*در مورد سفیانی چنین آمده است: او مردی است به رنگ سرخ و زرد، با چشم کبود،<ref>ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص264؛ تونه ای، مجتبی، موعودنامه، ص404</ref> بی بند و بار، آلوده و پرده در،<ref>ر.ک. تونه ای، مجتبی، موعودنامه، ص404</ref> از نسل بنی امیه و ابوسفیان است.<ref>ر.ک. نویسندگان کتاب، آفتاب مهر، ج۱، ص ۲۲۴؛ تونه ای، مجتبی، موعودنامه، ص404؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص264؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص390</ref> در ظاهر ذکر خدا میگوید،<ref>ر.ک. تونه ای، مجتبی، موعودنامه، ص404</ref> و همواره ذکر یارب یارب بر زبانش جاری است،<ref>ر.ک. نویسندگان کتاب، چشم به راه مهدی، ص ۲۷۳ـ۲۷۵</ref> ولی از پلیدترین و کثیف ترین مردم روزگار است<ref>ر.ک. تونه ای، مجتبی، موعودنامه، ص404؛ نویسندگان کتاب، چشم به راه مهدی، ص ۲۷۳ـ۲۷۵</ref> او با تظاهر به دین داری، گروه زیادی از مردم را فریب میدهد،<ref>ر.ک. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص390؛ نویسندگان کتاب، چشم به راه مهدی، ص ۲۷۳ـ۲۷۵</ref> حدود شش ماه قبل از ظهور امام زمان(علیه السلام)<ref>ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص264</ref> خروج و قیام خود را از منطقه وادی یابس "احتمالاً جنوب غرب سوریه واقع است" شروع میکند.<ref>ر.ک. نویسندگان کتاب، آفتاب مهر، ج۱، ص ۲۲۴</ref>
*در حکومت فضیلت محور امام مهدی(علیه السلام)، دیو صفتانی چون سفیانی، بدون تردید مجالی برای تحرک و فعالیت نخواهند داشت، بنابراین، پس از آن که امام مهدی او را به صلاح و سعادت دعوت کرد و او دعوت امام را بیپاسخ گذاشت، امام چارهای جز قطع ریشههای فساد این فاسد نخواهد داشت. از این رو، طبیعی است که سرانجامی جز هلاکت در انتظار سفیانی نباشد.<ref>ر.ک. آیتی، نصرت الله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص ۱۷۵ ـ ۱۷۶</ref> در روایات آمده حکومت سفیانی هشت ماه بیشتر طول نمیکشد، ولی در این مدت کوتاه، مواضع مهم را تصرف میکند.<ref>ر.ک. بهجت، محمد تقی، عصر ظهور، ص ۱۵</ref>
==فرجام سفیانی و طرز هلاکتش==
*فرجام سفیانی و طرز هلاکتش در منابع اهل سنت به چند صورت آمده است: گرفتار بیماری میشود؛ به زمین فرو میرود؛<ref>ر.ک. طبسی، نجم الدین، سفیانی، ص۸۴ ـ ۸۵</ref> سفیانی و سپاهیان او با حضرت مهدی(علیه السلام) به کارزار میپردازند،<ref>ر.ک. سلیمیان، خدا مراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۱۲۸ ـ ۱۲۹</ref> در نهایت سفیانی دستگیر شده و سپس اعدام میشود.<ref>ر.ک. طبسی، نجم الدین، سفیانی، ص۸۴ ـ ۸۵</ref>
*برخی از روایاتی که در مورد فرجام سفیانی آمده، عبارتند از:
#امیر المؤمنین(علیه السلام) فرمودند:<ref>التشریف بالمنن، ص۲۹۶، ب ۷۹، ح۴۱۷؛ معجم احادیث الامام المهدی (علیه السلام)، ج۵، ص۲۸</ref> «خداوند تمام سپاه سفیانی را نابود میکند و هیچ کسی از آنها جز سفیانی، روی زمین باقی نمیماند. در این حال، مهدی او را میگیرد و گردن میزند.» نسبت دادن کشتن سفیانی به امام مهدی میتوان مجازی دانست؛ به سبب اینکه، دستور قتل سفیانی از آن حضرت صادر میشود و لشکر آن حضرت، سفیانی را میکشد.<ref>ر.ک. آیتی، نصرت الله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص ۱۷۵ ـ ۱۷۶</ref>
#هم چنین حضرت(علیه السلام) فرمودند:<ref>معجم احادیث الامام المهدی (علیه السلام)، ج۳، ص 313 ـ 314</ref> «سفیانی را اسیر میکنند، نزد امام مهدی میآورند. آن حضرت دستور قتل او را صادر میکند و او نزد باب الرحبه کشته میشود.»<ref>ر.ک. آیتی، نصرت الله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص ۱۷۵ ـ ۱۷۶</ref> و ... .<ref>ر.ک. بهجت، محمد تقی، عصر ظهور، ص ۱۵؛ طبسی، نجم الدین، سفیانی، ص۸۴ ـ ۸۵؛ آیتی، نصرت الله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص ۱۷۵ ـ ۱۷۶</ref>
*این روایات به لحاظ سند ضعیف و به لحاظ مصادر و تعداد به گونهای نیستند که بتوان به مضمون آنها اطمینان کرد اما با اعتبارات عقلی هماهنگ هستند.<ref>ر.ک. آیتی، نصرت الله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص ۱۷۵ ـ ۱۷۶</ref>
==پاسخ تفصیلی==
==پاسخ تفصیلی==
نسخهٔ ۱۱ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۰
پاسخ تفصیلی
خصوصیات سفیانی
فرجام سفیانی و طرز هلاکتش
فرجام سفیانی و طرز هلاکتش در منابع اهل سنت به چند صورت آمده است: گرفتار بیماری میشود؛ به زمین فرو میرود؛[۱] سفیانی و سپاهیان او با حضرت مهدی(علیه السلام) به کارزار میپردازند،[۲] در نهایت سفیانی دستگیر شده و سپس اعدام میشود.[۳]
برخی از روایاتی که در مورد فرجام سفیانی آمده، عبارتند از:
امیر المؤمنین(علیه السلام) فرمودند:[۴] «خداوند تمام سپاه سفیانی را نابود میکند و هیچ کسی از آنها جز سفیانی، روی زمین باقی نمیماند. در این حال، مهدی او را میگیرد و گردن میزند.» نسبت دادن کشتن سفیانی به امام مهدی میتوان مجازی دانست؛ به سبب اینکه، دستور قتل سفیانی از آن حضرت صادر میشود و لشکر آن حضرت، سفیانی را میکشد.[۵]
هم چنین حضرت(علیه السلام) فرمودند:[۶] «سفیانی را اسیر میکنند، نزد امام مهدی میآورند. آن حضرت دستور قتل او را صادر میکند و او نزد باب الرحبه کشته میشود.»[۷] و ... .[۸]
امام باقر(علیه السلام) فرمودند:[۹] «سپس امام مهدی میفرماید: این مرد (سفیانی) از اطاعت من سر بر تافته، آن حضرت دستور قتل او را صادر میکند و او بر سنگ بیت المقدس گردن زده میشود.»[۱۰]
مرحوم حاجی نوری نقل میکند:[۱۱] «سفیانی را نزد حضرت حجت میآورند در حالی که عمامهاش را دور گردنش پیچیدهاند، سفیانی به حضرت میگوید: یابن رسول الله، مرا نکش. طبق این نقل اطرافیان میگویند: کسی که این همه اولاد رسول الله را کشته، او را آزاد میکنید؟ در هر حال آنقدر به حضرت فشار میآورند تا اینکه حضرت میفرماید: «شأنکم» (کار خودتان را بکنید)، خودتان میدانید، اختیار با خودتان، هر کار میخواهید بکنید. بدین ترتیب گویا حضرت اجازه میدهد او را بکشند و سرانجام او را میکشند.»[۱۲]
امام باقر(عليه السلام) فرمودند:[۱۳] «هنگامي كه سفيانى متوجه مى شود حضرت قائم(عليه السلام) از سمت كوفه به سوى او مى آيد، همراه سپاهيانش مى آيد تا حضرت قائم(عليه السلام) را ملاقات مى نمايد حضرت با او صحبت كرده و سفيانى با آن حضرت بيعت مى نمايد، وقتى پيش يارانش بر مى گردد به او مى گويند، خداوند تو را سرزنش كند، تو پس از آنكه خليفه و حاكم شدى چرا بيعت كردى و تسليم شدى، از اطاعت او خارج شده و با او مى جنگند و فرداى آن شب به جنگ با حضرت مى پردازند و در طول روز مى جنگند تا آنكه خداوند حضرت قائم(علیه السلام) و يارانش را قدرت داده و يارى مى نمايد، تا آنكه تمامى دشمنان را مى كشند و نابود مى سازند... .»[۱۴]
این روایات به لحاظ سند ضعیف و به لحاظ مصادر و تعداد به گونهای نیستند که بتوان به مضمون آنها اطمینان کرد اما با اعتبارات عقلی هماهنگ هستند.[۱۵]
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید: