تزکیه در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
==اهمیت تزکیه== | ==اهمیت تزکیه== | ||
*تزکیه نفس از رذایل اخلاقی و شهوات نفسانی به جهت آثار و فوایدی که برای انسان در پی دارد مورد توجه همه ملتها و ادیان الهی بوده و آنان برای تحصیل این امر از روشهای گوناگونی بهره میجستهاند. برهمائیان، پیروان یکی از مذاهب هند قدیم گرچه به توحید و نبوت اعتقادی نداشتند؛ | *تزکیه نفس از رذایل اخلاقی و شهوات نفسانی به جهت آثار و فوایدی که برای انسان در پی دارد مورد توجه همه ملتها و ادیان الهی بوده و آنان برای تحصیل این امر از روشهای گوناگونی بهره میجستهاند. برهمائیان، پیروان یکی از مذاهب هند قدیم گرچه به توحید و نبوت اعتقادی نداشتند؛ لکن به تزکیه نفس اهتمام میورزیدند. آنان مدت عمر خویش را به ۴ مرحله تقسیم کرده، یکی از مراحل آن را به ترک لذتهای مادی و دنیوی و پناه بردن به جنگلها برای تزکیه نفس اختصاص داده بودند<ref>المیزان، ج۶، ص۱۸۲ ـ ۱۸۳.</ref>. | ||
*فرقه بودایی، مذهب خود را بر تهذیب نفس و مخالفت با هواها بنا کرده بودند. بودا رئیس این فرقه که از شاهزادگان بود در جوانی مادیات و سلطنت را رها کرده و برای ریاضت و معرفت نفس به جنگلها پناه برد<ref>همان، ص۱۸۳ ـ ۱۸۴؛ تاریخ جامع ادیان، ص۱۸۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/41.htm [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴]</ref>. | *فرقه بودایی، مذهب خود را بر تهذیب نفس و مخالفت با هواها بنا کرده بودند. بودا رئیس این فرقه که از شاهزادگان بود در جوانی مادیات و سلطنت را رها کرده و برای ریاضت و معرفت نفس به جنگلها پناه برد<ref>همان، ص۱۸۳ ـ ۱۸۴؛ تاریخ جامع ادیان، ص۱۸۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/41.htm [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴]</ref>. | ||
*مانویه، نفس را از عالم نور میدانستند که به عالم تاریک بدن هبوط کرده و معتقد بودند که نفس جز با مرگ و خروج آن از بدن یا ریاضت به سعادت نخواهد رسید<ref>المیزان، ج۶، ص۱۸۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/41.htm [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴]</ref>. | *مانویه، نفس را از عالم نور میدانستند که به عالم تاریک بدن هبوط کرده و معتقد بودند که نفس جز با مرگ و خروج آن از بدن یا ریاضت به سعادت نخواهد رسید<ref>المیزان، ج۶، ص۱۸۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/41.htm [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴]</ref>. |
نسخهٔ ۱۵ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۲۴
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تزکیه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
تزکیه: پیراستن نفس از صفات رذیله و آراستن آن به صفات حمیده.
واژهشناسی لغوی
- تزکیه از ماده "زـ ک ـ و" و در لغت به معنای استوار ساختن و دور کردن شئ از عیب و کاستی[۱]. و ایجاد رشد، برکت و طهارت[۲]. در آن یا به معنای دور دانستن شئ از عیوب و گواهی به پاکی و طهارت آن[۳] است. برخی معنای اصلی تزکیه را کنار زدن نادرستیها از امور صحیح دانسته و دیگر معانی را از لوازم و آثار آن به حساب آورده[۴] و افزودهاند: تفاوت تزکیه با تطهیر و تهذیب در این است که در تطهیر دستیابی به "طهارت" در برابر "رجس" و در تزکیه کنار زدن آنچه باید کنار گذاشته شود و در تهذیب، حاصل شدن صلاح و خلوص، مورد نظر است[۵]. البته به گفته برخی تزکیه مبالغه در تطهیر است[۶] وعدهای هم گفتهاند: تطهیر پیراستن و تزکیه آراستن است[۷] و به عبارت دیگر تطهیر بیرون راندن آلودگیها و پاک کردن شیء است تا آماده رشد و نمو گردد و تزکیه رشد دادن و به شکوفایی رساندن آن است[۸][۹].
- تزکیه در اصطلاح علم اخلاق عبارت از پاک کردن و پیراستن نفس از نقایص و صفات رذیله و آراستن آن به صفات پسندیده و کمالات نفسانیه است[۱۰] و برخی برای آن مراحلی برشمردهاند؛ از جمله:
تزکیه در قرآن
- تزکیه به معنای پاک کردن یا پاک دانستن نفس از آلودگیها به صورتهای گوناگون بیش از ۲۰ بار در قرآن به کار رفته و افزون بر آن از واژهها و موضوعات دیگر مرتبط با تزکیه نیز استفاده شدهاست. در این موارد عمدتاً از مطالبی چون تزکیه هدف از بعثت پیامبران﴿﴿ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴾﴾[۱۵]، رستگاری و مخلّد بودن اهل تزکیه در بهشت﴿﴿جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء مَن تَزَكَّى﴾﴾[۱۶]؛ ﴿﴿ قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى ﴾﴾[۱۷] و عوامل، موانع، آثار و برکات تزکیه﴿﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾﴾[۱۸] ﴿﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾﴾[۱۹]؛ ﴿﴿وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء مَن تَزَكَّى ﴾﴾[۲۰] سخن به میان آمده است[۲۱].
اهمیت تزکیه
- تزکیه نفس از رذایل اخلاقی و شهوات نفسانی به جهت آثار و فوایدی که برای انسان در پی دارد مورد توجه همه ملتها و ادیان الهی بوده و آنان برای تحصیل این امر از روشهای گوناگونی بهره میجستهاند. برهمائیان، پیروان یکی از مذاهب هند قدیم گرچه به توحید و نبوت اعتقادی نداشتند؛ لکن به تزکیه نفس اهتمام میورزیدند. آنان مدت عمر خویش را به ۴ مرحله تقسیم کرده، یکی از مراحل آن را به ترک لذتهای مادی و دنیوی و پناه بردن به جنگلها برای تزکیه نفس اختصاص داده بودند[۲۲].
- فرقه بودایی، مذهب خود را بر تهذیب نفس و مخالفت با هواها بنا کرده بودند. بودا رئیس این فرقه که از شاهزادگان بود در جوانی مادیات و سلطنت را رها کرده و برای ریاضت و معرفت نفس به جنگلها پناه برد[۲۳][۲۴].
- مانویه، نفس را از عالم نور میدانستند که به عالم تاریک بدن هبوط کرده و معتقد بودند که نفس جز با مرگ و خروج آن از بدن یا ریاضت به سعادت نخواهد رسید[۲۵][۲۶].
- صابئیه از دیگر فرقههای بتپرست و مشرک[۲۷] ـ یا موحد به نظر برخی[۲۸] ـ تطهیر نفس از شهوات و تهذیب اخلاق را بر خود واجب کرده، راه دستیابی به این مرتبه را ریاضت و دوری از شهوات میدانستند[۲۹][۳۰].
- اهل کتاب یعنی یهود، نصارا و مجوس نیز به تزکیه نفس اهتمام فراوانی میورزیدند و در کتب آنان دستورات فراوانی برای اصلاح نفس و تهذیب آن از شهوات وجود دارد، چنان که قرآنکریم در آیاتی به برخی اعمال نصارا برای تهذیب نفس همچون ترک دنیا و انتخاب رهبانیت﴿﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ ﴾﴾[۳۱] و نیز ﴿﴿ ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴾﴾[۳۲][۳۳]. و برخی اعمال متعبدان یهود چون تلاوت آیات خدا در حال سجده﴿﴿ لَيْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاء اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ ﴾﴾[۳۴]، گوشهگیری از مردم برای عبادت و خودسازی﴿﴿ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا﴾﴾[۳۵]، ترک دنیا و انتخاب رهبانیت﴿﴿ لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ ﴾﴾[۳۶] اشاره کردهاست. اسلام نیز برای تزکیه نفس و تطهیر پیروان خود از آلودگیهای کفر و گناه و اخلاق ناپسند اهمیت فراوانی قائل شده که این اهتمام را از موارد ذیل میتوان استفاده کرد[۳۷]:
- تزکیه هدف بعثت انبیا(ع): قرآن در آیاتی یکی از عمدهترین اهداف انبیا(ع) را تزکیه نفس و پاک کردن بشر از آلودگیها دانسته است؛ از جمله در آیه ۱۵۱ سوره بقره خطاب به مسلمانان میگوید: ما به سوی شما پیامبری فرستادیم تا با تلاوت آیات الهی شما را از آلودگیها پاک سازد:﴿﴿كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ ﴾﴾[۳۸][۳۹][۴۰].
- رستگاری در گرو تزکیه: رسیدن به فلاح اخروی از بالاترین اهداف مؤمنان است که قرآن راه دستیابی به آن را مبارزه با هواهای نفسانی و تزکیه ذکر کرده است:﴿﴿ قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا ﴾﴾[۴۱]؛ همچنین قرآن در آیاتی دیگر مؤمنانی را رستگار دانسته است که در جهت تزکیه نفس میکوشند:﴿﴿ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خَاشِعُونَ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ﴾﴾[۴۲] زکات در این آیه اعم از پرداخت زکات و تزکیه نفس است[۴۳][۴۴].
- تقدم تزکیه بر تعلیم و تعلم: قرآن در ۴ آیه تزکیه را با تعلیم و تعلم در کنار یکدیگر آورده که در سه آیه تزکیه را مقدم داشته: ﴿﴿وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ﴾﴾[۴۵] و در یک آیه تعلیم مقدم شده است:﴿﴿ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ ﴾﴾[۴۶] در اینکه فلسفه این تقدیم و تأخیر چیست و کدامیک در واقع بر دیگری تقدم دارد اقوال متعددی در بین مفسران مطرح است؛ ولی آنچه از همه قویتر به نظر میرسد این است که تعلیم هرچند از جهت وجود خارجی بر تزکیه مقدم است؛ اما از جهت اهمیت و رتبه از آن متأخر است، زیرا تعلیم و تعلم مقدمه و وسیلهای برای رسیدن به تزکیه است که اگر این هدف بدون تعلیم حاصل میشد ضرورتی برای تعلیم نبود[۴۷] و تقدم تزکیه در سه آیه از ۴ آیه مؤید همین امر است[۴۸]؛ اما اینکه در دعای حضرت ابراهیم(ع) تعلیم بر تزکیه مقدم شده بدان جهت است که حضرت ابراهیم(ع) در مقام طلب چند خواسته از خداوند است و در مقام تحقق و عالم خارج علم مقدم بر تزکیه است، زیرا انسان ابتدا باید به اعمال صالح و اخلاق فاضله آگاه شود و بعد خود را تزکیهکند[۴۹][۵۰].
- سوگندهای متعدد بر رستگاری اهل تزکیه: خداوند در سوره شمس به خورشید و ماه و شب و آسمان و بناکننده آن و زمین و گستراننده آن و نفس انسان و مرتبکننده آن سوگند یاد کرده است که تزکیه کننده نفس رستگار خواهد شد:﴿﴿ وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاهَا وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاَّهَا وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا وَالسَّمَاء وَمَا بَنَاهَا وَالأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا﴾﴾[۵۱] سوگندهای یاد شده نشان آن است که مسئله اصلی بشر همین تزکیه نفس است که در صورت وجود آن انسان اهل سعادت و گرنه اهل شقاوت و بدبختی خواهدبود[۵۲][۵۳].
اسباب تزکیه
- عوامل و اسباب متعددی در درون یا برون آدمی وجود دارد که هریک به نوعی در تزکیه نفس نقش دارد. این عوامل عبارتاند از[۵۴]:
خداوند
- منشأ همه امور خیر خداوند است و تا اراده او به چیزی تعلّق نگیرد تحقق آن از سوی بشر امکانپذیر نیست، بر این اساس انسان در همه امور از جمله تزکیه نفس نیازمند عنایت الهی و توفیق اوست و اگر فضل و رحمت خدا نباشد هیچ انسانی به تزکیه خود قادر نخواهد بود: ﴿﴿ وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاء وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾﴾[۵۵]، به همین جهت از جمله اسمای الهی که در روایات و ادعیه ذکر شده "مزکّی"[۵۶] یعنی تزکیهکننده است و همانگونه که تزکیه کننده حقیقی خداست تنها کسی که میتواند به حق بر پاکی و تزکیه افراد گواهی دهد خداوند است:﴿﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَن يَشَاء وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً ﴾﴾[۵۷] در شأن نزول آیه فوق نقل شده که اهل کتاب خود را انسانهایی پاک و برتر از دیگران میدانستند که آیه فوق نازل شد و تزکیه کننده حقیقی را خداوند دانست[۵۸] و این بدان جهت است که خداوند از ظاهر و باطن افراد بهتر از خود آنان آگاهی داشته، میتواند پاکی یا ناپاکی آنان را تصدیق کند[۵۹][۶۰].
رهبران الهی
- پیامبران، امامان و اولیای خاص الهی ـ که بر فطرت پاک آفریده شده و به طور موهبتی و غیر اکتسابی از آلودگیهای شرک و گناه و صفات ناپسند منزهاند[۶۱]﴿﴿قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلامًا زَكِيًّا ﴾﴾[۶۲] ـ به عنوان واسطه فیض الهی و مربّی انسانها از عوامل عمده تزکیه انسانها به شمار میروند که با تلاوت آیات قرآن و بیان احکام الهی و فضایل اخلاقی انسانها را از آلودگی شرک و گناه و اخلاق رذیله پاک میکنند[۶۳]﴿﴿وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ﴾﴾[۶۴]، ﴿﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ﴾﴾[۶۵] و نیز ﴿﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ ﴾﴾[۶۶] و به همین جهت که اینان نقش عمدهای در جهت تزکیه انسانها دارند حضرت ابراهیم(ع) از خداوند تقاضای فرستادن پیامبرانی میکند تا نسل او را از آلودگیها پاک کنند:﴿﴿ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴾﴾[۶۷]. همچنین قرآن در آیات ۱۷ ـ ۱۸ سوره نازعات به حضرت موسی(ع) فرمان میدهد که به سوی فرعون رفته، او را به تزکیه فرا خواند:﴿﴿اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَى أَن تَزَكَّى﴾﴾[۶۸]. به نظر برخی مراد از تزکیه بشر از سوی انبیا(ع) تزکیه در قول است؛ یعنی آنان در قیامت بر پاک بودن نفوس شهادت میدهند[۶۹][۷۰].
پایبندی به ایمان و عمل صالح
- هرچند خداوند با فرستادن پیامبران و توفیق و عنایت خویش زمینه تزکیه انسانها را فراهم میکند؛ ولی این خود افراد هستند که با پذیرش آگاهانه و آزادانه دعوت انبیا و پایبندی به دستورات و مقررات الهی، خویش را از برکات بعثت پیامبران برخوردار ساخته، پاکی و تزکیه را برای خود رقم میزنند، از اینرو قرآنکریم در آیات ۷۵ ـ ۷۶ سوره طه از یک سو بهشت و درجات عالی آن را برای مؤمنان و صالحان ثابت میکند و از سوی دیگر همه آنها را جزای اهل تزکیه میداند: ﴿﴿وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء مَن تَزَكَّى ﴾﴾[۷۱] و این بدان معناست که تزکیه بدون ایمان و عمل صالح به دست نمیآید. در آیهای دیگر، قرآن مؤمنان را از خودستایی و پاک شمردن خود برحذر داشته و خداوند را آگاهتر به حال تقواپیشگان معرفی کرده است:﴿﴿فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى ﴾﴾[۷۲] از این آیه به دست میآید که راه دستیابی به تزکیه، تقوا و عمل است نه ادعای پاک بودن[۷۳]. همچنین در آیه ۱۸ سوره فاطر تزکیه بدل از خشیت و اقامه نماز معرفی شده است﴿﴿ وَلا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَإِن تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَمَن تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴾﴾[۷۴] و این از پیوند عمیق تزکیه با اعمال انسان پرده برمیدارد، براین اساس میتوان گفت عمدهترین فلسفه تشریع عبادات و مکلّف ساختن انسانها دورکردن آنها از آلودگیها و رشد و تکامل معنوی آنان است، چنان که قرآن در آیات متعددی به برخی از عبادات اشاره کرده و آنها را عامل دوری انسان از آلودگیها دانسته است؛ مانند[۷۵]:
- الف. نماز: نماز از عباداتی است که اگر با آداب و شرایط آن به جا آورده شود هم باعث جلوگیری از آلوده شدن انسان به گناه میگردد:﴿﴿ وَأَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ ﴾﴾[۷۶] و هم او را از گناهانی که مرتکب شده پاک میکند:﴿﴿ وَأَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ ﴾﴾[۷۷] در شأن نزول آیه فوق نقل شده که یکی از مسلمانان بنام ابوالیسر برای پاک شدن خود از گناهی که مرتکب شده بود نزد رسول خدا(ص) آمد که آیه فوق نازل شد و پس از آن، پیامبر به وی فرمود: نماز تو کفاره گناه توست[۷۸] در روایتی نماز همچون آبی دانسته شده است که همه گناهان بین دو نماز را محو میکند[۷۹] و برپایه روایتی دیگر پیامبر(ص) فرمود: نمازی که با آداب و شرایط اقامه شود گناهان را همچون برگ خزان میریزد[۸۰][۸۱].
- ب. انفاق در راه خدا: انفاق مال چه واجب و چه مستحب موجب پاک شدن و تطهیر قلوب از آلودگیها و صفات ناپسند همچون بخل و دوستی دنیا میگردد[۸۲]: ﴿﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾﴾[۸۳] بیشتر مفسران مراد از آیه فوق را گرفتن زکات واجب دانستهاند[۸۴]؛ اما برخی مراد از آن را بخشی از اموال افراد گنهکار دانستهاند که جهت کفاره گناه خویش میپردازند[۸۵]. شأن نزول آیه فوق[۸۶] که به گناه ابولبابه و گرفتن بخشی از اموال او از سوی پیامبر جهت کفاره گناه اشاره دارد و نیز آیه بعد که از پذیرش توبه گناهکاران و قبول انفاقهای آنان از سوی خداوند سخن گفته:﴿﴿أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴾﴾[۸۷] مؤید این نظرند، اگرچه استفاده حکم زکات واجب و انفاقهای دیگر از آیه با یکدیگر تنافی ندارد. در آیات ۱۸ـ ۱۹ سوره لیل نیز به انفاق در راه خدا و نقش آن در تزکیه اشاره کرده و آن را از صفات متقین دانسته است: ﴿﴿الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى﴾﴾[۸۸]. در روایات اسلامی نیز بر تأثیر انفاق در تزکیه و محو گناهان تأکید شده است؛ از جمله پیامبر(ص) فرمود: هر کس خانواده مسلمانی را یک شبانه روز پذیرایی کند خداوند گناهان او را محو میکند[۸۹][۹۰].
موانع تزکیه
- موانع دستیابی انسان به رشد معنوی و تزکیه نفس فراوان است که برخی از آنها عبارتاند از[۹۱]:
شیطان
- از آنجا که شیطان دشمن انسان است[۹۲] و سوگند یاد کرده تا همه انسانها را گمراه کند[۹۳] وی یکیاز عوامل اصلی آلوده شدن انسانها به گناه و مانع عمده تحصیل تزکیه به شمار میرود، بر همین اساس قرآن مؤمنان را از پیروی او برحذر داشته، میگوید اگر لطف خدا نبود ـ با توجه به دامها و وسوسههای شیطان[۹۴] ـ هیچکس قادر به تزکیه خود نبود:﴿﴿ وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاء وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾﴾[۹۵][۹۶].
عصیان و گناه
- نافرمانی خداوند و ارتکاب برخی گناهان از دیگر اموری است که قرآن در آیاتی آن را مانع تطهیر قلوب مؤمنان برمیشمارد، چنان که در آیه ۱۷۴ سوره بقره و آیه ۷۷ سوره آل عمران به برخی از این گناهان از جمله پیمان شکنی یهود و کتمان حقایق به قصد رسیدن به مال دنیا اشاره کرده و آن را مانع تزکیه آنان دانسته است: ﴿﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾﴾[۹۷]، ﴿﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لاَ خَلاقَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾﴾[۹۸] مراد از عدم تزکیه این افراد این است که خداوند آنان را از آلودگی گناهشان به وسیله آمرزش پاک نمیکند. البته برخی گفتهاند: مراد از عدم تزکیه آن است که خداوند به پاکی و طهارت آنان گواهی نمیدهد[۹۹] یا مراد این است که خداوند این افراد را در جایگاه پاکان قرار نمیدهد[۱۰۰][۱۰۱].
آثار تزکیه
- تزکیه و تطهیر نفس از آلودگیها آثار و فواید فراوانی برای فرد و جامعه دارد که در درجه اوّل این فواید به خود تزکیه کننده باز میگردند:﴿﴿وَمَن تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ ﴾﴾[۱۰۲] برخی از این فواید عبارتاند از[۱۰۳]:
فلاح و رستگاری
- تزکیه نفس موجب رستگار شدن فرد در دنیا و آخرت است: ﴿﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا﴾﴾[۱۰۴] و نیز ﴿﴿ قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى ﴾﴾[۱۰۵][۱۰۶].
نجات از آتش جهنم
- پرهیزگارانی که با دادن اموال خود در راه خدا نفس خویش را از آلودگیها پاک میکنند از آتش جهنم نجات خواهند یافت: ﴿﴿وَسَيُجَنَّبُهَا الأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى ﴾﴾[۱۰۷][۱۰۸]
برخورداری از درجات بالای بهشت
- پاداش مؤمنانی که قلوب خود را از آلودگیها تزکیه کرده، اعمال صالح انجام دهند درجات بالای بهشت و زندگی دائمی در آن است:﴿﴿وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء مَن تَزَكَّى ﴾﴾[۱۰۹][۱۱۰].
تزکیه نفس یکی از اسباب رستگاری
- هرکس نفس خود را تزکیه کند، قطعاً رستگار میشود: ﴿﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا﴾﴾[۱۱۱] تزکیه نفس، یعنی شخص با اطاعت از خدا و اعمال پسندیده[۱۱۲] خودش را از کفر، شرک، نافرمانی و اخلاق رذیله پاکیزه کند[۱۱۳] و با تقوا و علم به معارف الهی، نفس خود را رشد دهد[۱۱۴] برخی، فاعل تزکیه را خدا دانسته و در تفسیر آیه گفتهاند: کسی رستگار میشود که خدا نفس او را پاکیزه کند[۱۱۵]؛ ولی این سخن خلاف ظاهر آیه و ضعیف دانسته شده است[۱۱۶].
- "تزکّی" نیز سبب رستگاری دانسته شده: ﴿﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى﴾﴾[۱۱۷] که آن را به معنای پاکی از شرک، کفر، گناهان و اخلاق ناپسند[۱۱۸] و برخی به معنای پرداخت حقوق مالی واجب، مستحب یا هر دو دانستهاند[۱۱۹] برخی به استناد شأن نزول آیه، نیز احادیثی در این زمینه، مراد از تزکّی را زکات فطره دانستهاند[۱۲۰] به تأثیر انفاق مالی در رسیدن به رستگاری، در آیاتی دیگر نیز اشاره شده است: ﴿﴿ فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾﴾[۱۲۱]؛ نیز ﴿﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ﴾﴾[۱۲۲]، ﴿﴿أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾﴾[۱۲۳]؛ ﴿﴿لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾﴾[۱۲۴]، ﴿﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾﴾[۱۲۵] به گفته برخی، فعل ماضی "أَفلَحَ" و حرف تحقيق ﴿﴿قَدْ﴾﴾ در ﴿﴿قَدْ أَفْلَحَ ﴾﴾[۱۲۶] بر رستگاری قطعی مؤمنانی دلالت دارد که به تزکیه نفس پرداخته و خود را به هواهای نفسانی نیالایند[۱۲۷]
- کسانی نیز که از بخل نفس خویش مصون میمانند، رستگار دانسته شدهاند:﴿﴿وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴾﴾[۱۲۸]؛ ﴿﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنفِقُوا خَيْرًا لّأَنفُسِكُمْ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾﴾[۱۲۹] گرچه در تفسیر شحّ[۱۳۰] و تفاوت آن با بخل[۱۳۱] سخنان گوناگونی ذکر شده، بسیاری از مفسران، شحّ را همان بخل[۱۳۲] یا بخل همراه حرص[۱۳۳] یا حالتی نفسانی دانستهاند که به بخل و منع انفاق میانجامد[۱۳۴]، بنابراین لازمِ مصون ماندن از شحّ، پرداخت حقوق مالی واجب است[۱۳۵][۱۳۶].
منابع
پانویس
- ↑ ترتیبالعین، ص۳۴۸، «زکو».
- ↑ مقاییساللغه، ج۳، ص۱۷، «زکی»؛ النهایه، ج۲، ص۱۰۷؛ لسان العرب، ج۶، ص۶۴، «زکا».
- ↑ المنجد، ص۶۱۶، «زکو».
- ↑ التحقیق، ج۴، ص۲۹۳ «زکو».
- ↑ التحقیق، ج۴، ص۲۹۴.
- ↑ الصافی، ج۲، ص۳۷۱؛ جوامعالجامع، ج۲، ص۹۲.
- ↑ التحریر و التنویر، ج۱۱، ص۲۳.
- ↑ المیزان، ج۹، ص۳۷۷.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ جامعالسعادات، ج۱، ص۴۰۰؛ معراجالسعاده، ص۷۵ ـ ۷۸.
- ↑ شرط کردن با خود مبنی بر بازنگشتن به گناه.
- ↑ عتاب و عقاب کردن نفس در صورت گناه.
- ↑ ریاضالسالکین، ج۳، ص۱۵۲؛ اخلاق در قرآن، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای؛ سوره بقره، آیه:۱۲۹.
- ↑ بوستانهایی جاودان که از بن آنها جویباران جاری است، در آن جاودانند و آن پاداش کسانی است که پاکی ورزند؛ سوره طه، آیه:۷۶.
- ↑ بیگمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد؛ سوره اعلی، آیه:۱۴.
- ↑ از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست؛ سوره توبه، آیه:۱۰۳.
- ↑ بیگمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان میدارند و (آن را) به بهای اندک میفروشند جز آتش در اندرون خود نمیانبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمیگوید و آنها را پاکیزه نمیگرداند و عذابی دردناک خواهند داشت؛ سوره بقره، آیه:۱۷۴.
- ↑ و آنانکه نزد او با ایمان بیایند در حالی که کارهای شایسته کرده باشند، دارای پایههای والایند ...بوستانهایی جاودان که از بن آنها جویباران جاری است، در آن جاودانند و آن پاداش کسانی است که پاکی ورزند؛ سوره طه، آیه: ۷۵- ۷۶.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ المیزان، ج۶، ص۱۸۲ ـ ۱۸۳.
- ↑ همان، ص۱۸۳ ـ ۱۸۴؛ تاریخ جامع ادیان، ص۱۸۰.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ المیزان، ج۶، ص۱۸۴.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ جامعالبیان، ج۱۷، ص۱۶۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۱۶.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱، ص۲۵۹؛ المنیر، ج۱، ص۱۷۷ ـ ۱۷۹.
- ↑ المیزان، ج۶، ص۱۸۴؛ الملل والنحل، ج۲، ص۳۱.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ بیگمان یهودیان و مشرکان را دشمنترین مردم به مؤمنان مییابی و نزدیکترین آنان در دوستی به مؤمنان کسانی را مییابی که میگویند ما مسیحی هستیم؛ این از آن روست که برخی از آنان کشیشان و راهبانی (حقجو) هستند و اینکه آنان گردنکشی نمیکنند؛ سوره مائده، آیه:۸۲.
- ↑ سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت آن است نگاه نداشتند آنگاه ما پاداش مؤمنانشان را ارزانی داشتیم و بسیاری از آنان بزهکارند؛ سوره حدید، آیه:۲۷.
- ↑ المیزان، ج۶، ص۱۸۴ ـ ۱۸۵.
- ↑ آنان برابر نیستند؛ از اهل کتاب گروهی برخاستگانند که در طول شب آیات خداوند را تلاوت میکنند در حالی که سر به سجده دارند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۱۳.
- ↑ و در این کتاب از مریم یاد کن هنگامی که از خانواده خویش در جایگاهی خاوری گوشه گزید؛ سوره مریم، آیه:۱۶.
- ↑ بیگمان یهودیان و مشرکان را دشمنترین مردم به مؤمنان مییابی و نزدیکترین آنان در دوستی به مؤمنان کسانی را مییابی که میگویند ما مسیحی هستیم؛ این از آن روست که برخی از آنان کشیشان و راهبانی (حقجو) هستند و اینکه آنان گردنکشی نمیکنند؛ سوره مائده، آیه:۸۲.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیههای ما را بر شما میخواند و (جان) شما را پاکیزه میگرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد؛ سوره بقره، آیه:۱۵۱.
- ↑ نیز ر. ک: سوره آل عمران، آیه: ۱۶۴؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۹ ؛ سوره نازعات، آیه: ۱۷ - ۱۸.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد؛ سوره شمس، آیه:۹.
- ↑ بیگمان مؤمنان رستگارند.همانان که در نماز خویش فروتنند.و آنان که از یاوه رویگردانند.و آنان که دهنده زکاتند سوره مؤمنون، آیه: ۱- ۴ .
- ↑ النهایه، ج۲، ص۱۰۷ «زکا»؛ الکشاف، ج۳، ص۱۷۶؛ التفسیرالکبیر، ج۲۳، ص۷۹ ـ ۸۰؛ الفرقان، ج۱۷ ـ ۱۸، ص۲۰۸.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ به شما کتاب آسمانی و فرزانگی میآموزد؛ سوره بقره، آیه:۱۵۱؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۶۴؛ سوره جمعه، آیه:۲
- ↑ به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۹.
- ↑ الفرقان، ج۱ ـ ۲، ص۱۶۱.
- ↑ الفرقان، ج۱ ـ ۲، ص۱۶۱.
- ↑ المیزان، ج۱۹، ص۲۶۵.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ سوگند به خورشید و روشنایی آن،و به ماه چون از پی آن درآید،و به روز چون آن (زمین) را روشن گرداند،؛و به شب چون آن را فرا پوشاند،و به آسمان و آنکه آن را بنا کرد، و به زمین و آنکه آن را بگسترد،و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت،پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد،بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد؛ سوره شمس، آیه: ۱- ۹ .
- ↑ نمونه، ج۲۷، ص۴۷ ـ ۴۸.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمیماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک میدارد و خداوند شنوایی داناست؛ سوره نور، آیه:۲۱.
- ↑ البلد الامین، ص۳۲۳؛ المقام الاسنی، ص۹۵؛ فیضالقدیر، ج۲، ص۱۹۴.
- ↑ آیا به کسانی ننگریستهای که خویشتن را پاکیزه میانگارند اما (این) خداوند است که هر کس را بخواهد پاکیزه میدارد و سر مویی ستم نخواهند دید؛ سوره نساء، آیه:۴۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج۳، ص۹۰ ـ ۹۱ ؛ المیزان، ج۴، ص۳۷۲.
- ↑ مواهب الرحمن، ج۸، ص۲۷۷.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ مواهب الرحمن، ج۸، ص۲۷۶.
- ↑ گفت: من، تنها فرستاده پروردگار تو هستم تا به تو پسری پاکیزه ببخشم؛ سوره مریم، آیه:۱۹.
- ↑ التحریر والتنویر، ج۱، ص۱۹۴؛ تفسیر مراغی، ج۱۱، ص۱۶ ـ ۱۷.
- ↑ و بسا پیامبرانی که همراه آنان تودههای انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست میدارد؛ سوره آل عمران، آیه:۱۴۶.
- ↑ بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۶۴.
- ↑ اوست که در میان نانویسندگان (عرب) ، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند؛ سوره جمعه، آیه:۲.
- ↑ پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای؛ سوره بقره، آیه:۱۲۹.
- ↑ فرمود:) به سوی فرعون برو که او سرکشی کرده است. (به او) بگو: آیا سر آن داری که پاکیزگی یابی؟؛ سوره نازعات، آیه: ۱۷ - ۱۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۵.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ و آنانکه نزد او با ایمان بیایند در حالی که کارهای شایسته کرده باشند، دارای پایههای والایند ...بوستانهایی جاودان که از بن آنها جویباران جاری است، در آن جاودانند و آن پاداش کسانی است که پاکی ورزند؛ سوره طه، آیه: ۷۵- ۷۶.
- ↑ خود را به پاکی نستایید که او به آنکه پرهیزگاری ورزد داناتر است؛ سوره نجم، آیه:۳۲.
- ↑ الفرقان، ج۲۷، ص۴۴۷ ـ ۴۴۹.
- ↑ و هیچ بار برداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد و اگر فردی گرانبار، (کسی را) برای برداشتن بار خویش، فرا خواند چیزی از بار او برداشته نخواهد شد هر چند خویشاوند باشد، تو تنها کسانی را که در نهان از پروردگارشان میهراسند و نماز را بپا میدارند هشدار میدهی و هر کس پاکیزگی پیشه کند به سود خویش کرده است و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است؛ سوره فاطر، آیه:۱۸.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۵.
- ↑ و نماز را در دو سوی روز و ساعتی از آغاز شب بپا دار؛ بیگمان نیکیها بدیها را میزدایند؛ این یادکردی برای یادآوران است؛ سوره هود، آیه:۱۱۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج۵، ص۳۰۷،۳۰۸؛ منهجالصادقین، ج۴، ص۴۶۰.
- ↑ تهذیب الاحکام، ج۲، ص۲۳۷؛ وسائل الشیعه، ج۴، ص۱۲.
- ↑ منهجالصادقین، ج۴، ص۴۶۲.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ منهج القرآن فی تربیة المجتمع، ص۲۰۴؛ بحارالانوار، ج۶، ص۱۰۴؛ نمونه، ج۸، ص۱۱۷.
- ↑ از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست؛ سوره توبه، آیه:۱۰۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۱۰۲؛ المیزان، ج۹، ص۳۷۷؛ المنیر، ج۱۱ ـ ۱۲، ص۲۸.
- ↑ جامع البیان، ج۱۱، ص۲۵؛ مجمعالبیان، ج۵، ص۱۰۲.
- ↑ جامعالبیان، ج۱۱، ص۲۴ ـ ۲۶؛ المیزان، ج۹، ص۳۸۴.
- ↑ آیا ندانستهاند: خداوند است که از بندگانش توبه را میپذیرد و زکاتها را دریافت میدارد و خداوند است که توبهپذیر بخشاینده است؟!؛ سوره توبه، آیه:۱۰۴.
- ↑ همان کس که داراییش را میبخشد تا خود پاک و پیراسته شود، و از هیچ کس نزد او نعمتی نیست که باید پاداش داده شود ؛ سوره لیل، آیه: ۱۸ - ۱۹.
- ↑ عوالیاللئالی، ج۳، ص۲۸۳؛ بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۸۹؛ کنزالعمال، ج۱۵، ص۷۷۵.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ سوره فاطر، آیه:۶.
- ↑ سوره حجر، آیه:۳۹ ـ ۴۰.
- ↑ مجمعالبیان، ج۷، ص۲۱۰.
- ↑ اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمیماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک میدارد و خداوند شنوایی داناست؛ سوره نور، آیه:۲۱.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ بیگمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان میدارند و (آن را) به بهای اندک میفروشند جز آتش در اندرون خود نمیانبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمیگوید و آنها را پاکیزه نمیگرداند و عذابی دردناک خواهند داشت؛ سوره بقره، آیه:۱۷۴.
- ↑ آنان که پیمان با خداوند و سوگندهای خود را به بهای ناچیز میفروشند، در جهان واپسین بیبهرهاند و خداوند با آنان سخن نمیگوید و در روز رستخیز به آنان نمینگرد و آنان را پاکیزه نمیدارد و عذابی دردناک خواهند داشت؛ سوره آل عمران، آیه:۷۷.
- ↑ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۱۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۱۲.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ هر کس پاکیزگی پیشه کند به سود خویش کرده است؛ سوره فاطر، آیه:۱۸.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد؛ سوره شمس، آیه: ۹.
- ↑ بیگمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد؛ سوره اعلی، آیه:۱۴.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ همان کس که داراییش را میبخشد تا خود پاک و پیراسته شود، و از هیچ کس نزد او نعمتی نیست که باید پاداش داده شود؛ سوره لیل، آیه: ۱۷ - ۱۸.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ و آنانکه نزد او با ایمان بیایند در حالی که کارهای شایسته کرده باشند، دارای پایههای والایند ...بوستانهایی جاودان که از بن آنها جویباران جاری است، در آن جاودانند و آن پاداش کسانی است که پاکی ورزند؛ سوره طه، آیه: ۷۵- ۷۶.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
- ↑ بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد؛ سوره شمس، آیه:۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۵۵؛ روض الجنان، ج ۲۰، ص ۲۹۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص ۴۰۰.
- ↑ تفسير سور آبادی، ج ۴، ص ۲۸۲۳؛ زاد المسير، ج ۴، ص ۴۵۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص ۴۰۰.
- ↑ الكشاف، ج ۴، ص ۷۵۹-۷۶۰؛ زبدة التفاسير، ج ۷، ص ۴۴۱.
- ↑ جامع البیان، ج ۳۰، ص ۱۳۵؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱۰، ص ۲۱۳؛ التفسير الكبير، ج ۳۱، ص ۱۷۷-۱۷۸.
- ↑ روض الجنان، ج ۲۰، ص ۲۹۵.
- ↑ بیگمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد؛ سوره اعلی، آیه: ۱۴.
- ↑ الصافی، ج ۵، ص ۳۱۷؛ روح البیان، ج ۱۰، ص ۴۰۹؛ تفسير اثنا عشری، ج ۱۴، ص ۱۶۲.
- ↑ التبیان، ج ۱۰، ص ۳۳۲؛ المهذب، ج ۱، ص ۱۵۸-۱۵۷؛ المعتبر، ج ، ص ۵۹۳.
- ↑ الكشاف، ج ۴، ص ۷۴۰؛ فقه القرآن، ج ۱، ص ۲۵۲-۲۵۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲6۴.
- ↑ بنابراین، حقّ خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بپرداز که این برای آنان که خواستار خشنودی خداوندند بهتر است و آنانند که رستگارند؛ سوره روم، آیه: ۳۸.
- ↑ آن کسان که نماز را برپا میدارند و زکات میدهند و به جهان واپسین یقین دارند؛ سوره لقمان، آیه: ۴.
- ↑ آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند؛ سوره لقمان، آیه: ۵.
- ↑ اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آوردهاند با مال و جان جهاد کردهاند و آنانند که نیکیها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند؛ سوره توبه، آیه: ۸۸.
- ↑ آنان که ایمان آوردهاند و هجرت کردهاند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیدهاند، نزد خداوند بلند پایگاهترند و آنانند که رستگارند؛ سوره توبه، آیه: ۲۰.
- ↑ سوره مؤمنون، آیه: ۱.
- ↑ التحرير والتنوير، ج ۱۸، ص ۷؛ ج ۳۰، ص ۲۵۴-۲۵۵.
- ↑ و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران ، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند؛ سوره حشر، آیه: ۹.
- ↑ هر چه میتوانید از خداوند پروا کنید و سخن نیوش باشید و فرمان برید و (در راه خداوند) هزینه کنید که برای خودتان بهتر است؛ و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارن؛ سوره تغابن، آیه: ۱۶.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۴۸-۴۹.
- ↑ زاد المسير، ج ۴، ص ۲۵۹.
- ↑ تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۴۲۹؛ التبیان، ج ۱، ص ۵۶۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۲۹.
- ↑ روض الجنان، ج ۱9، ص ۱۲۶؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۲.
- ↑ الكشاف، ج ۴، ص ۵۰۵؛ التفسير الكبير، ج ۲۹، ص ۵۰۸؛ لباب التأویل، ج ۴، ص ۲۷۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۵۳؛ زاد المسیر، ج ۴، ص ۲۹۴؛ تفسير اثنا عشری، ج ۱۳، ص ۲۰۳.
- ↑ یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.