←اوج جدال کلامی در قرن هفتم و هشتم
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
اما دربارۀ [[علم کلام]] باید گفت: در این تاریخ سه حوزۀ [[علمی]] تأسیس گردید، که در این حوزهها علمای بزرگی در علم کلام پرورش یافتند، آنها برای [[دانشمندان]] [[آینده]] [[پیشوا]] شدند و آثار گرانقدر بسیاری در این [[علم]] از ایشان به جا ماند که از آن پس مورد توجه و جایگاه بحث و [[تأمل]] علمی [[اندیشمندان]] شد. | اما دربارۀ [[علم کلام]] باید گفت: در این تاریخ سه حوزۀ [[علمی]] تأسیس گردید، که در این حوزهها علمای بزرگی در علم کلام پرورش یافتند، آنها برای [[دانشمندان]] [[آینده]] [[پیشوا]] شدند و آثار گرانقدر بسیاری در این [[علم]] از ایشان به جا ماند که از آن پس مورد توجه و جایگاه بحث و [[تأمل]] علمی [[اندیشمندان]] شد. | ||
ولی تفاوت و تناقض [[فکری]] میان این [[حوزههای علمی]] باعث شد تا [[درگیریها]] و کشمکشهای [[اعتقادی]] در مؤلفات و [[مناظرات]] به وجود آید و از آن [[زمان]] تا به امروز نقد، رد و بررسیها پشت سر یکدیگر پدید آمده است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۵۱.</ref> | ولی تفاوت و تناقض [[فکری]] میان این [[حوزههای علمی]] باعث شد تا [[درگیریها]] و کشمکشهای [[اعتقادی]] در مؤلفات و [[مناظرات]] به وجود آید و از آن [[زمان]] تا به امروز نقد، رد و بررسیها پشت سر یکدیگر پدید آمده است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۵۱.</ref> | ||
==نقش [[علم کلام]] در [[پیشرفت]] [[تشیع]]== | |||
همان [[طور]] که گفتیم، [[استدلال]] منطقی، بحث ریشه دار و سالم بدون [[شک]] در قلبهای جویندگان [[حقیقت]] که [[خیرخواه]] و به دنبال [[رستگاری]] باشند، تأثیرگذار خواهد بود. | |||
و به تحقیق با علم کلام و روشهای صحیح مستند به [[قرآن]] و [[سنت]]، و [[عقل]] سالم، میتوان فهمید که چرا [[مذهب امامیه]] بر همه [[فرقهها]] مقدم است. و چرا دیگر [[امتها]] باید از آن [[پیروی]] کنند.... | |||
برای روشن شدن مطلب، به شرح علت تشیع اهالی [[جبل]] عامل به نقل از یکی از علمای بزرگ آن منطقه، میپردازیم: | |||
«بعد از [[وفات رسول خدا]]{{صل}} هیچ کس پیرو علی{{ع}} نبود مگر چهار [[مرد]] [[خالص]] که: [[سلمان]]، [[مقداد]]، [[ابوذر]] و [[عمار]] بودند. سپس به تبع آنها تعدادشان به [[دوازده نفر]] رسید و به مرور ایام، کم کم به هزار نفر رسیده و رو به افزایش نهاد. | |||
در [[زمان]] [[حکومت]] عثمان وقتی [[اباذر]] به [[شام]] رفت و مدتی در آنجا ماند معاویه او را به روستایی [[تبعید]] کرد. نام آن جبل عامل بود، از آن [[روز]] به بعد آنها [[شیعه]] شدند، [[اهل]] جبل عامل به همراه عدۀ کمی در [[مدینه]]، [[مکه]]، [[طائف]]، [[یمن]]، [[عراق]]، فارس، شیعه بودند و بیشترین شیعه را در آن ایام [[منطقه جبل]] عامل دارا بود»<ref>أمل الآمل فی علماء جبل عامل، ج۱، ص۱۳.</ref>. | |||
و از این جاست که [[سید]] صدر عاملی-در بحث [[برتری]] علم کلام-می گوید: «اول کسی که به علم کلام پرداخته، مولای [[بزرگوار]] و پیشوای گذشتگان، [[صحابی]] [[رسول الله]]{{صل}} جناب [[ابوذر غفاری]]، [[رضی]] [[الله]] عنه است» سپس به شرح شیعه شدن اهالی جبل عامل به دست ابوذر غفاری میپردازد<ref>تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص۳۵۱.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۶۴.</ref> | |||
==علم کلام سبب [[شکست]] [[مسلمین]]؟== | |||
روشن شد که موضوع علم کلام، [[اصول دین]] است، که آن شامل [[توحید]]، [[صفات پروردگار]]، [[نبوت]]، شرایط آن، [[پیامبر]] و [[اوصیاء]] او، [[معاد]] و غیر از این موارد میشود و [[هدف]] از آن در درجۀ اول [[شناخت]] این اصول است و مرحله بعد [[دعوت]] دیگران به این اصول از راه [[حکمت]] و موعظۀ [[نیکو]]. | |||
چگونه [[علم کلام]] باعث [[شکست]] [[مسلمین]] در مقابل [[دشمنان اسلام]] میشود؟! | |||
وقتی اصول [[عقائد]] بر [[حق]] [[استوار]] شود و [[هدف]] از [[مباحث اعتقادی]] رسیدن به [[حقیقت]] باشد و بحث کنندگان از [[مسلمانان]]-به ویژه در مرحلۀ [[گفتگو]] و [[مناظره]] با دیگر [[مذاهب]]-[[عدل]] و [[انصاف]]، [[اخلاق خوب]] را رعایت نمایند و به قواعدی که برای مناقشات [[علمی]] و مناظره قرار دادهاند پای بند باشند، علم کلام بهترین عامل [[سرافرازی]] مسلمین در برابر [[دشمنان]] و [[اتحاد]] در میان خود مسلمانان است.... | |||
اما وقتی هدف از علم کلام چیره شدن بر طرف مقابل باشد به هر قیمتی حتی با [[فحش]] و [[ناسزاگویی]]، شکی نیست که این روش راه به جایی نخواهد بود و به زودی موجب متلاشی شدن اتحاد مسلمین و پراکندگی صفوف و شکست خوردن در مقابل دشمنان میشود.... | |||
پس کسانی که میگویند: «فن علم کلام موجب [[ضعف]] است» و یا این که «یکی از عوامل سرشکستگی مسلمانان است» این جمله به شکل کلی صحیح نیست. | |||
خلاصه این که علم کلام در هیچ روزگاری موجب ضعف مسلمین و شکست خوردن ایشان نبوده است. بلکه-در هر زمانی که حقیقتا با [[پیروی]] از روشهای صحیح، این [[علم]] را به کار برده اند-از عوامل [[وحدت]] کلمۀ مسلمین و پیوستن صفوف ایشان و سرافرازی در مقابل دشمنان شده است.... | |||
و با این [[حال]] منکر آن نیستیم که همین علم را برخی وسیلۀ توجیه عقائد [[باطل]] خود کردهاند. ولی این به علم کلام اختصاص ندارد. چه بسیار از [[علوم اسلامی]] که وسیلهای برای پیاده شدن [[اهداف]] [[مخالفین]] در [[رویارویی]] با حق و [[دین اسلام]]، گردیده است.... | |||
و این مطلب موجب [[اتهام]] علم کلام نمیشود بلکه [[وظیفه]] [[مردم]] است تا بین [[عالمان]] علم کلام تفاوت گذارده و عالم بر حق را [[شناسایی]] کنند و به پیروی از او بپردازند و از طرفی عالم مغرض را شناسایی و از او دوری نمایند....<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۶۵.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |