌کنند. آنکه با راه تو [[مخالفت]] کند، تا [[روز قیامت]]، گم‌راه خواهد شد<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: یا عَلِی، أما إنک المُبتَلی‌ وَالمُبتَلی‌ بِک، أما إنک الهادی مَنِ اتبَعَک، ومَن خالَفَ طَریقَتَک فَقَد ضَل إلی‌ یومِ القِیامَةِ}} (الأمالی، طوسی، ص ۴۹۹، ح ۱۰۹۴).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: من شهرِ بهشتم و [[علی]] دروازه آن است. آنکه [[بهشت]] را قصد کرده، باید از دروازه آن وارد شود<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: أنَا مَدینَةُ الجَنةِ وعَلِی بابُها؛ فَمَن أرادَ الجَنةَ فَلیأتِها مِن بابِها}} (المناقب، ابن مغازلی، ص ۸۶، ح ۱۲۷).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: پروردگارا! آن‌گونه که برادرم [[موسی]] گفت، می‌گویم: بار الها! از کسانم، وزیری برایم قرار ده؛ برادرم [[علی]] را. پشتم را به او محکم ساز، و در کارم شریکش گردان تا فراوان تسبیحت گوییم و فراوان یادت کنیم که تو بر ما [[بینایی]]<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: اللهُم أقولُ کما قالَ أخی موسی‌: اللهُم اجعَل لی وَزیراً مِن أهلی، عَلِیاً أخِی، اشدُد بِهِ أزری وأشرِکهُ فی أمری، کی نُسَبحَک کثیراً ونَذکرَک کثیراً، إنک کنتَ بِنا بَصیراً}} (فضائل الصحابة، ابن حنبل، ج ۲، ص ۶۷۸، ح ۱۱۵۸).</ref>.
# [[امام علی]] {{ع}}: هنگامی که [[وحی]] بر آن [[حضرت]] نازل شد، صدای ناله غم‌آلود [[شیطان]] را شنیدم. گفتم: ای [[پیامبر خدا]]! این ناله چیست؟ فرمود: "این [[شیطان]] است که از پرستشش [[ناامید]] شده است. هر آنچه من می‌شنوم، می‌شنوی، آنچه را که من می‌بینم، می‌بینی، جز آنکه تو [[پیامبر]] نیستی؛ اما تو [[وزیر]] [[منی]] و بر [مسیر] خیری"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}: ولَقَد سَمِعتُ رَنةَ الشیطانِ حینَ نَزَلَ الوَحی عَلَیهِ {{صل}} فَقُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، ما هذِهِ الرنةُ؟ فَقالَ: هذَا الشیطانُ قَد أیسَ مِن عِبادَتِهِ. إنک تَسمَعُ ما أسمَعُ، وتَری‌ ما أری‌، إلاأنک لَستَ بِنَبِی، ولکنک لَوَزیرٌ، وإنک لَعَلی‌ خَیرٍ}} (نهج البلاغة، خطبه ۱۹۲).</ref>.
# [[امام علی]] {{ع}}: [[پیامبر خدا]] مرا به [[برادری]] خود پسندید و به وزیری خودش ویژه ساخت<ref>{{متن حدیث|عنه {{ع}}: إن رَسولَ اللهِ {{صل}} رَضِینی لِنَفسِهِ أخاً، وَاختَصنی لَهُ وَزیراً}} (الارشاد، ج ۱، ص ۲۷۶).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: ای [[علی]]! تو [[وصی]] [[منی]]<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: یا عَلِی، أنتَ وَصِیی}} (الأمالی، صدوق، ص ۱۰۱، ح ۷۷).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}‌- به [[علی]] {{ع}}-: تو [[وارث]] و [[وصی]] [[منی]]، بدهی‌هایم را ادا می‌کنی، تعهداتم را برآورده می‌سازی، و بر پایه [[سنت]] من [[مبارزه]] می‌کنی<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}- لِعَلِی {{ع}}-: أنتَ وارِثی، ووَصِیی، تَقضی دَینی، وتُنجِزُ عِداتی، وتَقتُلُ عَلی‌ سُنتی}} (المناقب، ابن مغازلی، ص ۲۶۱، ح ۳۰۹).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}‌- در توصیف [[علی]] {{ع}}-: او برادرم، وصیم، جانشینم در میان امتم در [[زندگی]] و پس از مرگم است. هرکس او را [[فرمانبری]] کند، مرا [[فرمان]] برده، و هر که با وی هم‌رأیی کند، با من هم‌رأیی کرده است، و آنکه او را [[نافرمانی]] کند، مرا [[نافرمانی]] کرده است<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}- فی وَصفِ عَلِی {{ع}}-: هُوَ أخی، ووَصِیی، وخَلیفَتی عَلی‌ امتی فی حَیاتی وبَعدَ مَوتی، مَن أطاعَهُ أطاعَنی، ومَن وافَقَهُ وَافَقَنی، ومَن خالَفَهُ خالَفَنی}} (الأمالی، صدوق، ص ۸۸، ح ۵۹).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: من، [[محمد]]، [[پیامبر خدا]] و [[سرور]] پیامبرانم و پسر عمویم [[علی]]، [[سرور]] اوصیاست<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: أنَا مُحَمدٌ رَسولُ اللهِ سَیدُ النبِیینَ، وعَلِی ابنُ عَمی سَیدُ الوَصِیینَ}} (المناقب، کوفی، ج ۱، ص ۵۴۳، ح ۴۸۴).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: ای [[ابن مسعود]]! [[علی بن ابی طالب]]، پس از من، پیشوای شما و [[جانشین]] من در بین شماست<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: یابنَ مَسعودٍ، عَلِی بنُ أبی طالِبٍ إمامُکم بَعدی، وخَلیفَتی عَلَیکم}} (کمال الدین، ص ۲۶۱، ح ۸).</ref>.
'''کمالات معنوی‌''':
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: آنکه می‌خواهد به [[دانش]] [[آدم]]، [[فهم]] [[نوح]]، [[حلم]] [[ابراهیم]]، [[زهد]] [[یحیی بن زکریا]] و [[توانمندی]] [[موسی بن عمران]] بنگرد، باید به [[علی بن ابی طالب]] نگاه کند<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: مَن أرادَ أن ینظُرَ إلی‌ آدَمَ فی عِلمِهِ، وإلی‌ نوحٍ فی فَهمِهِ، وإلی‌ إبراهیمَ فی حِلمِهِ، وإلی‌ یحیی بنِ زَکرِیا فی زُهدِهِ، وإلی‌ موسَی بنِ عِمرانَ فی‌بَطشِهِ، فَلینظُر إلی‌ عَلِی بنِ أبی طالِبٍ}} (تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۳۱۳، ح ۸۸۶۲).</ref>.
# [[الیقین‌ (کتاب)|الیقین‌]]- به [[نقل]] از [[جابر بن عبد الله انصاری]]-: با همین گوش‌هایم- که اگر راست نمی‌گویم، کر شوند- از [[پیامبر خدا]] شنیدم که می‌فرمود: "[[علی]] پس از من، بهترینِ انسان‌هاست. هرکس نپذیرد، [[کفر]] ورزیده است"<ref>الیقین، {{متن حدیث|عن جابر بن عبد الله الأنصاری: سَمِعتُهُ مِن رَسولِ اللهِ {{صل}} بِاذُنَی هاتَینِ یقولُ- وإلا فَصَمتا-: عَلِی بَعدی خَیرُ البَشَرِ، مَن أبی‌ فَقَد کفَرَ}} (الیقین، ص ۲۷۰، ح ۹۴).</ref>.
# [[المعجم الکبیر (کتاب)|المعجم الکبیر]]- به [[نقل]] از [[ابو رافع]]-: [[پیامبر خدا]]، [[علی]] {{ع}} را به مأموریتی فرستاد. هنگامی که باز گشت، [[پیامبر خدا]] به وی فرمود: "[[خدا]] و پیامبرش و [[جبرئیل]]، از تو خشنودند"<ref>{{متن حدیث|[[المعجم الکبیر (کتاب)|المعجم الکبیر]] عن أبی رافع: إن رَسولَ اللهِ {{صل}} بَعَثَ عَلِیاً مَبعَثاً، فَلَما قَدِمَ قالَ لَهُ رَسولِ اللهِ {{صل}}: اللهُ ورَسولُهُ وجِبریلُ {{عم}} عَنک راضونَ}} ([[المعجم الکبیر (کتاب)|المعجم الکبیر]]، ج ۱، ص ۳۱۹، ح ۹۴۶).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: نگاه کردن به [[علی بن ابی‌طالب]]، [[عبادت]] است و یاد او [نیز] عبادت‌ است<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: النظَرُ إلی‌ عَلِی بنِ أبی طالِبٍ عِبادَةٌ، وذِکرُهُ عِبادَةٌ}} (الأمالی، صدوق، ص ۲۰۱، ح ۲۱۶).</ref>.
'''مقام‌های اخروی‌''':
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: پس از من، فتنه‌ای خواهد بود. اگر چنین شد، همراه [[علی بن ابی طالب]] باشید؛ چون وی اولین کسی است که مرا می‌بیند، و اولین کسی است که [[روز قیامت]] با من دست خواهد داد<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: سَتَکونُ مِن بَعدی فِتنَةٌ، فَإِذا کانَ ذلِک فَالزَموا عَلِی بنَ أبی طالِبٍ؛ فَإِنهُ أولُ مَن یرانی، وأولُ مَن یصافِحُنی یومَ القِیامَةِ}} (تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۴۵۰، ح ۹۰۲۶).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}‌- به [[علی]] {{ع}}-: تو [[پرچمدار]] من در [[دنیا]] و [[آخرتی]]<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}- لِعَلِی {{ع}}-: أنتَ صاحِبُ لِوائی فِی الدنیا وَالآخِرَةِ}} (الخصال، ص ۴۲۹، ح ۸).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: [[علی بن ابی طالب]] در [[روز قیامت]]، [[امین]] من بر [[حوض]] من است و دارنده [[پرچم]] من، و فردا در [[قیامت]]، کمک‌کار من در [[تصدی]] کلیدهای گنجینه‌های [[بهشت]] پروردگارم است<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: عَلِی بنُ أبی طالِبٍ مَعی غَداً فِی القِیامَةِ عَلی‌ حَوضی، وصاحِبُ لِوائی، ومَعی غَداً عَلی‌ مَفاتیحِ خَزائِنِ جَنةِ رَبی}} ([[تاریخ بغداد (کتاب)|تاریخ بغداد]]، ج ۱۴، ص ۹۹ ش ۷۴۴۱).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: [[روز قیامت]]، [[علی]] بر [[حوض]] است. هیچ کس وارد [[بهشت]] نمی‌شود، مگر با گواهی‌ای از [[علی بن ابی طالب]]<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: عَلِی یومَ القِیامَةِ عَلَی الحَوضِ، لا یدخُلُ الجَنةَ إلامَن جاءَ بِجَوازٍ مِن عَلِی بنِ أبی طالِبٍ}} (المناقب، ابن مغازلی، ص ۱۱۹، ح ۱۵۶).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: هیچ کس، جز آنکه [[علی]] برای او جواز عبور نویسد، از [[صراط]] نخواهد [[گذشت]]<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: لا یجوزُ أحَدٌ الصراطَ إلامَن کتَبَ لَهُ عَلِی الجَوازَ}} (الصواعق المحرقة، ص ۱۲۶).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}‌- به [[علی]] {{ع}}-: در [[روز قیامت]]، تو نزدیک‌تر از همه به من قرار داری. [[خانه]] من و [[خانه]] تو در [[بهشت]]، مثل [[خانه]] دو [[برادر]]، روبه‌روی هم است<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}- لِعَلِی {{ع}}-: أنتَ أقرَبُ الناسِ مِنی مَوقِفاً یومَ القِیامَةِ، ومَنزِلی ومَنزِلُک فِی الجَنةِ مُتَواجِهانِ کمَنزِلِ الأَخَوَینِ}} (الأمالی، صدوق، ص ۱۳۶، ح ۱۳۵).</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}}: منادی [در روز قیامت‌] آواز می‌دهد: ای [[علی]]! هرکس تو را [[دوست]] می‌داشت، به [[بهشت]] وارد کن و هرکس [[دشمن]] می‌داشت، به [[جهنم]] بفرست. تو تقسیم کننده [[بهشت]] و تقسیم‌کننده [[جهنمی]]<ref>{{متن حدیث|عنه {{صل}}: ینادِی المُنادی‌ [یومَ القِیامَةِ]: یا عَلِی، أدخِل مَن أحَبک الجَنةَ ومَن عاداک النارَ، فَأَنتَ قَسیمُ الجَنةِ وأنتَ قَسیمُ النارِ}} (الأمالی، صدوق، ص ۴۴۲، ح ۵۹۰).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۶۱۸-۶۳۴.</ref>


==ویژگی‌های مشترک علی{{ع}} و پیامبر==
==ویژگی‌های مشترک علی{{ع}} و پیامبر==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش