اعتزال: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
[[گوشهگیری]]، ملکهای است که [[انسان]] بهواسطه آن، توان آن را مییابد که به تنهایی و در انزوای از [[مردم]] [[زندگی]] کند؛ از اینرو اگر در [[زندان]] یا در بیابانی به تنهایی بهسر بَرد، این تنهایی و خلوت نمیتواند او را از خود و از [[خداوند متعال]] [[غافل]] سازد. | [[گوشهگیری]]، ملکهای است که [[انسان]] بهواسطه آن، توان آن را مییابد که به تنهایی و در انزوای از [[مردم]] [[زندگی]] کند؛ از اینرو اگر در [[زندان]] یا در بیابانی به تنهایی بهسر بَرد، این تنهایی و خلوت نمیتواند او را از خود و از [[خداوند متعال]] [[غافل]] سازد. | ||
این [[فضیلت]] بزرگ بهسختی محبوب [[اولیاء الهی]] بوده، بهگونهای که بهدست آوردن مدارج کمال تنها با تحصیل آن فراهم میآید، تا آنجا که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[مردمان]] دوری جست، به [[غار حراء]] پناه برد و خلوت گزید تا [[وحی]] را از جانب خداوند متعال دریافت نمود؛ نیز چون [[خداوند]] [[اراده]] فرمود که دختر [[معصوم]] آن حضرت را به ایشان ببخشاید، چهل [[روز]] گوشه گرفت آنگاه از غذای | این [[فضیلت]] بزرگ بهسختی محبوب [[اولیاء الهی]] بوده، بهگونهای که بهدست آوردن مدارج کمال تنها با تحصیل آن فراهم میآید، تا آنجا که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[مردمان]] دوری جست، به [[غار حراء]] پناه برد و خلوت گزید تا [[وحی]] را از جانب خداوند متعال دریافت نمود؛ نیز چون [[خداوند]] [[اراده]] فرمود که دختر [[معصوم]] آن حضرت را به ایشان ببخشاید، چهل [[روز]] گوشه گرفت آنگاه از غذای بهشتی خورد، و [[همسر]] خویش [[حضرت خدیجه]]{{س}} را [[ملاقات]] فرمود، تا [[نور]] [[حضرت زهرا]]{{س}} از ایشان به وجود [[مبارک]] حضرت خدیجه انتقال یافت. | ||
کوتاه سخن آنکه [[تفکّر]] و [[اندیشه]]، که بهصورت مستقیم به [[عزلت]] نیازمند است، از [[برترین]] [[عبادات]] است؛ بهگونهای که لحظهای از آن [[برتر]] از هفتاد سال [[عبادت]] شمرده شده است. | کوتاه سخن آنکه [[تفکّر]] و [[اندیشه]]، که بهصورت مستقیم به [[عزلت]] نیازمند است، از [[برترین]] [[عبادات]] است؛ بهگونهای که لحظهای از آن [[برتر]] از هفتاد سال [[عبادت]] شمرده شده است. | ||
در مقابل این [[فضیلت]] بزرگ، "اُلفت" قرار دارد. اُلفت ملکهای است که صاحب آن، بهواسطه این | در مقابل این [[فضیلت]] بزرگ، "اُلفت" قرار دارد. اُلفت ملکهای است که صاحب آن، بهواسطه این ملکه میتواند با [[مردم]] در پیوند بوده آنان را به سوی خود جلب نماید، و خود نیز به سوی آنان جذب شود. در خبری از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} اُلفت در شمار صفات مؤمنان دانسته شده، بالاتر از آن، کسانی که از آن بیبهرهاند را فاقد خیر دانستهاند؛ آن حضرت{{ع}} میفرمایند: "[[مؤمن]] [[الفت]] گیرنده است و هیچ خیری در کسی که نه الفت میگیرد و نه به او الفت میگیرند، نیست"<ref>{{متن حدیث|الْمُؤْمِنُ مَأْلُوفٌ وَ لَا خَيْرَ فِيمَنْ لَا يَأْلَفُ وَ لَا يُؤْلَفُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۰۲.</ref>. | ||
حال میتوان گفت عُزلت و اُلفت دو بال هستند که هرکس سر در پی [[معراج]] دارد و خواستار پرواز در [[آسمان]] کمال میباشد، به ناگزیر میباید آن دو را طلبیده خود را به آن [[زینت]] بخشد؛ چه بال [[عزلت]] به تنهایی کافی نیست و بال اُلفت نیز؛ چه هیچ پرندهای با تنها یک بال نمیتواند به پرواز درآید؛ امّا با بهدست آوردن این دو بال بُراق معراج آماده شده [[انسان]] میتواند به سوی مدارج بالای کمال پرواز کند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)| دانش اخلاق اسلامی ج۴]]، ص۴۷۲ ـ ۴۷۶.</ref>. | حال میتوان گفت عُزلت و اُلفت دو بال هستند که هرکس سر در پی [[معراج]] دارد و خواستار پرواز در [[آسمان]] کمال میباشد، به ناگزیر میباید آن دو را طلبیده خود را به آن [[زینت]] بخشد؛ چه بال [[عزلت]] به تنهایی کافی نیست و بال اُلفت نیز؛ چه هیچ پرندهای با تنها یک بال نمیتواند به پرواز درآید؛ امّا با بهدست آوردن این دو بال بُراق معراج آماده شده [[انسان]] میتواند به سوی مدارج بالای کمال پرواز کند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)| دانش اخلاق اسلامی ج۴]]، ص۴۷۲ ـ ۴۷۶.</ref>. |
نسخهٔ ۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۱
مقدمه
اعتزال در لغت کناره گرفتن از امر جاری[۱] که به اقتضای موارد و موضوعات در معانی مختلفی استعمال شده است[۲].
کلمه اعتزال در قرآن، بیشتر در چند مورد زیر به کار برده شده است:
- به مفهوم کنارهگیری از مناقشات بیثمر عقیدتی؛ مانند درگیری عقیدتی حضرت ابراهیم (ع) با بتپرستان و کنارهگیری آن حضرت از آن[۳]؛
- کنارهگیری از مناقشات سیاسی[۴]؛
- بیطرفی در جنگ[۵].[۶]
اعتزال در اخلاق
گوشهگیری، ملکهای است که انسان بهواسطه آن، توان آن را مییابد که به تنهایی و در انزوای از مردم زندگی کند؛ از اینرو اگر در زندان یا در بیابانی به تنهایی بهسر بَرد، این تنهایی و خلوت نمیتواند او را از خود و از خداوند متعال غافل سازد.
این فضیلت بزرگ بهسختی محبوب اولیاء الهی بوده، بهگونهای که بهدست آوردن مدارج کمال تنها با تحصیل آن فراهم میآید، تا آنجا که پیامبر اکرم(ص) از مردمان دوری جست، به غار حراء پناه برد و خلوت گزید تا وحی را از جانب خداوند متعال دریافت نمود؛ نیز چون خداوند اراده فرمود که دختر معصوم آن حضرت را به ایشان ببخشاید، چهل روز گوشه گرفت آنگاه از غذای بهشتی خورد، و همسر خویش حضرت خدیجه(س) را ملاقات فرمود، تا نور حضرت زهرا(س) از ایشان به وجود مبارک حضرت خدیجه انتقال یافت.
کوتاه سخن آنکه تفکّر و اندیشه، که بهصورت مستقیم به عزلت نیازمند است، از برترین عبادات است؛ بهگونهای که لحظهای از آن برتر از هفتاد سال عبادت شمرده شده است.
در مقابل این فضیلت بزرگ، "اُلفت" قرار دارد. اُلفت ملکهای است که صاحب آن، بهواسطه این ملکه میتواند با مردم در پیوند بوده آنان را به سوی خود جلب نماید، و خود نیز به سوی آنان جذب شود. در خبری از امیرمؤمنان(ع) اُلفت در شمار صفات مؤمنان دانسته شده، بالاتر از آن، کسانی که از آن بیبهرهاند را فاقد خیر دانستهاند؛ آن حضرت(ع) میفرمایند: "مؤمن الفت گیرنده است و هیچ خیری در کسی که نه الفت میگیرد و نه به او الفت میگیرند، نیست"[۷].
حال میتوان گفت عُزلت و اُلفت دو بال هستند که هرکس سر در پی معراج دارد و خواستار پرواز در آسمان کمال میباشد، به ناگزیر میباید آن دو را طلبیده خود را به آن زینت بخشد؛ چه بال عزلت به تنهایی کافی نیست و بال اُلفت نیز؛ چه هیچ پرندهای با تنها یک بال نمیتواند به پرواز درآید؛ امّا با بهدست آوردن این دو بال بُراق معراج آماده شده انسان میتواند به سوی مدارج بالای کمال پرواز کند[۸].
نکته مهم
عزلت را گاه به معنی "رُهانیّت" دانستهاند و آن را با ترک جامعه، دنیا، لذّات آن و محرومیّت از منافع آن و در نتیجه محروم ماندن از ثوابهایی که تنها بهوسیله معاشرت با دیگران به دست میآید، مساوی خواندهاند و به تعبیری دیگر، آن را انفراد جسمی برشمردهاند. با این تفسیر، بدون تردید هیچ نسبتی میان اسلام و عزلت وجود ندارد. از سنّت پیامبر اکرم(ص) چنین استفاده میشود، که ایشان بارها این سخن خود را تکرار میفرمودهاند که: "در اسلام رهبانیت وجود ندارد"[۹].[۱۰]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۱۸.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۱۱۰.
- ↑ ﴿يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا﴾ «ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است» سوره مریم، آیه ۴۴؛ ﴿فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا﴾ «پس چون از آنان و آنچه به جای خداوند میپرستیدند کناره گرفت، اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم» سوره مریم، آیه ۴۹.
- ↑ ﴿إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا﴾ «مگر آنان را که با گروهی وابستگی دارند که میان شما و ایشان پیمانی است یا آنکه با دلتنگی از نبرد با شما و یا نبرد با قوم خویش، نزد شما آمدهاند- و اگر خداوند میخواست آنان را بر شما چیرگی میداد و با شما به نبرد میپرداختند- باری، اگر اینان از شما کنارهجویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۹۰.
- ↑ ﴿سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُبِينًا﴾ «دسته دیگری خواهید یافت که میخواهند هم از شما و هم از قوم خود در امان باشند؛ هر بار به سوی (چاه) فتنه بازگردانده شوند در آن سرنگون میگردند؛ پس، اگر از شما کناره نجستند و به سازش با شما رو نیاوردند و دست (از شما) باز نداشتند هر جا بر آنان دست یافتید بکشید و آنانند که ما شما را بر آنها چیرگی آشکاری دادهایم» سوره نساء، آیه ۹۱.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۳۴.
- ↑ «الْمُؤْمِنُ مَأْلُوفٌ وَ لَا خَيْرَ فِيمَنْ لَا يَأْلَفُ وَ لَا يُؤْلَفُ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۰۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۴، ص۴۷۲ ـ ۴۷۶.
- ↑ «لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي الْإِسْلَامِ»؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۴، ص۴۷۶ ـ ۴۷۹.