اسراف: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[آبان]]|روز=[[30]]|سال=[[۱۴۰۳]]|کاربر=Bahmani}} | |||
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = رذایل اخلاقی| عنوان مدخل = اسراف| مداخل مرتبط = [[اسراف در قرآن]] - [[اسراف در فقه سیاسی]] - [[اسراف در معارف دعا و زیارات]] - [[اسراف در معارف و سیره نبوی]] - [[اسراف در معارف و سیره سجادی]] - [[اسراف در معارف و سیره رضوی]] - [[اسراف در معارف و سیره معصوم]] - [[اسراف در جامعهشناسی اسلامی]] - [[اسراف در فقه اسلامی]] - [[اسراف در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = رذایل اخلاقی| عنوان مدخل = اسراف| مداخل مرتبط = [[اسراف در قرآن]] - [[اسراف در فقه سیاسی]] - [[اسراف در معارف دعا و زیارات]] - [[اسراف در معارف و سیره نبوی]] - [[اسراف در معارف و سیره سجادی]] - [[اسراف در معارف و سیره رضوی]] - [[اسراف در معارف و سیره معصوم]] - [[اسراف در جامعهشناسی اسلامی]] - [[اسراف در فقه اسلامی]] - [[اسراف در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
== معناشناسی == | |||
اسراف از ماده «[[سرف]]» به معنای تجاوزکردن از اندازه<ref>ابنفارس، معجم، ۳/۱۵۳.</ref> و ضد آن [[میانهروی]] است<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷/۲۴۴؛ جوهری، الصحاح، ۴/۱۳۷۳.</ref>. اسراف در [[تجاوز]] از اندازه، در تمام کارهایی که انسان انجام میدهد، به کار میرود؛ ولی در معنای [[عرفی]] به معنای هزینه کردن مالی، مشهورتر است<ref>راغب، مفردات، ۴۰۷.</ref> و در اصطلاح [[دینی]] و اخلاقی عمومیت دارد و در هر آنچه در غیر موضع مناسب خود به کار رود، به کار میرود و به مال اختصاص ندارد<ref>سوره اعراف، آیه ۸۱؛ سوره یونس، آیه ۸۳.</ref>. | |||
ازجمله واژگان مرتبط با اسراف، «سَرَف» و «تبذیر» است. برخی معتقدند واژه اسراف مفهومی گسترده دارد و هر گونه [[تجاوز از حد]] [[اعتدال]] و [[گرایش]] به افراط یا تفریط را دربر میگیرد<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۷/۳۰۶.</ref>. تبذیر به معنای تباه ساختن اموال<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۸/۱۸۲.</ref> و خرج کردن در آن چیزی است که شایسته نیست<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۳/۲۱۷.</ref> و پیوسته با نوعی بینظمی همراه است<ref>مصطفوی، التحقیق، ۱/۲۳۸.</ref>. فرق اسراف و تبذیر در این است که اسراف [[مصرف]] زیاده از حد بوده و در جایی که شایسته است و [[تبذیر]] [[مصرف]] در جایی که شایسته نیست، میباشد<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[اسراف - نصیری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.</ref>. | |||
== پیشینه == | |||
[[انسان]] بر اساس اصل [[فطرت]] خود، به افراط و تفریط [[گرایش]] ندارد. از این جهت، اسراف خروج از مسیر [[فطرت بشری]] است<ref>حکیمی، الحیاة، ۴/۳۳۲–۳۳۴.</ref>. در [[ادیان الهی]]، اسراف امری ناپسند شمرده شده است<ref>کتاب مقدس، متی، ب۲۶، ۸؛ رساله اول پطرس، ب۴، ۴.</ref>. | |||
[[قرآن کریم]] اسراف و تبذیر را نکوهیده: {{متن قرآن|وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱ و سوره اعراف، آیه ۳۱؛ سوره اسراء، آیه ۲۶ و ۲۷.</ref> و اسرافکنندگان را از [[اصحاب]] [[آتش]] شمرده است: {{متن قرآن|وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ}}<ref>«و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۳.</ref>. مسرفان در طول [[تاریخ]] مخالف [[پیامبران]]{{ع}} و جزء ستمگرانی بودهاند که [[قرآن]] به سرانجام [[سوء]] آنان اشاره میکند: {{متن قرآن|ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«سپس به وعده خود درباره آنان وفا کردیم و آنان و هر که را میخواستیم رهایی بخشیدیم و گزافکاران را نابود کردیم» سوره انبیاء، آیه ۹.</ref>. | |||
در منابع روایی بابهایی به تعریف اسراف، حدود آن، نکوهش آن<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۲۱/۵۵۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۴۴ و ۷۲/۳۰۲.</ref> و مصادیقی که در آن [[حکم]] اسراف نیست<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۱/۴۱۷ و ۲۱/۵۵۵.</ref> و همچنین تبذیر،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۳۰۲.</ref> اختصاص داده شده است. [[فقها]] نیز در آثار خود به حکم اسراف و مصادیق آن پرداختهاند<ref>طوسی، النهایه، ۳۰۵؛ ابنادریس، السرائر، ۱/۴۴۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳/۳۱۳.</ref>. علمای اخلاق با تحلیل مسئله اسراف،<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۰۴؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۱۰۲؛ نراقی، معراج السعاده، ۴۰۵–۴۰۶.</ref> به بررسی [[حقیقت]] و اقسام آن<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۷/۶۵.</ref> اشاره کردهاند<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[اسراف - نصیری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.</ref>. | |||
== موارد و مصادیق == | |||
[[اندیشمندان اسلامی]] با استفاده از [[آیات الهی]]، برای اسراف موارد و مصادیق متعددی برشمردهاند که برخی از آنها عبارتاند از: | |||
# اسراف در [[عقیده]]: در برخی [[آیات]]<ref>سوره طه، آیه ۱۲۴ ـ ۱۲۷.</ref> [[انکار خداوند]] و پیامبران{{ع}}، [[شرک به خداوند]]، [[بتپرستی]] و ایمان نیاوردن به [[آیات الهی]]، [[اسراف]] معرفی شده است<ref>طبری، جامع البیان، ۲۴/۳۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۳/۲۹۰.</ref>. | |||
# اسراف در [[اخلاق]] و [[رفتار]]: در آیاتی دیگر<ref>سوره یونس، آیه ۱۲.</ref> [[ارتکاب گناهان]] و [[گرایش]] به مادیات و قطع علاقه از [[خداوند]] و [[زیادهروی]] در قصاصِ [[قاتل]] با کشتن غیر او<ref>سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref> و استفاده از [[قوه شهویه]] در غیر موضع آن<ref>سوره اعراف، آیه ۸۱.</ref> اسراف و سبب خروج [[انسان]] از راه [[حق]] معرفی شده است<ref>طبری، جامع البیان، ۱۵/۵۹–۶۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۸/۶۵۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۳۳–۳۳۴.</ref>. | |||
# اسراف [[اجتماعی]]: [[استبداد]]، [[برتریجویی]]، [[استکبار]] و [[استثمار]] از مصادیق اسراف بهشمار میرود<ref>سوره دخان، آیه ۳۱.</ref>.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۳۳–۳۳۴.</ref>؛ چنانکه [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]]<ref>سوره مائده، آیه ۳۲.</ref> از [[فساد اجتماعی]] [[بنیاسرائیل]]، به اسراف تعبیر کرده است<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۳/۲۹۰ و ۵/۱۹۲.</ref>. | |||
# اسراف [[مالی]] و [[اقتصادی]]: در [[روایات]]، [[بخشش مال]] در غیر حق<ref>نهج البلاغه، خ۱۲۶، ۱۷۸؛ مفید، الامالی، ۱۷۶.</ref> و در آنچه موجب ضرر در [[مال]] یا بدن میشود<ref>کلینی، الکافی، ۴/۵۴.</ref> اسراف معرفی شده است؛ اما صرف آن در راه خیر، اسراف شمرده نمیشود<ref>احسائی، عوالی اللئالی، ۱/۲۹۱.</ref>.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[اسراف - نصیری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.</ref> | |||
== عوامل و ریشهها == | |||
اندیشمندان اسلامی با استفاده از [[آیات قرآن]] برای انواع اسراف، مانند اسراف در [[شهوت]] و اسراف در [[مال]] و اسراف در [[گناه]]، عوامل مختلفی برشمردهاند؛ ازجمله: | |||
# [[پیروی از هوای نفس]] و عادت به اسراف: [[قرآن کریم]]<ref>سوره اعراف، آیه ۸۱ و سوره نمل، آیه ۵۵.</ref> متابعت از [[هوای نفس]] و عادت به اسراف را سبب [[گرایش]] [[قوم لوط]] به فساد اخلاقی به حساب میآورد<ref>نخجوانی، الفواتح الالهیة، ۱/۲۵۶–۲۵۷؛ کاشانی، ۲/۵۵۵؛ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۳/۱۹۷.</ref>. | |||
# [[غفلت]] از [[یاد خدا]]: قرآن کریم<ref>سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> مسرفان و افراطگرایان را کسانی معرفی میکند که قلبشان از یاد خدا [[غافل]] شده است<ref> نخجوانی، الفواتح الالهیة، ۱/۲۹۱.</ref>. | |||
# [[تکبر]] و [[برتریجویی]]: برخی [[آیات الهی]]<ref>سوره یونس، آیه ۸۳ و سوره دخان، آیه ۳۱</ref> [[فرعون]] را که فردی [[متکبر]] و گردنکش بود، از مسرفان میخواند<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۴/۷۱–۷۲؛ مصطفوی، التحقیق، ۵/۱۱۱.</ref>.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[اسراف - نصیری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.</ref> | |||
== آثار اسراف == | |||
بر اساس بعضی [[آیات قرآن کریم]]<ref>سوره انبیاء، آیه ۹ و سوره یونس، آیه ۱۱ ـ ۱۲.</ref> اسراف موجب بروز دشواریهای فراوان در [[زندگی دنیا]] و عامل فراموشی [[آخرت]] و نابینایی [[انسان]] در آنجا و گرفتارشدن در [[عذاب]] دردناک میشود<ref>طبری، جامع البیان، ۱۷/۶؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، ۱۰/۲۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۳۳–۳۳۵.</ref>. در [[روایات]] نیز [[قناعت]]، [[دارایی]] پایانناپذیر<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۵/۲۷۸.</ref> و اسراف باعث کمشدن [[برکت]]،<ref>کلینی، الکافی، ۴/۵۵.</ref> [[فقر]]<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۳۵۹.</ref> و مستجابنشدن [[دعا]] در طلب [[رزق]]<ref>کلینی، الکافی، ۴/۵۶.</ref> شمرده شده است. علمای اخلاق نیز اسراف را سبب فقر و تضییع [[حق دیگران]] میدانند<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۲/۳۸۷.</ref>. همچنین اسراف و [[تکاثر]] در [[جامعه]] و [[مصرف]] بیش ازاندازه اسرافگران، سبب کمبود منابع و کالاها برای عموم [[مردم]] و فقر بسیاری از گروههای [[اجتماعی]] و در نتیجه سبب تقسیم [[امت]] به طبقات متفاوت اجتماعی از جهت فقر و غنا میشود<ref>حکیمی، الحیاة، ۳/۴۲۹–۴۳۱.</ref>.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[اسراف - نصیری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.</ref> | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۲۳: | خط ۵۲: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:IM009731.jpg|22px]] [[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[اسراف - نصیری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۱''']] | |||
# [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']] | # [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} |
نسخهٔ ۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۷
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ 30 آبان ۱۴۰۳ توسط کاربر:Bahmani برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
معناشناسی
اسراف از ماده «سرف» به معنای تجاوزکردن از اندازه[۱] و ضد آن میانهروی است[۲]. اسراف در تجاوز از اندازه، در تمام کارهایی که انسان انجام میدهد، به کار میرود؛ ولی در معنای عرفی به معنای هزینه کردن مالی، مشهورتر است[۳] و در اصطلاح دینی و اخلاقی عمومیت دارد و در هر آنچه در غیر موضع مناسب خود به کار رود، به کار میرود و به مال اختصاص ندارد[۴].
ازجمله واژگان مرتبط با اسراف، «سَرَف» و «تبذیر» است. برخی معتقدند واژه اسراف مفهومی گسترده دارد و هر گونه تجاوز از حد اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را دربر میگیرد[۵]. تبذیر به معنای تباه ساختن اموال[۶] و خرج کردن در آن چیزی است که شایسته نیست[۷] و پیوسته با نوعی بینظمی همراه است[۸]. فرق اسراف و تبذیر در این است که اسراف مصرف زیاده از حد بوده و در جایی که شایسته است و تبذیر مصرف در جایی که شایسته نیست، میباشد[۹].
پیشینه
انسان بر اساس اصل فطرت خود، به افراط و تفریط گرایش ندارد. از این جهت، اسراف خروج از مسیر فطرت بشری است[۱۰]. در ادیان الهی، اسراف امری ناپسند شمرده شده است[۱۱].
قرآن کریم اسراف و تبذیر را نکوهیده: ﴿وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾[۱۲] و اسرافکنندگان را از اصحاب آتش شمرده است: ﴿وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ﴾[۱۳]. مسرفان در طول تاریخ مخالف پیامبران(ع) و جزء ستمگرانی بودهاند که قرآن به سرانجام سوء آنان اشاره میکند: ﴿ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ﴾[۱۴].
در منابع روایی بابهایی به تعریف اسراف، حدود آن، نکوهش آن[۱۵] و مصادیقی که در آن حکم اسراف نیست[۱۶] و همچنین تبذیر،[۱۷] اختصاص داده شده است. فقها نیز در آثار خود به حکم اسراف و مصادیق آن پرداختهاند[۱۸]. علمای اخلاق با تحلیل مسئله اسراف،[۱۹] به بررسی حقیقت و اقسام آن[۲۰] اشاره کردهاند[۲۱].
موارد و مصادیق
اندیشمندان اسلامی با استفاده از آیات الهی، برای اسراف موارد و مصادیق متعددی برشمردهاند که برخی از آنها عبارتاند از:
- اسراف در عقیده: در برخی آیات[۲۲] انکار خداوند و پیامبران(ع)، شرک به خداوند، بتپرستی و ایمان نیاوردن به آیات الهی، اسراف معرفی شده است[۲۳].
- اسراف در اخلاق و رفتار: در آیاتی دیگر[۲۴] ارتکاب گناهان و گرایش به مادیات و قطع علاقه از خداوند و زیادهروی در قصاصِ قاتل با کشتن غیر او[۲۵] و استفاده از قوه شهویه در غیر موضع آن[۲۶] اسراف و سبب خروج انسان از راه حق معرفی شده است[۲۷].
- اسراف اجتماعی: استبداد، برتریجویی، استکبار و استثمار از مصادیق اسراف بهشمار میرود[۲۸].[۲۹]؛ چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم[۳۰] از فساد اجتماعی بنیاسرائیل، به اسراف تعبیر کرده است[۳۱].
- اسراف مالی و اقتصادی: در روایات، بخشش مال در غیر حق[۳۲] و در آنچه موجب ضرر در مال یا بدن میشود[۳۳] اسراف معرفی شده است؛ اما صرف آن در راه خیر، اسراف شمرده نمیشود[۳۴].[۳۵]
عوامل و ریشهها
اندیشمندان اسلامی با استفاده از آیات قرآن برای انواع اسراف، مانند اسراف در شهوت و اسراف در مال و اسراف در گناه، عوامل مختلفی برشمردهاند؛ ازجمله:
- پیروی از هوای نفس و عادت به اسراف: قرآن کریم[۳۶] متابعت از هوای نفس و عادت به اسراف را سبب گرایش قوم لوط به فساد اخلاقی به حساب میآورد[۳۷].
- غفلت از یاد خدا: قرآن کریم[۳۸] مسرفان و افراطگرایان را کسانی معرفی میکند که قلبشان از یاد خدا غافل شده است[۳۹].
- تکبر و برتریجویی: برخی آیات الهی[۴۰] فرعون را که فردی متکبر و گردنکش بود، از مسرفان میخواند[۴۱].[۴۲]
آثار اسراف
بر اساس بعضی آیات قرآن کریم[۴۳] اسراف موجب بروز دشواریهای فراوان در زندگی دنیا و عامل فراموشی آخرت و نابینایی انسان در آنجا و گرفتارشدن در عذاب دردناک میشود[۴۴]. در روایات نیز قناعت، دارایی پایانناپذیر[۴۵] و اسراف باعث کمشدن برکت،[۴۶] فقر[۴۷] و مستجابنشدن دعا در طلب رزق[۴۸] شمرده شده است. علمای اخلاق نیز اسراف را سبب فقر و تضییع حق دیگران میدانند[۴۹]. همچنین اسراف و تکاثر در جامعه و مصرف بیش ازاندازه اسرافگران، سبب کمبود منابع و کالاها برای عموم مردم و فقر بسیاری از گروههای اجتماعی و در نتیجه سبب تقسیم امت به طبقات متفاوت اجتماعی از جهت فقر و غنا میشود[۵۰].[۵۱]
مقدمه
اسراف عبارت است از تجاوز از حدّ در هر فعلی که از انسان سر میزند[۵۲]، زیادهروی و گزاف کاری[۵۳] در مقابل اقتصاد و میانهروی[۵۴]. اصل آن "سرف" به معنای ازحدگذشتن[۵۵]. ﴿وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ﴾[۵۶].
افراط و زیادهروی در امور دنیایی مذموم و نکوهیده است و منشأ اسراف در فعل انسان جهل و غفلت است[۵۷].
قرآن کریم مواردی از اسراف را برشمرده و از آنها نهی کرده است؛ از جمله این موارد: اسراف در اکل و شرب: ﴿كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾[۵۸]، اعطای صدقه از محصول زراعی: ﴿وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا﴾[۵۹]، انتقام جویی: ﴿فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا﴾[۶۰]، انفاق: ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا﴾[۶۱] و مال یتیم: ﴿وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا﴾[۶۲].
اسراف افزون بر وصف عمل فردی، در عرصه اجتماعی و عمل جمعی نیز تحقق میپذیرد. خداوند عمل فرعون را در برتری طلبی بر انسانها و ادعای خدایی، افراط و تجاوز از حد دانسته، او را از مسرفین بر میشمارد: ﴿وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ﴾[۶۳] و نیز اقوامی به دلیل فرهنگ حاکم یا عمل جمعی به این صفت خوانده شدهاند: ﴿إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ﴾[۶۴] و نیز ﴿أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَنْ كُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِينَ﴾[۶۵]. در این آیه شریفه، استهزای رسولان الهی و تکذیب آیات الهی، کنشی است که اعراب جاهلی و کفار و مشرکان مکه بدان دلیل مُسرف لقب گرفتهاند[۶۶].[۶۷]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ابنفارس، معجم، ۳/۱۵۳.
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۷/۲۴۴؛ جوهری، الصحاح، ۴/۱۳۷۳.
- ↑ راغب، مفردات، ۴۰۷.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۸۱؛ سوره یونس، آیه ۸۳.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۷/۳۰۶.
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۸/۱۸۲.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۲۱۷.
- ↑ مصطفوی، التحقیق، ۱/۲۳۸.
- ↑ نصیری، سعید، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.
- ↑ حکیمی، الحیاة، ۴/۳۳۲–۳۳۴.
- ↑ کتاب مقدس، متی، ب۲۶، ۸؛ رساله اول پطرس، ب۴، ۴.
- ↑ «و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱ و سوره اعراف، آیه ۳۱؛ سوره اسراء، آیه ۲۶ و ۲۷.
- ↑ «و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۳.
- ↑ «سپس به وعده خود درباره آنان وفا کردیم و آنان و هر که را میخواستیم رهایی بخشیدیم و گزافکاران را نابود کردیم» سوره انبیاء، آیه ۹.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۲۱/۵۵۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۴۴ و ۷۲/۳۰۲.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۱/۴۱۷ و ۲۱/۵۵۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۳۰۲.
- ↑ طوسی، النهایه، ۳۰۵؛ ابنادریس، السرائر، ۱/۴۴۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳/۳۱۳.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۰۴؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۱۰۲؛ نراقی، معراج السعاده، ۴۰۵–۴۰۶.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۷/۶۵.
- ↑ نصیری، سعید، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.
- ↑ سوره طه، آیه ۱۲۴ ـ ۱۲۷.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۲۴/۳۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۳/۲۹۰.
- ↑ سوره یونس، آیه ۱۲.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۳۳.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۸۱.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۱۵/۵۹–۶۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۸/۶۵۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۳۳–۳۳۴.
- ↑ سوره دخان، آیه ۳۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۳۳–۳۳۴.
- ↑ سوره مائده، آیه ۳۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۳/۲۹۰ و ۵/۱۹۲.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۲۶، ۱۷۸؛ مفید، الامالی، ۱۷۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۵۴.
- ↑ احسائی، عوالی اللئالی، ۱/۲۹۱.
- ↑ نصیری، سعید، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۸۱ و سوره نمل، آیه ۵۵.
- ↑ نخجوانی، الفواتح الالهیة، ۱/۲۵۶–۲۵۷؛ کاشانی، ۲/۵۵۵؛ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۳/۱۹۷.
- ↑ سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ نخجوانی، الفواتح الالهیة، ۱/۲۹۱.
- ↑ سوره یونس، آیه ۸۳ و سوره دخان، آیه ۳۱
- ↑ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۴/۷۱–۷۲؛ مصطفوی، التحقیق، ۵/۱۱۱.
- ↑ نصیری، سعید، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.
- ↑ سوره انبیاء، آیه ۹ و سوره یونس، آیه ۱۱ ـ ۱۲.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۱۷/۶؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، ۱۰/۲۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۳۳–۳۳۵.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۵/۲۷۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۵۵.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۳۵۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۵۶.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۳۸۷.
- ↑ حکیمی، الحیاة، ۳/۴۲۹–۴۳۱.
- ↑ نصیری، سعید، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۴۰۷.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۸.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۲۴۴.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۱۵۳.
- ↑ «و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۱۱.
- ↑ «بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.
- ↑ «و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید» سوره انعام، آیه ۱۴۱.
- ↑ «پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.
- ↑ «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند» سوره فرقان، آیه ۶۷.
- ↑ «و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید» سوره نساء، آیه ۶.
- ↑ «و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.
- ↑ «شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.
- ↑ «پس آیا از آن رو که قومی گزافکارید این پند را از شما با رویگردانی بازداریم؟» سوره زخرف، آیه ۵.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۸۵.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۸۹.