بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
از بین رفتن [[ثواب]] عمل توسط [[گناهان]] را [[احباط]]، و بر عکس آن، از بین رفتن [[عقاب]] [[اعمال]] توسط کارهای شایسته را [[تکفیر]] گویند. | |||
احباط در لغت مصدر باب [[افعال]] از مادّه {{عربی|حَبِطَ يَحْبِطُ حَبْطاً و حُبُوطاً}}، به معنای از بین بردن و [[فاسد]] کردن عمل است و زمانی به کار میرود که شخصی عملی را انجام دهد و سپس آن را فاسد کرده و از بین ببرد<ref>لسان العرب، ج۷، ص۲۷۲؛ کتاب العین، جزء ۳، ص۱۷۴.</ref>. تکفیر نیز مصدر باب تفعیل از مادّه [[کفر]] به معنای پوشانیدن است. در [[زبان عرب]] به کشاورز [[کافر]] میگویند؛ چراکه بذر را در زیر خاک میپوشاند، و از آنجا که کفر سراسر [[قلب]] کافر را میپوشاند، به او کافر گفته میشود<ref>تاج العروس، ج۳، ص۵۲۵-۵۲۶؛ لسان العرب، ج۵، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref>. | |||
مسئله [[احباط و تکفیر]] با توجه به این که به [[اعمال انسانها]] و نتایج حاصل از آن مربوط میشود از [[تاریخ]] کهنی برخوردار است، و میتوان گفت پیشینه این بحث، از [[زمان]] [[تکلیف]] [[انسان]] شروع میشود، چنانکه [[خدای سبحان]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«و به تو و به پیشینیان تو وحی شده است که اگر شرک بورزی بیگمان کردارت از میان خواهد رفت و بیشک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.</ref>. | |||
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز رانده شدن [[ابلیس]] از درگاه [[خداوند]] پس از ششهزار سال [[عبادت]] را مصداق احباط دانسته است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>. | |||
احباط و تکفیر و مشتقات آنها به ترتیب شانزده و چهارده بار در [[قرآن]] مطرح، و در همه موارد به عمل نسبت داده شده است. از اینرو، اهمیت بحث احباط بدان جهت است که اولاً، این بحث به طور گسترده در قرآن و [[روایات]] مطرح شده است، ثانیاً، با توجه به [[تفاسیر]] گوناگونی که از این بحث شده است، اگر [[حقیقت]] آن به [[درستی]] بررسی نشود چه بسا انسان با انجام دادن گناهی دچار [[یأس]] و [[ناامیدی]] شده و تمامی اعمالش را بر باد رفته تصور کند، و همین حالت، باعث غوطهور شدن هرچه بیشتر وی در گرداب [[گناهان]] گردد. از طرفی اگر [[حقیقت]] [[تکفیر]] درست تبیین نشود ممکن است [[آدمی]] به عملکردهای خویش بیش از اندازه [[خوشبین]] شده، دچار [[غرور]] و [[نخوت]] گشته و به صورت گستاخانه به [[گناه]] دست بیالاید. بنابراین مسئله [[احباط و تکفیر]] شیوهای است که آدمی را در حوزه عملکردهایش در میان [[خوف و رجا]] قرار میدهد که بهترین حالت برای [[بندگان]] خداست. | |||
[[متکلمان اسلامی]] نیز این بحث را به [[تبعیت از قرآن]] به طور مبسوط مورد بحث و بررسی قرار دادهاند. این بحث در [[کلام اسلامی]] به تناسبی، ذیل مباحث [[وعد و وعید]] و گاهی ذیل مباحث [[معاد]] و [[ثواب و عقاب]] مطرح شده است. | |||
[[احباط]] در اصطلاح [[متکلمان]] بدان معناست که گناه یا [[عقاب]] متأخر، موجب از بین رفتن [[طاعت]] یا [[ثواب]] متقدم میشود. در مقابل، تکفیر به معنای آن است که طاعت یا ثواب متأخر باعث از بین رفتن [[معصیت]] یا عقاب متقدم میگردد<ref>کشف المراد، ص۴۱۳؛ المنقذ من التقلید، جزء۲، ص۴۲.</ref>. در برخی منابع احباط و تکفیر را به معنای پوشانیدن عمل دانستهاند، یعنی [[عمل قبیح]] آثار ثواب را میپوشاند، همینگونه عمل شایسته، آثار [[قبیح]] گناهان را میپوشاند<ref>تاج العروس، ج۳، ص۵۲۷.</ref>؛ این معنا از احباط و تکفیر، معنایی دقیق و ظریف است که در جمع اقوال مختلف در این بحث و رسیدن به حقیقت مسئله، بسیار مفید و راهگشا خواهد بود. | |||
چنانکه بیان شد بحث احباط در کلام اسلامی به صورت گسترده مطرح شده و دیدگاههای متفاوتی در این زمینه ارائه گردیده است. نزد متکلمان، معروف است که [[معتزله]] به احباط و تکفیر معتقدند، هر چند در چگونگی آن، اختلافنظر دارند<ref>شرح الاصول الخمسه، ص۶۲۴.</ref>. از طرفی [[اشاعره]] و بیشتر [[امامیه]] و [[مرجئه]] قائل به بطلان احباط هستند<ref>اوائل المقالات، ص۹۶؛ کشف المراد، ص۴۱۳؛ شرح المقاصد، جزء ۴، ص۱۴۲.</ref>. از میان [[متکلمان امامیه]] به [[نوبختیان]] نسبت داده شده که [[احباط]] اعتزالی را پذیرفتهاند<ref>اوائل المقالات، ص۹۶.</ref>. البته از برخی آثار نوبختیان، قول به بطلان احباط استفاده میشود<ref>الیاقوت فی علم الکلام، ص۹۳.</ref>. بنابراین معلوم میشود که همه نوبختیان به ثبوت احباط [[معتقد]] نبودهاند. علاوه بر نوبختیان، برخی از [[متکلمان]] متأخر [[امامیه]]، احباط به معنای تعدیلشده آن را پذیرفتهاند<ref>نور البراهین، ص۴۲۰؛ الحاشیة علی الهیات الشرح الجدید للتجرید، ص۴۷۰؛ بحارالأنوار، ج۵، ص۳۳۴.</ref>. | |||
قبل از بررسی دیدگاهها لازم است به چند نکته اشاره شود: | |||
# احباط هرچند به عمل نسبت داده شده است، ولی مراد از [[حبط عمل]]، آثار و نتایج آن است<ref>المیزان، ج۲، ص۱۶۸.</ref>؛ چراکه عمل در ظرف زمانی خاصی صورت گرفته و زائل میشود<ref>تفسیر کبیر، ج۶، ص۳۸.</ref>، بنابراین آنچه از عمل باقی میماند آثار و نتایج آن است. | |||
#مراد از حبط آثار عمل، تنها شامل آثار [[اخروی]] عمل نمیشود، بلکه اعم از آثار [[دنیوی]] و اخروی است. همانگونه که [[ایمان]] [[زندگی]] [[آخرت]] را [[پاکیزه]] میکند، [[زندگی دنیا]] را نیز پاکیزه و [[نورانی]] میسازد. وهکذا [[کفر]] بعد از ایمان نیز همچنانکه در آخرت عذابآور است، [[زندگی دنیوی]] را نیز برای [[کافر]] تنگ و تاریک میکند<ref>المیزان، ج۲، ص۱۶۸.</ref>. | |||
#در بحث از احباط عمل، تنها [[اعمال عبادی]] و [[قربی]] محل بحث نیست، بلکه احباط شامل تمامی افعالی است که [[انسان]] به قصد [[سعادت]] و کمال زندگیاش آن را انجام میدهد؛ چراکه حبط در برخی موارد، در مورد کسانی چون کافر و [[منافق]] وارد شده است، که هیچ عمل قربی و [[عبادی]] ندارند<ref>المیزان، ج۲، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref>. | |||
عمده محل [[اختلاف]] در این مسئله در ناحیه احباط است، و در مورد [[تکفیر]] اختلاف اساسی وجود ندارد؛ چراکه تکفیر به [[بخشش گناهان]] از جانب [[خداوند]] مربوط میشود و از نظر [[عقلی]]، مانعی ندارد که خداوند از [[عقوبت]] مجرمی درگذرد<ref>منشور جاوید، ج۸، ص۲۶۸-۲۶۹.</ref>. | |||
اگر کسی بعد از ایمان و [[عمل صالح]]، کافر شود، در این صورت کفر او باعث از بین رفتن تمام [[اعمال شایسته]] او خواهد بود، سرّ مطلب آن است که [[توحید]] و [[شرک]] نقطه مقابل هم بوده و در موضوع واحد جمع نمیشوند، از اینرو، در [[قیامت]] برای [[مشرکان]] [[حساب]] و میزانی برگزار نخواهد شد، چون با وجود [[کفر]] و شرک، تمام اعمالشان حبط و [[باطل]] میشود<ref>الحکمة المتعالیه، ج۹، ص۳۱۰.</ref>. بنابراین محلّ [[نزاع]] در صورتی است که [[انسان]]، [[ایمان]] و [[عمل صالح]] را با [[گناه]] در آمیزد<ref>شرح المقاصد، ج۴، ص۱۴۲.</ref>.<ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[احباط و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تکفیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۷۷.</ref> | |||
== احباط در فرهنگ شیعه== | |||
واژه "[[احباط]]" به معنای [[اعراض]]، [[باطل]] کردن و از میان بردن عمل و [[ثواب]] است<ref>تاج العروس، ۵/ ۱۱۷.</ref> و از نظر [[دینی]] آن را گویند که [[کردار نیک انسان]] به سبب [[کردار زشت]] او [[باطل]] گردد و بیمزد بماند. واژه [[احباط]] شانزده بار در [[قرآن]] آمده است. | واژه "[[احباط]]" به معنای [[اعراض]]، [[باطل]] کردن و از میان بردن عمل و [[ثواب]] است<ref>تاج العروس، ۵/ ۱۱۷.</ref> و از نظر [[دینی]] آن را گویند که [[کردار نیک انسان]] به سبب [[کردار زشت]] او [[باطل]] گردد و بیمزد بماند. واژه [[احباط]] شانزده بار در [[قرآن]] آمده است. | ||