سبک زندگی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: واگردانی دستی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = سیره | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = سیره | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۵
مقدمه
متأسفانه یکی از اموری که در جامعه ما چندان مهم نیست، فرصت و وقت است. ما برای وقت خود و دیگران کمتر اهمیت میدهیم، در حالی که در دنیا هیچ چیزی با ارزشتر و گرانبهاتر از وقت برای انسان نیست. در حدیثی آمده است که در قیامت، انسان قادم از قدم بر نمیدارد مگر این که چهار چیز از او سؤال میشود: اولین سؤال از عمر انسان است که در چه راهی آن را مصرف کرده است؛ در راه اطاعت خدا یا در راه معصیت و نافرمانی از دستورهای الهی[۱].
بیتردید دیدار از دوستان و آشنایان، اثر مطلوبی در ایجاد و استحکام ارتباط دارد. رسول خدا(ص) فرمود: زیارت (دیدار از دوستان و آشنایان) محبت و دوستی را در دل انسان میکارد: « الزِّيَارَةُ تنبي الْمَوَدَّةَ»[۲] دید و بازدید نباید به افراط یا تفریط کشیده شود؛ مثلاً اگر شخصی بدون دلیلی هر روز به دیدن دوست خود برود این امر موجب میشود تا محبت از میان آنها برود و آهسته آهسته دوست عزیزش از او رنجیده خاطر گشته، متنفر شود.
در حدیث نبوی آمده است: شما با نزدیکان خود صله رحم نمایید، اما همسایه ایشان مشوید که همسایگی موجب پدید آمدن کینهها در میان شما میگردد: « صَلُّوا قراباتكم وَ لَا تجاوروهم فَإِنِ الْجِوَارِ يُورِثُ بَيْنَكُمْ الضَّغَائِنَ »[۳].
برای این که دید و بازدید ملالآور نگردد[۴] بهتر است انسان جانب اعتدال را گرفته، گاهگاهی به دوستانش سر بزند که این امر موجب ازدیاد محبت میشود. پیامبر اسلام میفرماید: « زُرْ غِبّاً تَزِدْ حُبّاً »[۵]؛ همدیگر را یک روز در میان و به صورت متناوب زیارت کنید که این امر محبت را زیاد میکند.
از اموری که در این خصوص مطرح است، رعایت حال دیگران میباشد، به این معنا که باید مخاطبشناس باشیم و بدانیم که او از نشستن ما راضی است یا خیر؟ برای مثال، با وجود این که عیادت از بیمار ثواب دارد، اما در روایات سفارش شده است که در کنار بیمار زیاد ننشینید، مگر این که بیمار بخواهد تا در کنارشان بنشینید[۶]. افراد دیگری نیز اگر کار داشته باشند و با مراوده زیاد وقتشان ضایع شود همین حکم بیمار را دارند و رعایت حال آنان نیز ضروری است.
بنابراین انسان باید در میزان ارتباط حد اعتدال را رعایت و از افراط و تفریط پرهیز کند.
در اسلام سفارش شده رابطه صمیمی و دینی خود را در هر صورت ادامه بدهیم و به استحکام آن بیندیشیم؛ اگر به هم دیگر دسترسی داریم به دیدن هم برویم و چنان چه دور از هم هستیم، با مکاتبه و فرستادن نامه این پیوند را حفظ کنیم. از امام صادق(ع) نقل شده است: پیوند بین برادران در حضور بازدید از هم دیگر است و در سفر با نامهنگاری صورت میگیرد[۷]. در حدیث نبوی آمده است که جواب نامه مانند جواب سلام واجب است[۸]؛ امام صادق(ع) فرمود: دادن جواب نامه مانند جواب سلام واجب است: [۹]؛ اگر در گذشته جز فرستادن نامه وسیله ارتباطی دیگر نبود، امروزه با وسایل ارتباطی پیشرفته، از قبیل پست الکترونیک، تلفن، دورنگار، ارسال پیام کوتاه، چت (گفتوگو از طریق رایانه) و... رابطهای سالم به آسانی میسور است و با رعایت اصول روابط کارآمد، انسان میتواند رابطه صمیمی با افراد جامعه برقرار کند[۱۰].
طعنهزدن
یکی از عواملی که میتواند روابط اجتماعی را به هم بزند زخم زبان و طعنه زدن است. امروزه مردم بدون توجه به آبروی کسی به هم دیگر زخم زبان میزنند که این امر باعث از بین رفتن ارتباطها میشود. از سویی طعنه زننده محبوبیت خود را در جامعه از دست میدهد و مردم به راحتی با او ارتباط برقرار نمیکنند و از وی فاصله میگیرند تا از شرش در امان بمانند. از طرف دیگر آبروی شخص طعنه و زخم زبان خورده تا حدودی به خطر میافتد و عدهای باور میکنند که او چنین فردی بوده است؛ لذا از وی دوری میکنند.
قرآن کریم با این عادت ناپسند آشکارا مخالفت کرده است: ﴿وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ﴾[۱۱]، مسلمانان نباید به همدیگر لقب زشت از قبیل فاسق، سفیه و امثال آن بدهند. مؤمن شایسته کسی است که از او به نیکی یاد گردد و به وی طعنه و برچسب زده نشود[۱۲].[۱۳]
ترشرویی و بیاعتنایی
بیاعتنایی موجب میشود محبت و صمیمیت از بین برود و روابط اجتماعی شکل نگیرد؛ زیرا ترشرویی به دیگران باعث فاصله گرفتن مخاطبان و کم شدن انس و محبت آنها با فرد بیاعتنا میشود. از این رو، دلیلی وجود ندارد که مخاطب، ارتباط خود را با فرد ترشرو ادامه دهد و اگر به دلیل حل مشکل خود نیز مجبور به ارتباط باشد، ظاهری و مقطعی خواهد بود. قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان میفرماید: ﴿عَبَسَ وَتَوَلَّى أَن جَاءَهُ الأَعْمَى وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى﴾[۱۴] در این آیات، فرد ترشرو و بیاعتنا نکوهش شده است.
در حدیث نبوی آمده است: خداوند کسی را که در مقابل برادرش ترشرو و عبوس باشد، دشمن میدارد[۱۵].[۱۶]
کسانی که نباید با آنها ارتباط برقرار کرد
کافران
اسلام ارتباط با کافران را نهی کرده است. در قرآن کریم این مطلب آشکارا بیان شده است: مؤمنان نباید کافران را به عنوان دوست انتخاب نمایند: ﴿لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۷]. روشن است که اگر هدف انسان در جهت تبلیغ و راهنمایی انسان کافر باشد، ارتباط با او بیاشکال است[۱۸].
مضر برای دین
از نظر اسلام معیار در روابط انسانها دین است. اگر کسی برای دین انسان ضرر داشته باشد باید از او اجتناب کرد و اگر کسی برای دین انسان مفید باشد باید با او در ارتباط بود. از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: بنگر، کسی که برای دین تو فایده نداشته باشد به او اعتماد نکن و به صحبت با او رغبت نشان مده؛ زیرا هر چه غیر از خدا باشد نابود و عاقبت آن بد است.
از پیامبر اسلام سؤال شد: کدام همنشین بهتر است؟ حضرت برای دوست و همنشین سه معیار معرفی کرد و فرمود: همنشینی خوب است که:
- دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد: «مَنْ ذَكَّرَكُمْ بِاللَّهِ رُؤْيَتُهُ»؛
- سخن او بر دانشتان بیفزاید: «وَ زَادَكُمْ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ»؛
- عمل او شما را به آخرت علاقهمند سازد: «وَ ذَكَّرَكُمْ بِالْآخِرَةِ عَمَلُهُ»[۱۹].
اگر همنشین، انسان را از یاد خدا غافل بسازد و برای دین و دنیای انسان فایدهای نداشته باشد، باید از وی پرهیز نمود که از مار خطرناکتر است[۲۰].
نادان (احمق)
در روایات آمده است: انسان باید در انتخاب دوست دقت نماید؛ زیرا افرادی که در کنار هم زندگی میکنند از همدیگر متأثر شده، شیوههای رفتار را از یکدیگر میآموزند. اگر انسان با شخص دانا دوست شود، بیتردید اخلاق و رفتار او در انسان اثر میگذارد و به راه نیک هدایت میگردد. اما اگر همنشین انسان فردی نادان باشد، او را به راه بد سوق خواهد داد. در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: از مصاحبت و همراهی احمق بگریز که وی میخواهد به تو نفع رساند، اما ضرر میرساند: « إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ»[۲۱] همچنین پیامبر اسلام میفرماید: با احمق آمیزش مکن: « أصرم الأحمق»[۲۲]. از امیر مؤمنان (ع) روایت شده است که فرمود: با تمام توان از فرد احمق فرار کن: «وَ افْرِرْ كُلَّ الْفِرَارِ مِنَ اللَّئِيمِ الْأَحْمَقِ»[۲۳].[۲۴]
دروغگو
در روایت نبوی آمده است: از مصاحبت و همراهی با دروغگو بپرهیز که او مانند سراب میماند، دور را نزدیک و نزدیک را دور نشان میدهد: « إيّاك و مصاحبة الكذّاب فإنّه كسراب يقرّب إليك البعيد و يبعّد إليك القريب»[۲۵]. در روایات آمده است: انسان با پنج طایفه نباید همراه و همصحبت شود که یکی از آنها انسان دروغگو است. امام سجاد (ع) فرمود: دروغگو مانند سراب میماند، دور را نزدیک و نزدیک را دور نشان میدهد: «إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرَابِ يُقَرِّبُ لَكَ الْبَعِيدَ»[۲۶]. انسان دروغگو فاقد اعتماد و صداقت است که این دو از رکنهای مهم ارتباط محسوب میشود. با چنین شخصی نمیتوان ارتباط برقرار کرد و به او اعتماد نمود اگر ارتباطی هم برقرار شود او با فریب و دروغ خود رشته ارتباط را قطع خواهد کرد[۲۷].
بخیل
بخل به معنای منع از گسترده شده فضل و رحمت خدا و خویشتنداری از گسترش مواهب و نعمتهای خداوند متعال در میان بندگان اوست. بخیل کسی است که چنین صفتی در او پایدار باشد. امام علی (ع) علت بُخلِ بخیل را بدگمانی او به خداوند متعال که نتیجه ضعف ایمان اوست، میداند. به همین جهت در نامه خود به مالک اشتر، پیروانش را از مشورت با انسان بخیل بر حذر میدارد. و بخیل را در رایزنی خود در میاور که تو را از نیکوکاری بازمیگرداند و از دوریشی میترساند. بخل و ترس و آز سرشتهایی جداجدا هستند که فراهم آورنده آنها بدگمانی به خداست[۲۸].[۲۹]
از کسانی که در روایات مصاحبت و همراهی آنها نهی شده، انسان بخیل است. انسان بخیل همواره میکوشد از تو چیزی بستاند، اما هیچ وقت حاضر نیست به تو چیزی بدهد. امام باقر(ع) فرمود: «به چهار طایفه نزدیک نشو و از دوستی با آنها بپرهیز: احمق، بخیل، ترسو و دروغگو،... اما بخیل از تو میگیرد و به تو چیزی نمیدهد»[۳۰].
روشن است کسی که معیار دوستی و ارتباط را در مادیات ببیند، دوستی او دوام نخواهد داشت، مانند کسی که در خوشیها دوست توست و همین که احساس کند دیگر نمیتواند از اموال تو بهرهمند شود، ارتباط خود را قطع میکند و تو را تنها میگذارد و صفت بخل به او اجازه نمیدهد تا با تو همکاری نماید و دوست روزهای ناداری و سخت تو باشد[۳۱].
فاسق
فسق به معنای بیرون آمدن چیزی از پوسته خود است. از این رو به کسی هم که از حریم احکام دین بیرون میرود و از فرمان خدا خارج میشود، یا از مسیر فطرت انسانی بیرون رود و متعهد به احکام شرع و حلال و حرام الهی نباشد، فاسق گفته میشود[۳۲]. انسان فاسق قابل اعتماد نیست و نباید با او ارتباط برقرار ساخت در حدیث نبوی آمده است: اجتناب و دوری از فاسق جهاد است: «جهاد چهارگونه است:... یکی از آنها دوری از فاسق است»[۳۳]. در حدیث دیگری آمده است: از دوستی و همنشینی با فاسق اجتناب کنید؛ زیرا بدی به سمت بدی کشیده میشود و اخلاق بد در وجود انسان تأثیر میگذارد[۳۴].
ترسو
ارتباط با انسان ترسو هم درست نیست؛ زیرا او هنگام مشکلات نه تنها تو را، بلکه والدین خود را نیز تنها میگذارد. امام باقر (ع) میفرماید: « لَا تُقَارِنْ وَ لَا تُؤَاخِ... الْجَبَانَ... فَإِنَّهُ يَهْرُبُ عَنْكَ وَ عَنْ وَالِدَيْهِ»[۳۵]؛ «با انسان ترسو دوستی نکن و به او نزدیک نشو؛ زیرا وی]زمان مشکلات[از تو و از پدر و مادر خود فرار میکند]و شما را تنها میگذارد]»[۳۶].
اهل بدعت
اهل بدعت از جمله کسانیاند که از همنشینی و همراهی با آنها نهی شده است. اگر انسان با چنین افرادی نشست و برخاست داشته باشد باورها و عقایدشان به مرور زمان بر شخص تأثیر میگذارد[۳۷].
دارندگان بیماریهای واگیر
در روایات آمده است: با افرادی که به امراض ساری مانند: جزام، پیسی و... مبتلایند، معاشرت نکنید و از آنها فاصله بگیرید[۳۸]. امام صادق(ع) فرمود: «از کسی که مبتلا به مرض جذام است؛ همانگونه که از شیر درنده فرار میکنی، از وی نیز بگریز»[۳۹]. این یک نکته بهداشتی است که اسلام به آن توجه نموده و گرنه از لحاظ کمالهای معنوی، ممکن است همان افراد نزد خداوند مقام ارجمندی داشته باشند[۴۰].
دوستان ناباب
در دین مبین اسلام، از ارتباط با دوستان ناباب نهی شده است. حضرت پیامبر فرمود: از دوست بد بپرهیز که مردم تو را با او میشناسند[۴۱]. بیشک انسان از محیط، خانواده، مدرسه و همسالان خود به شدت متأثر میشود. اصولاً شخصیت فرد در کنار دیگران و محیط اجتماعی شکل میگیرد. همسالان پس از خانواده نقش مهمی در تکوین ساختار شخصیت فرد دارد. به همین دلیل است که اگر دوستان فرد انسانهایی وارسته و خوب باشند، او نیز بالتبع چنین به بار خواهد آمد و چنانچه افرادی فاسد و آلوده باشند، او نیز دیر یا زود در منجلاب فرو خواهد رفت و خلافکار خواهد گردید. از این رو بزرگان فرمودهاند: اگر میخواهید از شخصیت فردی آگاه شوید، سراغ دوستانش بروید.
روشن است، افراد در شرایط عادی با کسانی دوست میشوند که با آنها هم سلیقه و هم طیفاند. در روایات آمده است: مردم بر دین دوستان خود میباشند، پس باید مواظب باشد چه کسانی را به دوستی بر میگزیند [۴۲].[۴۳]
منابع
پانویس
- ↑ اشاره به حدیثی دارد که از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است: «لَا تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاهُ وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»؛ (چهل حدیث، رسولی محلاتی، ج۱، ص۲۵۹. به نقل از: خصال صدوق، ج۱، ص۲۵۳).
- ↑ میزان الحکمه، ح۷۹۳۹.
- ↑ نهج الفصاحه، ح۱۸۴۳.
- ↑ اشاره به حدیثی دارد که از امام علی(ع) نقل شده است: «إِغْبَابُ الزِّيَارَةِ أَمَانٌ مِنَ الْمَلَالَةِ»؛ (میزان الحکمه، ح۷۹۴۲).
- ↑ میزان الحکمه، ح۷۹۴۱.
- ↑ میزان الحکمه، ح۱۸۸۱۲.
- ↑ «التَّوَاصُلُ بَيْنَ الْإِخْوَانِ فِي الْحَضَرِ التَّزَاوُرُ، وَ فِي السَّفَرِ التَّرَاسُلُ»اصول کافی، ج۲، کتاب العشره، باب تکاتب، ح۱.
- ↑ « إِنَّ لِجَوَابِ الْكِتَابِ حَقّاً كردّ السَّلَامُ »؛ نهج الفصاحه، ۸۸۰.
- ↑ «رَدُّ جَوَابِ الْكِتَابِ وَاجِبٌ كَوُجُوبِ رَدِّ السَّلَامِ»؛ اصول کافی، ج۲، کتاب العشره، باب تکاتب، ح۲.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۵۷-۶۰.
- ↑ «و (همدیگر را) با لقبهای ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.
- ↑ ترجمه المیزان، ج۱۸، ص۴۸۲.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۱۳۴.
- ↑ «روی ترش کرد و رخ بگردانید، که آن نابینا نزد وی آمد، و تو چه دانی، بسا او پاکیزگی یابد، یا در یاد گیرد و آن یادکرد، او را سود رساند» سوره عبس، آیه ۱-۴.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الْمُعَبِّسَ فِي وُجُوهٍ إِخْوَانِهِ»؛ نهج الفصاحه، ح۷۴۰.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۱۳۹-۱۴۰.
- ↑ «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند» سوره آل عمران، آیه ۲۸.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۱۶۵.
- ↑ نهج الفصاحه، ح۴۸۴.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۱۶۵-۱۶۶.
- ↑ نهج الفصاحه، حدیث ۱۰۱۵.
- ↑ نهج الفصاحه، حدیث ۳۱۶.
- ↑ الفقه الاجتماع، ص۴۸۲.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص۱۶۶ ـ ۱۶۷.
- ↑ نهج الفصاحه، حدیث ۱۰۱۴.
- ↑ الفقه الاجتماع، ص۴۸۸.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۸.
- ↑ «وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِكَ بَخِيلًا يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ، وَ يَعِدُكَ الْفَقْرَ، ... فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى، يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص۱۶۰ ـ ۱۶۱.
- ↑ «لَا تُقَارِنْ وَ لَا تُؤَاخِ أَرْبَعَةً الْأَحْمَقَ وَ الْبَخِيلَ وَ الْجَبَانَ وَ الْكَذَّابَ... أَمَّا الْبَخِيلُ فَإِنَّهُ يَأْخُذُ مِنْكَ وَ لَا يُعْطِيكَ»الفقه الاجتماع، ص۴۸۹.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۱۶۹-۱۷۰.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی.
- ↑ «اَلْجِهَادُ أَرْبَعُ:... وَ شَنْآنُ الْفَاسِقُ»؛ نهج الفصاحه، ح۱۳۳۸.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۱۷۰-۱۷۱.
- ↑ الفقه الاجتماع، ص۴۸۹.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۱۷۱.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص۱۷۲.
- ↑ شاید بتوان مرضهای ساری چون ایدز و امثال آن را که از پدیدههای قرن حاضر است، در این طبقه قرار داد.
- ↑ «فِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ فِرَارَكَ مِنَ الْأَسَدِ»؛ الفقه الاجتماع، ص۴۵.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۱۷۲.
- ↑ «إِيَّاكَ وَ قَرِينَ السُّوءِ فَإِنَّكَ بِهِ تُعْرَفُ»؛ نهج الفصاحه، ح۱۰۱۲.
- ↑ «الْمَرْءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ، فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ مَنْ يُخَالِلُ»؛ محمد ریشهری، میزان الحکمه، ماده صدیق.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۱۷۳-۱۷۸.