←جستارهای وابسته
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[ابوزکریا یحیی بن معین بن عون بن زیاد بغدادی مری غطفانی]] در سال ۱۵۸ه در روستای نیقا، نزدیکی [[شهر انبار]] [[عراق]] به [[دنیا]] آمد.<ref>تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۱۷۷.</ref> [[ابن حبان]] بر آن است که اصل وی از [[سرخس]] بود.<ref>الثقات، ج۹، ص۲۶۳.</ref> او از [[موالیان]] [[غطفان]] و پدرش [[مأمور]] [[خراج]] [[ری]] بود و برایش هر چه [[ثروت]] گذاشت، صرف [[حدیث]] کرد.<ref>تاریخ یحیی بن معین، ج۱، ص۷.</ref> وی از [[عبدالله بن حرب]]، [[عبدالله بن مبارک]] و [[حفص بن غیاث]] [[حدیث]] نقل کرد و افرادی چون [[بخاری]]، [[مسلم]]، [[ابوداود]] و [[احمد بن حنبل]] از او [[روایت]] نقل کردهاند. [[علی بن مدینی]] گفته است که هیچ کس مثل یحیی ننوشته است.<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج ۳۴، ص۱۴۹ و ۱۵۲.</ref> وی با [[علم رجال]] و [[جرح و تعدیل]] [[راویان]] و [[فقه]] [[حنفی]] آشنایی داشت.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۸۶.</ref> [[دوری]] آورده که وی قائل به [[قدمت]] [[قرآن]] بوده و [[علی بن احمد]] نیز وی را از [[عالمان]] مهم دوره خود و سرآمد آنان دانسته است. از توصیفاتی که علمای [[اهل سنت]] از او کردهاند، میتوان فهمید که حدیث بسیار زیادی نقل کرده است.<ref>تاریخ یحیی بن معین، ج۱، ص۸.</ref> یحیی بن معین در سال ۲۳۳ه در [[مدینه]] درگذشت و در [[قبرستان بقیع]] مدفون گردید.<ref>وفیات الاعیان، ج۶، ص۱۴۲.</ref> آثار وی عبارتاند از: معرفة الرجال؛ المسند؛ المجروحین؛ معرفة الرجال و سؤالات ابراهیم بن عبدالله الجنید الختلی؛ جزء من تاریخ ابن سعید هاشم بن مرثد؛ حدیث<ref>تاریخ التراث العربی، ج۱، ص۲۰۳.</ref> و التاریخ<ref>الفهرست (الندیم)، ص۲۸۷.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص۸۳۷-۸۳۸.</ref> | [[ابوزکریا یحیی بن معین بن عون بن زیاد بغدادی مری غطفانی]] در سال ۱۵۸ه در روستای نیقا، نزدیکی [[شهر انبار]] [[عراق]] به [[دنیا]] آمد.<ref>تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۱۷۷.</ref> [[ابن حبان]] بر آن است که اصل وی از [[سرخس]] بود.<ref>الثقات، ج۹، ص۲۶۳.</ref> او از [[موالیان]] [[غطفان]] و پدرش [[مأمور]] [[خراج]] [[ری]] بود و برایش هر چه [[ثروت]] گذاشت، صرف [[حدیث]] کرد.<ref>تاریخ یحیی بن معین، ج۱، ص۷.</ref> وی از [[عبدالله بن حرب]]، [[عبدالله بن مبارک]] و [[حفص بن غیاث]] [[حدیث]] نقل کرد و افرادی چون [[بخاری]]، [[مسلم]]، [[ابوداود]] و [[احمد بن حنبل]] از او [[روایت]] نقل کردهاند. [[علی بن مدینی]] گفته است که هیچ کس مثل یحیی ننوشته است.<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج ۳۴، ص۱۴۹ و ۱۵۲.</ref> وی با [[علم رجال]] و [[جرح و تعدیل]] [[راویان]] و [[فقه]] [[حنفی]] آشنایی داشت.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۸۶.</ref> [[دوری]] آورده که وی قائل به [[قدمت]] [[قرآن]] بوده و [[علی بن احمد]] نیز وی را از [[عالمان]] مهم دوره خود و سرآمد آنان دانسته است. از توصیفاتی که علمای [[اهل سنت]] از او کردهاند، میتوان فهمید که حدیث بسیار زیادی نقل کرده است.<ref>تاریخ یحیی بن معین، ج۱، ص۸.</ref> یحیی بن معین در سال ۲۳۳ه در [[مدینه]] درگذشت و در [[قبرستان بقیع]] مدفون گردید.<ref>وفیات الاعیان، ج۶، ص۱۴۲.</ref> آثار وی عبارتاند از: معرفة الرجال؛ المسند؛ المجروحین؛ معرفة الرجال و سؤالات ابراهیم بن عبدالله الجنید الختلی؛ جزء من تاریخ ابن سعید هاشم بن مرثد؛ حدیث<ref>تاریخ التراث العربی، ج۱، ص۲۰۳.</ref> و التاریخ<ref>الفهرست (الندیم)، ص۲۸۷.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص۸۳۷-۸۳۸.</ref> | ||
==یحیی بن معین== | |||
(متوفای سال ۲۳۳) وی در [[جرح و تعدیل]] موقعیت بالایی بین [[اهل سنت]] داشته و [[امام عصر]] خود بوده است. از او به عنوان «شیخ المحدثین» تعبیر میشود. با این [[حال]] یحیی بن معین مورد قبول و [[اعتماد]] همۀ علمای بزرگ [[سنی]] نیست. برخی مطالب نیز از [[فساد اخلاقی]] وی حکایت دارد. | |||
شخصی میگوید، از شنیدم یحیی بن معین گفت: | |||
{{عربی|کنت بمصر فرأیت جاریة بیعت بألف دینار ما رأیت أحسن منها صلی الله علیها}}؛ | |||
من در [[مصر]] بودم. کنیزکی را به [[بازار]] آوردند و به هزار دینار فروختند [که من] در [[زیبایی]] بهتر از او ندیدهام [[صلوات خدا]] بر او باد. | |||
یحیی بن معین در مواجهه با [[کنیز]] زیباروئی بر او [[درود]] میفرستد، و این در حالی است که اهل سنت [[صلوات]] را بر کسی به غیر از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} جایز نمیشمارند. | |||
[[شیعیان]] درود و صلوات را بر [[امامان اهل بیت]]{{عم}} جایز و بلکه لازم میدانند، اهل سنت برای [[مخالفت]] با [[شیعه]] صلوات را مختص پیامبر اکرم{{صل}} گفته و تصریح میکنند که جایز نیست در مورد کسی غیر از [[رسول خدا]]{{صل}} گفته شود. به همین جهت [[راوی]] به یحیی بن معین [[اعتراض]] کرده و خطاب به وی میگوید: | |||
{{عربی|یا أبا زکریا، مثلک یقول هذا؟}}؛ | |||
ای ابا [[زکریا]] آیا چون توئی چنین میگوید؟! | |||
راوی [[شأن]] و [[منزلت]] یحیی بن معین را بالاتر از آن میداند که [[اعتقاد]] خود را در مواجهه با زیبارویی نادیده بگیرد، اما یحیی بن معین [[هوس بازی]] خود را آشکارتر میکند و در پاسخ وی میگوید: | |||
{{عربی|نعم صلی الله علیها و علی کل ملیح}}<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۸۷؛ تاریخ الاسلام، ج۱۷، ص۴۱۰؛ تاریخ دمشق، ج۶۵، ص۳۴؛ تهذیب الکمال، ج۳۱، ص۵۶۱، المنتظم، ج۹، ص۱۷۸.</ref>؛ | |||
بله [[صلوات خدا]] بر او و بر هر زیباروئی [اعم از مرد و [[زن]]]. | |||
علاوه بر [[فساد اخلاقی]]، اعتبار یحیی بن معین نیز از نظر برخی از بزرگان [[اهل سنت]] مخدوش است. از [[ابوداوود سجستانی]]-که مؤلف یکی از [[صحاح سته]] است - نقل شده که در مورد یحیی بن معین بد میگفته است. | |||
[[احمد بن حنبل]] نیز [[نقل حدیث]] و شاگردی نزد یحیی بن معین را جایز نمیدانسته است. [[حافظ]] [[ذهبی]] مینویسد: | |||
{{عربی|کان لا یری الکتابة عنه<ref>ر.ک: سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۸۷؛ میزان الاعتدال، ج۴، ص۴۱۰، ۹۶۳۹.</ref>؛ | |||
او [[نوشتن احادیث]] [یحیی بن معین] را جایز نمیدانسته است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۲۵.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |