۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[پرونده:373589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید علی حسینی میلانی]]]] | [[پرونده:373589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید علی حسینی میلانی]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«{{عربی | ::::::«{{عربی|"المُتَّقُون"}}؛ پرهیزکاران [[ائمّه]] {{ع}} ما هستند که البته این ترجمه چنان که روشن خواهد شد مسامحه است. واژه "تقوا" از "وقایة" گرفته شده است. راغب اصفهانی گوید: {{عربی|"وقی: الوقایة حفظ الشیء ممّا یؤذیه و یضرّه، یقال، وقیت الشیء أقیه وقایة.... و التقوی جعل النفس فی وقایة ممّا یخاف... ."}} <ref> المفردات فی غریب القرآن: ۵۳۰.</ref> وقایت از هر ضرری به حسب آن ضرر است. برای مثال اگر هوا سرد باشد و انسان لباس گرم میپوشد که بیمار نشود، میگویند: فلانی خود را از سرما حفظ کرد. به زبان عربی میگویند: {{عربی|وَقی نفسه من البرد}} یا: {{عربی|توقّی البرد}} | ||
::::::ضرر یعنی چه؟ ضرر یعنی انحراف از مسیر صحیح و مطلوب در هر موردی. برای مثال، مسیر صحیح و وضع مطلوب یک تاجر این است که سود کند و در تجارت پیشرفت نماید، اگر از این مسیر انحراف پیدا کرد، میگویند که ضرر کرد. مثال دیگر، مزاج انسان عملکرد اعضای مختلفی است که اگر هر عضوی در مسیر صحیح خودش کار بکند بدن سالم و مزاج مستقیم میشود، و اگر در بعضی از این اعضا، مشکلی پیدا بشود، میگویند مزاج آقا به هم ریخته و سلامتی خود را از دست داده و بیمار است. در قضایای معنوی نیز همین طور است. ضرر یعنی انحراف از مسیر صحیح و از وضعیت مطلوب عند الشارع خارج شدن. مسیر صحیح در بعد اعتقادی این است که انسان اعتقادات خود را تصحیح و از کتاب، سنت، عقل و منابع معتبر بگیرد و آنها را حفظ کند؛ و چنان عقایدش قوی باشد که آسیبی نرسد و انحرافی حاصل نشود. از این رو اگر کسی در عقیدهای از عقایدش، از مسیر صحیح خارج شود، میگویند که فلانی انحراف پیدا کرده است. انسان به انجام تکالیفی، اجتناب از محرّماتی و عمل به واجباتی موظّف است. اینها را باید از جای صحیحی اخذ کند که در شریعت معیّن کردهاند که در این صورت انسان یا مجتهد است، یا مقلّد و یا محتاط، اگر فردی بر مبنای صحیحی عمل کند و احکام را به طور صحیح انجام بدهد؛ عمل او بینقص و بیغلط خواهد بود و اگر ایراد، نقص و غلطی در کار باشد و یا این احکام را در جای غیر صحیحی اخذ کند میگویند که او انحراف پیدا کرده است. در بُعد اخلاق نیز همین طور است؛ نَفس انسانی بایستی مراقبت گردد، طبق فرمایش [[اهل بیت]] {{عم}}، نَفس انسانی باید تزکیه و تهذیب شده، به صفات حسنه مزیّن گشته و از صفات سیّئه پاک بشود. انسان باید در این مسیر گام بردارد و بر پاکی نَفس خود، مواظبت کند و بکوشد که این پاکی را افزایش دهد. در این راستا باید از کتاب، دوست و محیط زیانآور اجتناب کند، نباید به هر سخنی گوش فرا دهد، با هر کسی همنشین شود؛ چرا که اثر میگذارد و در این صورت گفته میشود: فلانی انحراف پیدا کرده است. بنابر آن چه گذشت، تقوا سالم بودن از همه از انواع و اقسام انحرافات است که انسانِ مکلّف در مسیر کمال قدم بردارد، در هر سه بعد اعتقادی، عملی و اخلاقی مواظبت کند و اگر در جایی ایرادی پیش آمد، ضرر و انحراف از مسیر صحیح و خروج از وضع مطلوب خواهد بود. تقوا چیست؟ با بیان مذکور مستفاد از روایات و کلمات بزرگان و مراجعه به کتب لغت باید بگوییم که "تقوا" یعنی مواظبت از وقوع در مضرّات و بر حذر بودن از انحرافات، وقتی گویند: فلانی متّقی است؛ یعنی ملکۀ مواظبت بنحو مذکور را داراست؛ ولی در کتابهای اخلاقی بر مراقبه به شدت تأکید شده، مراقبه و نیز محاسبه که در کتابهای اخلاقی وجود دارد نوعی از وقایه بوده و از مصادیق آن است، که دست کم آن چه را که انسان به دست آورده است، بتواند نگهدارد و سپس همین طور رشد یابد و پیشرفت کند تا به کمال مطلوب برسد. | ::::::ضرر یعنی چه؟ ضرر یعنی انحراف از مسیر صحیح و مطلوب در هر موردی. برای مثال، مسیر صحیح و وضع مطلوب یک تاجر این است که سود کند و در تجارت پیشرفت نماید، اگر از این مسیر انحراف پیدا کرد، میگویند که ضرر کرد. مثال دیگر، مزاج انسان عملکرد اعضای مختلفی است که اگر هر عضوی در مسیر صحیح خودش کار بکند بدن سالم و مزاج مستقیم میشود، و اگر در بعضی از این اعضا، مشکلی پیدا بشود، میگویند مزاج آقا به هم ریخته و سلامتی خود را از دست داده و بیمار است. در قضایای معنوی نیز همین طور است. ضرر یعنی انحراف از مسیر صحیح و از وضعیت مطلوب عند الشارع خارج شدن. مسیر صحیح در بعد اعتقادی این است که انسان اعتقادات خود را تصحیح و از کتاب، سنت، عقل و منابع معتبر بگیرد و آنها را حفظ کند؛ و چنان عقایدش قوی باشد که آسیبی نرسد و انحرافی حاصل نشود. از این رو اگر کسی در عقیدهای از عقایدش، از مسیر صحیح خارج شود، میگویند که فلانی انحراف پیدا کرده است. انسان به انجام تکالیفی، اجتناب از محرّماتی و عمل به واجباتی موظّف است. اینها را باید از جای صحیحی اخذ کند که در شریعت معیّن کردهاند که در این صورت انسان یا مجتهد است، یا مقلّد و یا محتاط، اگر فردی بر مبنای صحیحی عمل کند و احکام را به طور صحیح انجام بدهد؛ عمل او بینقص و بیغلط خواهد بود و اگر ایراد، نقص و غلطی در کار باشد و یا این احکام را در جای غیر صحیحی اخذ کند میگویند که او انحراف پیدا کرده است. در بُعد اخلاق نیز همین طور است؛ نَفس انسانی بایستی مراقبت گردد، طبق فرمایش [[اهل بیت]] {{عم}}، نَفس انسانی باید تزکیه و تهذیب شده، به صفات حسنه مزیّن گشته و از صفات سیّئه پاک بشود. انسان باید در این مسیر گام بردارد و بر پاکی نَفس خود، مواظبت کند و بکوشد که این پاکی را افزایش دهد. در این راستا باید از کتاب، دوست و محیط زیانآور اجتناب کند، نباید به هر سخنی گوش فرا دهد، با هر کسی همنشین شود؛ چرا که اثر میگذارد و در این صورت گفته میشود: فلانی انحراف پیدا کرده است. بنابر آن چه گذشت، تقوا سالم بودن از همه از انواع و اقسام انحرافات است که انسانِ مکلّف در مسیر کمال قدم بردارد، در هر سه بعد اعتقادی، عملی و اخلاقی مواظبت کند و اگر در جایی ایرادی پیش آمد، ضرر و انحراف از مسیر صحیح و خروج از وضع مطلوب خواهد بود. تقوا چیست؟ با بیان مذکور مستفاد از روایات و کلمات بزرگان و مراجعه به کتب لغت باید بگوییم که "تقوا" یعنی مواظبت از وقوع در مضرّات و بر حذر بودن از انحرافات، وقتی گویند: فلانی متّقی است؛ یعنی ملکۀ مواظبت بنحو مذکور را داراست؛ ولی در کتابهای اخلاقی بر مراقبه به شدت تأکید شده، مراقبه و نیز محاسبه که در کتابهای اخلاقی وجود دارد نوعی از وقایه بوده و از مصادیق آن است، که دست کم آن چه را که انسان به دست آورده است، بتواند نگهدارد و سپس همین طور رشد یابد و پیشرفت کند تا به کمال مطلوب برسد. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
[[پرونده:11662.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[سید مجتبی بحرینی]]]] | [[پرونده:11662.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[سید مجتبی بحرینی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید مجتبی بحرینی]]''' در کتاب ''«[[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید مجتبی بحرینی]]''' در کتاب ''«[[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«{{عربی | ::::::«{{عربی|"المُتَّقُونَ"}} تقوا که از وقایه گرفته شده و به معنای محافظت و پرهیز و خویشتنداری است، مانند سایر کمالات دارای مراتب و درجاتی است. و معلوم است تقوایی که مناسب با ائمّۀ مکرّم و پیشوایان مقرّب است چه تقوایی است. جملۀ زیبای کوتاهی مرحوم مجلسی اوّل آورده گوید: {{عربی|"المتقون فی اعلی مراتب التقوی، فان تقوی المقربین من غفلة لمحه عن القرب مع الله تعالی"}}.<ref>روضۀ المتّقین ۵ / ۴۶۸.</ref> این خاندان متّقینی هستند در بالاترین مراتب، زیرا تقوای مقرّبین از یک چشم به هم زدن غفلت از [[مقام قرب]] حقّ متعال است. در کلام فارسیاش چنین گفته: شمایید پرهیزکاران از هر چیزی که شما را از قرب او باز دارد.<ref>لوامع صاحبقرانی ۸ / ۷۰۹.</ref> نقل این گفتار به مناسبت تقوا و متّقون مناسب به نظر میرسد. تقوا در لغت فرط صیانت، خویشتن داری فراوان و پرهیز بسیار است، و در عرف، صیانت و حفظ نفس از آنچه در آخرت به انسان ضرر میزند. و سه مرحله دارد: یکی وقایه و حفظ نفس است از عذاب مخلّد که با تصحیح عقاید ایمانی فراهم میگردد. مرحلۀ دوم دوری کردن از هر گناه فعلی و ترکی است –امتثال همه اوامر و ترک نمودن همۀ نواهی- که این معنی معروف نزد اهل شرع است. سوم تقوا و خویشتن داری از هر چیزی است که قلب را از غیر خدا مشغول میدارد که این تقوا درجۀ خواصّ، بلکه مقام خاصّ الخاصّان است. حکایت شده که کسی به بعضی از عبّاد گفت: تقوا را برای من توصیف کن. در جواب گفت: وقتی در سرزمینی که پر از خار است، قدم میگذاری چه میکنی؟ گفت: نهایت دقّت و احتیاط را به کار میگیرم –که خاری به پایم ننشیند. گفت: در دنیا هم چنین زندگی کن، که تقوا این است. چون از [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} سؤال شد از تفسیر و معنای تقوا، در جواب فرمودند: {{عربی|"اَن لا یفقدک حیث امرک و لا یراک حیث نهاک"}}.<ref>سفینۀ البحار – وقی.</ref> از جایی که خدا تو را امر نموده مفقود نباشی و در جایی هم که ترا نهی کرده دیده نشوی. به عبارت سادهتر، التزام به همۀ بکنها و نکنها، بخورها و نخورها، بروها و نروها، بگوها و نگوها، ببینها و نبینها، بشنوها و نشنوها» <ref>ر. ک. [[سید مجتبی بحرینی|بحرینی، سید مجتبی]]، [[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]؛ ص:۳۰۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۳. آقای حسینی؛}} | {{جمع شدن|۳. آقای حسینی؛}} |