احتجاج به غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۰ مارس ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن')
خط ۱۲: خط ۱۲:


==مقدمه==
==مقدمه==
*در طول بیش از هزار و چهارصد سال، پیوسته از سوی اصحاب [[پیامبر]]، تابعین، [[أئمه]] [[شیعه]]، خود [[امام علی|حضرت علی]] و [[حضرت زهرا]]{{عم}}، علمای [[شیعه]]، مؤلّفان فراوان و متکلّمان بسیار، به آن واقعه و حدیث، استناد و احتجاج شده است، تا هیچ تردیدی در حقانیّت [[امام علی|علی]]{{ع}} و اثبات تشیّع و درستی راه و مرام پیروان [[اهل بیت]]{{عم}} نماند. نزول عذاب الهی بر "[[حارث فهری]]" به دنبال درخواست خودش مبنی بر بارش سنگ بر سر او که در آیۀ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ}}﴾}}<ref>سوره معارج، آیه:۱.</ref> مطرح است، بلای آسمانی بر آنان که منکر حادثۀ غدیر شدند، مثل [[انس، براء]]، [[زید بن ارقم]] و...، احتجاج خدا و آسمان بر منکران آن حقیقت روشن بود. [[حضرت زهرا]]{{س}} مکرّر به واقعۀ غدیر اشاره و به آن احتجاج نمود، تا از حقّ مولایش [[امام علی|علی]]{{ع}} دفاع کند<ref>بحار الأنوار، ج ۲۸، ص ۲۰۵</ref> [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}}، بارها به [[غدیر خم]] احتجاج و استناد فرمود، مثل روز هفتم [[سقیفه]]، در [[مسجد]] و حضور مردم، زیر تیغ تهدید که بر سر او گرفته بودند، در مجلس خصوصی با [[ابوبکر]]، پس از غصب فدک از سوی [[ابوبکر]] و [[عمر]]، در مسجد [[پیامبر]] در زمان خلافت [[عمر]]، در شورای شش‌ نفره پس از کشته شدن [[عمر]]، هنگام بیعت مردم با [[عثمان]]، در پاسخ به [[طلحه]] و در زمان [[عثمان]]، در جنگ جمل و صفیّن، در نامه‌ای که به [[معاویه]] نوشت، در خطبۀ نماز جمعه در روز غدیر، در میدان کوفه خطاب به اصحاب [[پیامبر]]، در ماه‌های آخر عمر خویش در نوشته‌ای بلند و ۳۰ صفحه‌ای که نگاشت  و موارد فراوان دیگر.<ref>دربارۀ این احتجاج‌ها، ر. ک: «بحار الأنوار» ج ۹،۱۰،۲۷،۲۸،۲۹، احتجاج، طبرسی، الغدیر، ج ۱، اثبات الهداة، ج ۲، فضائل الخمسة من الصحاح السته» ج ۱ ص ۳۱۹، المناشدة و الاحتجاج بحدیث الغدیر، کمال السیّد</ref>. [[امامان معصوم]]{{عم}} دیگر نیز در صحنه‌ها و موقعیت‌های گوناگون از حادثۀ غدیر یاد کرده و به آن استناد و احتجاج کرده‌اند، که ذکر آنها در این مختصر نمی‌گنجد<ref>از جمله ر. ک: چهارده قرن با غدیر، محمّد باقر انصاری، ص ۶۳ به بعد</ref> اصحاب [[ائمه]]{{عم}} و علمای [[شیعه]] نیز مکرّر به این حدیث احتجاج کرده‌اند و مناظرات مستحکم و پاسخ‌های دندان‌شکن و براهین خلل‌ناپذیر در مجادلات کلامی [[شیعه]] با مخالفان بر محور واقعۀ [[غدیر خم]] اتفاق افتاده است<ref>از جمله ر. ک: کتاب سه‌جلدی مواقف الشیعه، احمدی میانجی، انتشارات جامعۀ مدرسین</ref> به عنوان نمونه یک مورد از احتجاجات [[امام علی|علی]]{{ع}} را می‌آوریم. وقتی [[عمر]] کشته شد و شورای شش‌ نفره برای تعیین خلیفه شکل گرفت، چون [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} دید که جریان مذاکرات در مسیر خلیفه ساختن [[عثمان]] است، فضایل و مناقب خویش و سفارش‌های [[پیامبر]] دربارۀ خلافت را بازگفت، از جمله فرمود: "شما را به خدا سوگند  می‌دهم، آیا در میان شما کسی جز من وجود دارد که پیامبر خدا او را به فرمان خدا در روز غدیر خم تعیین و نصب کرد و فرمود: هرکس را من مولای اویم، علی مولای اوست، خدایا با هرکه با او دوستی کند دوست باش و هرکه را که با او دشمنی کند، دشمن بدار، گفتند: نه"<ref>{{عربی|اندازه=120%|نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ نَصَبَهُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ غَيْرِي؟ قَالُوا: لا}}؛ بحار الأنوار، ج ۳۱ ص ۳۳۲ و ۳۸۱،۳۵۱،۳۷۳</ref>. در روز جنگ جمل هم به [[طلحه]] فرمود: آیا مگر از [[پیامبر]] نشنیدی که روز غدیر دربارۀ من فرمود: {{عربی|اندازه=150%|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ...}} گفت، آری شنیده‌ام. فرمود: پس چرا به جنگ من آمده‌ای؟ گفت: در خاطرم نبود!<ref>الغدیر، ج ۱ ص ۱۸۶</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۵۳.</ref>
*در طول بیش از هزار و چهارصد سال، پیوسته از سوی اصحاب [[پیامبر]]، تابعین، [[أئمه]] [[شیعه]]، خود [[امام علی|حضرت علی]] و [[حضرت زهرا]]{{عم}}، علمای [[شیعه]]، مؤلّفان فراوان و متکلّمان بسیار، به آن واقعه و حدیث، استناد و احتجاج شده است، تا هیچ تردیدی در حقانیّت [[امام علی|علی]]{{ع}} و اثبات تشیّع و درستی راه و مرام پیروان [[اهل بیت]]{{عم}} نماند. نزول عذاب الهی بر "[[حارث فهری]]" به دنبال درخواست خودش مبنی بر بارش سنگ بر سر او که در آیۀ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ}}﴾}}<ref>سوره معارج، آیه:۱.</ref> مطرح است، بلای آسمانی بر آنان که منکر حادثۀ غدیر شدند، مثل [[انس، براء]]، [[زید بن ارقم]] و...، احتجاج خدا و آسمان بر منکران آن حقیقت روشن بود. [[حضرت زهرا]]{{س}} مکرّر به واقعۀ غدیر اشاره و به آن احتجاج نمود، تا از حقّ مولایش [[امام علی|علی]]{{ع}} دفاع کند<ref>بحار الأنوار، ج ۲۸، ص ۲۰۵</ref> [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}}، بارها به [[غدیر خم]] احتجاج و استناد فرمود، مثل روز هفتم [[سقیفه]]، در [[مسجد]] و حضور مردم، زیر تیغ تهدید که بر سر او گرفته بودند، در مجلس خصوصی با [[ابوبکر]]، پس از غصب فدک از سوی [[ابوبکر]] و [[عمر]]، در مسجد [[پیامبر]] در زمان خلافت [[عمر]]، در شورای شش‌ نفره پس از کشته شدن [[عمر]]، هنگام بیعت مردم با [[عثمان]]، در پاسخ به [[طلحه]] و در زمان [[عثمان]]، در جنگ جمل و صفیّن، در نامه‌ای که به [[معاویه]] نوشت، در خطبۀ نماز جمعه در روز غدیر، در میدان کوفه خطاب به اصحاب [[پیامبر]]، در ماه‌های آخر عمر خویش در نوشته‌ای بلند و ۳۰ صفحه‌ای که نگاشت  و موارد فراوان دیگر.<ref>دربارۀ این احتجاج‌ها، ر. ک: «بحار الأنوار» ج ۹،۱۰،۲۷،۲۸،۲۹، احتجاج، طبرسی، الغدیر، ج ۱، اثبات الهداة، ج ۲، فضائل الخمسة من الصحاح السته» ج ۱ ص ۳۱۹، المناشدة و الاحتجاج بحدیث الغدیر، کمال السیّد</ref>. [[امامان معصوم]]{{عم}} دیگر نیز در صحنه‌ها و موقعیت‌های گوناگون از حادثۀ غدیر یاد کرده و به آن استناد و احتجاج کرده‌اند، که ذکر آنها در این مختصر نمی‌گنجد<ref>از جمله ر. ک: چهارده قرن با غدیر، محمّد باقر انصاری، ص ۶۳ به بعد</ref> اصحاب [[ائمه]]{{عم}} و علمای [[شیعه]] نیز مکرّر به این حدیث احتجاج کرده‌اند و مناظرات مستحکم و پاسخ‌های دندان‌شکن و براهین خلل‌ناپذیر در مجادلات کلامی [[شیعه]] با مخالفان بر محور واقعۀ [[غدیر خم]] اتفاق افتاده است<ref>از جمله ر. ک: کتاب سه‌جلدی مواقف الشیعه، احمدی میانجی، انتشارات جامعۀ مدرسین</ref> به عنوان نمونه یک مورد از احتجاجات [[امام علی|علی]]{{ع}} را می‌آوریم. وقتی [[عمر]] کشته شد و شورای شش‌ نفره برای تعیین خلیفه شکل گرفت، چون [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} دید که جریان مذاکرات در مسیر خلیفه ساختن [[عثمان]] است، فضایل و مناقب خویش و سفارش‌های [[پیامبر]] دربارۀ خلافت را بازگفت، از جمله فرمود: "شما را به خدا سوگند  می‌دهم، آیا در میان شما کسی جز من وجود دارد که پیامبر خدا او را به فرمان خدا در روز غدیر خم تعیین و نصب کرد و فرمود: هرکس را من مولای اویم، علی مولای اوست، خدایا با هرکه با او دوستی کند دوست باش و هرکه را که با او دشمنی کند، دشمن بدار، گفتند: نه"<ref>{{عربی|اندازه=120%|نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ نَصَبَهُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ غَيْرِي؟ قَالُوا: لا}}؛ بحار الأنوار، ج ۳۱ ص ۳۳۲ و ۳۸۱،۳۵۱،۳۷۳</ref>. در روز جنگ جمل هم به [[طلحه]] فرمود: آیا مگر از [[پیامبر]] نشنیدی که روز غدیر دربارۀ من فرمود: {{عربی|اندازه=150%|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ...}} گفت، آری شنیده‌ام. فرمود: پس چرا به جنگ من آمده‌ای؟ گفت: در خاطرم نبود!<ref>الغدیر، ج ۱ ص ۱۸۶</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۵۳.</ref>