عدل: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|')
خط ۱۲: خط ۱۲:


==مقدمه==
==مقدمه==
*به تعبیر[[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} عدالت، هرچیز را در جایگاه خودش قرار می‌دهد {{عربی|اندازه=155%|ألعدل یضع الأمور فی مواضعها...}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۲۹</ref>. رعایت عدالت، در جامعه تعادل و امید و خلاقیّت می‌آفریند و ریشۀ فساد را قطع می‌کند. خداوند به عدالت فرمان داده است، 3آن حضرت هم به فرمان خدا، مجری قاطع عدل در جامعه بود و قضات و ولات را به [[عدل]] دستور می‌داد و مردم را به گردن نهادن به عدالت فرامی‌خواند و عدالت را میزان و ترازوی الهی در میان مردم می‌دانست: {{عربی|اندازه=155%|إنّ العدل میزان اللّه سبحانه الّذی وضعه فی الخلق و نصبه لإقامة الحقّ، فلا تخالفه فی میزانه و لا تعارضه سلطانه}}<ref>غرر الحکم، ج ۲ ص ۵۰۸</ref>، نیز آن حضرت، عدالت را در رأس دینداری و ایمان و نیکی دانسته، می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|ألعدل رأس الإیمان، جماع الإحسان و أعلی مراتب الإیمان}}<ref>میزان الحکمه، ج ۶ ص ۸۱</ref>. نقطه مقابل آن، استبداد، حق‌کشی، تبعیض و خودکامگی و تن ندادن به انصاف و [[حق]] است که ریشه در غرور و خودپسندی و تکبّر دارد و حکایت از سلطۀ نفسانیات بر انسان می‌کند. در کلمات [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}}، تعابیر و توصیف‌های گوناگون و فراوان و نغزی دربارۀ عدالت است و آن را مایۀ آبادانی کشور می‌داند: {{عربی|اندازه=155%|ما عمّرت البلدان بمثل العدل}<ref>غرر الحکم، ج ۶ ص ۶۸، مستدرک الوسائل، باب جهاد النفس، باب ۳۷ ح ۸</ref> سرزمین‌ها به چیزی همچون عدالت، آباد نمی‌گردد. این حقیقت ناب از کلام [[پیامبر]]{{صل}} باقی است که {{عربی|اندازه=155%|الحکم یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظّلم}}، حکومت با کفر می‌ماند، ولی با ستم، برجا نمی‌ماند. عدالت، هم از [[صفات]] [[خداوند]] است، هم در شاهد و قاضی و [[امام]] جماعت معتبر و شرط است، هم در پیشوا و رهبر باید باشد، تا بتواند قسط و عدالت را در جامعه نیز تحقّق بخشد. عدالت به معنای ملکۀ نفسانی در انسان، نتیجۀ تهذیب نفس و پاکسازی قوۀ عملیه و ایجاد تعادل میان قوّۀ عاقله، عامله، شهویّه و غضبیّه است، یعنی انقیاد عقل عملی در برابر خرد و عقل نظری<ref>تعبیر از مرحوم نراقی در «جامع السعادات» ، ج ۱ ص ۵۱</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۳۸۳.</ref>.
*به تعبیر[[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} عدالت، هرچیز را در جایگاه خودش قرار می‌دهد {{عربی|ألعدل یضع الأمور فی مواضعها...}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۲۹</ref>. رعایت عدالت، در جامعه تعادل و امید و خلاقیّت می‌آفریند و ریشۀ فساد را قطع می‌کند. خداوند به عدالت فرمان داده است، 3آن حضرت هم به فرمان خدا، مجری قاطع عدل در جامعه بود و قضات و ولات را به [[عدل]] دستور می‌داد و مردم را به گردن نهادن به عدالت فرامی‌خواند و عدالت را میزان و ترازوی الهی در میان مردم می‌دانست: {{عربی|إنّ العدل میزان اللّه سبحانه الّذی وضعه فی الخلق و نصبه لإقامة الحقّ، فلا تخالفه فی میزانه و لا تعارضه سلطانه}}<ref>غرر الحکم، ج ۲ ص ۵۰۸</ref>، نیز آن حضرت، عدالت را در رأس دینداری و ایمان و نیکی دانسته، می‌فرماید: {{عربی|ألعدل رأس الإیمان، جماع الإحسان و أعلی مراتب الإیمان}}<ref>میزان الحکمه، ج ۶ ص ۸۱</ref>. نقطه مقابل آن، استبداد، حق‌کشی، تبعیض و خودکامگی و تن ندادن به انصاف و [[حق]] است که ریشه در غرور و خودپسندی و تکبّر دارد و حکایت از سلطۀ نفسانیات بر انسان می‌کند. در کلمات [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}}، تعابیر و توصیف‌های گوناگون و فراوان و نغزی دربارۀ عدالت است و آن را مایۀ آبادانی کشور می‌داند: {{عربی|ما عمّرت البلدان بمثل العدل}<ref>غرر الحکم، ج ۶ ص ۶۸، مستدرک الوسائل، باب جهاد النفس، باب ۳۷ ح ۸</ref> سرزمین‌ها به چیزی همچون عدالت، آباد نمی‌گردد. این حقیقت ناب از کلام [[پیامبر]]{{صل}} باقی است که {{عربی|الحکم یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظّلم}}، حکومت با کفر می‌ماند، ولی با ستم، برجا نمی‌ماند. عدالت، هم از [[صفات]] [[خداوند]] است، هم در شاهد و قاضی و [[امام]] جماعت معتبر و شرط است، هم در پیشوا و رهبر باید باشد، تا بتواند قسط و عدالت را در جامعه نیز تحقّق بخشد. عدالت به معنای ملکۀ نفسانی در انسان، نتیجۀ تهذیب نفس و پاکسازی قوۀ عملیه و ایجاد تعادل میان قوّۀ عاقله، عامله، شهویّه و غضبیّه است، یعنی انقیاد عقل عملی در برابر خرد و عقل نظری<ref>تعبیر از مرحوم نراقی در «جامع السعادات» ، ج ۱ ص ۵۱</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۳۸۳.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۵

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

عدل یا عدالت از مهم‌ترین ویژگی‌های حکومت علوی عدالت بود. عدالت در اندیشۀ سیاسی اسلام و شیوۀ حکومت، جایگاه مهمّی دارد و قلمرو آن در حکومت، قضاوت، بیت‌المال و... گسترده است و نام علی(ع) هم در تاریخ، قرین با عدالت است[۱].

مقدمه

  • به تعبیرحضرت علی(ع) عدالت، هرچیز را در جایگاه خودش قرار می‌دهد ألعدل یضع الأمور فی مواضعها...[۲]. رعایت عدالت، در جامعه تعادل و امید و خلاقیّت می‌آفریند و ریشۀ فساد را قطع می‌کند. خداوند به عدالت فرمان داده است، 3آن حضرت هم به فرمان خدا، مجری قاطع عدل در جامعه بود و قضات و ولات را به عدل دستور می‌داد و مردم را به گردن نهادن به عدالت فرامی‌خواند و عدالت را میزان و ترازوی الهی در میان مردم می‌دانست: إنّ العدل میزان اللّه سبحانه الّذی وضعه فی الخلق و نصبه لإقامة الحقّ، فلا تخالفه فی میزانه و لا تعارضه سلطانه[۳]، نیز آن حضرت، عدالت را در رأس دینداری و ایمان و نیکی دانسته، می‌فرماید: ألعدل رأس الإیمان، جماع الإحسان و أعلی مراتب الإیمان[۴]. نقطه مقابل آن، استبداد، حق‌کشی، تبعیض و خودکامگی و تن ندادن به انصاف و حق است که ریشه در غرور و خودپسندی و تکبّر دارد و حکایت از سلطۀ نفسانیات بر انسان می‌کند. در کلمات امیر المؤمنین(ع)، تعابیر و توصیف‌های گوناگون و فراوان و نغزی دربارۀ عدالت است و آن را مایۀ آبادانی کشور می‌داند: {{عربی|ما عمّرت البلدان بمثل العدل}[۵] سرزمین‌ها به چیزی همچون عدالت، آباد نمی‌گردد. این حقیقت ناب از کلام پیامبر(ص) باقی است که الحکم یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظّلم، حکومت با کفر می‌ماند، ولی با ستم، برجا نمی‌ماند. عدالت، هم از صفات خداوند است، هم در شاهد و قاضی و امام جماعت معتبر و شرط است، هم در پیشوا و رهبر باید باشد، تا بتواند قسط و عدالت را در جامعه نیز تحقّق بخشد. عدالت به معنای ملکۀ نفسانی در انسان، نتیجۀ تهذیب نفس و پاکسازی قوۀ عملیه و ایجاد تعادل میان قوّۀ عاقله، عامله، شهویّه و غضبیّه است، یعنی انقیاد عقل عملی در برابر خرد و عقل نظری[۶][۷].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۸۳.
  2. نهج البلاغه، حکمت ۴۲۹
  3. غرر الحکم، ج ۲ ص ۵۰۸
  4. میزان الحکمه، ج ۶ ص ۸۱
  5. غرر الحکم، ج ۶ ص ۶۸، مستدرک الوسائل، باب جهاد النفس، باب ۳۷ ح ۸
  6. تعبیر از مرحوم نراقی در «جامع السعادات» ، ج ۱ ص ۵۱
  7. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۸۳.